بنیاد عبدالرحمن برومند

برای حقوق بشر در ایران

https://www.iranrights.org
امید، یادبودی در دفاع از حقوق بشر در ایران
یک سرگذشت

سید احمد حسینی آرانی

درباره

سن: ۳۲
ملیت: ايران
مذهب: بدون باور مذهبی
وضعیت تأهل: متاهل

مورد

تاریخ کشته‌شدن: ۱۱ مرداد ۱۳۶۲
محل: زندان اوين، تهران، استان تهران، ايران
نحوه کشته‌شدن: حلق آویز
اتهامات: جرم ضد انقلاب نا مشخص
سن در زمان ارتکاب جرم انتسابی: ۳۱

ملاحظات

در وصیت ‌نامه‌ای که لحظاتی پیش از اعدام نگاشته بود،‌ آورده است: «این سطور را در آخرین لحظات زندگی می‌نویسم و می‌توانم بگویم که کاملا آرام هستم... من زندگی خود را کرده‌ام و در پایان این زندگی، که شاید نمی‌توانست بلندتر از این باشد، آرام، شاد و آسوده هستم».

خبر و اطلاعات در خصوص اعدام آقای سید احمد حسینی آرانی فرزند عطا و سید عباس به همراه ۱۹ نفر دیگر از طریق مصاحبه‌های بنیاد عبدالرحمن برومند با همسر آقای حسینی آرانی در تاریخ‌های ۱ و ۵ تیر ۱۳۹۷ و همچنین فرم‌ الکترونیکی ارسالی به بنیاد عبدالرحمن برومند از طرف همسر آقای حسینی آرانی بدست آمده است. اطلاعات تکمیلی در این باره از مطلب منتشر شده توسط آقای شیوا فرهمند، دوست نزدیک آقای حسینی آرانی، در وب‌سایت «چه می‌دانم» در تاریخ ۲۲ مرداد ۱۳۹۲ و تحقیقات و مدارک موجود در بنیاد برومند شامل وصیت‌نامه آقای حسینی آرانی کسب شده است.

نام آقای حسینی آرانی در لیست شهدای کومله* درج شده است.

آقای حسینی آرانی در تاریخ ۱۹ خرداد ۱۳۳۰ در یک خانواده بسیار مذهبی در شهر کاشان به دنیا آمد و در تهران بزرگ شد. علیرغم فشارهای مذهبی در خانواده، آقای حسینی آرانی فردی مذهبی نبود. دوران دبیرستان را در مدرسه البرز گذراند و در سال ۱۳۴۸ دانشجوی رشته مهندسی مکانیک در دانشگاه صنعتی آریامهر (شریف) شد. پس از پایان تحصیل، در کارخانه ماشین سازی اراک مشغول به کار شد و در سال ۱۳۵۶ ازدواج کرد. به دلیل فعالیت‌های سیاسی و مسایل امنیتی، پس از انقلاب اسلامی از کار استعفا داد. آقای حسینی آرانی به زبان‌های خارجی علاقه داشت و چند کتاب از انگلیسی به فارسی ترجمه کرده بود و زبان فرانسوی را نیز به صورت خودآموز فرا گرفته بود. به گفته همسرش،‌ آقای حسینی آرانی فردی بسیار صبور و با پشتکار بود و با دیگران رابطه خوبی داشت. دوست دوران دانشگاه و سالهای پس از دانشگاه آقای حسینی آرانی،‌ آقای شیوا فرهمند، در توصیف او می‌گوید: «احمد بی‌نهایت تیزهوش بود. او دانش علمی و ‏اجتماعی و سیاسی و هنری گسترده‌ای نیز داشت. به موسیقی آذربایجانی و موسیقی کلاسیک علاقه زیادی داشت و هنر، ادبیات و فیلم‌های شوروی را دوست می‌داشت... احمد عاشق نجاری بود و نجار ماهری بود. بسیاری از مبلمان و قفسه‌بندی‌های خانه‌شان را ‏به ‌دست خود ساخته‌ بود».

فعالیت‌های سیاسی آقای حسینی آرانی از دوران دانشجویی و آشنایی با چند تن از دانشجویان دانشگاه صنعتی که از جناح چپ سازمان مجاهدین خلق منشعب شده بودند، آغاز شد. پس از اتمام تحصیلات دانشگاهی در بهمن ماه ۱۳۵۲، آقای حسینی آرانی تصمیم گرفت برای ادامه تحصیل به خارج از کشور برود. سفر و تحصیل او بیش از یک سال طول نکشید و پس از آن به ایران بازگشت. مدتی بعد با یکی از شاخه‌های سازمان مجاهدین خلق به نام «کمیته نبرد»** آشنا شد و فعالیتهای خود را با این شاخه ادامه داد. در سالهای منتهی به انقلاب اسلامی در ایران، فعالیت سیاسی چندانی نداشت. اما پس از پیروزی انقلاب و با شروع تظاهرات، راهپیمایی‌ها و گردهمایی‌های سیاسی مجددا فعالیت خود را از سر گرفت. با شروع جنگ ایران و عراق، بخشی از سازمان رزمندگان با پیوستن به حزب کومله، فراکسیون رزمندگان را تشکیل داد و آقای حسینی آرانی با شاخه کارگری «رزمندگان» به نام «اتحاد، مبارزه در راه آرمان طبقه کارگر»***‌ همکاری گسترده‌ای داشت. 

