بنیاد عبدالرحمن برومند

برای حقوق بشر در ایران

https://www.iranrights.org
امید، یادبودی در دفاع از حقوق بشر در ایران
یک سرگذشت

مینا شیخی

درباره

سن: ۵۹
ملیت: ايران
مذهب: اسلام (سنی)
وضعیت تأهل: متاهل

مورد

تاریخ کشته‌شدن: ۲۵ آبان ۱۳۹۸
محل: تهران، استان تهران، ايران
نحوه کشته‌شدن: شلیک خودسرانه
اتهامات: اتهام نامعلوم
سن در زمان ارتکاب جرم انتسابی: ۵۹

ملاحظات

خانم شیخی در حالیکه بشدت از تیراندازی ماموران به سوی معترضان عصبانی بود فریاد می‌زد: «خجالت بکشید! چرا بچه‌های مردم را می‌زنید؟»

اطلاعات درباره کشته شدن خانم مینا (دَده مینا) شیخی فرزند نصرت و محمدغریب، از طریق مصاحبه بنیاد عبدالرحمن برومند با فردی آشنا با او به دست آمده است. (١۶ آذر ١٣٩٨ و ٢۵ تیر ماه ١٣٩٩) اطلاعات بیشتر در باره این قتل از وبسایت‌های انصاف نیوز (٣١ خرداد ١٣٩٩)، خبرآنلاین (١٩ خرداد ١٣٩٩)، خبرگزاری هرانا- ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران (١٢ آذر ١٣٩٨)، ایرنا- خبرگزاری جمهوری اسلامی (١٠ دی ١٣٩٨)، شبکه حقوق بشر کردستان (١۴ آذر و ۶ دی ١٣٩٨)، رادیو زمانه (١٨ آذر ١٣٩٨) و گواهی فوت خانم شیخی صادره از سازمان ثبت احوال سقز (٣٠ آبان ١٣٩٨) جمع‌آوری شده است.

خانم شیخی، فرزند دوم یک خانواده‌ی سیاسی و شناخته شده در شهر سقز بود. به گفته‌ی فرد آشنا «مینا دختری با نشاط، پر شور و شیطنت بود و در میان هم سن و سالان خود، شجاع‌ترین، نترس‌ترین و بازیگوش‌ترین آنها بود و یک ویژگی خاص داشت و تا آخر عمر با این ویژه گی زیست. همیشه متبسم، خندان، مهربان و دلسوز بود.» (مصاحبه بنیاد برومند) او تحصیلات خود را تا مقطع ابتدائی به اتمام رساند. پس از مرگ مادرش مسئولیت خواهران و برادران خود را به عهده داشت. در سال ١٣۵٧ ازدواج کرد و ثمره‌ی این ازدواج ۴ پسر و ٢ دختر بود که بعد از مرگ همسرش در یک تصادف رانندگی در سال ١٣۶٧ مسئولیت آنها را به تنهایی به دوش کشید.

خانم شیخی هیچگونه بیماری نداشت و از نظر روحی و فکری کاملا سالم و تندرست بود. او عاشق تفریح، مسافرت، کوه، دشت و طبیعت بود. او به واسطه شرایط کاری فرزندانش، در تهران زندگی ‌می کرد.

