بنیاد عبدالرحمن برومند

برای حقوق بشر در ایران

https://www.iranrights.org
امید، یادبودی در دفاع از حقوق بشر در ایران
یک سرگذشت

اسماعیل زهتاب

درباره

سن: ۶۱
ملیت: ايران
مذهب: بهائی
وضعیت تأهل: متاهل

مورد

تاریخ کشته‌شدن: ۸ مرداد ۱۳۶۰
محل: زندان مرکزی تبریز، تبريز، استان آذربايجان شرقی، ايران
نحوه کشته‌شدن: تيرباران
اتهامات: جرايم مذهبی; جاسوسی; محاربه با خدا، رسول خدا و نايب امام زمان; همکاری با رژيم طاغوت

ملاحظات

خبر اعدام دکتر اسماعیل زهتاب و هشت بهائی دیگر، به نقل از اطلاعیه روابط عمومی دادسرای انقلاب تبریز در روزنامه کیهان (۱۲ مرداد ۱۳۶۰) منتشر شد. منابع دیگری از جمله وب‌سایت خانه اسناد بهایی‌ستیزی در ایران، وب‌سایت ایران‌وایر (۲۵ خرداد ۱۴۰۱) و نامه همسر آقای زهتاب به آقای موسوی، حاکم شرع درباره حبس دکتر زهتاب، و نیز مقاله‌ای در وب سایت ایران وایر (۲۵ خرداد ماه ۱۴۰۱) نیز به این اعدام پرداخته‌اند.

دکتر زهتاب، فرزند محمد و پدر چهار فرزند، در سال ۱۲۹۹ در یک خانواده مسلمان در محله چرنداب شهر تبریز به دنیا آمد (ایران وایر). پس از پایان کلاس نهم، دکتر زهتاب به عنوان کارآموز [در یک مطب دندان‌سازی] در تبریز مشغول به کار شد و در سن بیست سالگی مطب خود را در شهر خلخال که دندانپزشک نداشت، افتتاح کرد. او محبوبیت زیادی در این شهر پیدا کرد و خدمات خود را به رایگان در اختیار افراد تنگدست گذاشت. آقای زهتاب با همسر خود در خلخال آشنا شد و حاصل این ازدواج چهار فرزند بود. در سال ۱۳۳۴، منزل دکتر زهتاب مورد حمله و سنگباران مردم متعصب قرار گرفت و مقامات امنیتی و انتظامی شهر به جای جلوگیری از این حملات، وی را به فرمانداری احضار کردند و از او خواستند تا [از اعتقاداتش برگردد و] مسلمان شود. در پی این حملات که با انگیزه‌های مذهبی علیه بهاییان انجام می‌گرفت، دکتر زهتاب خلخال را به مقصد تبریز ترک کرد. دکتر زهتاب مطب جدیدی در تبریز باز کرد، دیپلم دبیرستانش را گرفت، دوره‌ آموزش دندانپزشکی مدرن را پشت سر گذاشت و سپس موفق به اخذ مدرک دانشگاهی دندانپزشکی از ترکیه شد. (وب ‌سایت خانه‌ اسناد بهایی ستیزی در ایران؛ ایران وایر).

دکتر زهتاب که در سن هجده سالگی به آیین بهائی گرویده و عضو محفل روحانی محلی خلخال بود، در تبریز به عضویت در محفل روحانی محلی این شهر انتخاب و به عنوان خزانه‌دار در آن خدمت کرد.

دکتر زهتاب نخستین بار در روز ۲۷ مهر ۱۳۵۸ در خلال یک جلسه محفل روحانی محلی، به همراه شش عضو دیگر بازداشت شد. بنا به گفته همسرش، ماموران حکم بازداشت نداشتند. (وب ‌سایت خانه‌ اسناد بهایی ستیزی در ایران؛ نامه منیره زهتاب به قاضی موسوی، ۱۶ آبان ماه ۱۳۵۸). وی پس از چند ساعت آزاد شد اما همان روز به دستور دادگاه انقلاب تبریز مجدداً بازداشت و کتب مذهبی‌اش ضبط گردید. او به مدت شش ماه در بازداشت به سر برد که بیست روز آن را در حبس انفرادی گذرانده و برای برگشتن از آیین بهایی تحت فشار قرار گرفته بود. دکتر زهتاب در روز دوم فروردین ۱۳۵۹ به قید وثیقه از زندان آزاد شد. (وب ‌سایت خانه‌ اسناد بهایی ستیزی در ایران؛ ایران وایر).

