بنیاد عبدالرحمن برومند

برای حقوق بشر در ایران

https://www.iranrights.org
امید، یادبودی در دفاع از حقوق بشر در ایران
یک سرگذشت

محمد موحد

درباره

سن: ۴۲
ملیت: ايران
مذهب: بهائی
وضعیت تأهل: متاهل

مورد

تاریخ کشته‌شدن: ۱۳۵۷ — ۱۳۵۸
محل: شيراز، استان فارس، ايران
نحوه کشته‌شدن: ناپدید‌شدن اجباری
سن در زمان ارتکاب جرم انتسابی: ۴۲

ملاحظات

اطلاعات در خصوص ناپدید شدن آقای محمد موحد فرزند محمد علی شیخ موحد (از روحانیان معروف شیراز) و خانم زکیه بلادی، در وبسایت‌های خانه اسناد بهائی ستیزی در ایران (٢۴ اردیبهشت ١٣٩٨)، شهدای امر بهائی (٣١ مرداد ١٣٨٧) و توانا (٢۴ اردیبهشت ١٣٩٨) انتشار یافت. از آقای موحد یک نوار صوتی نیز به جا مانده است که در آن به شرح زندگی خود و گرویدن به دین بهائی پرداخته است.

آقای موحد در سال ١٣١۶ در شیراز  و در یک خانواده اسلامی متدین متولد شد. پدر وی مدرس مدرسه مذهبی آقا باباخان در شیراز بود و طلبه بسیار داشت. آقای موحد مانند پدرش، تحصیلات حوزوی داشت.

آقای موحد در روز جمعه چهارم شهریور ١٣۴۵ در مسجدی در تهران به شاگردان و برادران خود موضوع مطالعه در امر بهائی به مدت هشت سال و ایمان خود به دین بهائی را فاش کرد. آقای موحد احتمال می‌داد که آن روز از مسجد زنده بیرون نرود. (شهدای امر بهائی) اعتقاد او به دین بهائی برای خانواده و دوستان وی نیز غیرقابل باور بود.

آقای موحد بعد از بازگشت به شیراز در جلسات بسیاری با روحانیون به بحث پرداخت. به گفته خود او « ... بعد خیلی بحث شد. در اخر جلسه گفتم من بهائی هستم. شما هر کاری می‌خواهید بکنید. ... بعد یکی از علما نامه‌ای می‌نویسد به دادستانی (زمان شاه) که یک نفر بهائی شده است. ما می‌دانیم که بالاخره او برمی‌گردد و بهائی نمی‌ماند چون آدم بدی نبوده است. اما الان مردم او را می کشند و به نفع بهائیت تمام می‌شود و به ضرر اسلام. باید یک طوری حفظ شود و بهتر است او را به تیمارستان ببریم. دادستانی قبول کرد و اطلاعات شهربانی و سازمان امنیت نیز تائید کردند و مرا به تیمارستان بردند.» (گفتگوی آقای موحد در نوار صوتی) آقای موحد به مدت ٩۵ روز در تیمارستان بستری شد. در تیمارستان نیز روزانه روحانیون از شهرهای مختلف به دیدن او می‌رفتند تا با او بحث کنند و او را به اسلام برگردانند، اما او از عقیده خود برنگشت. (شهدای امر بهائی) آقای موحد پس از آزار و فشارهای بسیار از شیراز به تهران نقل مکان کرد. (وبسایت خانه اسناد بهائی ستیزی در ایران)

آقای موحد در سال ١٣۵۴ ازدواج کرد و همسر وی نیز به دین بهائی گروید. او دارای ٢ فرزند بود.

وضعیت بهائیان در جمهوری اسلامی 

جمهوری اسلامی جامعه بهائیان ایران را (که با حدود سیصد هزار عضو در سال ۱٣۵٧،*  یکی از پر‌شمارترین اقلیت‌های مذهبی کشور است) به صورت مداوم و سیستماتیک تحت آزار و سرکوب قرار داده و بهائیان را از اساسی‌ترین حقوق بشر محرومشان کرده است. قانون اساسی دین بهائی را به رسمیت نمی‌شناسد و مقامات کشور، این دین را الحادی تلقی می‌کنند. در نتیجه بهائیان از حقوق رسمی یک اقلیت مذهبی برخوردار نیستند. آنها نمی‌توانند مذهب‌شان را آشکار کنند و یا مراسم مذهبی خود را به جا آورند. آنان از هرگونه فعالیت در عرصه عمومی منع شده‌ و حقوق سیاسی، اجتماعی و اقتصادی‌شان به طور مدام نقض می‌شود بهائیان از حق تحصیل و به ویژه تحصیلات عالی و حق اشتغال در ادارات دولتی یا وابسته به دولت محرومند. آنها حتی برای تصاحب و مدیریت مشاغل آزاد هم امنیت ندارند و در موارد بسیاری محل کسب و کار آنها یا مورد هجوم افراد و گروه‌های وابسته به دولت قرارمی‌گیرند یا اینکه به خاطر امتناع از کار در روزهای مقدس دینی از سوی دولت پلمپ می‌شوند. حکومت ایران بهائیان را به طور مداوم و به بهانه‌های واهی بازداشت می‌کنند.** 

 بهائی‌ستیزی در ایران محدود به دوران حکومت جمهوری اسلامی نیست اما در دوران این حکومت شدت گرفت و نهادینه شد. در آستانه انقلاب نیز طرفداران آیت‌الله خمینی به منازل و محل‌های کسب و کار حمله می‌کردند و در برخی موارد به قتل  بهائیان دست زدند.