پیش‌زمینه

درست قبل از نیمه شب ۲۳ آبان ماه ۱۳۹۸، دولت ایران افزایش شدید قیمت بنزین (٪۵۰ برای بنزین سهمیه‌ای و ٪۲۰۰ برای بنزین آزاد) را اعلام داشت. متعاقب این اعلامیه دولت، اعتراضات سراسری در کشور در روز ۲۴ آبان ماه آغاز شد. بر اساس گزارشات و ویدیوهای موجود، معترضان به طور مسالمت‌آمیز در روزهای ۲۴ و ۲۵ آبان در مکان‌های عمومی گرد‌هم آمدند و با مسدود کردن برخی از جاده‌ها، ترافیک شدیدی ایجاد کردند. تظاهرکنندگان همزمان شعارهای ضد دولتی سر می‌دادند. معترضان در اقصا نقاط کشور از هموطنان خود می‌خواستند خودروهای خود را خاموش کرده و شعارهای ضدحکومتی (۱) سر دهند. طبق گزارشات، تا پایان روز ۲۵ آبان، بانک‌ها در برخی مناطق به آتش کشیده شده بود و در برخی ویدیوها نیز صدای تیراندازی به گوش می‌رسید. از همان شب، دولت ایران اینترنت را در سراسر کشور به مدت دست کم ده روز قطع کرد. عدم دسترسی مردم به اطلاعات، توانایی معترضان در سازماندهی اعتراضات و خبررسانی در خصوص برخورد بی‌رحمانه حکومت با تظاهرکنندگان را به شدت تضعیف کرد. (۲)

واکنش مقامات ایران به معترضان، سریع، بی تناسب، افراطی و مرگبار بود. در همان روزهای آغازین، یعنی تا پایان روز ۲۵ آبان، سران جمهوری اسلامی در بیانات خود انگشت اتهام را به سوی ملت نشانه رفته و نشان دادند هیچ گونه ابراز مخالفت و شکایتی را از جانب مردم بر نمی‌تابند. تظاهرکنندگان به «شرارت» و «ارتباط با نیروهای خارج از کشور» متهم شدند و به آنان اخطار شد که در صورت وارد آوردن خسارت به اموال عمومی، مجازات سختی در انتظارشان است. خبر نخستین کشته در روز ۲۴ آبان گزارش شد. در روز دوم تظاهرات، در ادامه تیراندازی نیروهای انتظامی و امنیتی به روی مردم در چندین شهر کشور، تعداد تلفات افزایش یافت. در ویدیوهایی که از ایران ارسال شده، نیروهای انتظامی و امنیتی را می‌توان در حال شلیک سلاح گرم به سوی تظاهرکنندگان مشاهده کرد در شرایطی که به نظر نمی‌رسد خطر جانی متوجه‌شان باشد. نیروهای لباس شخصی نیز در حال ضرب و شتم و دستگیری مردم دیده می‌شوند. در برخی موارد، تظاهرکنندگان جاده‌ها را مسدود و یا در مقابل کلانتری‌ها و ساختمان‌های دولتی تجمع کردند، و یا نیروهای انتظامی و امنیتی را با پرتاب سنگ دور ساختند. در چندین استان، بانک‌ها و دیگر ساختمان‌های عمومی به ظاهر توسط معترضان خشمگین به آتش کشیده شد و نیروهای انتظامی نیز در برخی از ویدیوها در حال خسارت زدن به اموال عمومی دیده می‌شوند. تظاهرات که به ده‌ها شهر (۱۲۰)، جاده، و مکان‌های خارج از مناطق شهری گسترش یافته بود، ظرف چند روز سرکوب شد.

