بنیاد عبدالرحمن برومند

برای حقوق بشر در ایران

https://www.iranrights.org
امید، یادبودی در دفاع از حقوق بشر در ایران
یک سرگذشت

عمران دهواری

درباره

سن: ۲۷
ملیت: ايران
مذهب: اسلام (سنی)
وضعیت تأهل: متاهل

مورد

تاریخ کشته‌شدن: ۳۰ آبان ۱۳۹۵
محل: مجتمع مسکونی گواتام، زاهدان، استان سيستان و بلوچستان، ايران
نحوه کشته‌شدن: نحوه دیگر اعدام فراقضایی
اتهامات: اتهام نامعلوم

ملاحظات

آقای عمران دهواری چند روز قبل از مرگ به همسرش اطلاع داد که متوجه شده کمد شخصی او در بیمارستان به زور باز شده و او آثار ضربه و شکستگی را روی قفل کمد دیده است.

اطلاعات مربوط به پرونده آقای دکتر عمران دهواری، فرزند علی و جنت، اهل شهرستان خاش در استان سیستان و بلوچستان، متاهل و دارای ۱ فرزند، از طریق مصاحبه‌‌ بنیاد عبدالرحمن برومند با انعام دهواری، یکی از برادران او به دست آمده است  (۲ مرداد، ۲۸ مهر  ۱۴۰۲).  برای تکمیل اطلاعات این پرونده از سایت‌های کمپین فعالین بلوچ (۲۷ آذر، ۱ و ۵ دی ۱۳۹۵)، ایران وایر (‌۷ بهمن ۱۳۹۵)، وب‌سایت نوار اسلام (تاریخ بازدید، ۹ بهمن ۱۴۰۲)،  و کانال یوتیوب شبکه جهانی نور (۸ دی ماه ۱۳۹۵) نیز استفاده شد. 

آقای دهواری روز ۲۵ شهریور سال ۱۳۶۸ در یک خانواده سرشناس و مذهبی بلوچِ اهل سنت متولد شد. او دوران کودکی را در شهرستان سراوان سپری کرد. آقای دهواری برای ادامه تحصیل در مقطع دبیرستان، به زاهدان رفت. او توانست در یک دبیرستان نمونه وابسته به وزارت علوم بود و دانشگاه زاهدان که ورود به آن نیازمند آزمون ورودی است، پذیرفته شود اما بعد از دوسال به زادگاهش سراوان بازگشت و باقی تحصیلات خود را در «مدرسه دارالحدیث امام بخاری» ادامه داد؛ مدرسه‌ای که از سوی پدرش «شیخ علی دهواری» برای «علاقه‌مندان به علوم مذهبی» تاسیس شده بود. به گفته برادرش، عمران از زمان آغاز دبیرستان به فعالیت‌های مذهبی علاقه‌مند شد. (مصاحبه با انعام دهواری،‌ ۲ مرداد ۱۴۰۲)

