بنیاد عبدالرحمن برومند

برای حقوق بشر در ایران

https://www.iranrights.org
امید، یادبودی در دفاع از حقوق بشر در ایران
یک سرگذشت

موسی کرمپور

درباره

سن: ۳۹
ملیت: ايران
مذهب: اسلام (سنی)
وضعیت تأهل: متاهل

مورد

تاریخ کشته‌شدن: ۱۴ اردیبهشت ۱۳۸۰
محل: مسجد خرقه مبارک، هرات، افغانستان
نحوه کشته‌شدن: بمب‌گذاری
اتهامات: اتهام نامعلوم

ملاحظات

مولوی موسی کرم‌پور امام جماعت مسجد اهل سنت شیخ فیض محمد مشهد، محل عبادت اهل سنت از مناطق مختلف و افغانستان، بود. مسجد را تخریب کردند و به جایش درخت کاشتند و امام جمعه را از ایران راندند اما همین نیز برایشان کافی نبود.

اطلاعات در خصوص قتل فراقضایی آقای موسی کرم‌پور فرزند احمد از طریق مصاحبه بنیاد عبدالرحمن برومند با یکی از دوستان نزدیک او (۹ آذر ۱۴۰۱) و یکی دیگر از آشنایان او (۲۵ مهر ۱۴۰۲) و خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران- ایرنا (۱۸ اردیبهشت ۱۳۸۰) جمع‌آوری شده است. همچنین اطلاعات تکمیلی در مورد ترور او از فایل سخنرانی آقای کرم‌پور در هرات افغانستان در ۱۹ اسفند ۱۳۷۹، کتاب «آخرین فریاد مسجد شهید شده شیخ فیض محمد»* نوشته آقای کرم‌پور (چاپ ۱۳۸۵)، روزنامه همشهری (۱۶ اردیبهشت ۱۳۸۰)، اطلاعات روی سنگ قبر مرحوم، وب سایت و فیسبوک کمپین فعالین بلوچ (۱۳ بهمن ۱۳۹۴) و رادیو آزادی (۸ دی ۱۳۹۷) بدست آمده است.

آقای موسی کرم‌پور، متولد سال ۱۳۴۱، مولوی (روحانی) اهل سنت اهل روستای شهرآباد از توابع شهرستان تربت جام در استان خراسان رضوی بود (برگرفته از قبر نوشته آقای کرم‌پور). او متاهل و دارای ۶ فرزند بود. (مصاحبه بنیاد برومند، ۲۵ مهر ۱۴۰۲)

مولوی کرم‌پور از سن ۱۲ سالگی تحصیلات مذهبی را در مدرسه دینی تربت جام را آغاز کرد. او اولین بار در سال ۱۳۶۰ و در دوران طلبگی، زمانی که فقط ۱۹ سال داشت در حالی که روی منبر مسجد بود بازداشت و به زندان وکیل آباد مشهد منتقل و پس از ۴۰ روز از زندان آزاد شد(مصاحبه بنیاد با یکی از دوستان نزدیک، ۹ آذر ۱۴۰۱). او بعدها در کتاب خود در توصیف این چهل روز می‌نویسد که نهاد امنیتی طوری بر نقاط ضعف او فشار آورده بود که او بارها آرزوی مرگ کرده بود ( کتاب آخرین فریاد ). به گفته یکی از دوستان او، در دوران بازداشت، کرم‌پور را مجبور کرده بودند که قسم بخورد که با نهاد امنیتی همکاری کند، از همین رو، به سایر علما گفته بود که جلوی او حرفی درباره جمهوری اسلامی نزنند تا مجبور نباشد دروغ بگوید. (مصاحبه بنیاد با یکی از دوستان نزدیک، ۹ آذر ۱۴۰۱) 

مولوی موسی کرم‌پور در سال ۱۳۶۳ برای تکمیل تحصیلات مذهبی خود برای مدت یک سال به مدرسه دارالعلوم کراچی پاکستان رفت. او معتقد است که در دوران تحصیل در پاکستان نیز از طریق یکی از هم‌اتاقی هایش زیر نظر بوده و او این موضوع را چند سال بعد و در بازجویی‌های آتی متوجه شده است. (کتاب آخرین فریاد)  