وزیر کشور وقت آمار کشته‌شدگان را تلویحا ٢٠٠ تا ٢۵٠ نفر اعلام کرد، به گفته او: «حدود۴٠ یا ۴۵ نفر یعنی حدود ٢٠ در صد کشته‌شدگان، افرادی بودند که با سلاح‌هایی کشته شدند که سلاح سازمانی نبود». (شبکه اول صدا و سیما جمهوری اسلامی- ١١ خرداد ١٣٩٩). در اکثر موارد، ماموران، معترضانی را که کشته و زخمی شده بودند با خود بردند. این مقامات در تلاش برای پنهان ساختن حقیقت، از خانواده‌های جان باخته‌گان تعهد گرفتند که در ازای استرداد اجساد عزیزانشان، سکوت اختیار کنند و برخی را مجبور کردند اجساد را در سیاهی شب و تحت کنترل ماموران امنیتی به خاک بسپارند. از برخی دیگر نیز درخواست پرداخت وجوه مختلف کردند. در روز ۳۱ اردیبهشت ماه ۱۳۹۹، سازمان عفو بین‌الملل در آخرین گزارش تحقیقی خود تعداد کشته‌شدگان را دست‌کم ۳۰۴ تن اعلام کرد. (۳) بسیاری از تظاهرکنندگان از ناحیه سر و قلب هدف گلوله قرار گرفته بودند. صدها تن دیگر زخمی شدند و از سرنوشت تعداد بسیاری هم خبری در دست نیست. دولت ایران کشته شدن ۶ عضو نیروهای انتظامی و امنیتی را تایید کرد. وزیر کشور دولت دوازدهم در تاریخ ۱۰ خرداد ۱۳۹۹ تعداد کشته‌ شده‌های اعتراضات آبان ماه را ۲۰۰ تا ۲۲۵ نفر اعلام کرد و کشته شدن ۲۰ درصد آن‌ها را بر اثر گلوله‌های غیرسازمانی دانست. (۴) رییس کمیسیون امنیت ملی مجلس دهم نیز در تاریخ ۱۲ خرداد تعداد افراد کشته شده در اعتراضات نسبت به گرانی بنزین را با احتساب نیروهای انتظامی و امنیتی کشته شده، ۲۳۰ نفر اعلام کرد. (۵) طبق اظهارات یکی از نمایندگان مجلس، دست‌کم ۷۰۰۰ نفر در حین اعتراضات و پس از آن، دستگیر شدند. فقدان شفافیت در خصوص دستگیری‌ها و گزارشات رسمی در باره «اعترافات» بازداشت‌شدگان متعاقب اعتراضات که طی آن خود را مقصر قلمداد می‌کردند، و نیز گزارشات رسیده در خصوص زندان‌ها و بازداشتگاه‌هایی که بسیار بیش از ظرفیتشان زندانی پذیرفته بودند، نگرانی‌های جدی‌ای درباره امنیت بازداشت‌شدگان ایجاد کرد. 

مرگ خانم شیخی

بنا بر اطلاعات موجود، خانم شیخی ساعت ٩ شب ٢۵ آبان ماه ١٣٩٨ با شلیک سه تیر نیروهای لباس شخصی به قلب و به سمت چپ قفسه سینه او در محله خلیج فارس واقع در جنوب غربی تهران به‌شدت مجروح و نهایتا در اثر جراحات وارده در بیمارستان فیاض بخش تهران جان باخت.

خانم شیخی در آن روز که خیابان‌های اطراف خانه محل سکونت او به دلیل اعتراضات شلوغ شد، مشغول آشپزی بود. چند بار در پی سرو صدا بالای پشت بام رفت و به خانه برگشت. حدود ٢٠ نفر از ساکنان آپارتمان‌ها روی پشت بام جمع بودند. آنها سعی می‌کردند معترضان را از حضور نیروهای یگان ویژه با خبر کنند. آنطور که روایت شده است خانم شیخی در صفوف عقب جمعیت ایستاده بود. اما به گفته فرد آشنا: «بر اثر شلوغی‌ها و هجوم ماموران و تخریب بانک‌ها و نرده‌های خیابان وسروصدایی که درست شده بود ساکنان ساختمان به پشت‌بام زفته و دیدند که مامورهای امنیتی و نیروی انتظامی با قساوت و وحشی‌گری به جان مردم افتاده‌اند و مردم را می‌زنند، خانم شیخی از پشت بام به ماموران می‌گفت: خجالت بکشید چرا بچه مردم را می‌زنید برید گم شوید شرتون رو کم کنید پست فطرت‌ها این چه شرایطیه که برای مردم درست کردین، جمهوری اسلامی وحشی و هار شده مگه مردم چکار کردن بی‌شرفها». خانم شیخی در همین لحظات در حالیکه دستش روی قلبش است، با صدای بلند فرزندانش را صدا می‌زند. در ابتدا تصور این بوده که به علت تیراندازی و اوضاع آشفته خیابان او دچار حمله قلبی شده است. فرزندانش او را به سرعت به بیمارستان منتقل می‌کنند. حتی فرزندان او نیز متوجه تیرخوردن او نشدند. خودروی آنها چند بار از سوی پلیس متوقف می‌شود. فرزندانش توضیح دادند که مادرشان دچار حمله قبلی شده است و توانستند از موانع عبور کرده و او را به بیمارستان رساندند.