آقای حسینی آرانی به زبانهای خارجی، موسیقی آذربایجانی و موسیقی کلاسیک و همچنین هنر، ادبیات و فیلم‌های شوروی بسیار علاقه داشت.

دستگیری و بازداشت

ماموران کمیته مشترک سپاه در تاریخ ۲۱ آذر ۱۳۶۱ آقای حسینی آرانی را به همراه همسرش در منزلشان در تهران دستگیر کردند. حوالی ساعت ۵ بعد از ظهر، حدود ۶ نفر از ماموران کمیته مشترک سپاه وارد آپارتمان محل زندگی آقای حسینی آرانی و همسرش شدند و برگه‌ای به عنوان حکم جلب به آنها نشان دادند که توسط کمیته خیابان انقلاب صادر شده بود، در حالیکه هیچ نامی از آنها در آن برگه برده نشده بود.

پس از حدود ۳ ساعت تفتیش منزل و توقیف بخشی از اموال (شامل کتابها، آلبوم عکس‌های خانوادگی، ضبط صوت و نوارهای موسیقی) ماموران، آقای حسینی آرانی و همسرش را با چشم بند و دستبند، به زندان کمیته مشترک (معروف به بازداشتگاه توحید یا بند ۳۰۰۰) انتقال دادند.

آقای حسینی آرانی در دوران بازداشت تحت شکنجه قرار گرفت. همسر آقای حسینی آرانی در ملاقاتی چند دقیقه‌ای که با چشمان بسته و در حضور بازجویان با همسرش داشت، از زیر چشم بند دیده بود که هر دو پای آقای حسینی آرانی در اثر ضربات کابل مجروح و باند‌پیچی شده بود.

در اردیبهشت ماه سال ۱۳۶۲ آقای حسینی آرانی و همسرش به زندان اوین منتقل شدند و آقای حسینی آرانی تا زمان اجرای حکم در بند آسایشگاه زندان اوین نگهداری شد.

خانواده آقای حسینی آرانی که با عقاید مذهبی و گرایشات سیاسی فرزندشان مخالفت داشتند، در دوران بازداشت هرگز به ملاقات او نرفتند. آقای حسینی آرانی در طول دوران بازداشت، تنها ۲ ملاقات اتفاقی و بسیار کوتاه با همسرش داشت. آخرین دیدار آقای حسینی آرانی با همسرش در تاریخ ۲۳ تیر ۱۳۶۲ در زندان اوین و به مدت ۵ دقیقه بود، در حالی که به آنها گفته نشد که این ملاقات، آخرین دیدارشان خواهد بود. در این ملاقات آقای حسینی آرانی به همسرش گفت که تا کنون هیچ ملاقاتی با خانواده‌اش نداشته و از همسرش درخواست کرد که از خواهر خودش بخواهد تا پرونده‌اش را پیگیری کند.

خانواده آقای حسینی آرانی که با عقاید مذهبی و گرایشات سیاسی فرزندشان مخالفت داشتند، در دوران بازداشت هرگز به ملاقات او نرفتند.

دادگاه

درباره جلسه یا جلسات دادگاه اطلاعی در دست نیست.

اتهامات

از جزئیات اتهام یا اتهامات آقای حسینی آرانی اطلاعی در دست نیست. دستگیری آقای حسینی آرانی و همسرش همزمان با موج گسترده دستگیری اعضای احزابی همچون توده، کومله و مجاهدین خلق در اوایل دهه ۶۰ بود.

بنابر اظهار مصاحبه شونده، در بازرسی از منزل آنها، چند پاکت سیگار پیدا شد و ماموران به آنها گفتند که «به ما اطلاع داده‌اند که شما قاچاق مواد مخدر می‌کنید و ما به جرم مواد مخدر شما را دستگیر می‌کنیم». همچنین ماموران به آقای حسینی آرانی و همسرش گفته بودند: «ازدواج شما قانونی نیست و شما به هم حرام هستید».

در شرایطی که حداقل تضمین‌های دادرسی رعایت نمی شود و متهمان از یک محاکمه منصفانه محرومند، صحت جرایمی که به آنها نسبت داده می شود مسلم و قطعی نیست.

مدارک و شواهد

از مدارک ارائه شده علیه آقای حسینی آرانی اطلاعی در دست نیست.

ماموران به آقای حسینی آرانی و همسرش گفته بودند: «ازدواج شما قانونی نیست و شما به هم حرام هستید».

دفاعیات

از دفاعیات آقای حسینی آرانی اطلاعی در دست نیست.

حکم

آقای سید احمد حسینی ‌آرانی در تاریخ ۱۱ مرداد ۱۳۶۲ به همراه ۱۹ نفر دیگر در محوطه زندان اوین اعدام شد. از جزئیات این حکم اعدام اطلاعی در دست نیست.

