نوجوانانی که نمیبایست اعدام میشدند
بیش از چهل سال است که قوۀ قضاییه جمهوری اسلامی ایران، پسران و دختران نوجوانی را که هنگام وقوع جرم مورد اتهام، هنوز هجده سال نداشتهاند همچون اشخاص بزرگسال تحت تعقیب قرار میدهد و اعدام میکند. نظام قضایی ایران این واقعیت را که این نوجوانان تواناییهای اخلاقی و روانی لازم که اساس داشتن مسئولیت کیفری است را ندارند، به کلّی نادیده میگیرد. در نتیجه در طی این سالها هزاران نفر زیر سن هجده سال، به عنوان اشخاص بزرگسال و مسئول، تحت تعقیب قرار گرفتهاند و دست کم صدها نفر از آنها اعدام شدهاند. این صفحه، یادبودیست برای کودکان اعدام شده.
سرگذشتهایی که در این صفحه میخوانید از «امید» گرفته شده، شهری خاموش که در آن قربانیان جبر و ستم از یاد و خاطره حیاتی دیگر یافتهاند. این جا شهروندان را اصل، نسب، مذهب، قومیت و ملیتهای گوناگون است، با کردار و پندارهای گوناگون و گاه متضاد. اما پیوندشان را در«امید» انسانیت و حقوق طبیعیشان قوام میبخشد.
دلیل اشتراکشان در شهروندی این است که هر کدام یک روز به بیداد و نامردمی از حق حیات محروم شدهاند و آن روز سرنوشتی به تباهی کشیده شد، زندگی خانوادهای متلاشی گردید و دردی توصیف ناپذیر بر آنان تحمیل شد
عاطفه سهاله رجبی…
دختر ۱۶ سالهای که در طول یک سال ۳ مرتبه به اتهام زنای غیرمحصنه دستگیر و هر بار به تحمل ۱۰۰ ضربه شلاق محکوم شده بود، در چهارمین دستگیری به اعدام در ملأعام محکوم شد.
فردین جعفریان…
یکی از آشنایان آقایان جعفریان گفته است که او بر اثر سهلانگاری دوستش را به قتل رساند و هیچ دشمنی در کار نبود.
قوانین بین المللی اعدام کودکان را ممنوع کرده است. دولت جمهوری اسلامی ایران عضو و ملزم به اجرای میثاق بینالمللی حقوق مدنی و سیاسی سازمان ملل متحد و کنوانسیون حقوق کودک است. هر دوی این معاهدهها اعدام افرادی را که هنگام ارتکاب جرم زیر هجده سال داشته اند صریحاً منع می کند.
الف) هيچ كودكی نبايد تحت شكنجه يا ساير رفتارهای بيرحمانه و غيرانسانی يا مغاير شئون انسانی قرار گيرد. مجازات اعدام و يا حبس ابد بدون امكان بخشودگی را نمیتوان در مورد كودكان زير هجده سال اعمال كرد.
ب) هيچ كودكی نبايد به طور غيرقانونی و خودسرانه زندانی شود. دستگيری، بازداشت و يا زندانی كردن يك كودک میبايست مطابق با قانون باشد و به عنوان آخرين راه چاره و برای كوتاهترين مدت ممكن بايد بدان متوسل شد.
ج) با كودک زندانی بايد به خاطر مقام ذاتی انسان، رفتاری انسانی و توأم با احترام داشت، به نحوی كه نيازهای به خصوص سنی وی در نظر گرفته شود...
د) هر كودک زندانی میبايست از حق دسترسی سريع به مشاوره حقوقی و يا ساير مساعدتهای ضروری و نيز حق اعتراض نسبت به مشروعيت زندانی شدن خود در برابر دادگاه يا ساير مقامات ذيصلاح، مستقل و بيطرف و تصميمگيری سريع در اين گونه موارد برخوردار باشد.
کنوانسیون حقوق کودک، ماده ۳۷
سرگذشت دختران و پسران نوجوانی که در یادبود امید به ثبت رسیده و شهادت افرادی که کودکی خود را چه بسا سالها در انتظار اجرای حکم اعدام گذراندهاند، گواهی است بر درد و رنج طولانی این نوجوانان که به ناحق همچون اشخاص بزرگسال و مسئول محکوم شدهاند. سرگذشت این کودکان عقل سلیم و انسانیت ما را به پرسش میکشد.
"هنگامی که پا به زندان گذاشتم ۱۶ سال داشتم، هنوز از روياهای کودکانهام جدا نشده بودم، هنوز نمیتوانم باور کنم که من از مدرسه و دوستانم برای هميشه جدا شدهام، هنوز نمیتوانم باور کنم که تا چند روز ديگر بايد بميرم."
محمد فدائی
نامه از زندان رجائی شهر
محمد در سال ۱۳۹۵عفو شد
تنها با خواندن و در میان گذاشتن این سرگذشتها، هر یک از ما میتوانیم به سهم خود مانع از این شویم که این کودکان قربانی فراموش شوند. ما میتوانیم به مقامات جمهوری اسلامی ایران مدام یادآور شویم که کودکان، فارغ از اینکه در کدام کشور و چه فرهنگی زندگی میکنند، بزرگسال و مسئول نیستند و نباید به اعدام محکوم شوند. ما میتوانیم از این مقامات بخواهیم که با اصلاح قوانین نه تنها به رنج و پریشانی صدها خانواده و نزدیکان این قربانیان پایان دهند، بلکه، با محترم شمردن حداقل اصول اخلاقی، به تعهدات بینالمللی خود عمل کنند.
نامه محمد فدائی، نوجوان محکوم به اعدام
اکنون بارديگر در انتظار اجراي حکم هستم، ديگر از مرگ نمیترسم، سالهاست که با آن زندگی کردهام، سالهاست که کابوس آن آزارم میدهد، سالهاست که قبل از خودم روياهايم را دار زدند، روزی نيست که به مادرم نگويم شايد اين آخرين تلفنم باشد و روزی نيست که شاهد گريه مادرم نباشم. کم نيستند کسانی مانند من که زندگی برايشان در همان سن شانزده سالگی متوقف شده است، کم نيستند کسانی که به هر دليلی امروز و در حالیکه هنوز طعم شيرين زندگی را نچشيدهاند بايد هر شب منتظر باشند که شايد امشب آخرين شب زندگیشان باشد.
امروز که اين نامه را برايتان مینويسم هنوز نمیتوانم باور کنم که من از مدرسه و دوستانم براي هميشه جدا شدهام، هنوز نمیتوانم باور کنم که من بزرگ شدهام و ديگر نوجوانی و کودکیام به پايان رسيده است، هنوز نمیتوانم باور کنم که تا چند روز ديگر بايد بميرم.
سرگذشت محمد را بخوانید