بنیاد عبدالرحمن برومند

برای حقوق بشر در ایران

https://www.iranrights.org
امید، یادبودی در دفاع از حقوق بشر در ایران
یک سرگذشت

محمد‌سعید ترکمان‌زهی

درباره

سن: ۵۸
ملیت: ايران
مذهب: اسلام (سنی)
وضعیت تأهل: متاهل

مورد

تاریخ کشته‌شدن: ۱۸ فروردین ۱۳۹۴
محل: مسجد دارالسلام، کراچی، پاکستان
نحوه کشته‌شدن: اعدام فراقضایی با سلاح گرم
اتهامات: اتهام نامعلوم

ملاحظات

آقای محمد سعید ترکمانزهی معلم دبستان بود و فوتبالیستی خبره. متدین بود و خشونت پرهیز. سرکوب مذهبی و ملی حکومت در بلوچستان او را از ایران فراری داد به راهی هدایت کرد که به مرگش منتهی شد.

خبر و اطلاعات در مورد اعدام فراقضایی آقای محمد سعید ترکمان‌زهی معروف به ملا معاذ فرزند جمال خاتون و خیرمحمد از طریق مصاحبه بنیاد عبدالرحمن برومند با یکی از نزدیکانش (۲۳ آبان ۱۴۰۰؛ ۶ تیر ۱۴۰۱) و همچنین دوست و هم‌حزبی وی (۶ و ۱۶ آذر ۱۴۰۰؛ ۴ آذر ۱۴۰۲)، خبرگزاری فارس (۱ و ۵ اردیبهشت ۱۳۹۴) بدست آمده است. اطلاعات تکمیلی در مورد این ترور از وبسایت رسمی سازمان جیش‌العدل-عدالت نیوز (۲۱ اردیبهشت ۱۳۹۴)، خبرگزاری رسمی جمهوری اسلامی ایران-ایرنا (۲ و ۳ اردیبهشت ۱۳۹۴)، مقالات نوشته شده در مورد جنبش جماعت تبلیغ* و موتور جستجوی پرسش و پاسخ دینی (بدون تاریخ) گرفته شده است. 

آقای ترکمان‌زهی بلوچ، اهل تسنن و متولد اول بهمن ۱۳۴۷ در شهرستان سراوان استان سیستان و بلوچستان بود. او متاهل و دارای هشت فرزند بود. آقای ترکمان‌زهی مدیر بستان روستای بم پشت از توابع سراوان بود و همچنین ورزشکار بود و فوتبال بازی می‌کرد و یک باشگاه فوتبال در شهر سراوان را اداره می‌کرد. به گفته یکی از نزدیکانش، او متدین بود و در زمینه مسائل دینی بسیار مطلع و فعال بود. آقای ترکمان‌زهی از ۱۵ سالگی وارد جنبش جماعت دعوت و تبلیغ شد. (مصاحبه بنیاد برومند، ۶ آذر ۱۴۰۰) او در قالب برگزاری جلسات با دیگران به ویژه قشر نوجوان و جوان در مورد محرومیت ها و تبعیضات ملی و مذهبی مردم سیسیتان و بلوچستان روشنگری می‌کرد و در این زمینه بسیار فعال بود و در همین راستا به شهرهای مختلف از جمله تهران، مشهد و ترکمن صحرا مسافرت می‌کرد. به همین خاطر به طرق مختلف ازجمله ممانعت از خروجش از استان سیستان و بلوچستان تحت فشار نیروهای امنیتی بود. (۶ تیر ۱۴۰۱) 

به گفته یکی از نزدیکانش، نیروهای امنیتی در اسفند سال ۱۳۸۴جهت دستگیری آقای ترکمانزهی به منزلش در روستای بم پشت رفت ولی او در منزل نبود. آقای ترکمانزهی بعد از مطلع شدن از این اقدام نیروهای امنیتی در اواخر اسفند همان سال به صور غیر قانونی از کشور خارج و به به پاکستان رفت و ساکن شهر پنجگور در نزدیکی مرز ایران شد و در قالب جماعت تبلیغ پاکستان به فعالیتهای مذهبی‌ا‌ش ادامه داد و در این فاصله با وساطت دوستانش چندین بار عبدالملاک ریگی رهبر جندالله را  ملاقات کرد و در نهایت با درخواست عبدالملک در سال ۱۳۸۶ به جندالله پیوست. به گفته دوستش، او قبل از فرار به پاکستان، هیچ ارتباطی با جندالله نداشت. (مصاحبه بنیاد، شنبه ۴ آذر ۱۴۰۲) 