عمران دهواری پس از دبیرستان با شرکت در آزمون سراسری در رشته پزشکی پذیرفته و وارد دانشگاه علوم پزشکی زاهدان شد. ورود او به دانشگاه پزشکی همزمان با اوج فعالیت‌های عقیدتی و سیاسی پدرش، «شیخ علی دهواری» بود. پدر عمران از روحانیون برجسته اهل سنت بلوچستان و صاحب «مدرسه دارالحدیث امام بخاری» در شهر سراوان، روز ۲۰ آبان ۱۳۸۷ هنگام بازدید از یکی از مساجد شهرستان سراوان توسط دو موتور سوار ناشناس و مسلح ترور شد. عمران دهواری در زمان ترور پدرش همزمان با تحصیل در رشته پزشکی، در حوزه‌های مذهبی نیز فعال بود و پس از ترور پدر نیز تا مدت‌ها یکی از اعضای شورای مدیریت مدرسه پدرش بود. عمران حافظ قرآن بود و در سراوان امامت جماعتِ مراکز آموزشی و مساجد پدرش مانند «مدرسه دارالحدیث امام بخاری» و «مسجد عمر فاروق» را به عهده داشت و در ماه رمضان در مراسم‌هایی مانند «تراویح» (مراسم مذهبی ویژه اهل سنت در رمضان) شرکت می‌کرد. او با برخورداری از «خوش‌اخلاقی» و «جاذبه اجتماعی بالا» روابط خوبی را با مبلغ‌های مذهبی زاهدان و سایر پیروان اهل سنت در دیگر نقاط کشور ایجاد کرده و از طریق پلتفرم‌های اینترنتی مانند پالتاک (یک پلتفرم قدیمی برای مکالمه‌های صوتی تصویری، شبیه کلاب‌هاوس) با جوانان اهل سنت در سایر مناطق مانند هرمزگان و کردستان در ارتباط بود (مصاحبه با انعام دهواری، ۲۸ مهر ۱۴۰۲). عمران علاوه بر نوشتن مقاله برای «مجله سنت*» سه مجموعه مطلب در زمینه احادیث اهل سنت جمع‌آوری کرد. وب‌سایت نوار اسلام، تاریخ بازدید، ۹ بهمن ۱۴۰۲). همچنین برگزاری کلاس‌های مذهبی در خوابگاه دانشگاه زاهدان از دیگر فعالیت‌هایش در این دوره بود که به اخراج او از خوابگاه هم منتهی شد. (مصاحبه با انعام دهواری، ۲ مرداد ۱۴۰۲)

عمران دهواری در سال‌های آخر تحصیل خود در رشته پزشکی در «بیمارستان امام علی زاهدان» مشغول به کار بود. به گفته برادرش، عمران حساسیت‌های زیادی پیرامون اخلاق پزشکی و «عادی شدن مرگ انسان‌ها نزد پزشکان» داشت. او، عمران را شخصیتی «آرام و در عین حال پویا و فعال» توصیف کرده و می‌گوید عمران با وجود اینکه کاملا بر این عقیده بود که جمهوری اسلامی عامل ترور پدرش است اما معتقد بود «نباید واکنش‌های احساسی داشت» و باید با «حکمت» کارها را پیش برد. در دو سال آخر حیات عمران دهواری، بخش عمده توجه او از فعالیت‌های مذهبی به فعالیت‌های اجتماعی، مانند ارائه خدمات پزشکی در خانه‌های بهداشتِ مناطق محروم و روستایی معطوف شده بود تا حدی که او فرآیند نوشتن مطالب مذهبی را متوقف و تلاش خود را جهت انجام فعالیت‌های پزشکی متمرکز کرده بود. به طوری که در میان مردم از او بیشتر به عنوان «نخبه»، «چهره اجتماعی» و «فردی مورد احترام» یاد می‌شود تا یک «شخصیت مذهبی». (مصاحبه با انعام دهواری ۲ مرداد ۱۴۰۲)

وضعیت بلوچ‌های ایران

گروه‌ قومی بلوچ یک الی سه در صد جمعیت ایران و اکثریت جمعیت استان سیستان و بلوچستان را را تشکیل می‌دهند، استانی که ۶۴ الی ۷۷ در صد ساکنان آن زیر خط فقر زندگی می‌کنند.  علی‌رغم برخورداری از منابع نفت، گاز، طلا، و منابع دریایی و آبزیستی، حدوداً دو سوم ساکنان این استان از دسترسی به آب شرب محروم هستند. سیاستگزاری‌های اقتصادی نیز باعث شده سیستان و بلوچستان در زمینه‌های تعلیم و تربیت، بهداشت، و تغذیه، یکی از استان‌های به شدت محروم باقی بماند. (تحقیقات بنیاد برومند)

