بنیاد عبدالرحمن برومند

برای حقوق بشر در ایران

https://www.iranrights.org
امید، یادبودی در دفاع از حقوق بشر در ایران
یک سرگذشت

مژگان اسدیان

درباره

سن: ۱۵
ملیت: ايران
مذهب: بدون باور مذهبی
وضعیت تأهل: مجرد

مورد

تاریخ کشته‌شدن: ۲ دی ۱۳۵۹
محل: اداره آموزش و پرورش، خرم آباد، استان لرستان، ايران
نحوه کشته‌شدن: شلیک خودسرانه

ملاحظات

الگوی برای بچه‌های خانه و همسایه، تنها با پانزده سال سن!

اطلاعات در خصوص اعدام فراقضایی خانم مژگان اسدیان فرزند خدیجه و احمد، از مصاحبه بنیاد عبدالرحمن برومند با یکی از نزدیکان وی (۲۴ دی ۱۴۰۲) و همچنین از ارسال فرم الکترونیکی توسط یکی از نزدیکان وی به بنیاد (۲ بهمن ۱۴۰۲) به دست آمده است. اطلاعات تکمیلی درباره این اعدام، از مصاحبه آقای رضا معینی با وب سایت ایران وایر (۲۶ مرداد ۱۴۰۰)، وب سایت‌های بیداران (۱۱ اسفند ۱۳۸۷ و ۸ تیر ۱۳۹۰) و حزب توده ایران (۱۴۰۱) جمع‌آوری شده است.

خانم اسدیان ۱۵ ساله، مجرد و متولد خرم‌آباد لرستان بود. او دانش‌آموز سال دوم دبیرستان طلعت دولتشاهی خرم‌آباد بود که به دلیل فعالیت سیاسی از دبیرستان اخراج شد. او همچنین از هواداران سازمان چریک‌های فدای خلق ایران بود و در بخش دانش‌آموزی این سازمان، «پیشگام» فعالیت می‌کرد.

خانم اسدیان دختری با استعداد، شاد و خیلی باهوش، افتاده و خاکی بود. او از کودکی، به خواندن کتاب و تئاتر علاقه داشت، از اولین افرادی بود که به «کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان» رفت: «مژگان در تئاتر و نمایش بازیگر بود و در اوایل انقلاب در تئاتر ماهی سیاه کوچولو نقش ماهی سیاه کوچولو رو بازی کرد. همچنین مژگان نوازنده خوب سنتور نیز بود. خط خیلی خوشی هم داشت که بعدها که دانش آموز پیشگام بود کلی دیوارنویسی [شعارنویسی] و پرده‌نویسی می‌‌کرد. مژگان حکم الگو برای بچه‌های خانواده و همه دوستان، بچه محله‌مان بود با اینکه تفاوت سنی آنچنانی نداشتیم.» (مصاحبه بنیاد عبدالرحمن برومند با یکی از نزدیکان وی)

چریک‌های فدائی خلق (اشرف دهقانی)

در سال ۱۳۴۹ چریک‌های فدائی خلق، متأثر از انقلاب کوبا و جنبش چریکی آمریکای لاتین، با ایدئولوژی مارکسیسم - لنینیسم و با اعتقاد به مبارزه مسلحانه شهری، از ادغام دو گروه چریکی مخالف رژیم شاه به وجود آمد. این سازمان پس از پیروزی انقلاب اسلامی به نفی مشی چریکی پرداخت و بر سر حمایت یا عدم حمایت از جمهوری اسلامی و شوروی، منشعب شد. تعدادی از اعضای سابق سازمان فدائیان خلق که به مبارزه چریکی پایبند ماندند، گروه مستقل چری‌کهای فدائی خلق (شاخه اشرف دهقانی) را تشکیل دادند.