او از سال ۱۳۶۴ با بازگشت به ایران فعالیت‌های مذهبی خود را ادامه داد و خطابت را ابتدا از مسجد مهرآباد مشهد شروع کرد. در سال ۱۳۶۸ به عنوان امام جماعت مسجد «شیخ فیض محمد» که از آن به عنوان «نقطه ارتباطی» و «قلب جامعه اهل سنت» یاد شده انتخاب شد(کتاب آخرین فریاد). عبدالله حیدری، مدیر مرکز مطالعات اندیشه و گفتگو و از دوستان و همدرس‌های مولوی کرم‌پور درباره توانایی و فعالیت‌های او در یک برنامه تلویزیونی گفت: مولوی کرم‌پور ابتدا به عنوان یک جوان غیر معروف به مسجد فیض محمد منتقل شد. اما به علت دانش و بینش و مطالعات خوبی که داشت توانست از آن مسجد به عنوان یک پایگاه فرهنگی استفاده کرده و جوانان را از طریق کلاس‌ و برنامه های مختلف مذهبی جذب آنجا کند. (شبکه جهانی کلمه، ویژه برنامه فریاد خاموش، ۳ اسفند ۱۳۹۲). او به عنوان امام جماعت مسجد «شیخ فیض محمد» از شخصیتی محبوب و قدرت سخنوری بالایی برخوردار بود. به طوری که یکی از دوستان نزدیک او در این باره می گوید «او مانند رهبر ما بود و سخنگوی ما بود …. ما از جلسات و سخنرانی او سیر نمی شویم». (مصاحبه بنیاد با یکی از دوستان نزدیک، ۹ آذر ۱۴۰۱ ). او در دوران فعالیت به عنوان خطیب مسجد «شیخ فیض محمد» بارها توسط نهاد امنیتی احضار و مورد بازجویی قرار گرفت به طوری که خود در کتابش می‌نویسد: «اطلاعات هفته‌ای چند بار مرا احضار می‌کرد. چشم‌هایم را می‌بستند، و چون سگ‌های هار روی سرم می‌ریختند، شکنجه‌هایی به من می‌چشاندند که به مجرد یادآوری آن تمام وجودم می‌لرزد».(فایل سخنرانی آقای کرم‌پور، ۱۹ اسفند ۱۳۷۹)

در سال ۱۳۷۲ شهرداری مشهد با پشتیبانی نیروهای امنیتی و نظامی اقدام به تخریب «شیخ فیض محمد» می‌کند. مولوی کرم‌پور برای جلوگیری از تخریب این مسجد اقدام به جمع‌آوری فتوا از علمای اهل سنت و مشهور و با نفوذ منطقه مبنی بر «غیرشرعی بودن» و «جایز نبودن تخریب مسجد» کرد، اما نیروهای اطلاعات به محض خبردار شدن از این موضوع او را دستگیر و طومار حامل فتاوای جمع‌آوری شده از علما را از او گرفتند. (شبکه جهانی کلمه، ویژه برنامه فریاد خاموش، ۳ اسفند ۱۳۹۲). نهاد امنیتی با علم به این موضوع که تخریب این مسجد اعتراض اهالی سنت را بر می‌انگیزد، درست چند روز قبل از تخریب مسجد، در حالی که موسی کرم‌پور در سفر بود، با انتشار برگه‌هایی با امضای جعلی او مبنی بر رضایت او به فروش و تخریب مسجد، تلاش کرد ضمن تخریب شخصیتی او در بین طرفدارانش، معترضان به تخریب مسجد را علیه او تحریک کند (فایل سخنرانی آقای کرم‌پور، ۱۹ اسفند ۱۳۷۹). به گفته آقای کرم‌پور، نهاد امنیتی پیش از تخریب این مسجد در بازجویی‌ها یک بار نظر او را نسبت به تخریب این مسجد به این صورت پرسیده بودند که «اگر ولی فقیه بر تخریب مسجد حکم کند، نظر شما چیست؟»، او در پاسخ عنوان کرده بود که «مسلمان‌های عالم در برابر چنین فاجعه‌ای ساکت و آرام نمی‌شینند»، «اولی‌‌الامر که جای خود را دارد، حتی رسول الله هم حق ندارد دستور تخریب مسجد بدهد،‌این حکم قرآن است» (فایل سخنرانی آقای کرم‌پور، ۱۹ اسفند ۱۳۷۹). با وجود تلاش نهاد امنیتی برای تخریب شخصیت موسی کرم‌پور پس از تخریب مسجد، او همچنان از نفوذ بالایی برخوردار بود به طوری که پس از تخریب، با عزیمت او به شهر تربت جام هزاران نفر برای شرکت در نماز جماعت به امامت او شرکت کردند. (فایل سخنرانی آقای کرم‌پور، ۱۸ اسفند ۱۳۷۹)