اقلیت بلوچ ایران اکثراً سنی‌مذهب‌اند در حالی که اکثریت جمعیت ایران مسلمان شیعه هستند. سیاست‌ها و اقدامات مسئولان، مبتنی بر ایجاد محدودیت برای اسلام سنی بوده است، اقداماتی نظیر محدود کردن و حتی جلوگیری از ساخت مساجد سنی در مناطقی که اکثریت جمعیت آن را شیعیان تشکیل می‌دهند (از جمله تهران)، تعطیل کردنِ خودسرانه نمازخانه‌ها و گردهمایی‌های سرورآمیز، و اِعمال خشونت از سوی نیروهای امنیتی نسبت به گروه‌های سنی که در ملاء عام نماز می‌خوانند. (ماینوریتی‌رایتز گروپ، ۲۰۱۸؛ دیده بان حقوق بشر: اقلیت‌های مذهبی‌؛ ۱۹۹۷، المانیتور، ۲۰۱۷).

فعالان بلوچ گزارش کرده‌اند که سرکوب حکومتی گروه‌های سنی بلوچ، از بهمن‌ماه سال ۱۳۷۲، یعنی زمانی که افراد محلی جهت اعتراض به تخریب یک مسجد سنی واقع در مشهد، در زاهدان تجمع کرده بودند، افزایش یافته است. گزارش‌ها حاکی از آن بود که ماموران دولتی به سوی جمعیت آتش گشوده و چندین فعال را بازداشت کرده‌اند. در طول سال‌ها، چندین شخصیت مذهبی و سیاسی در داخل و خارج از کشور به قتل رسیدند از جمله چهار روحانی سنی که بین سال‌های ۱۳۷۲ و ۱۳۷۴ تحت شرایط مشکوک در گذشتند. (تحقیقات بنیاد برومند و سازمان ملل؛ مقاله کمپین بلوچ، ۲۵ بهمن‌ماه ۱۳۹۴)

پیشینه اعدام‌های فراقضایی توسط جمهوری اسلامی ایران

جمهوری اسلامی ایران ید طولایی در اعمال خشونت با انگیزه‌های سیاسی در ایران و اقصی نقاط جهان دارد. از انقلاب ۱۳۵۷ به بعد، عوامل جمهوری اسلامی در داخل و خارج از کشور دست به ربودن، ناپدید کردن و قتل تعداد زیادی از افرادی که فعالیتشان برایشان نامطلوب بود‍ه زده‌اند. تعداد قربانیان اعدام‌های فراقضایی در داخل کشور روشن نیست، اما این قتل‌ها از بهمن ۱۳۵۷ آغاز شده و در طول عمر جمهوری اسلامی در داخل و خارج از ایران تداوم داشته است. بنیاد عبدالرحمن برومند بیش از ۵۴۰ قتل را که به جمهوری اسلامی ایران نسبت داده می‌شود، در خارج از ایران شناسایی کرده است.

در خارج از ایران در کشورهایی چون فیلیپین، اندونزی، ژاپن، هند و پاکستان در آسیا، دوبی، عراق، و ترکیه در خاورمیانه، قبرس، فرانسه، ایتالیا، اتریش، سوئیس، آلمان، نروژ، سوئد و انگلستان در اروپا، و ایالات متحده آمریکا در آنسوی اقیانوس آتلانتیک، مخالفین به روش‌های مختلف توسط مامورین جمهوری اسلامی مورد سوقصد قرار گرفته و کشته شده‌اند. در بیشتر موارد اطلاعات زیادی در مورد این قتل‌ها منتشر نشده و مقامات محلی حکم بازداشتی صادر نکرده‌اند. اما شواهد، مدارک و ردپاهایی که از تحقیقات پلیس و مقامات قضایی محلی به دست آمده، فرضیه جنایت دولتی را تایید می‌کنند. در برخی موارد، این تحقیقات منجر به اخراج یا بازداشت دیپلمات‌های ایران شده است. در موارد محدودی در خارج از ایران، عاملان این قتل‌ها بازداشت و محاکمه شده‌اند و شواهد و مدارک ارائه شده، ارتباط متهمان با نهادهای حکومتی ایران را آشکار کرده‌ و حکم بازداشتی برای وزیر اطلاعات وقت ایران صادر شده است.