اعدام فراقضایی خانم مژگان اسدیان

بنا بر اطلاعات موجود، خانم اسدیان در روز دو‌شنبه یکم دی ماه ۱۳۵۹ در تظاهرات مسالمت‌آمیزی روبروی اداره آموزش پرورش خرم‌آباد لرستان به اعتراض به اخراج خود و جمعی از دانش‌آموزان و دبیر فیزیک دبیرستانشان شرکت کرد، مورد اصابت گلوله طرفداران لباس شخصی و مسلح حزب جمهوری اسلامی قرار گرفت و کشته شد. گلوله به ناحیه گردن در پشت سر وی اصابت کرده بود. به گفته یک شاهد عینی و مطلع که در روز حادثه در محل حضور داشت، خانم اسدیان «در خیابان و در برابر چشمان چندین نفر از شهروندان و همکلاسی‌هایش بدست سید مجید جزایری با مشارکت عظیم مرادی عضو سپاه پاسداران و حزب جمهوری اسلامی در خرم‌آباد به قتل رسید.» (سایت بیداران- ۱۱ اسفند ۱۳۸۷)

خانم اسدیان که بشدت زخمی شده بود را ابتدا به بیمارستان خرم‌آباد بردند و سپس برای خروج گلوله توسط والدین خود به بیمارستانی در اراک منتقل شد. اما در همان شب در بیمارستان فوت کرد.

قرار بود که پیکر وی را صبح از بیمارستان به آرامستان خضر در خرم‌آباد ببرند که خانواده نتوانست پیکر او را از اراک تحویل بگیرید. به گفته یک شاهد عینی، جمعیت زیادی همراه با هواداران گروه‌های سیاسی شهر از صبح تا عصر که هوا تاریک شده بود، در ورودی آرامستان خضر جمع شدند تا اینکه خبر رسید، فردا پیکر خانم اسدیان به آنجا می‌رسد و جمعیت حاضر آنجا را ترک کردند. اما چند ساعت بعد خانواده با تعدادی از فامیل نزدیک شبانه او را در آرامستان خضر سکوت به خاک سپردند. (مصاحبه بنیاد عبدالرحمن برومند با یکی از نزدیکان وی) 

مراسم سوم خانم اسدیان زیر فشار نیروهای مسلح لباس شخصی به هم خورد و آنها نتوانستند مراسم را به پایان برسانند.

واکنش مسئولان

بنا بر اطلاعات موجود، مسئولان بعد از اینکه پیکر زخمی خانم اسدیان به بیمارستان خرم آباد برده شد، مسلحانه به بیمارستان حمله کردند و با شلیک گلوله باعث متفرق شدن افراد شدند: «چماقدارها به بیمارستان حمله کردند. همه جا رو به گلوله بستن و به سمت جمع ما هم شلیک کردن ولی کسی اتفاقی براش نیفتاد و همه اون جمعی که آشنا و غریبه بودن متفرق شدیم و فرار کردیم.» (مصاحبه بنیاد عبدالرحمن برومند با یکی از نزدیکان وی)

مسئولان بعد از کشته شدن خانم اسدیان در بیمارستان اراک، به خانواده وی اجازه ندادند که پیکر او را صبح روز بعد برای خاکسپاری به خرم‌آباد ببرنند و آنها را مجبور کردند شبانه مراسم خاکسپاری را انجام دهند.

در مراسم سوم خانم اسدیان در قبرستان خضر، نیز افراد مسلح طرفدار حکومت به مراسم حمله کردند و با شلیک گلوله و ضرب و شتم خانواده، فامیل و دوستان وی مراسم را به هم زدند. در شب همان روز نیز منزل شخصی خانم اسدیان را به گلوله بستند که در آن حادثه پای پدر خانم اسدیان نیز گلوله اصابت کرد. (مصاحبه بنیاد عبدالرحمن برومند با یکی از نزدیکان وی)

مسئولان با بسیج عوامل خود در مقابل پیگیری پدر و مادر خانم اسدیان برای دستیابی به حق‌شان، آنها را تهدید کردند و یکبار نیز برای ترساندن خانواده در مقابل دادگستری لرستان شروع به تیراندازی هوایی کردند. و پس از مدتی که تهدیدها ادامه داشت، پرونده در قوه قضایی تهران به نوعی بسته شد.