به گفته شخص آقای کرم‌پور ، او مدتی پس از تخریب مسجد «شیخ فیض‌محمد»، تحت فشار نیروهای امنیتی حق سخنرانی و اظهار نظر در هیچ جلسه‌ای را نداشت به طوری پس از آخرین سخنرانی او در مسجد رضاییه مشهد که به اصرار زیاد طرفداران اهل سنت او انجام شد، عده‌ای با مراجعه به منزل او به او اطلاع می‌دهند که افرادی از سوی وزارت اطلاعات در ساعت ۹ شب در منطقه «فلکه کوهسنگی» مشهد می‌خواهند با او گفت و گو کنند. مولوی کرم‌پور از این موضوع به شدت احساس خطر کرده و پس از بیست روز زندگی مخفیانه در شهرهای مختلف استان خراسان، سرانجام در ۲۲ فروردین ۱۳۷۳ به همراه خانواده‌اش به صورت غیر قانونی به شهر هرات افغانستان مهاجرت کرد و تا زمان مرگش ساکن این شهر بود (فایل سخنرانی موسی کرم‌پور، ۱۹ اسفند ۱۳۷۹).

او در طی سالهایی که در افغانستان بود شروع به نوشتن کتابی تحت عنوان «آخرین فریاد» در مورد سابقه فشارها و در نهایت تخریب مسجد «شیخ فیض محمد» کرد و طی آن تمام مستندات و پشت پرده‌های تخریب غیرقانونی این مسجد را شرح داد.

موسی کرم‌پور در افغانستان در شهر هرات ساکن شد و امامت جماعت مسجد جامع «خرقه مبارک» که بزرگترین مسجد شهر هرات بود را به عهده گرفت. او در سخنرانی‌هایش علاوه بر فعالیت مذهبی اهل سنت به روشنگری علیه جمهوری اسلامی نیز می‌پرداخت. (مصاحبه بنیاد برومند، با ۲۵ مهر ۱۴۰۲)

سابقه سوء قصد در افغانستان

او طی سالهای اقامتش در افغانستان حداقل هشت بار مورد سوء قصد جانی قرار گرفت. او در یک سخنرانی مورخ ۱۹ اسفند ۱۳۷۹، به شرح سوقصد‌های متعدد صورت گرفته علیه خود از سوی جمهوری اسلامی پرداخت، اما همچنان با تاکید بر ادامه فعالیت‌هایش در انتهای صحبت‌های خود اضافه کرد «خدای تعالی مرا نیامرزد … اگر از این حکومت دجال بترسم».

حکومت ایران تا قبل از ترور آقای کرم‌پور، حداقل هشت بار دیگه تلاش کرده بود که او را ترور کند که موفق نشد.

