بنیاد عبدالرحمن برومند

برای حقوق بشر در ایران

https://www.iranrights.org
امید، یادبودی در دفاع از حقوق بشر در ایران
یک سرگذشت

هوشنگ رجبی

درباره

سن: ۳۳
ملیت: ايران
مذهب: اسلام
وضعیت تأهل: متاهل

مورد

تاریخ کشته‌شدن: ۲۴ دی ۱۳۶۰
محل: زندان مرکزی (زندان وکيل آباد)، مشهد، استان خراسان/ خراسان رضوی، ايران
نحوه کشته‌شدن: حلق آویز
اتهامات: قتل
سن در زمان ارتکاب جرم انتسابی: ۳۳

ملاحظات

آقای رجبی از لحاظ اخلاقی فرد قوی، با نفوذ و احترامی در بین آشنایان شناخته شده بود.

خبر اعدام آقای هوشنگ رجبی فرزند شهربانو و غلامعلی، از طرف یکی از نزدیکان وی از طریق فرم الکترونیکی به بنیاد عبدالرحمن برومند ارسال شد. (٩ خرداد ١٣٩٨) منبع دیگر برای خبر این اعدام، مصاحبه بنیاد با یکی از نزدیکان آقای رجبی بود. (٢١ بهمن ١٣٩٨) هم چنین خبر این اعدام در ضمیمۀ شمارۀ ۲۶۱ نشریۀ مجاهد، چاپ سازمان مجاهدین خلق ایران، به تاریخ ۱۵ شهریور ۱۳۶۴ نیز به چاپ رسید. این ضمیمه شامل فهرست ۱۲٠۲۸ نفر است که اکثراً وابسته به گروه‌های سیاسی مخالف رژیم بوده‌اند. این اشخاص از تاریخ ۳٠ خرداد ۱۳۶٠ تا زمان چاپ نشریه مجاهد اعدام شده و یا در درگیری با قوای انتظامی جمهوری اسلامی کشته شده‌اند. جواز دفن از سازمان بهشت رضا مشهد (٢٩ دی ١٣۶٠) و شناسنامه وی نیز از طریق ایمیل به بنیاد برومند رسید.

آقای رجبی متولد روستای هسنیجه از توابع نجف‌آباد استان اصفهان بود. او دیپلم مکانیک داشت و به شغل رانندگی مشغول بود. او متاهل و دارای یک فرزند پسر بود. آقای رجبی از اعضای سازمان مجاهدین خلق ایران بود. فعالیت های سیاسی رجبی در سازمان پخش اعلامیه و فروش نشریه و فعالیت‌های دیگر در سازمان بود. آقای رجبی در دوران شاه در اصفهان فعالیت سیاسی داشت و به مدت یک سال در زندان بسر برد. او پس از ازدواج به مشهد رفت و در آنجا به فعالیت سیاسی خود ادامه داد.

آقای رجبی «از لحاظ اخلاقی فرد قوی و با نفوذ و احترامی در بین آشنایان شناخته شده بود که به مسائل مذهبی و خصوصا اخلاقی پایبند بود» (مصاحبه بنیاد)

