بنیاد عبدالرحمن برومند

برای حقوق بشر در ایران

https://www.iranrights.org
امید، یادبودی در دفاع از حقوق بشر در ایران
یک سرگذشت

محمد صادق قائدی

درباره

سن: ۳۱
ملیت: ايران
مذهب: بدون باور مذهبی
وضعیت تأهل: مجرد

مورد

تاریخ کشته‌شدن: ۳۰ بهمن ۱۳۶۱
محل: زندان اوين، تهران، استان تهران، ايران
نحوه کشته‌شدن: تيرباران
اتهامات: پندار و/يا گفتار ضدانقلابی; مخالفت فعال با جمهوری اسلامی

ملاحظات

اطلاعات درباره آقای محمد صادق قائدی از مصاحبه با خواهرش اتخاذ شده است. خبر اعدام او در ضمیمۀ شمارۀ ۲٦۱ نشریه مجاهد، چاپ سازمان مجاهدین خلق ایران، به تاریخ ۱٥ شهریور ۱۳٦٤ نیز به چاپ رسید. این ضمیمه شامل فهرست ۱۲٠۲۸ نفر است که اکثراً وابسته به گروههای سیاسی مخالف رژیم بوده‌اند. این اشخاص از تاریخ ۳٠ خرداد ۱۳٦٠ تا زمان چاپ نشریه مجاهد اعدام شده و یا در درگیری با قوای انتظامی جمهوری اسلامی کشته شده‌اند.

آقای قائدی در سال ١٣٣٠ در رشت متولد شد. مدرک لیسانس خود را از مدرسه عالى بازرگانی کسب کرد. در جریان مبارزه با رژیم شاه، در سال ١٣٥٤ به زندگى مخفى روى آورد و به بخش مارکسیستی منشعب از سازمان مجاهدین پیوست كه سپس با نام سازمان پیكار به فعالیت ادامه داد. تا قبل از دستگیرى در بخش كارگری سازمان كار می‌کرد.

برادر و همسر برادر او، آقای محمد جواد قائدی و خانم منیرالسادات هاشمى نیز اعدام شده‌اند.

سازمان پیکار در راه آزادی طبقه کارگر در سال ۱۳٥۷ از اعضای مارکسیست ـ لنینیست منشعب از سازمان مجاهدین خلق تشکیل شد. نفی مشی چریکی و نفی مشی حزب توده از اصول این تشکیلات بود. سازمان پیکار شوروی را "سوسیال امپریالیست" و چین را منحرف از اصول مارکسیسم - لنینیسم می‌دانست و با تمامی جناح‌های رژیم جمهوری اسلامی مخالف بود. این سازمان با پیوستن بخش بزرگی از گروههای دیگر موسوم به "خط سه" به بزرگترین تشکیلات این جریان مبدل گشت. در سال ۱۳٦۰ سازمان پیکار دچار انشعاب‌های درونی شد که همزمان بود با موج سرکوب گروه‌های مخالف رژیم. ضربات ناشی از این سرکوب‌ها و انشعاب‌های بعدی، منجر به تلاشی تشکیلات و پراکندگی هواداران آن گردید به طوری که دیگر نتوانست به حیات سیاسی خود ادامه دهد.

دستگیری و بازداشت 

طبق اطلاعات موجود حکمی برای بازداشت وجود نداشت. روز ١٩ خرداد ١٣٦١‌ منزل پدری در تهران توسط پاسداران محاصره شد. برادر آقای قائدی به قصد استفاده از تلفن عمومی از خانه خارج و دستگیر شد. همسر وی که پس از چندی از بازنگشتن او نگران شده بود، از خانه خارج شد و او نیز بازداشت گردید. سپس پاسداران به خانه هجوم بردند و آقای محمد صادق قائدی را كه در خواب بود، همراه خواهرش دستگیر کردند. هر چهار نفر با یک اتومبیل به كمیته مشترک منتقل شدند. به گفته خواهرش، او مدت ٧ ماه حبس، به شدت شکنجه شده بود.

آقای قائدی تا آذر ماه ١٣٦١ در کمیته مشترک بازداشت بود و سپس به زندان اوین منتقل شد. او در زندان اوین یک یا دو بار با مادرش ملاقات داشت. پیش از انتقال به اوین نیز با خواهرش ملاقات کرد. خواهرش درباره این ملاقات اظهار داشت: "درست چند دقیقه قبل از انتقالش به اوین ملاقات كوتاهى به من دادند. نگران من بود كه به شدت مریض بودم، از برادر دیگرم، جواد هیچ خبری نداشت. دادگاه كوتاهى داشته و به من گفت كه این آخرین دیدار ماست. بازجوها كه در كنار ما بودند ما را مسخره می‌كردند و به او گفتند: «از خواهرت بپرس آیا بهش تجاوز شده یا نه!» با اشاره به شعار سازمان پیكار، می‌گفتند: «خمینى تازیانه و اعدام! تازیانه‌اش را كه خوردى، حالا نوبت اعدامه!»."

دادگاه

جز این که آقای قائدی در آذر ماه سال ١٣٦١ در کمیته مشترک محاکمه شد، اطلاع دیگری دربارۀ جلسه یا جلسه‌های دادگاه در دست نیست.

اتهامات

بر اساس اطلاعات مصاحبه شونده، اتهامات آقای قائدی "عضو سازمان پیکار و کمونیست بودن" اعلام شده بود.

مدارک و شواهد

در گزارش این اعدام نشانی از مدارک ارائه شده علیه متهم نیست.

دفاعیات

از دفاعیات متهم اطلاعی در دست نیست.  آقای قائدی از داشتن وکیل و دسترسی به پرونده محروم بود.

حکم

آقای محمد صادق قائدی به اعدام محکوم شد و روز ٣٠ بهمن ١٣٦١ در زندان اوین تیرباران گردید.

خواهر او دربارۀ وصیت‌نامه‌اش اظهار داشت: "سال‌ها بعد یكى از همبندانش كه آزاد شده بود، وصیتنامه‌اش را به مادرم داد. او سال‌ها وصیتنامه را جاسازى كرده و نگهداشته بود. بخشى از نوشته‌اش خصوصى ومربوط به خانواده بود، بخش دیگر از ماركسیسم و مبارزات خودش دفاع كرده بود و با تشكر از مادر اظهار تأسف از ایجاد ناراحتى برای او به پایان رسانده بود."

تصحیح و یا تکمیل کنید