بنیاد عبدالرحمن برومند

برای حقوق بشر در ایران

https://www.iranrights.org
امید، یادبودی در دفاع از حقوق بشر در ایران
یک سرگذشت

محمد علی صمدی

درباره

سن: ۲۹
ملیت: ايران
مذهب: بدون باور مذهبی
وضعیت تأهل: مجرد

مورد

تاریخ کشته‌شدن: ۲۷ تیر ۱۳۶۱
محل: زندان اوين، تهران، استان تهران، ايران
نحوه کشته‌شدن: تيرباران
اتهامات: اتهام نامعلوم

ملاحظات

خبر اعدام آقای محمدعلی صمدی در ضمیمه ی شماره ی ۲۶۱ نشریه ی مجاهد، سازمان مجاهدین خلق ایران، به تاریخ ۱۵ شهریور ۱۳۶۴ به چاپ رسید. این ضمیمه شامل فهرست ۱۲٠۲۸ نفر است که اکثراً وابسته به گروههای سیاسی مخالف رژیم بوده اند. این اشخاص از تاریخ ۳٠ خرداد ۱۳۶٠ تا زمان چاپ نشریه مجاهد اعدام شده و یا در درگیری با قوای انتظامی جمهوری اسلامی کشته شده اند.

اطلاعات بیشتر درباره آقای محمد علی صمدی بر مبنای مصاحبه‌ای که با یکی از نزدیکان ایشان در ماه آوریل ۲۰۰۶ صورت گرفته جمع آوری شده است. همچنین یادنامه ای درباره او در کتاب زندان جلد دوم به ویراستاری ناصر مهاجر به چاپ رسیده است که شامل زندگینامه و وصیتنامه اوست. آقای محمد علی صمدی در ۲۵ مرداد ۱۳۳۱ در گناباد بدنیا آمد. او در تهران زندگی و تحصیل کرد و در سال ۱۳۵۵ فوق لیسانس مهندسی شیمی را از دانشکده فنی دانشگاه تهران اخذ کرد. در این سال او برای گرفتن دکترایش به انگلستان رفت. در آنجا درگیر فعالیت سیاسی علیه رژیم شاه شد.

آقای محمد علی صمدی در سال ۱۳۵۷ به ایران بازگشت و به عنوان یک انقلابی حرفه ای به فعالیت مخفی پرداخت. از اینرو برای مدتی ارتباطی با خانواده اش نگرفت. او یکی از فعالین اصلی گروهی بود که بعدها به "انقلابیون طبقه کارگر" شهرت پیدا کرد. این گروه بعدها به سازمان پیکار پیوست. او در رهبری بخش تبلیغ و ترویج این سازمان فعالیت می‌کرد و بعدا بواسطه مهارت در نگارش و مطالعاتش عضو هیئت تحریریه نشریه پیکار شد. (در این زمان یک نشریه هفتگی به نام پیکار منتشر می‌شد و یک نشریه گاهنامه بنام پیکار تئوریک که هر دو زیر نظر هیئت تحریریه بود.) در جریان انشعابات سازمان پیکار، او به همراه دو نفر دیگر پایه گذار جریان موسوم به "جناح انقلابی" شدند که بیشترین هواداران سازمان را جذب خود کرد. از خصوصیات ویژه او می‌توان از احساس مسئولیت زیاد نسبت به اعتقاداتش، آرامانگرایی، و فروتنی‌اش نام برد.

سازمان پیکار در راه آزادی طبقه کارگر در سال ۱۳۵۷ از اعضای مارکسیست لنینیست منشعب از سازمان مجاهدین خلق تشکیل شد. این سازمان با پیوستن بخش بزرگی از گروههای دیگر موسوم به "خط سه" به بزرگترین تشکیلات این جریان مبدل گشت. نفی مشی چریکی و نفی مشی حزب توده از اصول این تشکیلات بود. سازمان پیکار شوروی را "سوسیال امپریالیست" و چین را منحرف از اصول مارکسیسم - لنینیسم می‌دانست و با تمامی جناحهای رژیم جمهوری اسلامی مخالف بود. سرکوب خشن رژیم جمهوری اسلامی و انشعابات درونی سازمان پیکار در سالهای ۱۳۶۰ و ۱۳۶۱ منجر به تلاشی تشکیلات و پراکندگی هواداران آن گردید. بطوریکه دیگر نتوانست به حیات سیاسی خود ادامه دهد.