به گفته کسانی که در محل حادثه بودند، تیراندازی به خانم شیخی باید از بالای یک پشت بام دیگر توسط تک تیراندازان انجام شده باشد و به گفته شاهدان چون خانم شیخی لباس کردی پوشیده بود، تصور آنها بر این است که شلیک به او تعمدا و به دلیل پوشیدن لباس کردی بوده است.

جنازه خانم شیخی روز ٢۵ آبان به سردخانه بیمارستان فیاض بخش منتقل شد. به گفته پرسنل بیمارستان همان شب ساعت ٢ نصف شب نیروهای امنیتی و حراستی سپاه پاسداران، جنازه‌ها را از بیمارستان بیرون برده و تحویل پزشک قانونی دادند.

واکنش مسئولان

بر اساس اطلاعات موجود، مسئولان ابتدا از تحویل جنازه خانم شیخی به خانواده وی سرباز زدند. در گواهی فوت وی که از طرف سازمان ثبت احوال سقز صادر شده است، علت مرگ خانم شیخی « برخورد اجسام سخت یا تیز» و محل مرگ او در تهران و تاریخ حادثه در روز ٢۶ آبان ١٣٩٨عنوان شده است. (گواهی وفات- ٣٠ آبان ١٣٩٨)

بعد از سه روز در ٢٨ آبان ماه ١٣٩٨ با حضور دادستان در پزشکی قانونی و اخذ چند تعهدنامه از خانواده‌ی خانم شیخی، مبنی بر عدم برگزاری مراسم و اینکه مراسم تشییع، سوم، هفتم و چهلم باید با اجازه نیروهای امنیتی برگزار شود، اجازه داده شد، جنازه خانم شیخی به سقز منتقل شود. (مصاحبه) مسئولان جنازه خانم شیخی را با یک آمبولانس به شهر سقز فرستادند و به راننده گفته شد جنازه را در سقز به نیروهای امنیتی تحویل دهد. خانواده خانم شیخی نیز با خودروهای خود آمبولانس را همراهی کردند و خودشان را به سقز رساندند. ماموران اطلاعات سقز چند بار با آنها تماس گرفتند و از آنها پرسیدند که چند نفر همراه جنازه هستند. ساعت ٣ و ۴ بامداد روز شنبه ٢٨ آبان ماه ١٣٩٨ با اینکه بر اساس آگهی، قرار بود مراسم ترحیم خانم شیخی در روز بعد برگزار شود و در کنار برادرش در گورستان گلستان به‌خاک سپرده شود اما به دلیل ممانعت ماموران خانواده مجبور شدند، پیکر او را شبانه در قبرستان آیچی به خاک بسپارند.

ماموران به خاطر این که خانواده خانم شیخی را تحت فشار قرار دهند، روز قبل از خاکسپاری خواهرزاده و برادرزاده وی را که مشغول چسباندن آگهی خاکسپاری و ترحیم وی بودند را با ضرب و شتم بازداشت کرده و به گروگان گرفتند. در کلانتری شماره ١١،  ماموران با ضرب و شتم آنها را مجبور به اعتراف علیه خود کردند. به این معنی که آگهی مزبور، آگهی خاکسپاری و ختم نبوده بلکه آنها مشغول فراخوان دادن برای تجمع بوده‌اند. سپس آنها را با گرفتن تعهد آزاد کردند.  

