بنیاد عبدالرحمن برومند

برای حقوق بشر در ایران

https://www.iranrights.org
امید، یادبودی در دفاع از حقوق بشر در ایران
یک سرگذشت

بیژن بازرگان

درباره

سن: ۲۹
ملیت: ايران
مذهب: احتمال قوی اسلام
وضعیت تأهل: مجرد

مورد

تاریخ کشته‌شدن: ۱۳۶۷
محل: زندان گوهردشت، کرج، استان تهران، ايران
نحوه کشته‌شدن: حلق آویز
اتهامات: جرم ضد انقلاب نامشخص

ملاحظات

اطلاعات در باره آقای بیژن بازرگان، فرزند غضنفر، از طریق فرم ارسالی به سایت بنیاد برومند توسط خواهر ایشان گردآوری شده است. نام وی در فهرست هزار نفری است که اعدامشان در گزارش ۲۶ ژانویه سال ۱۹۸۹ نماینده ویژه ی سازمان ملل در مورد وضعیت حقوق بشر در ایران به چاپ رسیده است. او یکی از قربانیان کشتار جمعی زندانیان سیاسی در ۱۳۶۷ است. اطلاعات تکمیلی در مورد این کشتار به وسیله بنیاد برومند از خاطرات آیت الله منتظری، گزارشهای سازمانهای حقوق بشر، و مصاحبه با خانواده‌ها٬ خاطرات شهود و سایت بیداران جمع‌آوری شده است.  

اکثر زندانیان اعدام شده در سال ۱۳۶۷ از اعضا و هواداران سازمان مجاهدین خلق ایران بودند. علاوه بر آن، گروه‌های مارکسیست لنینیستی مخالف جمهوری اسلامی مثل سازمان فدائیان خلق (اقلیت) و حزب پیکار، اعضا و هوادارن احزابی چون حزب توده و فدائیان خلق (اکثریت) که فعالیتی در مخالفت با جمهوری اسلامی نداشتند نیزازقربانیان این کشتار بودند. 

آقای بازرگان متولد قوچان در سال ۱۳۳۸ و مجرد بود. او در ۱۶ سالگی دیپلم گرفته و برایِ ادامه تحصیل در رشته پزشکی به انگلستان رفت.  در لندن به جنبش دانشجویان ایرانی پیوست و از فعالان "کنفدراسیون دانشجویان ایرانی در خارج از کشور" و هوادار سازمان اتحادیه کمونیستهای ایران بود. بعد از انقلاب ، آقای بازگان به کشور بازگشت  و در کنکور سراسری شرکت کرد و وارد رشته بهداشت صنعتی در دانشکده پیراپزشکی شد. پس از انقلاب فرهنگی و بسته شدن دانشگاه‌ها  وی خانه نشین شد.  

اتحادیه کمونیستها توسط مخالفان تبعیدی رژیم پهلوی ایجاد شده بود که غالبا متعلق به کنفدراسیون دانشجویی بودند. آنها پیروان آموزه‌های "ماﺌو تسه تونگ" بودند و به جنگ چریکی اعتقادی نداشتند. در دوره انقلاب ۱۳۵۷ گروه دچار انشعابات مختلف شد که ناشی از تفاوتهای ایدﺌولوژیک بود. یکی از مهمترین این شکافها زمانی رخ داد که گروهی تصمیم گرفتند که اسلحه گرفته و شهری در ایران را تسخیر کنند. این برنامه که در میان سرکوب همه جانبه کمونیستها توسط دولت اسلامی انقلابی طرح ریزی شده بود، اتحادیه را به دو بخش تقسیم کرد: گروهی که به جنبش مسلحانه اعتقاد داشتند و گروهی که مخالف آن بودند. در زمستان سال ۱۳۶۰ اعضای مسلح اتحادیه در جنگلهای شمال ایران خارج از شهر آمل مخفی شدند. این گروه که به گروه جنگل شهرت داشتند چندین مرتبه با پاسداران انقلاب درگیر شدند و سرانجام به امید آنکه موجب جنبشی همه گیر شوند، روز ۶ بهمن ۱۳۶۰ به شهر آمل حمله کردند. تلاش برای تسخیر آمل به شکست انجامید. گزارش شده است که تعداد زیادی از اعضای گروه، پاسداران انقلاب، و مردم در این درگیری ها کشته شدند. در نتیجه، اعضای اتحادیه از جمله کسانی که مخالف شورش آمل بودند نیز به جرم عضویت در سازمان و شرکت در درگیری آمل دستگیر و محاکمه شدند.

