بنیاد عبدالرحمن برومند

برای حقوق بشر در ایران

https://www.iranrights.org
امید، یادبودی در دفاع از حقوق بشر در ایران
یک سرگذشت

ابراهیم شریفی

درباره

سن: ۱۸
ملیت: ايران
مذهب: بدون باور مذهبی
وضعیت تأهل: مجرد

مورد

تاریخ کشته‌شدن: ۱۳ آبان ۱۳۶۰
محل: مرکز سپاه پاسداران، بوشهر، استان بوشهر، ايران
نحوه کشته‌شدن: تيرباران
اتهامات: جرم ضد انقلاب نامشخص
سن در زمان ارتکاب جرم انتسابی: ۱۸

ملاحظات

آقای ابراهیم شریفی قلم خوبی داشت و به شعر هم علاقه‌مند بود. او از مضامین طبیعی برای بیان مفاهیم سیاسی و انقلابی در شعرهایش استفاده می‌کرد.

خبر اعدام آقای ابراهیم شریفی از طریق یک فرد مطلع در تاریخ‌های ۲۹ دی ۱۳۹۱ و ۱۶ خرداد ۱۳۹۷ از طریق ارسال فرم الکترونیکی در اختیار بنیاد عبدالرحمن برومند قرار گرفت. همچنین اطلاعات تکمیلی این پرونده از طریق مصاحبه بنیاد با یکی از آشنایان آقای شریفی در تاریخ ۲۵ مرداد ۱۳۹۷ و ۱۶ مهر ۱۳۹۷ به دست آمده است. نام آقای شریفی در وبسایت متعلق به سازمان چریک‌های فدایی خلق نیز به عنوان یکی از افراد اعدام شده از ابتدای جمهوری اسلامی تا کنون، درج شده است. (۱۶ خرداد ۱۳۹۷) برای اطلاعات بیشتر از یادبود تهیه شده برای او در وبسایت سازمان فداییان (اقلیت) استفاده شده است. (۲۲ بهمن ۱۳۹۵)

آقای شریفی، متولد سال ۱۳۴۲ و اهل بوشهر بود. پدرش ماهیگیر بود (فرم الکترونیکی، ۱۶ خرداد ۱۳۹۷) و از نظر اقتصادی در شرایط سختی زندگی می‌کردند. او فرزند پنجم خانواده بود و یک خواهر کوچکتر و چهار برادر بزرگتر از خودش داشت. (مصاحبه با فرد آشنا با آقای شریفی، ۲۵ مرداد ۱۳۹۷؛ سایت سازمان فداییان-اقلیت، ۲۲ بهمن ۱۳۹۵)

آقای شریفی سرزنده و شوخ‌طبع بود و استعداد زیادی در یادگیری داشت. او در دوران دبیرستان زبان انگلیسی آموخته بود و تعدادی از مقالات مرتبط با اندیشه مارکسیستی را به فارسی ترجمه کرده بود. آقای شریفی همچنین قلم خوبی داشت و به شعر هم علاقه‌مند بود. او از مضامین طبیعی برای بیان مفاهیم سیاسی و انقلابی در شعرهایش استفاده می‌کرد. (مصاحبه با فرد آشنا با آقای شریفی، ۲۵ مرداد ۱۳۹۷)