واکنش خانواده

خانواده‌ی خانم شیخی معتقدند، حادثه مرگ وی اتقاقی نبوده است بلکه عمدا انجام گرفته است، «چون بر اثر شلیک مستقیم و به قصد کشت صورت گرفته است. در بیمارستان به جز خانم شیخی ٢٣ نفر دیگر هم در آن شب کشته شدند و بنابر اعلام پرسنل بیمارستان همه جانباختگان با شلیک به قلب یا سر کشته شده بودند. اصلا زخمی نداشتند.» (مصاحبه) قابل ذکر است که در آگهی فوت خانم شیخی علت مرگ وی را «در یک حادثه ناگهانی جان خود را از دست داد» عنوان کرده‌اند. به گفته یکی از نزدیکان خانم شیخی «به دلیل اینکه (خانم شیخی) بالای پشت بام و نه در میان معترضان جان باخته است، از طرف خانواده تلاش شده که نگذارند با پرونده او به عنوان یک معترض برخورد شود. این تلاش در این راستاست که در آینده برای فرزندانش مشکلاتی ایجاد نشود. خانواده تلاش دارد ثابت کند که او بیگناه بوده و در اعتراضات اخیر شرکت نکرده است. چون همانطور که می‌بینیم کشتن افراد و معترضان را به نام «اغتشاشگر» و به بهانه شرکت در راهپیمایی توجیه می کنند». (مصاحبه بنیاد برومند) خانواده خواستار رسیدگی به شکایتی هستند که در رابطه با کشته شدن خانم شیخی اقدام کرده‌اند.

تأثیر بر خانواده

بر اساس اطلاعات موجود، خواهران و برادران خانم شیخی بعد از حادثه مرگ وی، در هم شکسته شدند. چون خانم شیخی برای همه فامیل مانند یک مادر بود. به گفته‌ی یکی از آشنایان وی «خانه فقیرانه‌اش محلی برای دل نوایی همه بود. هنگام بروز مشکلات داده مینا گوش شنوای همه بود. چون پدر خانواده پیر بود، داده مینا نقش پدری هم داشت.» (مصاحبه بنیاد برومند) پدر خانم شیخی چندی بعد از مرگ وی، فوت کرد. «مرگ دده مینا بدون تردید در کوتاه‌تر شدن زندگی پدر نیز تاثیر گذاشت. تا قبل از مرگ دده مینا نه به لحاظ روحی و نه به لحاظ جسمی مشکلی نداشت.» (مصاحبه بنیاد برومند)

------------------------------

۱) شعارها شامل موارد زیر می‌شد: "ملت چرا نشستی، منجی خود تو هستی"، "چه اشتباهی کردیم که انقلاب کردیم"، "رضا شاه، روحت شاد"، "مرگ بر دیکتاتور"، ”حقمونو می‌گیریم، ذلت نمی پذیریم"، "پول نفت گم شده، خرج فلسطین شده"، "خامنه‌ای به هوش باش، ما مردمیم نه اوباش".
۲) دسترسی به اینترنت در اکثر استان‌ها (به جز خوزستان و سیستان و بلوچستان) تا حدودی برقرار شد اما شهروندان تا اواسط آذر ماه به اینترنت جهانی از طریق موبایل‌های خود دسترسی نداشتند. در طول این مدت، ارتباطات از طریق خدمات تلفنی و اینترنت ملی، که کنترل آن توسط حکومت آسان‌تر است، برقرار بود.
۳) گزارش سازمان عفو بین الملل، «مشخصات ۳۰۴ جان باخته در جریان سرکوب اعترضات آبان ۱۳۹۸»، ۳۱ اردیبهشت ۱۳۹۹
https://www.amnesty.org/download/Documents/MDE1323082020PERSIAN.PDF
۴) ایرنا، وزیر کشور: شمار کشته‌های آبان ۹۸ همین روزها اعلام می‌شود، ۱۱ خرداد ۱۳۹۹
www.irna.ir/news/83805499
۵) ایسنا، تعداد کشته های حوادث آبان در ایران ۲۳۰ نفر /مجروحان ۲۰۰۰ نفر بودند، ۱۲ خرداد ۱۳۹۹
https://www.isna.ir/news/99031207389

تصحیح و یا تکمیل کنید