بنیاد عبدالرحمن برومند

برای حقوق بشر در ایران

https://www.iranrights.org
امید، یادبودی در دفاع از حقوق بشر در ایران
یک سرگذشت

محمد حسین نقدی

درباره

سن: ۴۲
ملیت: ايران
مذهب: اسلام
وضعیت تأهل: متاهل

مورد

تاریخ کشته‌شدن: ۲۵ اسفند ۱۳۷۱
محل: میدان آلبا، رم، ايتاليا
نحوه کشته‌شدن: اعدام فراقضایی با سلاح گرم
اتهامات: اتهام نامعلوم

ملاحظات

آقای نقدی کاردار پیشین سفارت جمهوری اسلامی ایران در ایتالیا و نماینده شورای مقاومت ملی ایران (سازمان مجاهدین ایران) بود.

اطلاعات درباره زندگی و اعدام فراقضایی آقای محمدحسین نقدی از روزنامه‌های جمهوری اسلامی (٢۶، ٢٧ اسفند ١٣٧١ و ٧ فروردین ١٣٧٢)، وبسایت ایران پدیا-  تلگرام مسئول شورای ملی مقاومت به رئیس جمهور و نخست وزیر ایتالیا (٢۵ اسفند ١٣٧١)، وبسایت‌های دویچه وله (٢٣ فروردین ١٣٩٣)، بهای آزادی (٣٠ اسفند ١٣٩١)، همبستگی ملی (٢٩ اسفند ١٣٩١)، نشریه مجاهد (٢٧ اردیبهشت ١٣٨۴)، رادیو فردا (٨ آذر ١٣٨۴ و ٢١ فروردین ١٣٩٣)، مصاحبه رادیو رادیکاله با فرمینیا مورونی همسر آقای نقدی (٢۵ اسفند ١٣٧١)، خبرگزاری فارس (۴ آذر ١٣٨۴)، وبسایت ایران پدیا (٢۵اسفند ١٣٧١)، حکم دادگاه (٣ آذر ١٣٨۵)، دویچه وله (٢٣ فروردین ١٣٩٣)، سایت آسو (١٢ بهمن ١٣٩٧)، نشریات ایتالیای زبان La Repubblica (٢۶ و ٢٧ اسفند ١٣٧١)، Formiche (١۵ مرداد ١٣٩٩)، Opinione (١٧ بهمن ١٣٩۴)، adnkronos (۵ مهر ١٣٧۵) و رادیو رادیکاله (١٩ دی  ١٣٧۵) بدست آمده است.

آقای نقدی ۴١ ساله و متولد شهر یزد بود. او همسر ایتالیایی داشت. همسر او خانم فرمینیا مورونی (Ferminia Moroni) نیز از فعالین شورای ملی مقاومت بود. او مدرک لیسانس خود را در رشته زمین شناسی در دانشگاه شیراز گرفت و چند سال در شرکت ملی نفت ایران و در سال ١٣۵٠ در سازمان انرژی اتمی کار کرد. آقای نقدی در ١٣۵٩با بورسیه دولتی به ایتالیا رفت و در مدرسه مدیریت میلان ادامه تحصیل داد. او پس از بازگشت به ایران، در وزارت امور خارجه استخدام شد. بعد از انقلاب خانواده‌ی آقای نقدی از مسئولین در رژیم جمهوری اسلامی ایران بودند. در سال ١٣۶٠به عنوان کاردار سفارت جمهوری اسلامی ایران به رم فرستاده شد. اما بعد از ٨ ماه در اسفند همان سال در اعتراض به اعمال سرکوبگرانه رژیم جمهوری اسلامی ایران از سفارت خارج شد و پاسپورت دیپلماتیک‌اش را به مسئولان ایتالیا داد و به شورای ملی مقاومت، شاخه سیاسی سازمان مجاهدین خلق ایران پیوست.

