بنیاد عبدالرحمن برومند

برای حقوق بشر در ایران

https://www.iranrights.org
امید، یادبودی در دفاع از حقوق بشر در ایران
یک سرگذشت

عباس امیری

درباره

سن: ۶۳
ملیت: ايران
مذهب: مسيحيت
وضعیت تأهل: متاهل

مورد

تاریخ کشته‌شدن: ۹ مرداد ۱۳۸۷
محل: اصفهان، استان اصفهان، ايران
نحوه کشته‌شدن: اعدام فراقضایی

ملاحظات

آقای امیری کلیسای خانگی‌اش را در محله ملک‌شهر اصفهان اداره می‌کرد.

اطلاعات در خصوص کشته شدن آقای عباس امیری، در وبسایت‌های آسو- شاهد علوی (١٢ بهمن ١٣٩٧)، خدمات جهانی فارسی زبان و رادیو زمانه (٧ آبان ١٣٩٢)، صدای آمریکا (٣ تیر ١٣٩١) و ملیون (١٨ دی ١٣٨٧) انتشار یافت.

آقای امیری، متاهل بود و به همراه همسرش خانم سکینه رهنما از نوکیشان مسیحی بودند. این دو در میان سالی پس از ایمان به دین مسیحی در ملک شهر اصفهان مخفیانه کلیسای خانگی را در خانه‌ی مسکونی خود اداره می‌کردند.

آقای امیری، در دورانی که مسلمان بود، به سفر مکه هم رفته و عنوان حاجی را برخود داشت. او در زمان جنگ ایران و عراق بعنوان رزمنده بسیجی در جبهه‌ها حضور داشت و این مسئله بیشتر باعث خشم و عصبانیت ماموران نسبت به وی شده بود.

پیش زمینه

اگرچه مسیحیت در میان سه دین یکتاپرست ابراهیمی است که در ایران به رسمیت شناخته می‌شود، قانون اساسی و قانون مجازات اسلامی، مسیحیان را به شکل ملموسی در یک وضعیت شهروندی فرودست قرار می‌دهد. در عمل، مدارا و شکیباییِ دینی فقط به گروه‌های قومیتی که به لحاظ تاریخی مسیحی بوده‌اند، یعنی ارامنه و آشوری‌ها، تعمیم می‌یابد و شامل افرادی که از اسلام به مسیحیت گرویده‌اند، نمی‌شود. (س. م.، ۱۳۷۱) حکومت ایران سیاست‌هایی را به اجرا درآورده که حضور مدنی مسیحیان را محدود، کنترل، و به شدت سرکوب می‌کند.

قانون اساسی، مسیحیان را از ریاست جمهوری، عضویت در شورای نگهبان، فرماندهی ارتش، مدیریت مدارس، و سمت‌های بالای دولتی، منع می‌کند(س. م. ۱۳۷۷؛ ف. ب. ح. ب.). مسیحیان از شرکت در انتخابات عمومی مجلس شورای اسلامی نیز منع شده‌اند و سه کرسی نمایندگی مجلس که برای  مسیحیان در نظر گرفته شده، منحصراً برای نمایندگان ارامنه، آشوری‌ها و کلدانیان است. (ف. ب. ح. ب.).

قوانین مدنی و کیفری صراحتاً مسیحیان را در موضع فرودست قرار می‌دهد. به عنوان مثال، مسیحیان در تصادفات اتومبیل، از غرامت (دیه) کمتری نسبت به مسلمانان بهره‌مند می‌شوند و نیز نمی‌توانند از مسلمانان ارث ببرند. (س. م. ۱۳۷۷). در مورد تعدادی از جرائم که مجازات آن برای مسلمانان شلاق است، برای مسیحیان مجازات مرگ در نظر گرفته شده است.