آقای ترکمانزهی پس از تاسیس سازمان جیش العدل در سال ۱۳۹۱، عضو این سازمان شد و از سال ۱۳۹۳ تا زمان مرگ، سخنگوی جیش العدل بود و با تلویزیون ها مختلف در مورد وضعیت اقتصادی، اجتماعی و سیاسی مردم بلوچ و سیاست ها جمهوری اسلامی ایران در ارتباط با مردم سیستان و بلوچستان مصاحبه می‌کردند (مصاحبه بنیاد برومند، ۶ آذر ۱۴۰۰؛ عدالت نیوز، ۱ اردیبهشت ۱۳۹۴). او در این ۲ حزب به عنوان معلم به فرزندان اعضای این سازمان زبان فارسی تدریس می‌کرد و موضوعات اجتماعی و تربیتی را به اعضای این احزاب آموزش می‌کرد. (مصاحبه بنیاد، ۴ آذر ۱۴۰۲) 

به گفته دوست آقای ترکمان‌زهی، او انسانی«متدین، خوشزبان، خوش اخلاق و اهل مطالعه بود. او انسانی ساده بود و به امنیت جان خود خیلی توجه نمی‌کرد.» (مصاحبه بنیاد برومند،۶ آذر ۱۴۰۰)

وضعیت بلوچ‌ها در ایران

گروه‌ قومی بلوچ یک الی سه در صد جمعیت ایران و اکثریت جمعیت استان سیستان و بلوچستان را را تشکیل می‌دهند، استانی که ۶۴ الی ۷۷ در صد ساکنان آن زیر خط فقر زندگی می‌کنند.  علی‌رغم برخورداری از منابع نفت، گاز، طلا، و منابع دریایی و آبزیستی، حدوداً دو سوم ساکنان این استان از دسترسی به آب شرب محروم هستند. سیاستگزاری‌های اقتصادی نیز باعث شده سیستان و بلوچستان در زمینه‌های تعلیم و تربیت، بهداشت، و تغذیه، یکی از استان‌های به شدت محروم باقی بماند. (تحقیقات بنیاد برومند)

اقلیت بلوچ ایران اکثراً سنی مذهب‌اند در حالی که اکثریت جمعیت ایران مسلمان شیعه هستند. سیاست‌ها و اقدامات مسئولان، مبتنی بر ایجاد محدودیت برای اسلام سنی بوده است، اقداماتی نظیر محدود کردن و حتی جلوگیری از ساخت مساجد سنی در مناطقی که اکثریت جمعیت آن را شیعیان تشکیل می‌دهند (از جمله تهران)، تعطیل کردنِ خودسرانه نمازخانه‌ها و گردهمایی‌های سرورآمیز، و اِعمال خشونت از سوی نیروهای امنیتی نسبت به گروه‌های سنی که در ملاء عام نماز می‌خوانند. (ماینوریتی رایتز گروپ؛ دیده بان حقوق بشر: اقلیت‌های مذهبی‌؛ المانیتور)

فعالان بلوچ گزارش کرده‌اند که سرکوب حکومتی گروه‌های سنی بلوچ، از بهمن ماه سال ۱۳۷۲، یعنی زمانی که افراد محلی جهت اعتراض به تخریب یک مسجد سنی واقع در مشهد، در زاهدان تجمع کرده بودند، افزایش یافته است. گزارش‌ها حاکی از آن بود که ماموران دولتی به سوی جمعیت آتش گشوده و چندین فعال را بازداشت کرده‌اند. در طول سال‌ها، چندین شخصیت مذهبی و سیاسی در داخل و خارج از کشور به قتل رسیدند از جمله چهار روحانی سنی که بین سال‌های ۱۳۷۲ و ۱۳۷۴  تحت شرایط مشکوک در گذشتند. (تحقیقات بنیاد برومند و سازمان ملل؛ مقاله کمپین بلوچ، ۲۵ بهمن ماه ۱۳۹۴). برخی از مخالفان بلوچ ظهور گروه‌های مسلح مخالف حکومت را نتیجه سیاست‌های حکومت مرکزی از جمله سرکوب فعالیت‌های مدنی‌مسالمت‌آمیز [۱] و مذهبی  و همچنین محرومیت از مشاغل خرد و کلان  می‌دانند. (تحقیقات بنیاد عبدالرحمن برومند، ماینوریتی رایتز گروپ) 