براساس اطلاعات موجود، آقای نقدی به عنوان نماینده این شورا در ایتالیا ماندگار شد و از سال ١٣۶٣ نماینده مسئول شورای ملی مقاومت در کشور ایتالیا بود. او در میان سیاستمداران و نمایندگان مجلس ایتالیا شناخته شده بود و حمایت بسیاری از آنان را از شورای ملی مقاومت جلب کرد. از آخرین اقدام او در زمینه دیپلماتیک، جلب حمایت بیش از ٣٠٠ تن از نمایندگان پارلمان ایتالیا از شورای ملی مقاومت ایران و انتشار بیانیه مشترکشان بود.

سازمان مجاهدین خلق ایران 

سازمان مجاهدین خلق ایران در سال ١٣۴۴ پایه گذاری شد که از نظر ایده‌ئولوژی، تشکیلاتی مذهبی و معتقد به اصول و مبانی اسلام بود. این سازمان، با تفسیری انقلابی از اسلام به مبارزه مسلحانه علیه رژیم محمد رضا شاه پهلوی (١٢٩٨- ١٣۵٩) اعتقاد داشت و مارکسیسم را به عنوان روشی علمی برای تحلیل اقتصادی و اجتماعی از جامعۀ ایران می‌پذیرفت و در عین حال، اسلام را سرچشمه الهام فرهنگ و ایده‌ئولوژی خود می‌دانست. در دهه ١٣۵٠، زندانی شدن و اعدام بسیاری از کادرها باعث تضعیف سازمان مجاهدین شد. در سال ١٣۵۴ این سازمان با یک بحران ایده‌ئولوژیک عمیق مواجه شد که در طی آن تعداد زیادی از کادرهای سازمان به نقد و نفی اسلام پرداختند و، پس از حذف فیزیکی چند تن از کادرها و تصفیه اعضای مسلمان، مارکسیسم را به عنوان ایده‌ئولوژی خود برگزیدند. این اقدام در سال ١٣۵۶ منجر به انشعاب و ایجاد  بخش مارکسیست لنینیست سازمان مجاهدین خلق شد.  در بهمن ماه سال ١٣۵٧، رهبران زندانی سازمان مجاهدین که هنوز معتقد به ایده‌ئولوژی اسلامی بودند، همراه با دیگر زندانیان سیاسی، آزاد شدند و به بازسازی سازمان و عضوگیری پرداختند. پس از استقرار جمهوری اسلامی، مجاهدین که رهبری آیت الله خمینی را پذیرفته، و به دفاع از انقلاب اسلامی  برخاسته بودند، حضور در ارگانهای حکومتی و شرکت فعال در حیات سیاسی جامعه را در دستور کار خود قرار دادند. در دو سال اول انقلاب، آن‌ها هواداران بسیاری، به ویژه در مدارس و دانشگاه‌ها، یافتند ولی تلاششان برای کسب قدرت سیاسی، چه از طریق انتصاب  توسط مقامات و چه از طریق انتخاب توسط مردم با مخالفت شدید رهبران جمهوری اسلامی روبه رو شد.*

پیشینه قتل‌های فراقضایی توسط جمهوری اسلامی ایران

جمهوری اسلامی ایران ید طولایی در اعمال خشونت با انگیزه‌های سیاسی در ایران و اقصی نقاط جهان دارد. از انقلاب ۱۳۵۷ به بعد، عوامل جمهوری اسلامی در داخل و خارج از کشور دست به ربودن، ناپدید کردن و قتل تعداد زیادی از افرادی که فعالیتشان برایشان نامطلوب بوده زده‌اند. تعداد قربانیان اعدام‌های فراقضایی در داخل کشور روشن نیست، اما این قتل‌ها از بهمن ۱۳۵۷ آغاز شده و در طول عمر جمهوری اسلامی در داخل و خارج از ایران تداوم داشته است. بنیاد عبدالرحمن برومند بیش از ۵۴۰ قتل را که به جمهوری اسلامی ایران نسبت داده می‌شود، در خارج از ایران شناسایی کرده است.