اگرچه قانون اساسی، حقوق مسیحیان به داشتن اعتقادات و انجام فرائض دینی را مشخص [و به رسمیت شناخته]‌، اما فعالیت‌های کلیساهای مسیحی و نیز مسیحیان، همواره مشمول نظارت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بوده است. بر اساس قانونی که علی‌الظاهر هدف آن شناسایی فروشندگان غذاهای غیر حلال است، دکانداران مسیحی موظفند تابلویی در معرض دید همگان قرار دهند که بر روی آن عبارت «برای اقلیت‌های مذهبی» قید شده است. این تابلو که در عمل در مورد کلیه کسب و کارهای مسیحی اعمال می‌شود، عامل بازدارنده‌ای برای جلوگیری از مراجعه مشتریان مسلمان است. (س. م. ، ۱۳۷۷). گزارش‌هایی واصل شده مبنی بر این که بنا به دلایل مذهبی، از تحصیل مسیحیان و همچنین صدور پروانه کسب برای آنان، جلوگیری شده است. (سونتاوس). تا اواسط دهه ۱۳۷۰، به غیر از دو کلیسای پروتستان، کلیه کلیساهای این شعبه مسیحیت به لحاظ فشارهای متفاوت حکومتی، از جمله درخواست‌هایی مبنی بر ارائه اسامی و اطلاعات شخصی دین باوران، تعطیل شده بودند. (سونتاوس، د. ح. ب. ۱۳۷۴).

پس از انقلاب اسلامی، صدها مسیحی به طور خودسرانه بازداشت شده‌اند. بسیاری از آنان به حبس‌هایی با مدت زمان‌های متفاوت محکوم می‌شوند و بسیاری دیگر پس از آزادی، کماکان با احتمال اتهامات و تحقیقات بی پایان مواجه‌اند. منابع متعددی که دستگیر و یا بازداشت شده‌اند گزارش کرده‌اند که از سوی مقامات قضایی یا امنیتی، تهدید به ایراد اتهام ارتداد، اعدام، یا ترور شده‌اند. از آنجا که قانون مجازات اسلامی درباره ارتداد ساکت است، قضات معمولاً به شرع اسلام رجوع می‌کنند، امری که نوکیشان مسیحی را با احتمال احکام اعدام مواجه می‌کنند. (ک. ب. ح. ب. ا.) تشخیص این که آیا قتل یک مسیحی به دست یک مسلمان اساساً جرم محسوب می‌شود یا خیر نیز به صلاحدید فردیِ قضات واگذار شده است. (ف. ب. ح. ب.) جمهوری اسلامی در مورد مسیحیانی که در شرایط مشکوک جان خود را از دست داده‌اند، مجموعاً تلاش زیادی انجام نشده و این امر، وخامت وضعیت اجتماعی و حقوقی آنان را تشدید می‌کند.

اگرچه دولت ایران داده‌های رسمی در خصوص تعداد مسیحیان ایران را به اطلاع عموم نمی‌رساند، منابع موجود حاکی از اجماعی است مبنی بر این که پس از انقلاب، تعداد افرادی که از اسلام به مسیحیت گرویده‌اند به تدریج رو به افزایش گذاشته و تعداد ایرانیانی که گرایشات مسیحی دارند اکنون می‌تواند به یک و یا یک و نیم درصد جمعیت کشور برسد. (آی. جی. آر. ف.؛ گامان؛ ام. اس.). بدین ترتیب، رژیم کماکان سرمایه‌گذاری قابل توجهی در امر پاییدن و نظارت بر فعالیت‌های مسیحیان انجام می‌دهد.(آی. جی. آر. ف.). مسیحیان بیشماری از ایران فرار کرده و به کشورهای دیگر پناهنده شده‌اند. (ک. ب. ح. ب. ا.؛ تحقیقات بنیاد برومند).