اولین سوء قصد علیه او با همکاری اداره استخبارات حکومت طالبان به نتیجه نرسید. چند نفر در این ارتباط دستگیر و عده‌ای نیز به ایران متواری شدند. در مورد دوم پیشنهاد همکاری برای ترور او به راننده‌ای تاکسی که مولوی کرم پور با آن رفت و آمد می‌کرد داده شده بود که این طرح نیز از طریق دوستان آقای کرم‌پور افشا و خنثی شد. در مورد سوم یک فرد افغان شخصا به مولوی موسی کرم‌پور اطلاع داد که یک فرمانده اطلاعات در ایران «در ازای مبلغ هزار لک افغانی» از او خواسته بود که او را ترور کند. این فرد در توضیح علت صرف نظر از اجرای این خواسته و اعترافش نزد مولوی کرم‌پور گفته بود که این فرمانده اطلاعات در صحبت‌های خود به شکل توهین آمیزی به او گفته بود «شما افغانی‌ها کسانی هستید که حاضرید به خاطر یک ویزا به مادر خود هم تجاوز کنید». در چهارمین مورد، از طریق «مولا ولی جان»، رئیس اداره استخبارات هرات که از دوستان مولوی کرم‌پور نیز بود به او اطلاع داده شد که کنسولگری ایران به ازای مبلغ زیادی طرح ترور او را به شخصی محول کرده است و سرانجام این طرح نیز از طریق اداره استخبارات خنثی شد. پنجمین تلاش ناموفق ترور مولوی کرم‌پور در حین سفر او به شهر قندهار بود که با دستگیری ۲ نفر مسلح توسط اداره استخبارات این شهر و اعتراف آنها مبنی بر قصدشان برای ترور او و ۲ نفر دیگر از علمای اهل سنت ایرانی ساکن افغانستان خنثی شد. همچنین در سال ۷۷ نیز دوبار برای ترور او برنامه ریزی شد. یکی در روز ۱۱ مهر ۱۳۷۷ و دیگری در یک تاریخ نامشخص، که هر دو طرح نیز مجددا در شهر هرات با همکاری اداره استخبارات این شهر خنثی شد و طی آن چندین نفر نیز دستگیر شدند. آخرین تلاش ناموفق برای ترور آقای کرم‌پور در دی ماه سال ۱۳۷۹ بود که آن نیز با دستگیری عامل توسط اداره استخبارات شهر هرات بی نتیجه ماند. (فایل سخنرانی موسی کرم‌پور ، ۱۹ اسفند ۱۳۷۹) 

مولوی کرم‌پور، در یک مورد سو قصد در تاریخ ۱۹ اسفند ۱۳۷۶ مورد اصابت گلوله قرار گرفت و از ناحیه پا مجروح شد. این سو قصد زمانی رخداد که او به بازاری در منطقه جاده لیلامی هرات رفته بود. یک نفر در قالب یک گدا به او نزدیک و از او تقاضای کمک می‌کند،‌ زمانی که مولوی مشغول پول دادن به او بود، به سوی او شلیک کرد. (فایل سخنرانی موسی کرم‌پور، ۱۹ اسفند ۱۳۷۹؛ مصاحبه بنیاد با یکی از دوستان نزدیک، ۹ آذر ۱۴۰۱) 

به گفته یکی از دوستان مولوی کرم‌پور، احمد شاه مسعود یک سال قبل از ترور آقای کرم‌پور با او هشدار داده بود که به ولایت پنجشیر مهاجرت کند زیرا اطلاعات ایران برای ترور او را برنامه‌ریزی کرده است. (مصاحبه بنیاد با یکی از دوستان نزدیک، ۹ آذر ۱۴۰۱ )

پیشینه اعدام‌های فراقضایی توسط جمهوری اسلامی ایران

جمهوری اسلامی ایران ید طولایی در اعمال خشونت با انگیزه‌های سیاسی در ایران و اقصی نقاط جهان دارد. از انقلاب ۱۳۵۷ به بعد، عوامل جمهوری اسلامی در داخل و خارج از کشور دست به ربودن، ناپدید کردن و قتل تعداد زیادی از افرادی که فعالیتشان برایشان نامطلوب بود‍ه زده‌اند. تعداد قربانیان اعدام‌های فراقضایی در داخل کشور روشن نیست، اما این قتل‌ها از بهمن ۱۳۵۷ آغاز شده و در طول عمر جمهوری اسلامی در داخل و خارج از ایران تداوم داشته است. بنیاد عبدالرحمن برومند بیش از ۵۴۰ قتل را که به جمهوری اسلامی ایران نسبت داده می‌شود، در خارج از ایران شناسایی کرده است.

در خارج از ایران در کشورهایی چون فیلیپین، اندونزی، ژاپن، هند و پاکستان در آسیا، دوبی، عراق، و ترکیه در خاورمیانه، قبرس، فرانسه، ایتالیا، اتریش، سوئیس، آلمان، نروژ، سوئد و انگلستان در اروپا، و ایالات متحده آمریکا در آنسوی اقیانوس آتلانتیک، مخالفین به روش‌های مختلف توسط مامورین جمهوری اسلامی مورد سوقصد قرار گرفته و کشته شده‌اند. در بیشتر موارد اطلاعات زیادی در مورد این قتل‌ها منتشر نشده و مقامات محلی حکم بازداشتی صادر نکرده‌اند. اما شواهد، مدارک و ردپاهایی که از تحقیقات پلیس و مقامات قضایی محلی به دست آمده، فرضیه جنایت دولتی را تایید می‌کنند. در برخی موارد، این تحقیقات منجر به اخراج یا بازداشت دیپلمات‌های ایران شده است. در موارد محدودی در خارج از ایران، عاملان این قتل‌ها بازداشت و محاکمه شده‌اند و شواهد و مدارک ارائه شده، ارتباط متهمان با نهادهای حکومتی ایران را آشکار کرده‌ و حکم بازداشتی برای وزیر اطلاعات وقت ایران صادر شده است.