در خارج از ایران در کشورهایی چون فیلیپین، اندونزی، ژاپن، هند و پاکستان در آسیا، دوبی، عراق، و ترکیه در خاورمیانه، قبرس، فرانسه، ایتالیا، اتریش، سوئیس، آلمان، نروژ، سوئد و انگلستان در اروپا، و ایالات متحده آمریکا در آنسوی اقیانوس آتلانتیک، مخالفین به روش‌های مختلف توسط مامورین جمهوری اسلامی مورد سوقصد قرار گرفته و کشته شده‌اند. در بیشتر موارد اطلاعات زیادی در مورد این قتل‌ها منتشر نشده و مقامات محلی حکم بازداشتی صادر نکرده‌اند. اما شواهد، مدارک و ردپاهایی که از تحقیقات پلیس و مقامات قضایی محلی به دست آمده، فرضیه جنایت دولتی را تایید می‌کنند. در برخی موارد، این تحقیقات منجر به اخراج یا بازداشت دیپلمات‌های ایران شده است. در موارد محدودی در خارج از ایران، عاملان این قتل‌ها بازداشت و محاکمه شده‌اند و شواهد و مدارک ارائه شده، ارتباط متهمان با نهادهای حکومتی ایران را آشکار کرده‌ و حکم بازداشتی برای وزیر اطلاعات وقت ایران صادر شده است.

نوع تشکیلات و اجرای این قتل‌ها در داخل و خارج از ایران هم دال بر وجود الگوی واحدی است که بنا به گفته دادستان سوئیسی، رولان شاتلن، دارای پارامترهای مشترک و یک برنامه‌ریزی دقیق هستند. از تشابهات بین این قتل‌ها در کشورهای مختلف چنین استنباط می‌شود که دولت ایران آمر اصلی این جنایات است. 

مقامات ایران مسئولیت این قتل‌ها را رسما نپذیرفته‌اند و حتی این جنایات را به درگیری داخلی بین اعضای گروه‌های اپوزیسیون نسبت داده‌اند. معهذا این جنایات از نظر آرمانی و حقوقی از بدو تشکیل نظام توسط مقاماتش توجیه شده است. در بهار سال ۱۳۵۸، صادق خلخالی، اولین قاضی شرع دادگاه‌های انقلاب اسلامی تصمیم نظام را مبنی بر اجرای اعدام‌های فراقضایی رسما اعلام نمود و این تصمیم را چنین توجیه کرد: «...این‌ها محکوم به اعدام شدند، در نظر ملت ایران اگر کسی بخواهد در خارج، در هر کشوری، آنها را ترور کند، هیچ دولتی حق ندارد او را به عنوان تروریست محاکمه کند؛ زیرا او عامل اجرای حکم دادگاه انقلابی اسلامی است. لذا آنها مهدورالدم هستند و در هر جا باشند حکم درباره آن‌ها همین است.» بیش از ده سال پس از این اظهارات، علی فلاحیان، وزیر اطلاعات و امنیت نظام در حالیکه در مورد موفقیت نیروهای امنیتی سخن می‌راند، در مورد حذف مخالفین چنین گفت: «... ما موفق شدیم به بسیاری از این گروهک‌ها در خارج از کشور و در سر مرز ضرباتی وارد کنیم.» 

در عین حال مقامات مختلف سیاسی، قضایی و امنیتی جمهوری اسلامی ایران در مقاطع و مناسبت‌های مختلف وجود سیاست و برنامه بلندمدت و بودجه برای اجرای این قتل‌ها و در برخی موارد انجام موفقیت‌آمیز آن‌ها را تایید کرده‌اند.**

تهدید و مرگ آقای محمد حسین نقدی

بنا بر اطلاعات موجود، آقای نقدی در روز ٢۵ اسفند ١٣٧١ در حالی که با ماشین عازم محل کارش در منطقه مونته‌ساکرو، در میدان آلبا رم ایتالیا، توسط دو فرد ناشناس که سوار بر یک موتور وسپا بودند، با اسلحه‌ی خودکار به رگبار بسته شد و با اصابت دو گلوله به او مجروح شد و پیش از رسیدن به بیمارستان جان باخت.