دستگیری و بازداشت

آقای محمد علی صمدی در بهمن ماه سال ۱۳۶٠ دستگیر شد. بنا بر گفته مصاحبه شونده، در آن دوران بسیاری از اعضای گروههای چپ تنها بخاطر سر و وضعشان نظیر داشتن عینک، سبیل و طرز لباس پوشیدنشان، شناسایی شده و توسط پاسداران دستگیر می‌شدند. بر اساس گفته یک شاهد عینی، آقای محمد علی صمدی موقع سوار شدن در تاکسی در میدان انقلاب تهران دستگیر می‌شود. او عینکی بر چشم داشت و همراه خود پاره‌ای مدارک مربوط به سازمان پیکار داشت.

آقای محمد علی صمدی در زندان اوین به مدت ۵ ماه پیش از اعدامش بازداشت بود. پاسداران خانه پدر و مادرش را جستجو کرده و مقداری کتاب و نوار با خود بردند. اما از اعلام محل نگهداری او تا یک ماه بعد خودداری کردند. او چند روز پس از دستگیری چندین بار به خانه پدر و مادرش تلفن کرده و از پاسخ گفتن به پرسشهای آنان پرهیز می‌کرد. (برای خانواه محرز بود که تحت هدایت بازجویان اقدام به این تلفنها کرده بود.) وی موفق می‌شود تا مدتی هویت تشکیلاتی خود را پنهان نگه دارد. به گفته نزدیکان وی، یکی از فعالان پیکار که پیشتر دستگیر شده و همکاری گسترده‌ای با ماموران کرده بود، او را در زندان شناسایی کرده و هویتش را بر ملا می‌کند.

آقای محمد علی صمدی ملاقات ماهانه با پدر و مادرش داشت. این ملاقاتها حدود ۱۰ تا ۱۵ دقیقه و از پشت دیوار شیشه‌ای و از طریق تلفن صورت می‌گرفتند. بنابر گفته مصاحبه شونده، او پس از دستگیری ریش گذاشته بود و روحیه بسیار خوبی داشت. در آخرین ملاقات، او ریشش را تراشیده بود و به نوعی از پدر و مادرش خداحافظی کرد. او از داشتن حق وکیل محروم بود.

دادگاه

اطلاعی درباره جلسه یا جلسات دادگاه در دست نیست.

اتهامات

روشن نیست که چه اتهاماتی علیه آقای محمد علی صمدی عنوان شده است. اما بنابر گفته مصاحبه شونده، او پس از آنکه جایگاه تشکیلاتی اش در سازمان پیکار روشن شد، اعدام گردید.

مدارک و شواهد

در گزارش این اعدام نشانی از مدارک ارائه شده علیه متهم نیست.

دفاعیات

از دفاعیات متهم اطلاعی در دست نیست.

حکم

بنابر گفته مصاحبه شونده، آقای محمد علی صمدی به همراه حدود یکصد نفر دیگر روز ۲۷ تیرماه ۱۳۶۱در زندان اوین تیرباران شد. مقامات پیکر او را در قبرستان بهشت زهرا دفن کردند. آنها به خانواه وی خبر اعدامش را اطلاع ندادند. تنها زمانی که پدر و مادرش برای ملاقات به زندان می‌روند، آنها از فراخواندن وی خودداری کرده و از پاسخ درست دادن به پرسشهای خانواده اجتناب می‌کنند و می‌گویند که به جای دیگر منتقل شده است. ده روز بعد، وسایل و وصیت نامه او را به خانواده‌اش تحویل می‌دهند و آنها را از محل دفنش باخبر می‌کنند.

در قسمتهایی از وصیتنامه‌اش خطاب به خانواده و عزیزانش می‌نویسد: "امروز (خط خوردگی تاریخ) وصیتنامه خویش را برایتان می‌نویسم تا هم امروز به جوخه اعدام سپارده شوم. نمی‌دانم چه باید نوشت که بسیار گفتنی دارم. در این آخرین لحظات، احساس قطره‌ی کوچکی از اقیانوس انسان ها را دارم که اگرچه می‌روم و جدا می‌گردم ولی به زندگی و اقیانوس انسانها عشق می‌ورزم و دوستشان دارم .... زندگی واقعا دوست داشتنی و زیباست. ولی هنگامی که باید آنرا ترک گفت چه بهتر که با قلبی روشن و پر عشق آنرا پذیرا شد و شما ای کسانیکه جزئی از پیکرتان و قطعه‌ای از وجودتان بودم، ای همه عزیزانم، چنین تصویری از من داشته باشید و همیشه با چنین خاطره‌ای یادم کنید."

تصحیح و یا تکمیل کنید