نوع تشکیلات و اجرای این قتل‌ها در داخل و خارج از ایران هم دال بر وجود الگوی واحدی است که بنا به گفته دادستان سوئیسی، رولان شاتلن، دارای پارامترهای مشترک و یک برنامه‌ریزی دقیق هستند. از تشابهات بین این قتل‌ها در کشورهای مختلف چنین استنباط می‌شود که دولت ایران آمر اصلی این جنایات است. 

مقامات ایران مسئولیت این قتل‌ها را رسما نپذیرفته‌اند و حتی این جنایات را به درگیری داخلی بین اعضای گروه‌های اپوزیسیون نسبت داده‌اند. معهذا این جنایات از نظر آرمانی و حقوقی از بدو تشکیل نظام توسط مقاماتش توجیه شده است. در بهار سال ۱۳۵۸، صادق خلخالی، اولین قاضی شرع دادگاه‌های انقلاب اسلامی تصمیم نظام را مبنی بر اجرای اعدام‌های فراقضایی رسما اعلام نمود و این تصمیم را چنین توجیه کرد: «...این‌ها محکوم به اعدام شدند، در نظر ملت ایران اگر کسی بخواهد در خارج، در هر کشوری، آنها را ترور کند، هیچ دولتی حق ندارد او را به عنوان تروریست محاکمه کند؛ زیرا او عامل اجرای حکم دادگاه انقلابی اسلامی است. لذا آنها مهدورالدم هستند و در هر جا باشند حکم درباره آن‌ها همین است.» بیش از ده سال پس از این اظهارات، علی فلاحیان، وزیر اطلاعات و امنیت نظام در حالیکه در مورد موفقیت نیروهای امنیتی سخن می‌راند، در مورد حذف مخالفین چنین گفت: «... ما موفق شدیم به بسیاری از این گروهک‌ها در خارج از کشور و در سر مرز ضرباتی وارد کنیم.» 

در عین حال مقامات مختلف سیاسی، قضایی و امنیتی جمهوری اسلامی ایران در مقاطع و مناسبت‌های مختلف وجود سیاست و برنامه بلندمدت و بودجه برای اجرای این قتل‌ها و در برخی موارد انجام موفقیت‌آمیز آن‌ها را تایید کرده‌اند.

برای مطالعه متن کامل «پیشینه اعدام‌های فراقضایی توسط جمهوری اسلامی ایران» شامل اظهار نظر مقامات مختلف جمهوری اسلامی و سابقه تاریخی قتل‌ها، بر روی همین عنوان در نوار سمت راست کلیک کنید.

اعدام فراقضایی مولوی موسی کرم‌پور 

آقای موسی کرم‌پور در تاریخ ۱۴ اردیبهشت ۱۳۸۰ بعد از نماز جمعه در حین خروج از درب اصلی مسجد جامع خرقه مبارک شهر هرات افغانستان از طریق انفجار از راه دور یک دوچرخه بمب گذاری شده به همراه ۱۳ نفر از جمله ۲ شهروند ایرانی و ۱۱ شهروند افغان ترور شد. در جریان این ترور عده‌ زیادی نیز زخمی شدند. (مصاحبه بنیاد با یکی از دوستان نزدیک، ۹ آذر ۱۴۰۱؛ اطلاعات روی سنگ قبر آقای کرم‌پور ؛ روزنامه همشهری، ۱۶ و ۱۹ اردیبهشت ۱۳۸۰)

در نهایت او را در هنگام خروج از مسجد از طریق انفجار از راه دور یک دوچرخه بمب گذاری شده، ترور کردند.