قاتلین پس از شلیک به آقای نقدی در شلوغی شهر ناپدید شدند. بعد از ظهر همان روز، سلاحی در یک سطل آشغال در خیابان مونته‌روکتا پیدا شد. (La Repubblica) سلاح یافته شده که همان سلاح مورد استفاده در ترور آقای نقدی بود از نوع خودکار اسکورپیون کالیبر۷.۶۵، مجهز به صداخفه کن بود که شماره سریالش پاک شده بود. طبق گفته مقامات پلیس ایتالیا، قربانی از ناحیه صورت و پشت گردن مورد اصابت گلوله قرار گرفت.

خانم فرمینیا مورونی همسر آقای نقدی در روز قتل همسرش در مصاحبه‌ای گفت: «یک سال و نیم پیش یک تلفن مشکوک داشتم که یک نفر ناشناس از من درباره همسرم و تغییر مکان او سوال کرده بود. ما این مسئله را با پلیس در میان گذاشتند و بعد از مدتی برای قرارهای مشخص به این معنی که وقتی آقای نقدی خانه را ترک و وارد دفتر خود می‌شد، پلیس حفاظت از او را بعهده گرفت.» (La Repubblica)

خانم فرمینیا مورونی در ادامه گفت: «می‌دانستم راهی برای همسرم وجود ندارد و رژیم ایران او را خواهد کشت. او پس از ملحق شدن به سازمان مجاهدین خلق ایران به یکی از مخالفین جدی و مهم علیه بنیادگرایی خمینی مبدل شد. پس از این تصمیم همسرم، حکومت تهران حکم اعدام او را صادر کرد.» او همچنین گفت از همسرش خواسته است، دست از مبارزه با رژیم ایران بردارد اما خودش هم می دانسته است که این خواهش او نشدنی است، به همین خاطر دیر یا زود می دانسته که چنین اتفاقی خواهد افتاد. ( La Repubblica)

آقای نقدی در سال ١٣۶١ یک بار دیگر هم مورد حمله‌ی فردی در خیابان قرار گرفته بود اما پس از عکس‌العمل وی و همسرش، فرد مزبور مجبور به فرار شد. (وبسایت بهای آزادی)

به گفته همرزمان آقای نقدی، او یک بار دیگر هم مورد تهدید یک فرد ناشناس قرار گرفت:«یک سال قبل از این ماجرا در ۴ خرداد سال۶۹ یک نفر ناشناس با منزل آقای نقدی تماس گرفت و با زبان ایتالیایی ولی با لهجهٌ خارجی گفت که می‌خواهد با همسر وی صحبت کند. آقای نقدی خود گوشی را برمی‌دارد. تلفن‌کننده که متوجه می‌شود جواب دهنده خود اوست به فارسی می‌گوید: «می‌خواستم به همسرت بگویم که حکم صادره از جانب آیت الله خمینی مورخ خرداد ۱۳۶۱ فعال شده‌است و به‌زودی به اجرا گذاشته خواهد شد.» (وبسایت بهای آزادی)

در تلگرام مسعود رجوی، مسئول شورای ملی مقاومت به رئیس جمهور و نخست وزیر ایتالیا ابراز نگرانی پلیس ایتالیا گوشزد شده است: «آقای نقدی در آخرین تماس خود با من اطلاع داد که پلیس ایتالیا، که رسماْ مسئولیت حفظ جان او را بنابه تقاضای مقاومت ایران عهده‌دار بود، براساس اطلاعات مشخص درباره‌ی توطئه‌های تروریستی رژیم خمینی علیه جان او ابراز نگرانی نموده‌است.» و در ادامه آمده است، وزرات کشور ایتالیا در صدد تقویت حفاظت آقای نقدی بود: «سه‌شنبه گذشته، ۹مارس (۱۸اسفند)، نیز آقای نقدی به من اطلاع داد که افسران پلیس او را در همان روز مطلع نمودند که وزارت کشور ایتالیا، براساس گزارش‌ها و اطلاعات مشخص، از پلیس خواسته ‌است چگونگی حفاظت از نقدی را بررسی و در صورت لزوم آن‌را تقویت نماید.» (وبسایت ایران پدیا- ٢۵ اسفند ١٣٧١)