نوع تشکیلات و اجرای این قتل‌ها در داخل و خارج از ایران هم دال بر وجود الگوی واحدی است که بنا به گفته دادستان سوئیسی، رولان شاتلن، دارای پارامترهای مشترک و یک برنامه‌ریزی دقیق هستند. از تشابهات بین این قتل‌ها در کشورهای مختلف چنین استنباط می‌شود که دولت ایران آمر اصلی این جنایات است. 

مقامات ایران مسئولیت این قتل‌ها را رسما نپذیرفته‌اند و حتی این جنایات را به درگیری داخلی بین اعضای گروه‌های اپوزیسیون نسبت داده‌اند. معهذا این جنایات از نظر آرمانی و حقوقی از بدو تشکیل نظام توسط مقاماتش توجیه شده است. در بهار سال ۱۳۵۸، صادق خلخالی، اولین قاضی شرع دادگاه‌های انقلاب اسلامی تصمیم نظام را مبنی بر اجرای اعدام‌های فراقضایی رسما اعلام نمود و این تصمیم را چنین توجیه کرد: «...این‌ها محکوم به اعدام شدند، در نظر ملت ایران اگر کسی بخواهد در خارج، در هر کشوری، آنها را ترور کند، هیچ دولتی حق ندارد او را به عنوان تروریست محاکمه کند؛ زیرا او عامل اجرای حکم دادگاه انقلابی اسلامی است. لذا آنها مهدورالدم هستند و در هر جا باشند حکم درباره آن‌ها همین است.» بیش از ده سال پس از این اظهارات، علی فلاحیان، وزیر اطلاعات و امنیت نظام در حالیکه در مورد موفقیت نیروهای امنیتی سخن می‌راند، در مورد حذف مخالفین چنین گفت: «... ما موفق شدیم به بسیاری از این گروهک‌ها در خارج از کشور و در سر مرز ضرباتی وارد کنیم.» 

در عین حال مقامات مختلف سیاسی، قضایی و امنیتی جمهوری اسلامی ایران در مقاطع و مناسبت‌های مختلف وجود سیاست و برنامه بلندمدت و بودجه برای اجرای این قتل‌ها و در برخی موارد انجام موفقیت‌آمیز آن‌ها را تایید کرده‌اند.

برای مطالعه متن کامل «پیشینه اعدام‌های فراقضایی توسط جمهوری اسلامی ایران» شامل اظهار نظر مقامات مختلف جمهوری اسلامی و سابقه تاریخی قتل‌ها، بر روی همین عنوان در نوار سمت راست کلیک کنید.

سابقه تهدید و فشارهای امنیتی بر عمران دهواری

آقای عمران دهواری پیش از مرگ مدت‌ها از سوی نهادهای امنیتی تحت فشار بود. این فشارها بعد از ترور پدرش (آقای شیخ علی دهواری) در سال ۱۳۸۷ آغاز شد. در اولین مورد، «حجت‌الاسلام عبدالحسین نوری،‌ مسئول نمایندگی نهاد رهبری در شهرستان سراوان طی یک تماس تلفنی، عمران و یکی دیگر از برادرانش را به دفترش فراخواند و به نسبت به هرگونه فعالیت‌های تبلیغی هشدار داد و تلویحا اشاره کرد که پرونده‌ی کامل او را زیر نظر دارد. (مصاحبه با انعام دهواری، ۲ مرداد ۱۴۰۲)