 جندالله، جیش‌العدل 

جنبش مقاومت مردمی ایران موسوم به جندالله در سال ۱۳۸۲ بنیان گذاری شد. این جنبش هدف خود را تلاش برای تامین حقوق مذهبی و قومی قوم بلوچ و اهل سنت در استان سیستان و بلوچستان ایران اعلام کرد و تاکید كرده است که "یک گروه جدایی‌طلب" نیست. این گروه از سال ۱۳۸۴ دست به یک سلسله عملیات نظامی علیه نیروهای جمهوری اسلامی ایران زد که طی آن ده ها نفر از این نیروها را اسیر و یا به قتل رسانده است. متقابلا جمهوری اسلامی نیز به دستگیری و اعدام ده ها تن از اعضای این گروه پرداخته و عملیات نظامی در منطقه سیستان و بلوچستان همچنان ادامه دارد. عبدالمالک ریگی رهبر این گروه طی مصاحبه با رسانه های خارج از ایران در رد ادعای دولت مبنی بر "تروریست" و "عامل بیگانه" بودن این گروه، مدعی شد که برای جایگزین کردن "یک سیستم مردمی که حقوق تمامی انسان ها را به رسمیت بشناسد" با رژیم جمهوری اسلامی وارد مبارزه شده است. خبر دستگیری وی روز ۴ اسفند ۱۳۸۸ توسط وزارت اطلاعات ایران منتشر شد و چگونگی دستگیری وی در هاله ای از ابهام باقی مانده است. عبدالمالک ریگی در ۳۰ خرداد ۱۳۸۹ در زندان اوین به دار آویخته شد. تعدادی از اعضای جندالله با تجدید سازماندهی و ساختار تشکیلاتی و تجدید نظر در برخی روشهای پیشین، در اواخر سال ۱۳۹۰ سازمان جیش‌العدل را به رهبری صلاح‌الدین فاروقی تاسیس کردند. جیش‌العدل خود را یک گروه سنی میداند که بر «فدرالیزم برای ایران و خودمختاری برای بلوچستان»‌ و «مبارزه مسلحانه با جمهوری اسلامی» تاکید دارد.

جنبش جماعت تبلیغی

جنبش جماعت تبلیغی، یک جنبش غیر سیاسی فاقد تشکیلات و آیین نامه حزبی پیرو اهل سنت است که به قصد تبلیغ بدون خشونت اسلام در سال ۱۳۰۵ شمسی توسط مولانا محمد‌الیاس کاندهلوی در میوات در نزدیکی دهلی در کشور هند شکل گرفت. او معتقد بود که پیامبر اسلام از طریق اصلاح فردی نه برپایی حکومت اسلامی، اصلاح و پیشرفت جامعه اسلامی را پیش می برد. او نیز همین روش را آموزه بنیادین تبلیغی جماعت قرار داد و فعالان و مبلغان جماعت تبلیغی را رسماً از داشتن گرایش فرقه‌ای و هرگونه مشاجره با مخاطبان در جریان دعوت و تبلیغ برحذر داشت. ایده اصلی تشکیل جماعت تبلیغی احیای اسلام و احیای مجدد اسلام در میان مسلمانان از طریق دعوت یا تبلیغ بود. این جریان به تبلیغ اسلام به صورت رو در رو و بدون استفاده از تکنولوژی جدید اعتقاد دارد. اعضای این جنبش ازطریق بازدید مساجد و دانشگاه‌ها در گروه‌های تبلیغی کوچک تبلیغ بازگشت به ارزش‌های خالص اسلامی و برنامه آموزشی جماعت تبلیغ‌ مانند آموزش صحیح شهادتین، نماز، اکرام مسلمان، اختصاص زمان برای یادگیری احکام دین و آموزش آن به دیگران را فعالیت می‌کنند. نفی دخالت در سیاست‌، خودسازی از طریق ریاضت به عنوان پیش شرط تبلیغ‌، دیگرسازی انفرادی به روش وعظ‌، قایل بودن به نقش ایمان‌، نفی اختلاف بین فرق اسلامی و پرهیز از طرح مسائل تفرقه انگیز، آزادی حضور علاقه‌مندان به برنامه‌های جماعت از کلیه فرق اسلامی‌؛ احساس تکلیف نسبت به سرنوشت کفار، پرهیز از تجمل گرایی‌، نفی استفاده از رسانه‌ها و وسایل ارتباطی جدید از اصول اصلی این جنبش است. این جنبش ابتدا در هند و سپس در نقاط مختلف جهان از جمله ایران گسترش پیدا کرد. منتقدان این جریان معتقد که به دلیل عدم وجود شرط برای شرکت و عضویت در جماعت تبلیغ و همچنین مکانیزم منظم برای ثبت و ضبط فعالیت‌های افراد، گروهای‌های اسلامی افراطی از آن به عنوان پوششی برای انجام فعالیت ها و ترویج آموزه ها ایدئولوژیک خود و عضوگیری در سراسر دنیا استفاده می‌کنند. بزرگترین مرکز جماعت تبلیغ در ایران، در شهر زاهدان قرار دارد. این جنش در مناطق دیگر سنی مذهب ایران از جمله، در جزیره قشم، بندر خمیر، ترکمن صحرا، خواف، تایباد، تربت جام ، سنندج، سراوان و بندر بوشهر هم حضور فعال دارند. 