واکنش مسئولان ایران

در گزارش روزنامه جمهوری اسلامی آمده است، بخش مطبوعاتی سفارت جمهوری اسلامی ایران در شهر رم، در ٢۵ اسفند ١٣٧١ اطلاعیه‌ای در رابطه با اتهامات سازمان مجاهدین خلق ایران مبنی بر دخالت ایران در ترور آقای نقدی، صادر کرد و اتهامات آنها را بی‌اساس اعلام کرد. در این اطلاعیه آمده است: «جمهوری اسلامی بزرگترین قربانی تروریسم بوده و با این عمل در هر شکل و یا هر علتی مخالف است.» در این اطلاعیه سفارت جمهوری اسلامی ایران، ترور آقای نقدی را اختلافات درون سازمانی دانست: «ترور یکی از اعضای منافقین (مجاهدین) در رم در زمره تسویه حساب‌های درون گروهی این گونه سازمان‌های تروریستی است که جهت انحراف افکار عمومی در آستانه سالگرد روز جهانی قدس به ایران نسبت داده می‌شود.» همچنین در این گزارش به نقل از یک کارشناس مسائل تروریسم آمده است: «حسین نقدی از اعضای برجسته منافقین که اوایل دیروز در ایتالیا ترور شد قربانی کینه و عداوت جناح رجوی در سازمان منافقین شده است.» (روزنامه جمهوری اسلامی- ٢۶ اسفند ١٣٧١)

واکنش مسئولان کشور ایتالیا

پلیس ایتالیا پس از ترور آقای نقدی موفق به دستگیری و شناسایی قاتلین وی نشد.

پلیس ایتالیا برای دستگیری عاملان ترور آقای نقدی به بازجویی دانشجویان ایرانی مقیم در ایتالیا پرداختند. (روزنامه جمهوری اسلامی- ٧ فروردین ١٣٧٢)

پلیس ایتالیا بعد از قتل آقای نقدی به خانه او نیز رفته و در نبود همسرش مدارک و اسنادی را که در آنجا بود با خود بردند. «آنها مدارک مهمی را در رابطه با مقاومت ایرانیان مصادره کردند.» (La Repubblica)

اولین فرد مشکوک در این پرونده فردی به نام حمید پرنده از دیپلمات های جمهوری اسلامی در ایتالیا بود. خانم مورونی (همسر آقای نقدی)، پس از ترور همسرش در گزارشی گفت که در ٢٢ اسفند ١٣٧١ همراه با آقای نقدی در کوچه محل اقامتشان متوجه می‌شوند که دو نفر که خیلی شبیه به ایرانی‌ها بودند آنها را تحت نظر دارند. یکی از آنها ریش داشت و یک دوربین به گردنش آویزان بود.» (سایت بهای آزادی) زمانی که پلیس آلبومی را با ١۴٠عکس به او نشان داد، وی در میان عکسها مردی را که در کوچه دیده بود، شناسایی کرد. (سایت بهای آزادی) اما در دادرسی مقدماتی، شهادت همسر آقای نقدی رد شد و متهم این پرونده حمید پرنده به دلیل مصونیت دیپلماتیک مورد برائت قرار گرفت و محاکمه نشد. (رادیو رادیکاله)

از طرف قوه قضاییه ایتالیا پرونده قتل آقای نقدی در سال ١٣٨٣ مختومه اعلام شد.