خواهر آقای بازرگان از وی به عنوان فردی وطندوست و با برنامه یاد می کند و زندگیش را در دوران پیش از بازداشت را چنین توصیف می کند: "بیژن همیشه در زندگی برنامه داشت، او هر روز صبح سرِ ساعت معین بلند می‌شد و نرمش می‌کرد. بعد هم ساعتها کتاب می‌خواند و یادداشت برمی‌داشت و یا شطرنج بازی می‌کرد. هر عصر سرِ ساعت ۵ به آشپزخانه می‌رفت و یک ظرف میوه برمی‌داشت و در جلویِ تلویزیون می‌نشست تا با ما کارتون تماشا کند. عاشقِ کارتونِ "پلنگِ صورتی" بود. این تنها استراحتی بود که به خودش می‌داد و دوباره برمی‌گشت به اتاقش و مشغولِ مطالعه می‌شد."  

دستگیری و بازداشت

آقای بیژن بازرگان در بعداز ظهر روزی در تیرماه ۱۳۶۱ در فلکه اول آریاشهر تهران سر قراری که دوستی که بازداشت شده بود با او گذاشته بود ، دستگیر شد. علیرغم آنکه خانواده به تمامی نهادهای دولتی مراجعه کردند تا از وضعیت وی باخبر شوند، مقامات آنها را برای چهار ماه از دستگیری او بی‌اطلاع نگه داشتند. پس از آن ماهی یکبار با پدر و مادرش ملاقات داشت. آقای بازرگان در زندان‌های اوین و گوهردشت کرج نگهداری شده است. او از داشتن وکیل مدافع محروم بوده است.  

دادگاه

بنا بر اطلاعات ارسالی خواهرش، آقای بیژن بازرگان زمانی روزنامه اتحادیه کمونیست‌ها را در جلویِ دانشگاه می‌فروخت و اعلامیه‌های آن را پخش می‌کرد که این گروه اجازه فعالیت داشت و روزنامه‌اش جوازِ رسمی داشت. اولین دادگاه وی که در تهران و دو سال بعد از بازداشتش و بدون حضور وکیل مدافع تشکیل شد، او را با چشمانی بسته و بی‌آنکه فرصت دفاع از خود را داشته باشد، به ده سال حبس محکوم کرد. آقای بازرگان از اینکه در ۲۳ سالگی دستگیر و بعدهم چنین حکم سنگینی گرفته، عصبی بوده است.  تلاش خانواده برای بررسی مجدد پرونده آقای بازرگان بی نتیجه ماند.    

در مورد جزییات دادگاهی که آقای بازرگان را به اعدام محکوم کرد اطلاعی در دست نیست. اما بنابر شهادت برخی از زندانیان چپ که در جریان اعدام‌های سال ۱۳۶۷ در زندانهای اوین و گوهردشت مورد محاکمه مجدد قرار گرفته‌اند، پس از چند هفته بی خبری به دلیل قطع ملاقاتها، هواخوری، و اخبار رادیو و تلویزیون، در اوایل شهریور ماه  ۱۳۶۷، هیئت سه نفره‌ای شامل حجت الاسلام اشراقی دادستان، حجت الاسلام نیری حاکم شرع و حجت الاسلام پورمحمدی نماینده وزارت اطلاعات در اتاقی در زندانهای اوین و گوهردشت در چند دقیقه پرسشهایی درباره مسلمان یا مارکسیست بودن و نمازخواندن زندانیان سیاسی و همچنین مسلمان بودن خانواده می‌پرسیدند و براساس جوابهای زندانیان آنها را به اعدام و یا خوردن شلاق برای نماز خواندن محکوم می‌کردند. مسئولان اطلاعی در مورد هدف هیئت از این سؤالات و عواقب جوابهایشان به زندانیان نداده بودند. به شهادت زندانیان اوین و گوهردشت، در طول تابستان ۱۳۶۷ در این دو زندان تعداد زیادی از زندانیان چپ و هواداران مجاهدین خلق که به نظر هیئت سه نفره بر سر مواضع خود بودند اعدام شدند.