سازمان مجاهدین خلق ایران

سازمان مجاهدین خلق ایران در سال ١٣۴۴ پایه گذاری شد که از نظر ایده‌ئولوژی، تشکیلاتی مذهبی و معتقد به اصول و مبانی اسلام بود. این سازمان، با تفسیری انقلابی از اسلام به مبارزه مسلحانه علیه رژیم محمدرضا شاه پهلوی (١٢٩٨- ١٣۵٩) اعتقاد داشت و مارکسیسم را به عنوان روشی علمی برای تحلیل اقتصادی و اجتماعی از جامعۀ ایران می‌پذیرفت و در عین حال، اسلام را سرچشمه الهام فرهنگ و ایده‌ئولوژی خود می‌دانست. در دهه ١٣۵٠، زندانی شدن و اعدام بسیاری از کادرها باعث تضعیف سازمان مجاهدین شد. در سال ١٣۵۴ این سازمان با یک بحران ایده‌ئولوژیک عمیق مواجه شد که در طی آن تعداد زیادی از کادرهای سازمان به نقد و نفی اسلام پرداختند و، پس از حذف فیزیکی چند تن از کادرها و تصفیه اعضای مسلمان، مارکسیسم را به عنوان ایده‌ئولوژی خود برگزیدند. این اقدام در سال ١٣۵۶ منجر به انشعاب و ایجاد بخش مارکسیست لنینیست سازمان مجاهدین خلق شد. در بهمن ماه سال ١٣۵٧، رهبران زندانی سازمان مجاهدین که هنوز معتقد به ایده‌ئولوژی اسلامی بودند، همراه با دیگر زندانیان سیاسی، آزاد شدند و به بازسازی سازمان و عضوگیری پرداختند. پس از استقرار جمهوری اسلامی، مجاهدین که رهبری آیت الله خمینی را پذیرفته، و به دفاع از انقلاب اسلامی برخاسته بودند، حضور در ارگانهای حکومتی و شرکت فعال در حیات سیاسی جامعه را در دستور کار خود قرار دادند. در دو سال اول انقلاب، آن‌ها هواداران بسیاری، به ویژه در مدارس و دانشگاه‌ها، یافتند ولی تلاششان برای کسب قدرت سیاسی، چه از طریق انتصاب توسط مقامات و چه از طریق انتخاب توسط مردم با مخالفت شدید رهبران جمهوری اسلامی روبه رو شد.*

دستگیری و بازداشت

آقای رجبی در تابستان ١٣۶٠ توسط مامورانی که او را از قبل تحت نظر داشتند، در یکی از خیابان‌های مشهد دستگیر شد.   او در زندان وکیل‌آباد مشهد بود و در سرمای شدید زمستان مشهد، در حیاط زندان و در چادر یا کانتینر بدون دستگاه گرمایشی و شرایط بهداشتی مناسب با دیگر زندانی‌ها محبوس بود. (مصاحبه بنیاد) آقای رجبی بیش از ۵ ماه در زندان بود.   

دادگاه

دادسرای انقلاب اسلامی مشهد آقای رجبی را محاکمه کرد. اما اطلاعی درباره جلسه یا جلسات دادگاه وی در دست نیست.

اتهامات

از اتهامات آقای رجبی اطلاعی دست نیست.

مدارک و شواهد

مدارک علیه آقای رجبی «کشف اسلحه کلت در زمان دستگیری» بود. (مصاحبه بنیاد)

دفاعیات

از دفاعیات آقای رجبی اطلاعی در دست نیست.

حکم

دادسرای انقلاب اسلامی مشهد آقای هوشنگ رجبی را در تاریخ ١٨ شهریور ١٣۶٠ به اعدام محکوم کرد. آقای رجبی به همراه ١١ نفر دیگر در ٢۴ دی ماه ١٣۶٠ در زندان وکیل‌آباد مشهد تیرباران شد.

به علت اینکه خانواده آقای رجبی در اصفهان زندگی می‌کردند و از زمان اطلاع از اعدام فرزندشان تا  رسیدن آنها به مشهد طول کشید، در جواز دفن آقای رجبی تاریخ دفن ٢٩ دی ماه ١٣۶٠ درج شده است و دلیل فوت وی شلیک دو گلوله به قلب و جمجمه وی عنوان شده است.