بررسی پرونده قتل آقای نقدی برای دومین بار در روز ٢١ اردیبهشت ١٣٨۴ با ارائه مدارک و شواهد جدید توسط خانواده مقتول، مجددا گشوده شد. دادگاه کیفری رم به همراه قاضي فرانچسكو آماتو از قضات سرشناس ايتاليا و هفت قاضي ديگر بررسي كيفرخواستی را كه دادستاني ويژه ضد تروريست ايتاليا در مورد ترور نقدي تنظيم كرده بود را آغاز نمود. (رادیو فردا)

وکلا و دادستانی تلاش کردند به صورت غیابی، محکومیت فردی به نام مستعار امیر منصور بزرگیان اصل (سردار غفور درجزی و در حال حاضر به اسم مصطفی مدبر، از نیروهای ویژه سپاه پاسداران که در قتل آقای عبدالرحمن قاسملو، آقای عبدالله قادری‌آذر و آقای فاضل رسول در اتریش نقش داشت- از متن سرگذشت این افراد در سایت برومند) را ثابت کنند که این فرد از طرف مقامات ایرانی برای کشتن آقای نقدی به ایتالیا اعزام شده است و گفته می‌شد یکی از کسانی است که با استفاده از مسلسل آقای نقدی را به رگبار بسته است. (خبرگزاری فارس) امیر منصور بزرگیان اصل پاسپورت دیپلمات داشت.

در این دادگاه مدرک فتوای آیت الله خمینی را برای کشتن آقای نقدی که از سوی وکلای خانواده وی ارائه شده بود، به عنوان مدرکی تعیین کننده برای گشودن پرونده مجدد پذیرفت. در این فتوا، قتل اعضا و هواداران سازمان مجاهدین خلق واجب اعلام شده است. در همین دادگاه نیز تصمیم گرفته شد با ابوالقاسم مصباحی یکی از شاهدان دادگاه میکونوس در برلین دیداری حاصل شود.

در جریان تحقیقات پلیس ایتالیا آقای مصباحی ادعا کرد که ماموران قتل نقدی از تهران عازم ایتالیا شدند و تحت نظارت سفیر سابق ایران در ایتالیا ابوطالبی بودند. او در ادامه گفت: «سفیر وقت ایران در ایتالیا سابقه آشنایی با محمد حسین نقدی داشته و همراه با امیر منصور اصل بزرگیان (اصل بزرگیان)، رئیس دائره اطلاعاتی سفارت، در ماموریت ترور او دخیل بوده است.» (دویچه وله) اما به دلیل اینکه شهادت آقای مصباحی دارای تناقضاتی در مورد شناسایی افراد نامبرده بود، مورد قبول دادگاه قرار نگرفت.

به همین دلیل در ٣ آذر ١٣٨۵ حکم بی گناهی بزرگیان اصل در این پرونده جنایی در دادگاه با حضور وکیل وی غیابی صادر شد. دو اتهام وی: ١- به همراه افرادی ناشناس باعث مرگ محمد حسین نقدی شده باشد و ٢- حمل غیرقانونی اسلحه برای ارتکاب قتل به همراه افراد ناشناس، در دادگاه ثابت نشد و حکم آزادی او صادر شد. (حکم دادگاه ایتالیا)

بعد از ٢٧ سال قوه قضاییه ایتالیا نتوانست به قاتلین آقای نقدی چهره یا نامی بدهد. اما زنجیره‌ای فرمانده‌ای برای این قتل تا اندازه‌ای روشن شده است. از نتیجه حکم دادگاه مشخص شده است که چه کسانی دستور این قتل را داده اند: این قتل با فتوای خمینی در اوایل ١٣۶٠ شروع شد و از طرف خامنه ای در اوایل سال ١٣٧٠ تایید شد. در برنامه‌ریزی این قتل، هم کسانی که قتل را سازمانده‌ی کرده‌اند و هم قاتلان ناشناخته، همه‌ی دیپلمات‌های ایران در سفارت ایران در ایتالیا نقش داشتند.

ماجرای قتل آقای نقدی پس از اینکه ایران برای حمید ابوطالبی سفیر جدید ایران در سازمان ملل تقاضای ویزا از آمریکا کرد، دو باره در خبرها منتشر شد. نشریه تلگراف نوشت حمید ابوطالبی سفیر ایران، در ماجرای قتل آقای نقدی نقش کلیدی داشت و اسناد دادگاه از جمله رونوشت گفتگوهایی که پلیس ایتالیا در خلال تحقیقات خود درباره مرگ آقای نقدی انجام داده است، چنین ادعای را اثبات می‌کند. حمید ابوطالبی در زمان کشته شدن آقای نقدی، به عنوان سفیر ایران در ایتالیا مشغول کار بود. (دویچه وله)

پلیس ایتالیا در آن زمان نتوانست ثابت کند که مظنونین پرونده به منظور کشتن آقای نقدی وارد ایتالیا شده‌اند. در پرونده‌ی متهمین این قتل، ردپای سازمان امنیت ایران را دیده می‌شود. اما در دادرسی مقدماتی قاتلان به دلیل داشتن مصونیت دیپلماتیک محاکمه نشدند. پرونده این قتل هنوز باز است.