به گفته انعام دهواری ویژگی‌های فردی و فعالیت‌های عمران، در کنار جایگاه و مقبولیت اجتماعی که به عنوان یک تحصیل‌کرده و پزشک (در منطقه بلوچستان) داشت باعث حساسیت نهادهای امنیتی نسبت به او شد (یوتیوب شبکه جهانی نور، ۸ دی ماه ۱۳۹۵). عمران از زمانی که در زاهدان دانشجو بود به صورت مرتب و گاها هفتگی از سوی اداره اطلاعات زاهدان احضار می‌شد. این بازجویی‌ها پیرامون موضوعات مختلفی مانند فعالیت‌های یکی از برادران او در رسانه‌های خارج از کشور و ضرورت تعطیلی کلاس‌های مذهبی او در خوابگاه دانشگاه بود. فشارهای وارده برای تعطیلی این کلاس‌ها تا حدی بود که منجر به اخراج او از خوابگاه دانشگاه شد. انعام دهواری معتقد است، این تهدیدها و احضارها برای آن بود که به او نشان دهند فعالیت‌هایش تحت کنترل است. (مصاحبه با انعام دهواری، ۲ مرداد ۱۴۰۲)

 روز ۳۰ آبان‌، عمران درحالیکه از از شیفت کاری بیمارستان به خانه بر می‌گشت دچار شکم درد شدید بود  و بدون خوردن غذا خوابید. صبح روز بعد، زمانی‌که همسرش می‌خواست او را بیدار کند  متوجه شد که بدن او سرد است و کف سفیدی از دهان و بینی او بیرون زده بود.

زمانی که عمران با مراجعه به دادستانی سراوان با ارائه اسنادی مانند سخنرانی‌های تحریک‌کننده آیت‌الله حسینی قزوینی (نماینده تام‌الاختیار آیت‌الله مکارم شیرازی در افغانستان) که در آنها از پدر عمران با عنوان «وهابی شناسنامه‌‌دار» یاد شده بود، سعی داشت عوامل پشت پرده مرگ پدرش را پیگیری کند، دادستان سراوان، تحت عنوان «قاضی نجفی» به او گفت «به تو توصیه می‌کنم که این پرونده را پیگیری نکنی.» (مصاحبه با انعام دهواری، ۲ مرداد ۱۴۰۲)  

به گفته انعام دهواری، حکومت با ادامه فعالیت «مدرسه دارالحدیث امام بخاری» بعد از قتل آقای «شیخ علی دهواری» مشکل داشت و تلاش‌های زیادی برای عدم حضور پسر او در شورای مدیریت مدرسه انجام شد. (مصاحبه با انعام دهواری، ۲ مرداد ۱۴۰۲)

علاوه بر این تهدیدها، آقای عمران دهواری چند روز قبل از مرگ به همسرش اطلاع داد که متوجه شده کمد شخصی او در بیمارستان به زور باز شده و او آثار ضربه و شکستگی را روی قفل کمد دیده است. او در این کمد وسایل شخصی از جمله مواد خوراکی نگهداری می‌کرد. (ایران وایر، مصاحبه بنیاد برومند با انعام دهواری، ۲ مرداد ۱۴۰۲)

اعدام فراقضایی آقای دهواری

عمران دهواری روز ۳۰ آبان ۱۳۹۵ در  منزلش در شهرستان زاهدان به شکل ناگهانی و مشکوکی درگذشت.  به نقل از همسر او،  روز ۳۰ آبان‌، عمران درحالیکه از از شیفت کاری بیمارستان به خانه بر می‌گشت دچار شکم درد شدید بود  و بدون خوردن غذا خوابید. صبح روز بعد، زمانی‌که همسرش می‌خواست او را بیدار کند  متوجه شد که بدن او سرد است و کف سفیدی از دهان و بینی او بیرون زده بود. ( ایران وایر، ‌۷ بهمن ۱۳۹۵)