به گفته یکی از همرزمانش، انسانی مخلص بود و زبانی شیرین داشت و همه را به خود جذب می کرد.

پیشینه اعدام‌های فراقضایی توسط جمهوری اسلامی ایران

جمهوری اسلامی ایران ید طولایی در اعمال خشونت با انگیزه‌های سیاسی در ایران و اقصی نقاط جهان دارد. از انقلاب ۱۳۵۷ به بعد، عوامل جمهوری اسلامی در داخل و خارج از کشور دست به ربودن، ناپدید کردن و قتل تعداد زیادی از افرادی که فعالیتشان برایشان نامطلوب بود‍ه زده‌اند. تعداد قربانیان اعدام‌های فراقضایی در داخل کشور روشن نیست، اما این قتل‌ها از بهمن ۱۳۵۷ آغاز شده و در طول عمر جمهوری اسلامی در داخل و خارج از ایران تداوم داشته است. بنیاد عبدالرحمن برومند بیش از ۵۴۰ قتل را که به جمهوری اسلامی ایران نسبت داده می‌شود، در خارج از ایران شناسایی کرده است.

در خارج از ایران در کشورهایی چون فیلیپین، اندونزی، ژاپن، هند و پاکستان در آسیا، دوبی، عراق، و ترکیه در خاورمیانه، قبرس، فرانسه، ایتالیا، اتریش، سوئیس، آلمان، نروژ، سوئد و انگلستان در اروپا، و ایالات متحده آمریکا در آنسوی اقیانوس آتلانتیک، مخالفین به روش‌های مختلف توسط مامورین جمهوری اسلامی مورد سوقصد قرار گرفته و کشته شده‌اند. در بیشتر موارد اطلاعات زیادی در مورد این قتل‌ها منتشر نشده و مقامات محلی حکم بازداشتی صادر نکرده‌اند. اما شواهد، مدارک و ردپاهایی که از تحقیقات پلیس و مقامات قضایی محلی به دست آمده، فرضیه جنایت دولتی را تایید می‌کنند. در برخی موارد، این تحقیقات منجر به اخراج یا بازداشت دیپلمات‌های ایران شده است. در موارد محدودی در خارج از ایران، عاملان این قتل‌ها بازداشت و محاکمه شده‌اند و شواهد و مدارک ارائه شده، ارتباط متهمان با نهادهای حکومتی ایران را آشکار کرده‌ و حکم بازداشتی برای وزیر اطلاعات وقت ایران صادر شده است.

نوع تشکیلات و اجرای این قتل‌ها در داخل و خارج از ایران هم دال بر وجود الگوی واحدی است که بنا به گفته دادستان سوئیسی، رولان شاتلن، دارای پارامترهای مشترک و یک برنامه‌ریزی دقیق هستند. از تشابهات بین این قتل‌ها در کشورهای مختلف چنین استنباط می‌شود که دولت ایران آمر اصلی این جنایات است. 