وضعیت بهائیان در جمهوری اسلامی

جمهوری اسلامی جامعه بهائیان ایران را (که با حدود سیصد هزار عضو در سال ۱٣۵٧، [۱] یکی از پر‌شمارترین اقلیت‌های مذهبی کشور است) به صورت مداوم و سیستماتیک تحت آزار و سرکوب قرار داده و بهائیان را از اساسی‌ترین حقوق بشر محرومشان کرده است. قانون اساسی دین بهائی را به رسمیت نمی‌شناسد و مقامات کشور، این دین را الحادی تلقی می‌کنند. در نتیجه بهائیان از حقوق رسمی یک اقلیت مذهبی برخوردار نیستند. آنها نمی‌توانند مذهب‌شان را آشکار کنند و یا مراسم مذهبی خود را به جا آورند. آنان از هرگونه فعالیت در عرصه عمومی منع شده‌ و حقوق سیاسی، اجتماعی و اقتصادی‌شان به طور مدام نقض می‌شود بهائیان از حق تحصیل و به ویژه تحصیلات عالی و حق اشتغال در ادارات دولتی یا وابسته به دولت محرومند. آنها حتی برای تصاحب و مدیریت مشاغل آزاد هم امنیت ندارند و در موارد بسیاری محل کسب و کار آنها یا مورد هجوم افراد و گروه‌های وابسته به دولت قرارمی‌گیرند یا اینکه به خاطر امتناع از کار در روزهای مقدس دینی از سوی دولت پلمپ می‌شوند. حکومت ایران بهائیان را به طور مداوم و به بهانه‌های واهی بازداشت می‌کنند.  [۲] 

 بهائی‌ستیزی در ایران محدود به دوران حکومت جمهوری اسلامی نیست اما در دوران این حکومت شدت گرفت و نهادینه شد. در آستانه انقلاب نیز طرفداران آیت‌الله خمینی به منازل و محل‌های کسب و کار حمله می‌کردند و در برخی موارد به قتل  بهائیان دست زدند.

آیت‌اللّه خمینی  در آستانه بازگشت از فرانسه به ایران  در پاسخ به پرسشی درباره‌ی آزادی سیاسی یا دینی بهائیان تحت حاکمیت دولت اسلامی چنین گفت: «آنها یک حزب سیاسی هستند؛ مضرّند. مقبول نخواهند بود». مصاحبه‌کننده سوال دیگری کرد: «آیا برای انجام شعائر دینی خود آزادی خواهند داشت؟» آیت‌اللّه جواب داد: «نه». خمینی پیشتر هم در سخنرانی‌های جداگانه‌ای از «خطر بهائیان برای رژیم شاه، اسلام، وحدت ملی، و امنیت ملی سخن می‌گفت.» (وبسایت آسو، ۱۴ مهر ۱۳۹۴)

محفل ملی بهائیان بعد از انقلاب اسلامی

 در ساختار جامعه بهائی، نهاد «محفل روحانی ملی» هیئتی متشکل از نه نفر است که سالانه با رأی بهائیان بزرگسال در هر کشور انتخاب می‌شود. این نهاد به امورات و مشکلات جامعۀ بهائی در سطح ملی رسیدگی می‌کند. «محفل روحانی ملی» مسئولیت هدایت، هماهنگی و تحرک بخشیدن به فعالیت‌های محفل‌های روحانی محلی هر کشور و ارتباط با بیت‌العدل اعظم (شورای بین‌المللی آیین بهائی)، عالی‌ترین مقام تصمیم‌گیری جامعه بهاییان جهان، را بر عهده دارد.

 در سال‌های ۵۹ و ۶۰ محافل اول، دوم و سوم ملی و محافل محلی بهائی از جمله در شهرهای تهران، یزد، همدان و تبریز، به شدت سرکوب و اکثریت اعضای آن‌ها اعدام شدند. محفل ملی سوم بهائیان در «آخرین پیام محفل روحانی ملی ایران به یاران آن سامان» به پیروی از اصل اطاعت از حکومت، تشکیلات بهائی را تعطیل اعلام کرد و همزمان با ارسال نامه‌ای سرگشاده که برای دو هزار نفر از افراد سرشناس و عالی رتبه‌ حکومت فرستاده شده بود درخواست کرد تا به دستگیری، زندان، شکنجه، اعدام و ظلم به بهائیان پایان دهند. (بی‌بی‌سی فارسی، ۱۹ مهر ۱۳۹۴)

مقامات قضایی جمهوری اسلامی، اعدام‌ها و سرکوب اعضای محافل ملی را توجیه کرده‌اند. آیت‌الله خمینی طی یک سخنرانی در ٧ خرداد ١٣٦١ گفته است: «بهائی‌ها یک مذهب نیستند، یک حزب هستند، یک حزب که در سابق انگلستان پشتیبانی آنها را می‌کرد و حالا هم آمریکا دارد پشتیبانی می‌کند. اینها هم جاسوس هستند.» (صحیفه نور، جلد ۱۷، ۷ خرداد ۱۳۶۱)