همسر آقای دهواری ضمن تماس با اورژانس، با برخی از دوستان و اساتید پزشکی عمران نیز تماس گرفته و موضوع را اطلاع داد. (مصاحبه با انعام دهواری، ۲ مرداد ۱۴۰۲). انعام دهواری در مصاحبه‌ جداگانه‌ای گفت پرسنل اورژانس پس از مشاهده کف دهان و بینی آقای دهواری از همسر او در مورد غذای شب گذشته سوال کردند و سپس موضوع را به دایره جنایی اطلاع دادند و پس از مدتی بازپرس‌های دایره جنایی نیز در محل حاضر شدند (یوتیوب شبکه جهانی نور، ۸ دی ماه ۱۳۹۵). در همان معاینات اولیه دو پزشک حاضر در محل که یکی از آنها دوست و استاد عمران دهواری و دیگری از پزشکان اعزامی اورژانس بود، نظرشان را در مورد علت مرگ «مسمومیت» عنوان کردند. جسد عمران همان شب با آمبولانس به بیمارستان منتقل شد. (مصاحبه با انعام دهواری، ۲ مرداد ۱۴۰۲)

عمران دهواری  در زمان مرگ ۲۸ سال داشت.  جنازه او کنار مزار پدرش در قبرستان مرکزی شهرستان سراوان استان سیستان و بلوچستان به خاک سپرده شد. (مصاحبه با انعام دهواری، ۲ مرداد ۱۴۰۲)

 واکنش‌های رسمی 

مقامات یا رسانه‌های حکومتی مستقیما به موضوع مرگ آقای دهواری واکنشی نشان ندادند. با این‌حال به گفته انعام دهواری، بعد از مرگ برادرش، برخی از دانشجویان پزشکی مراسمی را در دانشکده علوم پزشکی زاهدان برگزار کردند که گزارش و تصاویر آن را روی وب‌سایت دانشکده نیز منتشر شد. اما در این گزارش نیز، دلیل مرگ آقای دهواری «ایست قلبی» عنوان شد. این گزارش، چند سال بعد بدون توضیح از روی وب سایت دانشگاه حذف شد. (مصاحبه با انعام دهواری، ۲۸ مهر ۱۴۰۲)

به گفته انعام دهواری، خانواده بعد از مرگ مشکوک عمران می‌خواستند با رئيس «بیمارستان علی ابن ابی طالب»، جایی که عمران در آن کار می‌کرد، ملاقات کنند اما رئيس بيمارستان حاضر به انجام این ملاقات نشد. همچنین خانواده دهواری، از دیگر کارکنان این بیمارستان خواستند که دوربین‌های راهروی منتهی به کمد عمران دهواری بازبینی شود تا مشخص شود که چند روز قبل از واقعه، چه کسی درب کمد شخصی او را شکسته بود، اما کارکنان بیمارستان مدعی شدند که در آن قسمت دوربینی وجود نداشت. (مصاحبه با انعام دهواری، ۲ مرداد ۱۴۰۲)

به گفته‌ی آقای انعام دهواری، پزشکی قانونی با وجود اخذ رضایت کالبدشکافی از خانواده، بدون ارائه هیچ دلیل واضحی گزارش علت مرگ را به خانواده تحویل نداد. به گفته انعام دهواری، مسئولان پزشکی قانونی فقط گفتند «متاسفانه ما نمی‌توانیم به شما جوابی بدهیم» و تا امروز که ۷ سال از آن درخواست گذشته، پزشکی قانونی پاسخی به خانواده دهواری نداده است. همین‌طور در گواهی فوت عمران دهواری که یک ماه بعد از مرگ او در تاریخ ۷ آذر ۱۳۹۵ تنظیم و صادر شد، علت مرگ «نامعلوم» ذکر شد. (مصاحبه انعام دهواری، ۲۸ مهر ۱۴۰۲،‌ اسناد آرشیوی بنیاد)

به گفته انعام دهواری، در پی مرگ برادرش عمران یکی از قضات زاهدان به خانواده گفت که «پیگیری این پرونده فایده‌ای برای آنها نخواهد داشت.»  (یوتیوب شبکه جهانی نور، ۸ دی ماه ۱۳۹۵) 