مقامات ایران مسئولیت این قتل‌ها را رسما نپذیرفته‌اند و حتی این جنایات را به درگیری داخلی بین اعضای گروه‌های اپوزیسیون نسبت داده‌اند. معهذا این جنایات از نظر آرمانی و حقوقی از بدو تشکیل نظام توسط مقاماتش توجیه شده است. در بهار سال ۱۳۵۸، صادق خلخالی، اولین قاضی شرع دادگاه‌های انقلاب اسلامی تصمیم نظام را مبنی بر اجرای اعدام‌های فراقضایی رسما اعلام نمود و این تصمیم را چنین توجیه کرد: «...این‌ها محکوم به اعدام شدند، در نظر ملت ایران اگر کسی بخواهد در خارج، در هر کشوری، آنها را ترور کند، هیچ دولتی حق ندارد او را به عنوان تروریست محاکمه کند؛ زیرا او عامل اجرای حکم دادگاه انقلابی اسلامی است. لذا آنها مهدورالدم هستند و در هر جا باشند حکم درباره آن‌ها همین است.» بیش از ده سال پس از این اظهارات، علی فلاحیان، وزیر اطلاعات و امنیت نظام در حالیکه در مورد موفقیت نیروهای امنیتی سخن می‌راند، در مورد حذف مخالفین چنین گفت: «... ما موفق شدیم به بسیاری از این گروهک‌ها در خارج از کشور و در سر مرز ضرباتی وارد کنیم.» 

در عین حال مقامات مختلف سیاسی، قضایی و امنیتی جمهوری اسلامی ایران در مقاطع و مناسبت‌های مختلف وجود سیاست و برنامه بلندمدت و بودجه برای اجرای این قتل‌ها و در برخی موارد انجام موفقیت‌آمیز آن‌ها را تایید کرده‌اند.

برای مطالعه متن کامل «پیشینه اعدام‌های فراقضایی توسط جمهوری اسلامی ایران» شامل اظهار نظر مقامات مختلف جمهوری اسلامی و سابقه تاریخی قتل‌ها، بر روی همین عنوان در نوار سمت راست کلیک کنید.

تهدید و مرگ آقای ترکمان زهی

آقای محمد سعید ترکمان‌زهی بین ساعت ۹ تا ۱۰ شب ۱۸ فروردین ۱۳۹۴  پس از خروج از مسجد دارالسلام در منطقه اورنگ آباد شهر کراچی پاکستان مورد اصابت گلوله قرار گرفت و کشته شد. (خبرگزاری فارس، ۱ اردیبهشت ۱۳۹۴، عدالت نیوز، ۱ اردیبهشت ۱۳۹۴)

به گفته یک فرد مطلع، آقای ترکمان‌زهی به دلیل فعالیت‌هایش در جنبش جماعت تبلیغی شامل برقرای ارتباط با جوانان و دعوت آنها به آموزه‌‌های اهل سنت و رفت و آمد به شهرهای دیگر ایران برای تبلیغ، از جانب نیروهای امنیتی ایران تحت فشار و مورد تهدید قرار گرفت. پیش از خروجش از ایران، مقامات به او حق رفت و آمد به شهر زاهدان و شهرهای استان کردستان را نمی‌دادند. (مصاحبه بنیاد برومند، ۶ آذر ۱۴۰۰)

نیروهای اداره اطلاعات سراوان در سال ۱۳۸۴ قصد داشتند آقای ترکمان‌زهی را دستگیر کنند، اما موفق نشدند. یک فرد مطلع در مورد نقشه نیروهای امنیتی برای دستگیری او در مصاحبه با بنیاد برومند اظهار داشت:«یک روز جمعه در اواخر اسفند ماه ۱۳۸۴، نیروهای امنیتی تحت عنوان بازرس اداره آموزش و پرورش به بهانه بازرسی مدارس مناطق محروم جهت دستگیری او به مدرسه روستای بم پشت رفتند، اما آقای ترکمان‌زهی آنجا نبود. زمانی که به او اطلاع داده شد که بازرس اداره برای بازرسی و ملاقات با او آمده بود، ایشان به مراجعه بازرسان در روز جمعه که تعطیل رسمی است، مشکوک شد و به مناطق مرزی بین کشور پاکستان و ایران فرار کرد و نتوانستند او را دستگیر کند». (مصاحبه ۶ تیر ۱۴۰۱)