آقای شریفی بعد از انقلاب ۵۷، زمانی که دانش‌آموز دبیرستانی بود، هوادار سازمان چریک‌های فدایی خلق ایران شد. (۱) او با انشعاب سازمان چریک‌های فدایی خلق در تابستان سال ۵۹ هوادار جناح اقلیت شد. آقای شریفی بعد از گرفتن دیپلم‌اش در سال ۱۳۵۹، به دلیل بسته بودن دانشگاه‌ها در اثر انقلاب فرهنگی (۲) و شرایط انقلابی حاکم بر کشور، امکان ادامه تحصیل پیدا نکرد. او در سال ۵۹ مسئولیت هماهنگی تعدادی از هواداران سازمان چریک‌های فدایی خلق (اقلیت) را برعهده داشت و در بحث‌های خیابانی و گروهی نیز فعالانه شرکت می‌کرد. او همچنین عضو کمیته سیاسی تشکیلات هوادران سازمان فدایی خلق (اقلیت) در بوشهر بود. (سایت سازمان فداییان-اقلیت، ۲۲ بهمن ۱۳۹۵) از خرداد سال ۶۰ (۳) و با سرکوب نیروهای مخالف سیاسی، آقای شریفی تمام فعالیت‌های علنی خود را متوقف کرد. او به عنوان یک مسئول، فردی منظم بود و در جمع رفتاری دموکراتیک داشت و عقاید خودش را تحمیل نمی‌کرد. (مصاحبه با فرد آشنا با آقای شریفی، ۲۵ مرداد ۱۳۹۷)

دستگیری و بازداشت

آقای شریفی در نیمه تابستان ۱۳۶۰ توسط اعضای ستاد خبری سپاه پاسداران بوشهر دستگیر و به بازداشتگاه این ستاد برده شد. او تمام دوران بازداشت‌اش را در این مکان سپری کرد. (مصاحبه با فرد آشنا با آقای شریفی، ۲۵ مرداد ۱۳۹۷)

ماموران ستاد خبری سپاه پاسداران بوشهر که برای دستگیری آقای شریفی رفته بودند حتی موزاییک‌های کف حیاط منزل او را نیز برای اطمینان از این‌که زیر آن‌ها مدرکی پنهان نشده باشد، وارسی کرده بودند. (مصاحبه با فرد آشنا با آقای شریفی، ۲۵ مرداد ۱۳۹۷)

به گفته فرد آشنا با آقای شریفی، در چند هفته اول بازداشت، بازجویی آقای شریفی بدون شکنجه گذشت. چند هفته بعد، یکی از ماموران ستاد خبری، در توالت متعلق به سلول آقای شریفی و چند سلول همجوار آن، کاغذ پاره‌شده‌ای را کشف کرد و در اختیار بازجو قرار داد. (فرم الکترونیکی، ۲۹ دی ۱۳۹۱) بازجو با کنار هم گذاشتن کاغذها متوجه شد یک نفر قصد ارسال پیامی را از داخل زندان به بیرون داشته است. بعد از تهدید او به تنبیه تمام افراد داخل سلول، آقای شریفی اعتراف کرد که نامه به او تعلق داشته است. او پیش از آن، یک بار نامه‌ای را در روز ملاقات و از طریق خانواده‌اش به دست مسئولان سازمان چریک‌های فدایی خلق (اقلیت) رسانده بود. در آن نامه و نامه‌ای که به دست بازجو افتاده بود، او وضعیت خود در زندان را تشریح کرده بود. (مصاحبه با فرد آشنا با آقای شریفی، ۲۵ مرداد ۱۳۹۷)

 به گفته فرد آشنا با آقای شریفی، بعد از آن، بازجویی‌های او با شکنجه شدید همراه شد. شلاق با کابل و وارد کردن مشت یا لگد به تمام بدن از جمله صورت، بخشی از شکنجه‌هایی بود که آقای شریفی متحمل شد. بعضی از روزها، بازجویان، آقای شریفی را با ماشین به خارج از شهر برده، در حالی که او بیرون از ماشین ایستاده بود، سر او را از پنجره ماشین داخل می‌کردند و شیشه پنجره را در حد امکان بالا می‌دادند. در همین حال چند نفر از بیرون با کابل به بدن او می‌زدند و عده‌ای نیز از داخل با مشت به صورت او ضربه می‌زدند. شدت شکنجه‌ها طوری بوده است که بعد از چند هفته چهره او کاملا حالت خودش را از دست داده بود و دوستان نزدیک‌اش به راحتی نمی‌توانستند او را بشناسند. (مصاحبه با فرد آشنا با آقای شریفی، ۲۵ مرداد ۱۳۹۷) آقای شریفی یک بار به دلیل شدت جراحات برای درمان به بیمارستان بوشهر منتقل شد. (سایت سازمان فداییان-اقلیت، ۲۲ بهمن ۱۳۹۵)