همسر آقای حسینی آرانی که خود در آن زمان در زندان بود، از اجرای حکم اعدام همسرش اطلاع نداشت.

جنازه آقای حسینی آرانی در قبرستان خاوران تهران به خاک سپرده شد. خانواده‌اش پس از اعدام، حتی از گرفتن ساک وسایل او نیز امتناع کردند.

در وصیت‌نامه‌ای که آقای حسینی آرانی لحظاتی پیش از اجرای حکم اعدام نگاشته، آمده است: «این سطور را در آخرین لحظات زندگی می‌نویسم و می‌توانم بگویم که کاملا آرام هستم... من زندگی خود را کرده‌ام و در پایان این زندگی، که شاید نمی‌توانست بلندتر از این باشد، آرام، شاد و آسوده هستم». (مدارک موجود در بنیاد- وصیت‌نامه آقای حسینی آرانی)

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

* کومله: در اواسط دهۀ ١٣۴٠، چند تن از اعضای باقی مانده از حزب دموکرات کردستان ایران در عراق، سازمان انقلابی حزب دموکرات کردستان ایران را بنیان گذاشتند. اسماعیل شریف زاده، عبدالله معینی و ملا آوراه از جمله رهبران این تشکیلات بودند که با الهام از انقلاب کوبا، به مبارزۀ مسلحانه چریکی در کردستان روی آوردند. با شکست این جریان در سال ۱۳۴٨ و دستگیری بسیاری از اعضای آن، مبارزه چریکی مورد نقد قرار گرفت و گرایش مائوئیستی غلبه یافت. در سال ١۳۵٧ با آزادی برخی از رهبران زندانی، سازمان انقلابی زحمتکشان کردستان- کومله تأسیس گردید. کومله براساس گرایش مارکسیستی خود، با خان‌ها و سرمایه‌داران کرد مخالف بود و کارگران و دهقانان کردستان را به شورش مسلحانه علیه آن‌ها و به ویژه دولت مرکزی فرامی‌خواند. این سازمان، حزب دموکرات کردستان را نماینده طبقات مرفه کردستان می‌دانست و تبلیغات وسیعی علیه این حزب داشت که بارها به درگیری‌های مسلحانه با این حزب انجامید و صدها کشته به جای گذاشت. سازمان کومله در سال ١٣۶١ با وحدت با یک گروه مارکسیستی به نام سهند، که فعالیتش بیشتر در زمینۀ تئوریک بود، حزب کمونیست ایران را بنیان نهاد و از این پس خود را «سازمان کردستان حزب کمونیست ایران- کومله» نامید. در سال‌های بعد، این سازمان از حزب کمونیست ایران انشعاب کرد و سپس با چندین انشعاب دیگر در میان خود روبرو گردید. حزب کومله کردستان ایران به رهبری عبدالله مهتدی، کومله و نیز سازمان کردستان حزب کمونیست ایران به رهبری ابراهیم علیزاده از جمله این انشعاب‌هاست.
** سازمان نبرد برای آزادی طبقه کارگر در تابستان سال ۱۳۵۷ توسط گروه کوچکی منشعب از «سازمان پیکار در راه آزادی طبقه کارگر» تاسیس شد. سازمان نبرد اختلاف اصولی یا تئوریک چندانی با سازمان پیکار نداشت. سازمان پیکار از اعضای مارکسیست-لنینیست منشعب از سازمان مجاهدین خلق تشکیل شده بود. نفی مشی چریکی و نفی مشی حزب توده از اصول این تشکیلات بود. سازمان پیکار با تمامی جناحهای حکومت جمهوری اسلامی مخالف بود. فعالیتهای سازمان نبرد که بیشتر به چاپ نشریه ارتباط داشت، در پی سرکوب‌های سال ۱۳۶۰ متوقف شد.
*** سازمان رزمندگان آزادی طبقه کارگر در زمستان ١٣۵٧ اعلام موجودیت کرد. این سازمان از افرادی تشکیل شده بود که معتقد بودند کار عمده باید در کارخانه‌ها و در میان طبقه کارگر باشد. نفی مشی چریکی و نفی مشی حزب توده و همچنین رد «تئوری سه جهان» از اصول این سازمان بود. سازمان رزمندگان که یکی از گروه های موسوم به «خط سه» بود، شوروی را «سوسیال امپریالیست» و چین را منحرف از اصول مارکسیسم - لنینیسم می‌دانست. در اواخر سال ۱۳۵٩ سازمان رزمندگان به دلیل اختلاف نظر بر سر موضع گیری در قبال جنگ ایران و عراق دچار انشعاب شد که همزمان با موج سرکوب گروههای مخالف حکومت جمهوری اسلامی ایران بود. ضربات ناشی از این سرکوبها و انشعاب منجر به متلاشی شدن تشکیلات رزمندگان گردید. ارگان این سازمان «رزمندگان» نام داشت.

تصحیح و یا تکمیل کنید