به گفته یک فرد نزدیک به آقای ترکمان‌زهی، او در سال ۱۳۸۷، بارها از طرق مختلف از جمله دریافت ایمیل‌های تهدید‌آمیز مبنی بر دستگیری و قتل او، توسط نیروهای امنیتی ایران از جمله کسی که خود را فرماندار سراوان معرفی کرده بود، تهدید شد. به گفته این فرد، حکومت ایران در سال‌های ۱۳۸۹ و ۱۳۹۲ به خاطر مصاحبه‌های تلویزیونی آقای ترکمان‌زهی با شبکه‌های مختلف تلویزیونی به عنوان سخنگوی جیش‌العدل، چند نفر بلوچ را برای کشتن او استخدام کرد، اما آنها موفق نشدند و توسط جندالله دستگیر شدند. این افراد به دریافت پول و اسلحه از حکومت ایران اعتراف کردند. (مصاحبه بنیاد برومند،۶ تیر ۱۴۰۱)

بنا به گفته یک فرد مطلع، زمانی که آقای ترکمانزهی عضو جندالله و جیش‌العدل بود، حکومت ایران بارها جهت تحت فشار قرار دادن وی، اقوام و بستگانش را به مدت چند روز تا چند ماه دستگیر ‌کرد. (مصاحبه بنیاد برومند،۶ تیر ۱۴۰۱)

دوست آقای ترکمان‌ زهی در مورد نحوه ترور او در مصاحبه با بنیاد برومند اظهار داشت:«او برای نماز عشاء به مسجد دارالسلام  شهر کراچی پاکستان رفته بود که پس از خروج از مسجد، در مسیر بازگشت به منزلش با موتورسیکلت، در حوالی ساعت ۹ شب توسط دو نفر موتورسیکلت سوار از پشت مورد شلیک چند گلوله قرار گرفت و کشته شد.» جنازه آقای ترکمان‌زهی در شهر کراچی پاکستان دفن شد. (مصاحبه بنیاد برومند، ۶ آذر ۱۴۰۰)

خانواده آقای ترکمان‌زهی علی‌رغم تهدید نیروهای امنیتی مبنی بر برگزار نکردن مراسم، برای او مراسم غیر رسمی برگزار کردند و مردم زیادی در مراسم شرکت کردند. (مصاحبه بنیاد برومند، ۶ آذر ۱۴۰۰)

واکنش مسئولان ایران

معاون امنيت داخلي وزارت اطلاعات به دنبال ترور شدن آقای ترکمانزهی در مصاحبه با خبرگزاری ایرنا اظهار داشت:«راهبرد جمهوري اسلامي ايران و وزارت اطلاعات در منطقه استقرار امنيت پايدار است و هيچ جريان ضد امنيتي را برنمي تابد». او همچنین در مورد قتل آقای ترکمان‌زهی عنوان کرد :«سعيد ترکمان‌زهی معروف به ملا معاذ سخنگوی گروه تروریستی جيش العدل که در چندين عمليات عليه مرزبانان جمهوری اسلامی در منطقه شركت داشت، در تاريخ ۱۸ فروردين سال جاری در ساعت ۹ تا ۱۰ شب در حوالی منزلش در كراچی پاكستان به هلاكت رسيده است.» ( ۲ اردیبهشت ۱۳۹۴)

خبرگزاری فارس وابسته به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی پس از ترور آقای ترکمانزهی مدعی شد که او که پس از انتصاب به عنوان سخنگوی جیش العدل، با افسران اطلاعاتی عربستان سعودی ارتباط برقرار کرده  ودیدارهای متعددی با آنها در شهر‌های کویته و کراچی پاکستان داشت و  آنها شبکه العربیه را جهت مصاحبه و فعالیت تبلیغاتی آقای ترکمانزهی در اختیار وی قرار دادند. ( ۵ اردیبهشت ۱۳۹۴)

در عین حال به گفته یک فرد آشنا، نیروهای امنیتی ایران پس از ترور آقای ترکمان‌زهی با یکی از نزدیکانش تماس گرفتند و به او تسلیت گفتند و عنوان کردند که «کار ما نبوده و ما نمی‌خواستیم این اتفاق برای او پیش بیاید و می‌خواستیم او به ایران برگردد». (مصاحبه بنیاد برومند،۶  تیر ۱۴۰۱)