ملاقات زندانیانی که در ستاد خبری سپاه پاسداران بوشهر نگهداری می‌شدند در حیاط دادگاه انقلاب، که سه کیلومتر با ستادخبری فاصله داشت، انجام می‌شد. آقای شریفی سه بار و هر بار به مدت ۱۰ دقیقه خانواده خود را در آن حیاط به صورت حضوری ملاقات کرده بود. (مصاحبه با فرد آشنا با آقای شریفی، ۲۵ مرداد ۱۳۹۷)

دادگاه

اطلاعی درباره جلسه یا جلسات دادگاه آقای شریفی در دست نیست. بنا به اطلاعات موجود آقای شریفی وکیل نداشت.

اتهامات

از اتهامات وارد شده به آقای شریفی اطلاعی در دست نیست.

مدارک و شواهد

در زمان دستگیری، هیچ مدرکی علیه آقای شریفی به دست نیامده است.

دفاعیات

از جزئیات دفاعیات آقای شریفی اطلاعی در دست نیست.

حکم

آقای شریفی روز ۱۳ آبان ۱۳۶۰ در ستاد خبری سپاه پاسداران بوشهر تیرباران شد. (فرم الکترونیکی، ۲۹ دی ۱۳۹۱؛ سایت سازمان فداییان-اقلیت، ۲۲ بهمن ۱۳۹۵)

خانواده آقای شریفی به دلیل غیر مذهبی بودن او، اجازه پیدا نکردند تا جنازه او را در قبرستان عمومی شهر بوشهر به خاک بسپارند. آن‌ها جنازه او را در روستای لاور، حدود ۱۰۰ کیلومتری شهر بوشهر دفن کردند. (مصاحبه با فرد آشنا با آقای شریفی، ۱۶ مهر ۱۳۹۷)

مادر آقای شریفی بعد از بیش از ۳۰ سال از مرگ فرزندش، هنوز در شوک ناشی از مرگ اوست و به طور مرتب روزهایی را به یاد می‌آورد که فرزندش و دوستانش در خانه آن‌ها جمع می‌شدند و فعالیت و بحث سیاسی می‌کردند. (مصاحبه با فرد آشنا با آقای شریفی، ۲۵ مرداد ۱۳۹۷)

