بنیاد عبدالرحمن برومند

برای حقوق بشر در ایران

https://www.iranrights.org
امید، یادبودی در دفاع از حقوق بشر در ایران
یک سرگذشت

جلیل جواهری

درباره

سن: ۲۴
ملیت: ايران
مذهب: بدون باور مذهبی
وضعیت تأهل: مجرد

مورد

تاریخ کشته‌شدن: ۱۹ اسفند ۱۳۶۲
محل: زندان رشت (لاکان)، رشت، استان گيلان، ايران
نحوه کشته‌شدن: تيرباران
اتهامات: اتهام نامعلوم
سن در زمان ارتکاب جرم انتسابی: ۲۴

ملاحظات

خبر اعدام آقای جلیل جواهری فرزند فخری و جلال، از طریق فرم الکترونیکی توسط خواهر وی خانم فروغ جواهری به بنیاد عبدالرحمن برومند ارسال شد. (٢١ فروردین ١٣٩٣) هم چنین در صفحه فیس‌بوکی اعدام لنگرودی‌ها نیز خبر این اعدام انتشار یافت.  

خبر اعدام آقای جواهری در ضمیمه‌ی شماره‌ی ۲۶۱ نشریه‌ی مجاهد، سازمان مجاهدین خلق ایران، به تاریخ ۱۵ شهریور ۱۳۶۴ نیز به چاپ رسید. این ضمیمه شامل فهرست ۱۲٠۲۸ نفر است که اکثراً وابسته به گروه‌های سیاسی مخالف رژیم بوده‌اند. این اشخاص از تاریخ ۳٠ خرداد ۱۳۶٠ تا زمان چاپ نشریه مجاهد اعدام شده و یا در درگیری با قوای انتظامی جمهوری اسلامی کشته شده‌اند.

اطلاعات تکمیلی در این باره از کتاب آواز نگاه از دریچه تاریک- مهدی اصلانی (١٣٩٩) جمع‌آوری شده است.

آقای جواهری، مجرد و متولد شهرستان لنگرود بود. او بعد از گرفتن دیپلم، تحصیلات خود را در رشته راه و ساختمان در شهر رشت ادامه داد و فوق دیپلم همین رشته را داشت. او در یک شرکت ساختمان سازی در شهر رشت مشغول بکار بود. آقای جواهری از اعضای سازمان اتحاد مبارزان کمونیست- سهند بود.

سازمان سهند یا «اتحاد مبارزان کمونیست» پس از انقلاب اسلامی بهمن ۱۳۵۷ تاسیس گردید و ابتدا بیشتر به فعالیت تئوریک می‌پرداخت.  پس از طرح برنامه "حزب کمونیست ایران" توسط سهند در سال ۱۳۶۱، این سازمان در تابستان ۱۳۶٢ با سازمان کومله و با باقی‌ماندگان دیگر سازمان‌های کمونیستی، از جمله پیکار، رزمندگان، و تعدادی فدائیان خلق، حزب کمونیست ایران تاسیس کرد. رکن اصلی حزب مذکور، سازمان کومله در کردستان است و ارگان آن ماهنامه «کمونیست» است.

 

«جلیل اولین فرزند خانواده پنج نفره ما بود. ما خانواده متوسطی بودیم و جلیل پسری فوق‌العاده آرام، مهربان و فامیل دوست بود وهمه فامیل عاشق جلیل بودند.» (فرم الکترونیکی)

به گفته دوستان او، آقای جواهری به کتاب علاقه داشت. از فعالین برپایی اعتراضات و تظاهرات علیه شاه بود. بعد از انقلاب موفق شد با کمک دوستانش یک شماره از روزنامه «ژیویر» یعنی فریاد، را در لنگرود منتشر کند. او با کمک تعدادی از دوستانش گروه «آرمان طبقه کارگر» را بنیاد نهاد. این گروه در بهار ١٣۵٩ به هواداری از سازمان «اتحاد مبارزان کمونیست» پرداخت. آقای جواهری مسئول بخش کارگری و تدارکات این سازمان در رشت بود. (صفحه فیس‌بوکی اعدام لنگرودی‌ها)