خبر قتل آقای ترکمان‌زهی در رسانه‌های رسمی و غیر رسمی ایران نیز بازتاب یافت. برخی از رسانه‌ها قتل آقای ترکمان‌زهی را نتیجه اختلافات درونی جیش‌العدل و اختلافات بین این سازمان با جیش النصر** و انصار الفرقان*** عنوان کردند. (خبرگزاری فارس،۱ اردیبهشت ۱۳۹۴؛ خبرگزاری ایرنا ، ۲ اردیبهشت ۱۳۹۴)

خبرگزاری فارس وابسته به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در گزارشی عنوان کرد که آقای ترکمان‌زهی مدتی قبل از مرگ برای برگشت به ایران، رسما درخواست امان نامه کرده بود و فرزندان خود را نیز به ایران فرستاده بود، اما کمی پس از این درخواست به قتل رسید. (۵ اردیبهشت ۱۳۹۴) . 

به گفته یکی از نزدیکان آقای ترکمان‌زهی، نیروهای امنیتی از زمان بازگشت خانواده‌اش به ایران مرتبا با آنها تماس می‌گیرند و به نحوی آنها را تحت نظر دارند. (مصاحبه بنیاد برومند، ۶ آذر ۱۴۰۰)

واکنش مسئولان پاکستان

به گفته دوست آقای ترکمان‌زهی، کشور پاکستان هیچ اقدامی در مورد ترور آقای ترکمان‌زهی انجام نداد. (مصاحبه بنیاد برومند،۶ آذر ۱۴۰۰)

واکنش خانواده

به گفته یکی از نزدیکان آقای ترکمان‌زهی،  خانواده او در پاکستان اقدامیدر رابطه با ترور وی  انجام ندادند و خانواده ‌اش یک سال پس از ترور او به ایران بازگشت. آنها به علت جو امنیتی که برای اعضا خانواده در ایران به وجود آمده بود احساس کردند که دادخواهی برای ترور آقای ترکمان‌زهی خانواده را در معرض خطر بیشتری خواهد گذاشت. این فرد مطلع همچنین ادعای خبرگزاری فارس مبنی بر درخواست امان نامه توسط آقای ترکمان‌زهی را رد کرد و اظهار داشت که پسر او درخواست امان‌نامه کرده بود، نه خود آقای ترکمان زهی. (مصاحبه بنیاد برومند،۶ تیر ۱۴۰۱)

تاثیرات بر خانواده

به گفته دوست آقای ترکمان‌زهی، «ترور او تاثیر بسیار زیادی بر خانواده داشت. آنها سرپرست خود را از دست دادند و از لحاظ اقتصادی مشکل پیدا کردند. خانواده‌اش از دریافت یارانه محروم شدند و فرزندانش قادر به پیدا کردن شغل دولتی نشدند. بچه‌هایش در مدرسه مورد خطاب قرار می‌گیرند که شما فرزندان تروریست هستید و حتی در بانک و ادارت دولتی اینگونه با آنها رفتار می‌شود. آنها از این مسایل بسیار ناراحت هستند. آنها شکسته شدند و خانواده‌اش از هم پاشید». (مصاحبه بنیاد برومند، ۶ آذر ۱۴۰۰)

----------------------------------- 

* Rameez A. (2021). Religious tourism: an insight into the Islamic tourism of Tablighi jamaat. Epra International Journal of Multidisciplinary Research (Ijmr) (20210914): 149-153 149–153. https://doi.org/10.36713/epra8443 
and
Lone, A. (2018). Tablighi Jamaat: Ideological Structure. International Journal of Research in Social Sciences, 8, 1, pp.1001-1011
** سازمان جیش‌النصر انشعابی بود از سازمان جیش‌العدل که جایگزین جندالله بود. پس از گروگانگیری پنج مرزبان ایرانی در بهمن سال ۱۳۹۲ و اعدام یکی از مرزبانان اختلافات درونی جیش العدل شدت گرفت و نهایتا در اردیبهشت سال ۱۳۹۳ اکثریتی از شاخه سیاسی این سازمان از شاخه نظامی جدا شد و گروه دیگری به نام جیش‌النصر به رهبری عبدالرئوف ریگی که با اعدام آن مرزبان و نحوه تصمیم‌گیری در گروه جیش‌العدل مخالف بود، تاسیس شد.
*** انصار الفرقان یک گروه‌ شبه‌نظامی سنی بلوچ در استان سیستان و بلوچستان است که در سال ۲۰۱۳ از ادغام گروه‌های حرکت انصار ایران و حزب الفرقان تشکیل شد.

تصحیح و یا تکمیل کنید