مسئولان خواهر و برادر خانم اسدیان را نیز از مدرسه انتخابی‌شان اخراج و آنها را وادار کردند که به مدرسه‌ای با سطح تدریس پایین تحصیلات دبیرستانی‌شان را به اتمام برسانند و سال‌ها سد راه تحصیلات دانشگاهی آنها نیز شدند. مسئولان حتی یک استشهادیه علیه این خانواده با امضای عده‌ای از مسئولین، هم‌شهری‌ها و حتی همسایگان‌شان مبنی بر اینکه «این خانواده همچنان کمونیست است» را برای فشار بیشتر به خانواده در دست داشتند. (مصاحبه بنیاد عبدالرحمن برومند با یکی از نزدیکان وی)  

عاملین قتل خانم اسدیان هرگز بازداشت و مجازات نشدند.

واکنش خانواده

خانواده خانم اسدیان، در ابتدا از رئیس دبیرستان خانم دلارام، رئیس آموزش و پرورش وقت آیت‌الله مشکینی و ضاربین شکایت کردند. به پرونده وی به دادگاه انقلاب اسلامی خرم‌آباد ارسال شد اما به گفته یکی از نزدیکان، از همان ابتدا سپاه پاسداران به فرماندهی شخصی به نام فروتن در مقابل بررسی این قتل ایستادند و خانواده خانم اسدیان را تهدید کردند. خانواده علیرغم تهدیدها پیگیری پرونده را رها نکردند: «و با مراجعه به نهادهای مختلف از جمله واحد حقوقی مجلس شورای اسلامی، در قوه قضایی در تهران، نامه نگاری و ملاقات با روسای این نهادها و رئیس جمهور وقت  پیگیری را ادامه دادند.» خانواده حتی به دفتر آیت‌الله منتظری در قم نیز مراجعه کرد. (مصاحبه بنیاد عبدالرحمن برومند با یکی از نزدیکان وی)

با تمام پیگیری خانواده پرونده اعدام فراقصایی خانم اسدیان بسته شد. پدر خانواده نتوانست ادامه دهد، اما مادر خانواده تلاش‌هایش را ادامه داد اما به نتیجه نرسید.

تأثیرات بر خانواده

بنا بر اطلاعات موجود، اعدام خودسرانه خانم اسدیان تاثیر عمیقی بر خانواده داشت. بعد از کشته شدن وی پدر و مادر شکستند و خانواده هیچگاه شادی واقعی را تجربه نکرد. به گفته یکی از نزدیکان، رفتن او خانه را به «بیابون و برهوت» تبدیل کرد. بعد از وقوع این حادثه خانواده دیگر «درست و حسابی شاد نبودند». مادر او «هنوز بعد از این همه سال هر از گاهی لباس‌هایش رو مرتب می‌کند و یه سری لوازمش که مانده، چون کلی کتاب و نوشته‌های او را که شامل چند تا دفتر بود در روزهای خفقان از دست رفت.»

تاثیرات دیگر این اعدام فراقضایی بر خانواده ابعاد دیگری نیز داشت. خواهر و برادر خانم اسدیان که از مدرسه اخراج شده بودند، مجبور شدند در کلاس‌های شبانه و با امتحانات متفرقه ادامه تحصیل دهند. خواهر خانم اسدیان که دانش‌آموز ممتاز و با استعدادی بود، در کنکور سراسری قبول شد، اما سال‌ها اجازه نداشت که به دانشگاه برود و نهایتا موفق شد در رشته‌ پرستاری که انتخاب خودش نبود، ثبت نام کند.

تصحیح و یا تکمیل کنید