واکنش خانواده 

خانواده آقای عمران دهواری در نهایت هیچ شکایتی رسمی در رابطه با مرگ عمران دهواری در نهادهای قضایی ثبت نکردند اما تا سال‌ها پیگیر گزارش پزشکی قانونی و نتیجه کالبد شکافی بودند ولی نتیجه‌ای دریافت نکرد (مصاحبه با انعام دهواری، ۲ مرداد ۱۴۰۲). برادر عمران در اعتراض به سکوت پزشکی قانونی در مصاحبه‌ای جداگانه‌ای گفت:‌ «اگر نتیجه کالبد شکافی انجام‌شده از سوی پزشکی قانونی مسمومیت بوده و آنها(حکومت) مقصر نیستند، خب باید می‌گفتند که دکتر عمران دهواری مسموم شده و بعد یک پرونده جنایی تشکیل می‌دادند و مشخص می‌کردند چه کسی او را کشته است. ولی وقتی ساکت هستند، چیزی نمی‌گویند و نتایج کالبد شکافی را اعلام نمی‌کنند، خب معلوم است چه اتفاقی افتاده». (یوتیوب شبکه جهانی نور، ۸ دی ماه ۱۳۹۵)

انعام دهواری در مورد علت عدم شکایت رسمی خانواده دهواری پیرامون مرگ عمران گفت «چطور می‌شود شکایت کرد وقتی پزشکی قانونی در مورد نتیجه کالبدشکافی هیچ پاسخی نداده است». او همچنين با اشاره به  بی‌اعتمادی خانواده نسبت به قوه قضاییه گفت «پیشتر نیز پیگیری‌های قضایی آنها در مورد ترور پدر خانواده، شیخ علی دهواری، بی‌نتیجه ماند و تنها چند نفر بی‌گناه به عنوان قاتل معرفی شدند». (مصاحبه با انعام دهواری، ۲ مرداد ۱۴۰۲)

خانواده آقای دهواری بر این باورند که فرزند آنها به صورت فراقضایی و در اثر «مسمومیت» به قتل رسیده است و علت این  موضوع را احساس خطر حکومت نسبت به فعالیت‌ها و جایگاه اجتماعی عمران دهواری می‌دانند. انعام دهواری ضمن تاکید بر اینکه برادرش «هیچ‌گونه سابقه بیماری جسمی و زمینه‌ای نداشت» (یوتیوب شبکه جهانی نور، ۸ دی ماه ۱۳۹۵)، درباره انگیزه «قتل» برادرش از سوی حکومت گفت «جمهوری اسلامی همواره خواهان نشان دادن چهره‌ای ناسازگار با فعالیت‌های مدنی از بلوچ‌ها بوده است. آقای دهواری به عنوان یک فعال مذهبی،‌ پزشک، نویسنده و دارای روابط و فعالیت‌های گسترده اجتماعی این سیاست و نگاه را به چالش می‌کشید». او اضافه کرد «حکومت نگران ادامه و تکرار فعالیت‌های آقای شیخ علی دهواری از سوی فرزندش و تبدیل شدن او به یک چهره ماندگار بود». (مصاحبه با انعام دهواری، ۲ مرداد ۱۴۰۲)

تاثیر بر خانواده

قتل آقای عمران دهواری و پیش از آن قتل پدر او آقای شیخ‌علی دهواری بر اعضای خانواده تاثیر عمیقی گذاشت. به گفته انعام دهواری، پس از قتل پدرشان  شیخ‌علی دهواری،‌ عمده مسئولیت اداره مساجد و مغازه‌های پدرش بر عهده عمران بود، از این رو  بعد از مرگ عمران، خانواده‌ دوباره احساس کرد «زیر پایش خالی شد». خانواده دهواری پس از سال‌ها هنوز با «تروما»ی مرگ دهواری پدر و پسر دست و پنجه نرم می‌کنند. (مصاحبه با انعام دهواری، ۲ مرداد ۱۴۰۲)

------------------------

 *«مجله سنت»  سال ۱۳۸۳ به سردبیری آقای شیخ علی دهواری منتشر می‌شد. این نشریه بعد از هفت شماره در فروردین‌ماه ۱۳۸۴ با فشار اداره اطلاعات توقیف شد. 

تصحیح و یا تکمیل کنید