واکنش سازمان مجاهدین خلق و شورای ملی مقاومت ایران

به نظر شورای ملی مقاومت ایران ترور آقای نقدی توسط دولت تهران سازماندهی شد و قاتلان با گذرنامه دیپلماتیک و با پوشش سفارت ایران در رم، وارد ایتالیا شند و قتل وی را تدارک دیدند. (La Repubblica)

مسئول شورای ملی مقاومت ایران آقای مسعود رجوی در تلگرامی به رئیس جمهور و نخست‌وزیر ایتالیا یکی از دلایل قتل آقای نقدی را «ناکافی بودن مراقبت‌های امنیتی» از طرف ایتالیا دانست. او مسئولیت این قتل را به عهده‌ی جمهوری اسلامی دانست:«دیپلومات- تروریست‌ها و تروریست‌های اعزام شده از سوی حکومت رفسنجانی و رژیم ملایان با وقاحت و شرارت فوق تصور، با پشت‌پا زدن به قوانین بین‌المللی و حق حاکمیت ایتالیا و با سوءاستفاده از امکانات و مصونیتهای دیپلوماتیک، خون نقدی را در رم بر زمین ریختند.» (وبسایت ایران پدیا- ٢۵ اسفند ١٣٧١)

در این تلگرام دلیل کینه جمهوری اسلامی به آقای نقدی نیز آورده شد:«در ١٩ نوامبر (٢٨ آبان ١٣٧٠) گذشته دولت ایتالیا طرح پیشنهادی نمایندگان پارلمان مبنی بر شناسایی شورای‌ملی مقاومت ایران را، که ضمیمه‌ی لایحه‌ی بودجه‌ی کشورتان تقدیم شده بود، به‌عنوان توصیه پذیرفت. این طرح «دولت ایتالیا را متعهد می‌سازد که به‌هیج اقدامی که کمک غیرمستقیم به رژیم حاکم بر ایران تعبیر می‌شود، دست نزند» و علاوه بر این «به‌طور مستقیم و نیز در تمام ارگانهای بین‌المللی با هر نوع رفتار رژیم حاکم بر ایران آرامش منطقه را برهم می‌زند، مبارزه کند و برای تضمین دموکراسی و حقوق‌بشر در ایران اقدامات لازم را به‌عمل آورد» و در ادامه گفت: «آقای نقدی که برای اغلب سیاسیون و اعضای مجلس و احزاب سیاسی کشورتان شخصیتی کاملاً شناخته شده بود، تصویب همین طرح، و قبل از آن بیانیه‌ی ۳۷۷ تن از نمایندگان پارلمان ایتالیا مبنی بر محکومیت نقض گسترده‌ی حقوق‌بشر و تروریسم ملایان در ایران و حمایت از مقاومت ایران (ژوئیه ۹۲/تیر ١٣٧١)، را پیگیری می‌کرد و بنابراین آخوندها به‌شدت نسبت به او کینه داشتند.» (وبسایت ایران پدیا- ٢۵ اسفند ١٣٧١) 

واکنش خانواده

خانم مورونی همسر آقای نقدی، در پیگیری پرونده وی نقش فعالی داشت. او در مورد تحقیق در مورد قتل همسرش می‌گوید: «این را باید بگویم که من افراد بسیار جدی و علاقه مند را ملاقات کرده‌ام. طبیعتا مسئولان به من اطمینان زیادی نمی‌دهند اما برخی از افراد هستند که بسیار خوب هستند. این افراد باید تشویق شوند و باید اطمینان داشته باشند که قوه قضائیه از یک قدرت مستقل برخوردار است.» (رادیو رادیکاله)