دهه هفتاد، دهه‌ای بود که طی آن سرکوب‌های مبتنی بر مذهب و باورهای دینی، جمعیت‌های مختلف، از جمله جامعه مسیحیان را تکان داد. در میان افزایش موارد اعدام، تنبیه مدنی، حمله [به منازل و مکان های کسب و کار]، و محدودیت‌های رسانه‌ای، ده‌ها نوکیش مسیحی زندانی و شکنجه شدند. (د. ح. ب.، ۷۲-۱۳۷۱ ، ۷۵-۱۳۷۴). در تلاش به منظور جلوگیری از اقبال عمومی فزاینده نسبت به مسیحیت، ایران برای حضور در کلیسا‌ها محدودیت قائل شد، مهم‌ترین ناشر انجیل به زبان فارسی در ایران را تعطیل کرد، موعظه به زبان فارسی را ممنوع نمود، کلیه کتب مسیحی را ضبط کرد، کتابفروشی‌های مسیحی را تعطیل، و جمعیت ایرانی انجیل را منحل کرد. (سونتاوس‌؛ س. م. ۷۲-۱۳۷۱).

عکس‌العمل‌های شدید و فزاینده رژیم باعث شد سران مسیحی نیز هدف «قتل‌های زنجیره‌ای» (سلسله قتل‌های دگراندیشانِ لاییکِ روشنفکر و سیاسی و نیز اقلیت‌های مذهبی (ا. و.) و دیگر عناصر نامطلوب در دهه هفتاد) قرار گیرند. از میان مرگ مشکوک هفت تن از سران مسیحی پس از انقلاب، پنج تای آن بین سال‌های ۱۳۶۹ تا ۱۳۷۵ اتفاق افتاد. (ف. ن.).

مرگ آقای عباس امیری

آقای امیری در ٩ مرداد ١٣٨٧ بر اثر جراحات ناشی از ضرب و شتم نیروهای امنیتی و مامورین انتظامی در بیمارستان درگذشت.

بنا بر اطلاعات موجود، در روز ۶ مرداد ۱۳۸۷ در کلیسای خانگی آقای امیری و خانم رهنما، در حالیکه تعدادی از مسیحان مشغول دعا و عبادت بودند، مورد یورش ماموران قرار گرفتند و ۶ زن و ٨ مرد مسیحی به همراه ٢ کودک توسط ماموران دستگیر شدند.

در این شب، آقای امیری و همسر وی میزبانان این کلیسای خانگی، در پی هجوم ماموران امنیتی بشدت مورد ضرب و شتم قرار گرفتند. بطوری که آقای امیری بر اثر شدت جراحات بر قفسه سینه و کهولت سن در حالی که در کما بسر می‌برد، در چهارشنبه ٩ مرداد ١٣٨٧ پس از سه روز مراقب های ویژه در ساعت ١۶:٣٠ دقیقه در بیمارستان شریعتی اصفهان در سن ۶٣ سالگی در گذشت.

همسر وی خانم رهنما نیز پس از چهار روز در ١٣ مرداد بر اثر جرات‌های ناشی از ضرب و شتم ماموران و فشار ناشی از فوت همسرش در اثر ایست قلبی درگذشت .

واکنش مسئولان

بنا بر اطلاعات موجود، ماموران هنگام تحویل پیکر او به خانواده، به آنها هشدار دادند که اجازه هیچگونه خبررسانی و برپایی مراسمی با نصب پرچم‌های سیاه در سر در منازل خود را ندارند و در صورت مشاهده با آنان شدیدا برخورد خواهد شد. 

واکنش خانواده

خانواده‌ی آقای امیری در روز پنجشنبه ١٠ مرداد پیکر او را به زادگاهش، مسجدسلیمان انتقال داده و در آنجا به خاک سپردند. مراسم خاکسپاری وی علیرغم ممانعت مامورین پلیس امنیتی و انتظامی از ورود مردم به محل قبرستان، با همراهی دوستان و بستگان وی بدون هیچگونه مراسم خاص مذهبی برگزار گردید.

 

تصحیح و یا تکمیل کنید