----------------------------------------

۱) در سال ۱۳٤۹ سازمان چریکهای فدائی خلق، متأثر از انقلاب کوبا و جنبش چریکی آمریکای لاتین، با ایدئولوژی مارکسیسم - لنینیسم و با اعتقاد به مبارزه مسلحانه، از ادغام دو گروه چریکی مخالف رژیم شاه به وجود آمد. این سازمان پس ازپیروزی انقلاب اسلامی به نفی مشی چریکی پرداخت و بر سر حمایت یا عدم حمایت از جمهوری اسلامی و شوروی، منشعب شد. سازمان فداییان خلق (اقلیت) مخالف با جمهوری اسلامی بود و عمدتاً در جنبش کارگری و سیاسی فعالیت می‌کرد.
۲) انقلاب فرهنگی در فروردین ١٣٥٩ با فرمان آیت‌الله خمینی برای تصفیه دانشگاه‌ها از نیروهای مخالف وتبدیل دانشگاه به محیط علم برای تدریس علوم عالی اسلامی آغاز شد.  نخستین موج خشونتها در ۲٦ فروردین هنگام سخنرانی اکبر هاشمی رفسنجانی در دانشگاه تبریز رخ داد.  دانشجویان طرفدار رژیم ساختمان مرکزی دانشگاه را به تصرف در آوردند و خواستار "پاکسازی دانشگاه" از کسانی شدند که "عناصر وابسته به رژیم شاه و دیگر خودفروختگان" می‌خواندند. در ۲۹ فروردین شورای انقلاب در بیانیه‌ای گروه‌های سیاسی را متهم به تبدیل مراکز آموزش عالی به "ستاد عملیات سیاسی تفرقه آور" و مانعی در مقابل دگرگونی بنیادی دانشگاه‌ها کرد.  این بیانیه به این گروه‌ها سه روز (از شنبه ٣٠ فروردین  تا دوشنبه  اول اردیبهشت ٥٩) مهلت داد که دفتر فعالیت خود در دانشگاه‌ها را تعطیل کنند.  شورای انقلاب همچنین تأکید کرد که این تصمیم شامل کتابخانه‌ها، دفترهای هنری و ورزشی نیز هست.  گروه‌های سیاسی مخالف حاضر به بستن دفاتر خود نشدند و در طول این سه روز درگیری میان دانشجویان چپ‌گرا و انجمنهای اسلامی که با حمایت نیروهای دولتی و شبه نظامیان طرفدار حکومت، دانشگاه‌ها را تحت کنترل خود در آوردند ادامه داشت. در پایان ضرب الاجل شورای انقلاب خشونتها به اوج رسید و دردانشگاه‌های سراسر کشور صدها تن زخمی و تعدادی کشته شدند.  روز اول اردیبهشت پیروزی انقلاب فرهنگی اعلام و دانشگاه‌ها برای دو سال تعطیل شد.  در نتیجه انقلاب فرهنگی عده زیادی از اساتید دانشگاه پاکسازی شده و تعداد کثیری از دانشجویان به دلیل اعتقادات سیاسیشان از ادامه تحصیل محروم شدند.
۳) تظاهرات سی خرداد ماه ۱۳٦٠ در اعتراض به تهیه مقدمات عزل بنی‌صدر (رئیس جمهوری وقت) از طرف مجلس، رد صلاحیت کاندیداهای عضو سازمان مجاهدین خلق ایران و منع آنها از شرکت در امور سیاسی مملکت، و همچنین مخالفت آیت الله خمینی با هرگونه مذاکره و اصرار وی بر خلع سلاح شدن این سازمان صورت گرفت.  سازمان مجاهدین خلق که تا آن زمان از رهبری آیت الله خمینی حمایت نموده و کوشش می‌کرد که در چارچوب نظام جدید فعالیت داشته باشد، موضع خود را تغییر داد و کوشید با به راه انداختن تظاهرات وسیع، رژیم را سرنگون و قدرت سیاسی را به دست بگیرد. تظاهرات روز ۳۰ خرداد به دعوت مجاهدین انجام شد اما در آن بسیاری از گروه های مخالف دیگر نیز حضور یافتند. مقامات دولتی و روزنامه های نزدیک به دولت ادعا کردند که مجاهدین در این تظاهرات مسلح به سلاح گرم بودند اما به مورد مشخصی از کسانی که با شلیک گلوله آسیب دیده باشند، ارائه نمی کنند. بنا بر اطلاعات موجود و شهادت شهود، سازمان مجاهدین در آن روز اجازه ی دفاع از خود را به هوادارنش داده بود اما هیچ یک از شهود عینی حاضر در تظاهرات استفاده از سلاح گرم را توسط معترضین تایید نمی کند.  سرکوب شدید تظاهرات ۳٠ خرداد، که منجر به کشته شدن ده‌ها نفر شد و موج دستگیریهای پس از آن، در واقع به تهاجمات نیروهای شبه نظامی و پاسداران به گروه‌ها و احزاب مستقل از حاکمیت که در ماه‌های قبل صورت گرفته بود، مشروعیت بخشید و با تشدید سرکوب به صورتی بی‌سابقه در تاریخ جمهوری اسلامی آن را به سیاست رسمی دولت تبدیل کرد.

تصحیح و یا تکمیل کنید