آیت‌اللّه خمینی در آستانه بازگشت از فرانسه به ایران  در پاسخ به پرسشی درباره‌ی آزادی سیاسی یا دینی بهائیان تحت حاکمیت دولت اسلامی چنین گفت: «آنها یک حزب سیاسی هستند؛ مضرّند. مقبول نخواهند بود». مصاحبه‌کننده سوال دیگری کرد: «آیا برای انجام شعائر دینی خود آزادی خواهند داشت؟» آیت‌اللّه جواب داد: «نه». خمینی پیشتر هم در سخنرانی‌های جداگانه‌ای از «خطر بهائیان برای رژیم شاه، اسلام، وحدت ملی، و امنیت ملی سخن می‌گفت.» (وبسایت آسو، ۱۴ مهر ۱۳۹۴)

مرگ فراقضایی آقای موحد

بنا بر اطلاعات موجود، آقای موحد صبح زود ٣ خرداد ١٣۵٨ از منزل خارج شد و دیگر کسی از او خبر نشنید. همسر آقای موحد برای اطلاع از وضعیت وی به نهادهای مربوطه مراجعه کرد اما نتوانست از همسرش خبری بیابد. تصور این است که او را شخصی ناشناس ربوده باشد. زمانی شایعه شد که او در زندان قصر و اوین است و او را برای بازجوئی به قم منتقل کرده‌اند و به زودی محاکمه خواهد شد. اما هیچ گاه رد دقیق یا موثقی از او به دست نیامد.

یکی از فرزندانش دو ماه بعد از ناپدید شدن پدر به دنیا آمد.

واکنش مسئولان

آقای موحد پس از انقلاب، به اتهام بهائی شدن چندین بار به کمیته پاسداران احضار شده و مورد بازجوئی سخت قرار گرفته بود. آخرین احضار او به کمیته در ٢۴ اردیبهشت ١٣۵٨ بود. (توانا) 

در تحقیقات محفل ملی روحانی بهائیان ایران، خانواده آقای موحد گفتند که حکم بازداشت وی در ٢٢ اردیبهشت ١٣۵٨ از طرف دادستان کل انقلاب صادر شده بود. دادستان انقلاب صدور حکم را تائید کرد، اما با قطعیت منکر بازداشت آقای موحد شد. (وبسایت خانه اسناد بهائی ستیزی در ایران)

واکنش خانواده

از واکنش خانواده آقای موحد اطلاعی در دست نیست.

تأثیرات بر خانواده

از تاثیرات ناپدید شدن آقای موحد اطلاعی در دست نیست. اما مادر آقای موحد که زنی مومن بود، سال‌ها بعد اظهار کرد: «ای کاش بدن من قطعه ‌قطعه می‌شد و فرزند عزیزم را از دست نمی‌دادم. صفت عالی و بارز محمد، گره‌گشائی از مشکلات عموم مردم بود.» (توانا)

-----------------------

* «مرگ تدریجی بهائیان ایران» نوشته‌ی ریچارد ن. اوستلینگ، مجله تایم به تاریخ ٢۰ فوریه ۱٩٨۴؛ و «تضییقات بهائیان ایران ۱۹٨۴־۱٨۴۴» نوشته‌ی داگلاس مارتین، پژوهش بهائی جلد ١٣/١۲ چاپ سال ۱۹٨۴، ص ۳. تعداد جمعیت فعلی بهائیان در ایران مشخص نیست.
** در قوانین کیفری ایران برای بهائیان هیچ حقی پیش‌بینی نشده است و آنان همواره در معرض سوءاستفاده و اعمال خشونت قرار دارند. چنانچه قربانی آزار و حمله شوند و مورد سرکوب قرار‌گیرند یا به قتل برسند، دادگاهی برای آنها حق تظلم و دادخواهی قائل نیست. مقامات قضایی ایران با استناد به فتوا‌ی بعضی مراجع تقلید که به موازات مجلس از منابع قانون گذاری محسوب می‌شوند، بهائیان را در زمره‌ مرتدین که تحت حمایت قانون نیستند قرار می‌دهند. یکی از این مراجع، آیت‌الله روح‌‌‌‌الله خمینی است که برای جرم ارتداد حکم اعدام تعیین کرده است و اعلام کرده که یک مسلمان نباید به جرم کشتن مرتد اعدام شود.

تصحیح و یا تکمیل کنید