در پی این انفجار، عده‌ای از اهالی هرات با دخیل دانستن مقامات ایران در این حادثه تروریستی، به کنسولگری ایران در شهر هرات حمله کرده و آن را آتش زدند. (مصاحبه بنیاد با یکی از دوستان نزدیک، ۹ آذر ۱۴۰۱؛ روزنامه همشهری ۱۶ اردیبهشت ۱۳۸۰)

به گفته یکی از آشنایان مولوی کرم‌پور ، چند روز قبل از این ترور یک فرد ایرانی نزد کرم‌پور و دوستش اعتراف کرده بود که اداره اطلاعات به او پول داده که او را ترور کند. این فرد با ابراز پشیمانی و حالتی گریان به آقای کرم‌پور اطلاع داده بود که او یک لیستی از افرادی که باید ترور شوند در اداره اطلاعات مشاهده کرده است که اسم او نیز در آن لیست بوده است و نسبت به این موضوع به او هشدار داده بود. (مصاحبه بنیاد برومند، ۲۵ مهر ۱۴۰۲)

آقای کرم‌پور درست سه ماه پیش از ترور، در یک سخنرانی در مسجد جامع خرقه مبارک در شهر هرات، در یک سخنرانی عمومی به شرح دفعاتی که توسط نیروهای وابسته به جمهوری اسلامی مورد سوء قصد جانی قرار گرفت بود پرداخت بود. همچنین به گفته یکی از دوستان آقای کرم‌پور، نهاد امنیتی بارها به او از طریق پدرش پیغام‌هایی داده بود. در یکی از این پیغام به او گفته بودند «اگر به ایران برگردد، مورد بخشش قرار خواهد گرفت» و در یک پیغام دیگر به او گفته بودند در صورت سکوت نکند «هرچه دیده است از چشم خودش دیده».(مصاحبه بنیاد با یکی از دوستان نزدیک، ۹ آذر ۱۴۰۱)

پیکر مولوی کرم‌پور در شهر هرات دفن شد. 

 واکنش مسئولان حکومت افغانستان

مولوی خیرالله خیرخواه، استاندار وقت شهر هرات، از همان ساعات اولیه انفجار عنوان کرد «ایران در این انفجار دست داشته است» (ایرنا ۱۸ اردیبهشت ۱۳۸۰)

هرچند روز بعد ملا عبدالسلام ضعیف، نماینده طالبان در اسلام آباد پاکستان در مصاحبه با خبرگزاری ایرنا، ضمن «تروریستی و خرابکارانه» دانستن انفجار بمب در مسجد «خرقه مبارک» از دستگیری چند نفر در این باره خبر داد. او همچنین اظهارت استاندار هرات مبنی بر دست داشتن ایران در انفجار را نظر شخصی وی اعلام کرد و گفت این موضع رسمی حکومت طالبان نیست. (ایرنا، ۱۸ اردیبهشت ۱۳۸۰) 

از تعداد دقیق دستگیرشدگان و نحوه دستگیری آنها اطلاعی در دست نیست و چون ۶ ماه بعد از وقوع انفجار و ترور آقای کرم‌پور، حکومت طالبان سقوط کرد، از سرنوشت دستگیر شدگان اطلاعی در دست نیست. 

به گفته یکی از دوستان کرم‌پور، حکومت طالبان یک شهروند ایرانی را در ارتباط با انفجار مسجد خرقه مبارک دستگیر کرد اما این فرد شش ماه بعد طی درگیری‌های حین سقوط حکومت طالبان کشته شد. به گفته این منبع مطلع، این شهروند ایرانی پس از دستگیری «اعتراف کرده بود که ما دو گروه بودیم که گروه اول خواسته بود در نزدیکی بازار او [موسی کرم‌پور ] را ترور کنند که موفق نشده بودند و تنها تیری به پای او برخورد کرده بود و گروه دوم موفق شدند».(مصاحبه بنیاد با یکی از دوستان نزدیک، ۹ آذر ۱۴۰۱) از نحوه دستگیری و مرگ این شخص اطلاعی در دست نیست.