دستگیری و بازداشت

آقای جواهری در مهر ماه ١٣۶٢ توسط ماموران سپاه پاسداران در خانه‌اش در شهر رشت دستگیر شد. دلیل دستگیری او لو رفتن گروهی بود که او با آنها فعالیت می‌کرد. مدتی در بازداشتگاه پل عراق زندانی بود. پس از ١۵ روز اولین ملاقات را با مادرش داشت. ملاقات در حیاط زندان پل عراق رشت بود که با دیوار توری زندانی و ملاقاتی را جدا کرده بودند. به گفته خواهرش آقای جواهری مورد شکنجه قرار گرفته بود: «مادر جلیل را دید که از شدت ضربات کابل به پایش لنگ می‌زد و دمپایی پلاستیکی را که به پا داشت از جلو پاره کرده بود که پای متورمش درونش جا شود.» (فرم الکترونیکی)

خانواده (مادر، پدر و خواهر) هر ١۵ روز یک بار اجازه ملاقات با او را داشتند. آقای جواهری بیش از پنج ماه را در زندان پل عراق شهر رشت بسر برد.                                             

آخرین ملاقات خانواده با آقای جواهری در اوایل اسفند ماه ۱۳۶۲ صورت گرفت. او قبلا خبر داده بود هر کسی را خواستید می‌توانید با خودتان بیاورید. «ما خوشحال شدیم و نمی‌دانستیم که اخرین دیدارمان هست. جلیل همیشه در ملاقات‌ها وقتی که مهلت تمام می‌شد زود می‌رفت که ما هم برویم ولی آن روز موقع رفتن بارها برگشت و به ما نگاه کرد و دست تکان داد، او از حکمش خبر داشت.» (فرم الکترونیکی)

دادگاه

حاکم شرع دادگاه انقلاب اسلامی رشت، آقای جواهری را محاکمه کرد. اما اطلاعی درباره جلسه یا جلسات دادگاه وی در دست نیست.

او به وکیل دسترسی نداشت.

اتهامات

از اتهامات آقای جواهری اطلاعی در دست نیست.

مدارک و شواهد

در گزارش این اعدام نشانی از مدارک ارائه شده علیه آقای جواهری نیست.

دفاعیات

از دفاعیات آقای جواهری اطلاعی در دست نیست.

حکم

دادگاه انقلاب اسلامی رشت، آقای جلیل جواهری را به اعدام محکوم کرد. آقای جواهری در روز ١٩ اسفند ١٣۶٢ در زندان پل عراق رشت تیرباران شد.

مسئولین بدون اینکه خانواده را از اعدام وی مطلع سازند، پیکر آقای جواهری را به خاک سپردند و محل دفن او را نیز به خانواده نگفتند. پدر آقای جواهری پس از اطلاع از اعدام فرزندش، هر روز به سپاه رشت مراجعه کرد تا ردی از وسایل منزل و نشانی از پسرش بیابد. اما مسئولین سپاه او را سر می دواندند. «یک روز می‌گفتند فردا بیا تا وسایل‌اش را تحویل دهیم. روز بعد می‌گفتند، وسایلی ندارد و همه مصادره‌ی انقلابی شده.» پس از دو ماه دوندگی خانواده توانست آرامگاه فرزندشان را پیدا کنند.

آقای جواهری در قبرستان تازه‌آباد شهر رشت به خاک سپرده شد. خانواده به خاطر اینکه معلوم شود او از شهر لنگرود بوده، روی قبر او جلیل جواهری لنگرودی را نوشته‌اند.

خواهر آقای جواهری در خصوص اعدام برادرش می‌گوید: «پدرم دو سال بعد از جلیل فوت کرد و مادرم سه سال بعد به او پیوست . اینها فقط برادرم را اعدام نکردند اینها پدر و مادرم را هم کشتند و خانواده ما را از هم پاشیدند.»

تصحیح و یا تکمیل کنید