خانواده‌های قربانیان کشتار سال ۱۳۶۷ به محاکمات غیرعادلانه و غیر قانونی که به اعدام هزارها زندانی در ظرف چند ماه منجر شد، به شدت اعتراض کرده‌اند.  در نامه‌ای که در سال ۱۳۶۷ به وزیر دادگستری وقت، حسن حبیبی نوشتند، سیاست رسمی پنهان کاری در رابطه با این اعدامها را به پرسش کشیده‌‌ و آن را دال بر غیر قانونی بودن اعدامها شمرده‌اند.  آنها یاد‌آور شده‌اند که اکثریت قریب به اتفاق قربانیان زندانیانی بودند که قبلاً در محاکم شرع به حبس محکوم شده بودند و در حال گذراندن دوران محکومیت خود و یا به پایان رساندن آن بودند.  این زندانیان دوباره دادگاهی شده و به سرعت به مرگ محکوم شدند.

اتهامات

به گفته خواهرش، اتهاماتی که منجر به زندانی شدن آقای بازرگان شد: "هواداری از گروهکها، فروش روزنامه، پخش اعلامیه و کمک مالی بود."

مقامات قضایی جمهوری اسلامی علناً اتهامی به قربانیان اعدام‌های جمعی سال ۶۷ وارد نکرده‌اند. بر اساس شهادت زندانیانی که در تابستان ۱۳۶۷ در زندانهای ایران بودند، سوالات هیئت سه نفره از زندانیان وابسته به سازمان های چپ در مورد عقایدشان بوده و آنها ، به اتهام " ضد مذهبی" بودن، تأکید بر عقایدشان و توبه نکردن، محکوم شدند. بستگان قربانیان در نامه خود به وزیر دادگستری و در نامه دیگری در سال ۱۳۸۱ به گزارشگر مخصوص سازمان ملل متحد که به ایران سفر کرده بود به اتهاماتی نظیر "ضد انقلاب، ضد دین، و ضد اسلام" و یا انتساب قربانیان "... به عملیات نظامی ...در مرزهای کشور"، که گویا اساس محکومیت عزیزان‌شان بوده اشاره نموده‌اند.

حکمی ازآیت الله روح الله خمینی که در خاطرات حسینعلی منتظری، قائم مقام رهبری در آن زمان، به چاپ رسیده است اظهارات خانواده‌های قربانیان را در رابطه با اتهامات وارده تأئید می‌کند. در این حکم آیت الله خمینی از اعضای سازمان مجاهدین خلق به عنوان «منافقانی» یاد نموده که به اسلام اعتقاد ندارند و نوشته است: «کسانی که در زندان‌های سراسر کشور بر سر موضع نفاق خود پافشاری کرده و می‌کنند محارب و محکوم به اعدام می‌باشند.»

مدارک و شواهد

در گزارش این اعدام نشانی از مدارک ارائه شده علیه آقای بیژن بازرگان نیست.

دفاعیات

از دفاعیات آقای بیژن بازرگان در مقابل  هیئت سه نفره اطلاعی در دست نیست.

حکم

بنابرگزارش فرم الکترونیکی، آقای بیژن بازرگان در شهریور ۱۳۶۷ در زندان گوهردشت کرج اعدام شده است. مقامات خانواده را تا سه ماه از اعدام او بیخبر می‌گذارند. روز ۱۳ آذر وقتی که مادرش به زندان اوین مراجعه می‌کند، به او می‌گویند که "بگو پدرش فردا بیاید." فردای آنروز وقتی که پدر آقای بازرگان به زندان می‌رود خبر اعدام فرزندش را با یک ساک از وسائل زندانی به او می‌دهند اما  نشانی از محل دفنش نمی‌دهند. می‌گویند "پسرت کافر بود و قبر ندارد. برو برایش قران بخوان. اجازه مراسم هم نداری."

خواهر آقای بازرگان می نویسد: "هنوز هم بعد از این همه سال وقتی که یاد آن ساک و یاد آن روزها می افتم پشتم می لرزد. خیلی وحشتناک است که تنها یادگار برادرت یک ساک کوچک باشد. ساکی  که وسائل درون آن متعلق به قربانی دیگری است."

تصحیح و یا تکمیل کنید