«واقعا اینها را بردند و کشتند چی شد؟ کسی به داد خانوادههاشان میرسد؟ مملکت بهتر شد؟»
اصطلاح "بالاترین مجازات" یا "اشد مجازات"، اشاره به نهایتی دارد که به حیاتِ فردِ محکوم پایان میبخشد، نقطه پایانی است التیامبخش و ختم ماجرا که در این کار هیچ مجازات دیگری به آن نمیرسد. کلمات اما فریبنده اند: برای خویشان و نزدیکان بازمانده، برای کسانی که دست اندر کار دادرسی و اجرای حکم بوده اند، و به طور کلی برای جامعه، کابوس هولناک اعدام، در آن نقطه، آنجا در بالای دار پایان نمییابد.
به مناسبت روز جهانی علیه مجازات اعدام، بنیاد عبدالرحمن برومند، صفحات جدیدی گشوده است با عنوان: "اعدام: مجازاتی که بالای دار پایان نمییابد"؛ مجموعه ای از سرگذشتهای ناگفته؛ سرگذشت قربانیان سیاست مرگدرمانی دستگاه قضایی ایران؛ سرگذشت قربانیانی که در سایه مانده اند.
آنها عضو خانواده، دوست، فرزند، پدر و مادر، شریک جرم، وکیل، و یا همبندانی اند که به اجبار، بار مسئولیتی سنگین و طاقت فرسا را بر دوش میکشند. ترس، نگرانی، عوارض هولناک، احساس گناه، مشکلات مالی، شرمساری، سرافکندگی، و انزوا، جملگی هزینههایی اند که ماشین اعدام دستگاه قضایی به آنان تحمیل میکند؛ این هزینههای گران در هیچ کجا بازتابی ندارند و بازگو نمیشوند. ماشین اعدام در ایران در سالهای اخیر، یکی از بالاترین میزان صدور احکام اعدام در دنیا را داشته است. نادیده گرفتن معیارهای بنیادینِ دادرسی عادلانه، عدم رعایت تشریفات قانونی، و نبود شفافیت در کارکرد قوه قضاییه، مشکلات این افراد رنجدیده را دوچندان میکند.
- زنی که همسرش به جرم فروش مواد مخدر اعدام شده و بی حاصلی مبارزه با مواد مخدر در ایران را به جان تجربه کرده است: «یکی بیاید بگوید دردتان چه بود؟ چرا شوهرت موادفروش شد؟»
- زنی تنها که به علت زندانی بودن همسر چنان فقیر و تنگدست شد که قبل از اعدام شوهرش به او گفت: «کاش من هم زندان بودم.»
- دختر کوچکی که پس از اعدام پدر، تهدید کرد که خود را از میان خواهد برد: «میرفت روی اوپن آشپزخانه و میگفت ازاینجا خودم را میاندازم پایین و میکشم. چرا به من نگفتی پدرم را کشتهاند.»
- خانواده ای که پس از اعدام قاتل دخترشان با حس خسران و گناه جدیدی روبرو شدند و آسیبهای روحیشان دو چندان گردید: «ما فکر میکردیم با اعدام قاتل دخترمون آروم میشیم؛ اما روز اعدام مثل همون روزی بود که فهمیدیم دخترمون به اون شکل مرده.»
- زنی افغان که اعدام شدن شوهرش در ایران به شدت پریشانش کرده است: «ایران بچههایم را یتیم و بیپدر کرد. بچههای من در ایام عید زار زار گریه میکنند. تا زندهام ایران را نفرین میکنم.»
به مناسبت روز جهانی علیه مجازات اعدام، بنیاد عبدالرحمن برومند شما را به اندیشیدن در این سرگذشتهای ناگفته قربانیان کیفر مرگ فرامیخواند. به اندیشیدن در این مجازات که هر بار که اجرا میشود، پریشانی و زندگیهای پاشیده از هم بر جای میگذارد. به سهم خود امیدواریم بتوانیم از طریق بازگو کردن این سرگذشتها به اول شخص مفرد و ترسیم سیمایی از عوارض هولناک و خسرانِ از دست دادن عزیزان، نشان دهیم که حفظ این مجازاتِ ناکارآ، ناعادلانه، و خانمان برانداز، نه شایسته مردم ایران است و نه هیچ ملت دیگر در جهان.