بهائیان در برابر اتهام رابطه با کشورهایی مانند اسرائیل با تکیه بر «اصل مذهبی «ضرورت دوری از سیاست»، چنین اتهاماتی را رد می‌کنند. آنها می‌گویند روابط مذهبی حد و مرزی ندارد و «به هیچ وجه محفل بهائیان ایران علیه جمهوری اسلامی کاری و اقدامی نکرده است.» ( وبسایت آسو، ۱۸ مرداد ۱۳۹۴)

باید یادآوری کرد که بیت‌العدل اعظم زمانی در حیفا تاسیس شده که هنوز کشوری به نام اسرائیل تشکیل نشده است. پایه‌گذاران دیانت بهائی و به ویژه بهاءالله در اواخر قرن ۱۹ تحت فشار و سرکوب ناچار به ترک ایران و روی آوردن به ترکیه و عراق شدند.

بهاءالله در دوران اقامت در امپراتوری عثمانی هم از سرکوب در امان نماند. او مدتی در ترکیه کنونی زندانی بود و در سال ۱۹۰۸ میلادی از زندان آزاد شد. بهاءالله  در سال ۱۹۰۹ میلادی جسد سید علی محمد باب را که در سال ۱۸۵۰ میلادی در ایران اعدام شده بود، به بیت‌العدل منتقل کرد. بهاءالله به عنوان رهبر وقت بهائیان کمی قبل از جنگ جهانی اول در حیفا، شهری که بیت‌العدل در آن واقع شده، مستقر شد و به رسیدگی به مشکلات و امورات جامعه بهائی پرداخت. جامعه بهائی بعد از جنگ جهانی اول، زمانی که فلسطین تحت قیمومیت انگلستان بود،  در حیفا از سرکوب محفوظ ماند. (تحقیقات بنیاد برومند)

دستگیری و بازداشت

دکتر زهتاب برای دومین بار در روز ۲۷ تیر ۱۳۵۹، بازداشت شد. او در زندان تبریز نگهداری می‌شد و به طور داوطلبانه در بهداری زندان مشغول به کار بود. اطلاع دیگری در خصوص زمان بازداشت وی در دست نیست. بنا به اطلاعات موجود، او تحت فشارهای روحی قابل توجهی بود تا از اعتقادات دینی خود برگردد و آزادی‌اش را به دست آورد.

مشخص نیست دکتر زهتاب چند مرتبه و چه زمانی در طول بازداشت اجازه یافته با خانواده خود ملاقات کند. با این حال او توانسته در تاریخ  ۵ مرداد ۱۳۶۰، یک ملاقات حضوری با خانواده‌اش داشته باشد. (ایران وایر).

دادگاه

دادگاه انقلاب تبریز دکتر زهتاب و هشت بهائی دیگر را محاکمه کرد. اطلاع دیگری در خصوص دادگاه وی در دست نیست. (روزنامه کیهان ، ۱۲ مرداد ماه ۱۳۶۰).

اتهامات

اتهامات علیه دکتر زهتاب و هشت بهائی دیگر به نقل از اطلاعیه دادستان انقلاب «جاسوسی بر علیه اسلام و مسلمین به نفع دولت محارب و اشغالگر قدس، دادن اطلاعات و اخبار سیاسی و فرهنگی و نظامی و اقتصادی که از مناطق مختلف جمع‌آوری می‌نمودند و جمع‌آوری پول و ارسال آن به دولت اشغالگر قدس، شرکت در کنفرانس‌های ضد مملکتی در خارج و داخل و سرسپردگی به رژیم منفور پهلوی و جعل اخبار دروغین در مورد انقلاب اسلامی ایران، همچنین تبلیغ بر علیه اسلام و مسلمین و به ارتداد کشاندن بعضی از مردم عوام و بی‌خبر» عنوان شد. (روزنامه کیهان ، ۱۲ مرداد ماه ۱۳۶۰).

از آنجا که جامعه بین‌المللی همواره آزار و سرکوب پیروان بهائیت، این اقلیت مذهبی غیر سیاسی (آرام) را بالاجماع محکوم می‌‌کند، مقامات ایران کمتر اذعان می‌کنند به این که بهائیان رابه لحاظ اعتقاداتشان مجازات می‌نمایند. مقامات قضایی عمدتاً اتهاماتی نظیر «فعالیت‌های ضدانقلابی» ، «پشتیبانی از رژیم سابق» ، «جاسوسی برای صهیونیسم» و یا «فعالیت در ارتباط با فحشا، زنا، و فساد اخلاقی» را به بهائیان وارد می‌کنند.