فرمینیا مورونی به پیگیری این پرونده ادامه داد و در مصاحبه با رادیو رادیکاله زمانی که ولایتی وزیر امور خارجه وقت به ایتالیا سفر کرد، گفت «من قصد تسلیم شدن ندارم و هرگز تسلیم نخواهم شد. و البته به حمایت همه نیاز دارم. (رادیو رادیکاله)

--------------------------------

*كنار گذاشتن كامل مجاهدین از نهادهای دولتی و بستن نشریات و دفاترشان از طرفی، و تناقض بین تفسیر مجاهدین و تفسیر حكومت از اسلام از طرف دیگر، اختلافات بین آن دو را تشدید كرد به طوری که  رهبران جمهوری اسلامی مجاهدین را «منافق» می‌نامیدند و طرفداران حزب اللهی رژیم، هواداران این سازمان را در هنگام تظاهرات و پخش نشریاتشان آماج حمله خویش قرار دادند و حتی باعث کشته شدن تنی چند از آنها شدند. روز ٣٠ خرداد ١٣۶٠ مجاهدین برای اعتراض به برخورد رژیم با آنها و عزل بنی صدر، رئیس جمهور وقت، تظاهراتی را سازمان دادند که هزاران تن به خیابانها آمدند و برخی از آنان به مقابله با تهاجم پاسداران و افراد حزب اللهی پرداختند. تعداد تلفات آن روز روشن نیست اما تعداد زیادی از تظاهركنندگان دستگیر و در روزها و هفته‌های بعد اعدام شدند. جمهوری اسلامی پس از آن روز سركوب و كشتاری را آغاز کرد كه در تاریخ معاصر ایران بی‌نظیر بوده است و در طی آن هزاران نفر از طرفداران مجاهدین زندانی یا اعدام شدند. سازمان مجاهدین از ٣١ خرداد قیام مسلحانه علیه رژیم را اعلام كرد و پس از آن تعدادی از مسئولان بلندپایه و طرفداران جمهوری اسلامی را ترور کرد.
 در تابستان ۶٠، رهبر سازمان مجاهدین و رئیس جمهور مخلوع (ابوالحسن بنی صدر) از کشور گریختند و در فرانسه مستقر شدند و «شورای ملی مقاومت» را تشکیل دادند. این سازمان پس از اخراج رهبران و تعداد زیادی از هوادارانش از فرانسه، در خرداد سال ١٣۶۶ ارتش رهایی بخش ایران را در عراق پایه گذاری کرد که چندین بار وارد خاک ایران شد. آخرین حمله آن تحت عنوان «عملیات فروغ جاویدان» در مرداد ١٣۶٧ شکست خورد. چند روز پس از شکست این عملیات هزاران نفر از هواداران سازمان که در زندانهای جمهوری اسلامی به سر می‌بردند در کشتار دسته جمعی سال ۶٧ اعدام شدند.  از تابستان ١٣۶٠ به بعد فعالیت های علنی  سازمان مجاهدین خلق ایران در خارج از کشور ادامه یافته است. از دامنۀ فعالیت ها و تعداد اعضا و هواداران کنونی سازمان در داخل کشور اطلاع دقیقی در دست نیست. 
به رغم اعلام مبارزۀ مسلحانه از سوی سازمان مجاهدین خلق در فردای ٣٠ خرداد ١٣۶٠، بسیاری از هواداران این سازمان، تعلیمات نظامی ندیده بودند، مسلح نبودند و در عملیات نظامی شرکت نداشته‌اند.
** برای مطالعه متن کامل «پیشینه اعدام‌های فراقضایی توسط جمهوری اسلامی ایران» شامل اظهار نظر مقامات مختلف جمهوری اسلامی و سابقه تاریخی قتل‌ها، بر روی همین عنوان در نوار سمت راست کلیک کنید.

تصحیح و یا تکمیل کنید