واکنش مسئولان حکومت ایران

به دنبال ترور مولوی کرم‌پور ، حمیدرضا آصفی، سخنگوی وقت امور خارجه جمهوری اسلامی، این ترور را محکوم کرده و آن را مشکوک توصیف کرد و خواهان شناسایی و مجازات عاملان حمله به کنسولگری ایران در شهر هرات شد (روزنامه همشهری، ۱۶ اردیبهشت ۱۳۸۰، ایرنا ۱۸ اردیبهشت ۱۳۸۰). این مقام مسئول همچنین اضافه کرد موسی کرم‌پور «طی تماس‌هایی با علمای اهل سنت و مسئولان کشور برای بازگشت به جمهوری اسلامی اظهار تمایل کرده بود و این موضوع از سوی مراجع ذیربط در دست پیگیری بود» (ایرنا، ۱۸ اردیبهشت ۱۳۸۰)، این ادعا در حالی عنوان شد که مولوی کرم‌پور کمتر از سه ماه قبل در یک سخنرانی علنی با «دجال» خواندن جمهوری اسلامی به شرح آزارها و سو قصدهای متعدد علیه خود توسط جمهوری اسلامی پرداخته بود.

به گفته یکی از دوستان نزدیک خانواده آقای کرم‌پور، بلافاصله بعد از انجام این ترور نهاد امنیتی به پدر آقای کرم‌پور اطلاع داد که پسرت توسط افغانی‌ها کشته شده است(مصاحبه بنیاد با یکی از دوستان نزدیک، ۹ آذر ۱۴۰۱)‌. همچنین به گفته یکی از آشنایان با وجود گذشت سالها از مرگ آقای کرم‌پور هنوز اطلاعات با خانواده آقای کرم‌پور در ایران در ارتباط است تا آنها صحبتی در مورد این مرگ نکنند و اطلاعاتی به کسی ندهند. (مصاحبه بنیاد برومند، ۲۵ مهر ۱۴۰۲). همچنین یکی از دوستان نزدیک مولوی کرم‌پور نیز در این باره گفت که با وجود گذشت سال‌ها از مرگ مولوی «هر چند وقت یکبار هنوز اطلاعات به [خانواده آقای کرم‌پور] سر می‌زند و به همان خاطر آنها نمی‌خواهند صحبتی در مورد مرگ آقای کرم‌پور داشته باشند یا اطلاعاتی بدهند»(مصاحبه بنیاد با یکی از دوستان نزدیک، ۹ آذر ۱۴۰۱).

واکنش خانواده‏‎

از واکنش خانواده آقای کرم‌پور اطلاعی در دست نیست. 

تاثیر بر خانواده

ترور موسی کرم‌پور بر خانواده‌اش را تحت تاثیر قرار داد. خانواده او چند ماه بعد از ترور او به ایران برگشتند و هم اکنون ساکن شهر مشهد هستند. (مصاحبه بنیاد با یکی از دوستان نزدیک، ۹ آذر ۱۴۰۱)

—---------------------- 

(*) مسجد شیخ فیض محمد، مسجد جامع اهل سنت واقع در خیابان خسروی نو در نزدیکی آرامگاه امام رضا در مرکز شهر مشهد بود. این مسجد با بنای تاریخی مربوط به دوران قاجار، از اصلی ترین مراکز اهل سنت در استان خراسان بود و جایگاه ویژه ای در فعالیت‌های جماعت تبلیغی داشت. (جماعت تبلیغ یک جنبش جهانی دینی برای دعوت و تبلیغ آموزه‌های اسلام اهل سنت است). این مسجد در تاریخ ۱۲ بهمن ۱۳۷۲ به بهانه نیاز مردم محله به فضای سبز، توسط شهرداری شهر مشهد با کمک و پشتیبانی نیروهای امنیتی و نظامی و با استفاده از ماشین آلات سنگین و بولدوزر به طور کامل تخریب و به پارکی به نام «گل نرگس» تبدیل شد. تخریب این مسجد با اعتراض جامعه اهل سنت ایران به ویژه مردم زاهدان رو به رو شد. به دنبال این تخریب، در روز ۱۳ بهمن ۱۳۷۲ در اطراف مسجد مکی زاهدان تجمع اعتراضی شکل گرفت. این اعتراض با حمله خشن نیروهای امنیتی روبرو شد به طوری که در طی آن با استفاده از هلیکوپتر از بالای مسجد مکی به سمت معترضین گلوله جنگی شلیک شد و بین ۶ تا ۸ نفر کشته و دهها نفر زخمی شدند. 

تصحیح و یا تکمیل کنید