پیکر آقای رجبی توسط پدرشان تحویل گرفته شد. به نقل از نزدیکان وی «بنا بر شهادت مادر ایشان در زمان تحویل جنازه‌ها را در سردخانه روی هم ریخته بودند و خانواده‌ها مجبور بودند از لابلای جنازه‌ها جنازه فرزند خود را شناسایی کنند و تحویل بگیرند که مادر ایشان گفته در بدنش جای کبودی وشکنجه مشاهده شده و به شدت لاغر شده بوده است». به خانواده آقای رجبی اجازه غسل شرعی میت در دین اسلام داده نشد وبه آنها اجازه برگزاری مراسم ختم وسوگواری ندادند. حتی مسئولان بهشت رضای مشهد وسیله‌ای برای انتقال پیکر آقای رجبی در اختیار خانواده نگذاشتند و با وجود برف سنگین آنها مجبور شدند از غسالخانه تا محل دفن باسختی و پیاده جنازه را به قبر برسانند. به گفته خانواده وی هرساله افرادی از سوی حاکمیت مسئول هستند، محل دفن در قطعه‌ی اعدامی‌های مشهد را توسط لودر صاف کنند وجلوی حضور خانواده‌ها واجرای مراسم برای عزیزان‌شان را می‌گیرند. در سایت بهشت رضا مشهد، نام آقای رجبی درج شده است. 

_________________________

* كنار گذاشتن كامل مجاهدین از نهادهای دولتی و بستن نشریات و دفاترشان از طرفی، و تناقض بین تفسیر مجاهدین و تفسیر حكومت از اسلام از طرف دیگر، اختلافات بین آن دو را تشدید كرد به طوری که رهبران جمهوری اسلامی مجاهدین را «منافق» می‌نامیدند و طرفداران حزب اللهی رژیم، هواداران این سازمان را در هنگام تظاهرات و پخش نشریاتشان آماج حمله خویش قرار دادند و حتی باعث کشته شدن تنی چند از آنها شدند. روز ٣٠ خرداد ١٣۶٠ مجاهدین برای اعتراض به برخورد رژیم با آنها و عزل بنی صدر، رئیس جمهور وقت، تظاهراتی را سازمان دادند که هزاران تن به خیابانها آمدند و برخی از آنان به مقابله با تهاجم پاسداران و افراد حزب اللهی پرداختند. تعداد تلفات آن روز روشن نیست اما تعداد زیادی از تظاهركنندگان دستگیر و در روزها و هفته‌های بعد اعدام شدند. جمهوری اسلامی پس از آن روز سركوب و كشتاری را آغاز کرد كه در تاریخ معاصر ایران بی‌نظیر بوده است و در طی آن هزاران نفر از طرفداران مجاهدین زندانی یا اعدام شدند. سازمان مجاهدین از ٣١ خرداد قیام مسلحانه علیه رژیم را اعلام كرد و پس از آن تعدادی از مسئولان بلندپایه و طرفداران جمهوری اسلامی را ترور کرد.
در تابستان ۶٠، رهبر سازمان مجاهدین و رئیس جمهور مخلوع (ابوالحسن بنی صدر) از کشور گریختند و در فرانسه مستقر شدند و «شورای ملی مقاومت» را تشکیل دادند. این سازمان پس از اخراج رهبران و تعداد زیادی از هوادارانش از فرانسه، در خرداد سال ١٣۶۶ ارتش رهایی بخش ایران را در عراق پایه گذاری کرد که چندین بار وارد خاک ایران شد. آخرین حمله آن تحت عنوان «عملیات فروغ جاویدان» در مرداد ١٣۶٧ شکست خورد. چند روز پس از شکست این عملیات هزاران نفر از هواداران سازمان که در زندانهای جمهوری اسلامی به سر می‌بردند در کشتار دسته جمعی سال ۶٧ اعدام شدند. از تابستان ١٣۶٠ به بعد فعالیت های علنی سازمان مجاهدین خلق ایران در خارج از کشور ادامه یافته است. از دامنۀ فعالیت ها و تعداد اعضا و هواداران کنونی سازمان در داخل کشور اطلاع دقیقی در دست نیست.
به رغم اعلام مبارزۀ مسلحانه از سوی سازمان مجاهدین خلق در فردای ٣٠ خرداد ١٣۶٠، بسیاری از هواداران این سازمان، تعلیمات نظامی ندیده بودند، مسلح نبودند و در عملیات نظامی شرکت نداشته‌اند.

تصحیح و یا تکمیل کنید