در شرایطی که حداقل تضمین‌های دادرسی رعایت نمی شود و متهمان از یک محاکمه منصفانه محرومند، صحت جرایمی که به آنها نسبت داده می شود مسلم و قطعی نیست. سازمان‌های بین المللی حقوق بشر به گزارش‌هایی اشاره می کنند مبنی بر اینکه مقامات جمهوری اسلامی ایران، در برخی موارد اتهامات کاذبی از قبیل قاچاق مواد مخدر یا ارتکاب جرائم عمومی و جنسی را به مخالفان خود (از جمله فعالان سیاسی، مدنی، صنفی و یا اقلیتهای قومی و مذهبی) نسبت داده و آنان را همراه با محکومان عادی دیگر اعدام می کنند. هر سال صدها نفر در دادگاههای ایران به اعدام محکوم میشوند اما شمار افرادی که بر اساس اینگونه اتهامات کاذب به اعدام محکوم شده‌اند معلوم نیست.

مدارک و شواهد

اطلاعیه روابط عمومی دادسرای انقلاب اعلام کرد که اتهامات، بر اساس شواهد و قرائن و اظهارات و اعترافات صریح متهمین وارد شده است اما تصریح نکرد این شواهد و قرائن چیست. (روزنامه کیهان ، ۱۲ مرداد ماه ۱۳۶۰).

دفاعیات

از دفاعیات آقای دکتر زهتاب اطلاع دقیقی در دست نیست. نمایندگان جامعه بهائی تاکید می‌کنند اعضای آن تنها به خاطر اعتقاداتشان مورد آزار و اذیت قرار می‌گیرند. این نمایندگان، اتهاماتی از قبیل فعالیت سیاسی ضد انقلابی یا جاسوسی که همواره در دادگاه‌‌های ایران به بهائیان وارد می‌‌شود را تکذیب کرده و یادآوری می‌‌کنند که اصول اساسی دینشان، وفاداری به حکومت و فرمانبرداری از آن را تکلیف شمرده و آ‌‌نها را از هرگونه دخالت در امور سیاسی منع می‌نماید. این منابع اضافه می‌‌کنند که جاسوسی برای اسرائیل نیز اتهامی بی‌‌اساس است  که مبنای آن صرفاً استقرار مرکز جهانی بهائیان در اسرائیل است و خاطرنشان می‌سازند که این مرکز در اواخر قرن نوزدهم میلادی، یعنی سال‌ها قبل از تاسیس کشور اسرائیل در کوه کرمل دایر شده است.

حکم

دادگاه انقلاب تبریز در روز ۸ مرداد ماه ۱۳۶۰، دکتر اسماعیل زهتاب را «محارب با خدا و رسول خدا» ، «مفسد فی‌الارض»، و «باغی با امام امت» شناخت [و به اعدام محکوم کرد]. دکتر زهتاب در زندان تبریز تیرباران شد. (روزنامه کیهان ، ۱۲ مرداد ماه ۱۳۶۰؛ وب ‌سایت خانه‌ اسناد بهایی ستیزی در ایران؛ بیوگرافی).

او در زمان اعدام ۶۱ سال سن داشت. خانواده‌اش روز بعد، از اعدام وی باخبر شدند. دکتر زهتاب طبق سنن و قوانین بهائی در گورستان وادی رحمت دفن شد. (وب ‌سایت خانه‌ اسناد بهایی ستیزی در ایران؛ بیوگرافی).

—---------------------

۱) «مرگ تدریجی بهائیان ایران» نوشته‌ی ریچارد ن. اوستلینگ، مجله تایم به تاریخ ٢۰ فوریه ۱٩٨۴؛ و «تضییقات بهائیان ایران ۱۹٨۴־۱٨۴۴» نوشته‌ی داگلاس مارتین، پژوهش بهائی جلد ١٣/١۲ چاپ سال ۱۹٨۴، ص ۳. تعداد جمعیت فعلی بهائیان در ایران مشخص نیست.
۲) در قوانین کیفری ایران برای بهائیان هیچ حقی پیش‌بینی نشده است و آنان همواره در معرض سوءاستفاده و اعمال خشونت قرار دارند. چنانچه قربانی آزار و حمله شوند و مورد سرکوب قرار‌گیرند یا به قتل برسند، دادگاهی برای آنها حق تظلم و دادخواهی قائل نیست. مقامات قضایی ایران با استناد به فتوا‌ی بعضی مراجع تقلید که به موازات مجلس از منابع قانون گذاری محسوب می‌شوند، بهائیان را در زمره‌ مرتدین که تحت حمایت قانون نیستند قرار می‌دهند. یکی از این مراجع، آیت‌الله روح‌‌‌‌الله خمینی است که برای جرم ارتداد حکم اعدام تعیین کرده است و اعلام کرده که یک مسلمان نباید به جرم کشتن مرتد اعدام شود.

تصحیح و یا تکمیل کنید