بنیاد عبدالرحمن برومند

برای حقوق بشر در ایران

https://www.iranrights.org
امید، یادبودی در دفاع از حقوق بشر در ایران
یک سرگذشت

مصطفی راهی

درباره

سن: ۲۶
ملیت: ايران
مذهب: اسلام (شيعه)
وضعیت تأهل: مجرد

مورد

تاریخ کشته‌شدن: ۲۰ مرداد ۱۳۶۷
محل: زندان اوين، تهران، استان تهران، ايران
نحوه کشته‌شدن: تيرباران
اتهامات: محاربه با خدا، رسول خدا و نايب امام زمان; پندار و/يا گفتار ضدانقلابی

ملاحظات

فردی دلسوز، مهربان و بانفوذ درمیان اطرافیانش بود. نظرات سیاسی او محصول مطالعات گسترده و حساسیت بسیار او نسبت به بی‌عدالتی بود. 

اطلاعات مربوط به آقای مصطفی راهی را یکی از خویشان او از راه فرم الکترونیکی به بنیاد برومند فرستاده است. همچنین نام آقای راهی در فهرست نام هزار نفری آمده است که اعدامشان در گزارش ۲٦ ژانویۀ سال ۱۹۸۹ نمایندۀ ویژۀ سازمان ملل در بارۀ وضعیت حقوق بشر در ایران، به چاپ رسید. این فهرست تحت عنوان «نام و مشخصات افرادی که گفته می‌شود توسط جمهوری اسلامی ایران از ژوئیه تا دسامبر ۱۹۸۸ اعدام شده‌اند» تدوین شده است. بنابر این گزارش، به رغم اینکه فقط نام هزار نفر در این فهرست به ثبت رسیده است، «به احتمال قوی» تعداد قربانیان چندین هزار نفر بوده که بیشتر آنان وابسته به سازمان مجاهدین خلق بوده‌اند. تعدادی از این قربانیان به سازمان‌هایی چون سازمان فدائیان خلق، راه کارگر، کومله و حزب توده تعلق داشته‌اند. گفته می‌شود که یازده تن از قربانیان روحانی بوده‌اند. به علاوه، آقای مصطفی راهی یکی از ۳۲۰۸ عضو و هوادار سازمان مجاهدین خلق ایران است که اعدا‌‌‌مش توسط این سازمان درکتابی تحت عنوان «جنایت علیه بشریت» منتشر شده است. این کتاب گزارشی است در مورد اعدام‌های دسته جمعی زندانیان سیاسی در سال‌های ۱۳٦۷ و ١٣٦٨.

آقای راهی، فرزند قربانعلی و ثریا، روز ٧ تیر ماه ١٣٤١ در تهران متولد شد. وی «شاگرد اول رشته ریاضی دبیرستان کریمخان زند» بود. فرستندۀ فرم می‌نویسد: «وی با وجودی که مدت زمان زیادی نزیست ولی بسیار تأثیرگذار بود. در کل فامیل هر کس با هر مرامی از او به عنوان انسانی با اخلاق نیکو و فردی عالم یاد می‌کرد. بسیار به ظلم و ستم حساس بود... فوق العاده مهربان و بااحساس بود». آقای راهی در سال ١٣٥٩ یا ٦٠ تحصیلات دبیرستانی خود را به پایان رساند.

آقای راهی فعالیت سیاسی را در زمان انقلاب آغاز کرد و هوادار سازمان مجاهدین خلق شد. به گفته فرستندۀ فرم، وی در تظاهرات علیه رژیم پیشین شرکت می‌کرد و به مطالعۀ کتاب‌های مختلف سیاسی، مذهبی و فلسفی و نیز روزنامۀ مجاهد می‌پرداخت. او به طور علنی به فعالیتهای تبلیغی و فرهنگی می‌پرداخت و فردی شناخته شده بود. به گفته فرستندۀ فرم، چند بار مأموران دولتی خانۀ او مورد بازرسی قرار دادند.

در سال ١٣٦٠ در سن ١٩ سالگی، آقای راهی برای بار اول، به اتهام «منافق»، بازداشت شد. او چند بار در زندان اوین با اعضای خانواده از پشت شیشه و از طریق تلفن گفتگو کرده است. آن‌ها مشاهده کردهاند که او بسیار لاغر شده بود و گاهی به دلیل شکنجه با شلاق، پاهایش می‌لنگید. آقای راهی در دادگاهی غیرعلنی محاکمه شد و به مدت ٦ ماه در زندان بود. او در سال ١٣٦١ آزاد گردید.

دستگیری و بازداشت

آقای راهی در سال ١٣٦٤ در تهران برای بار دوم بازداشت شد و به زندان اوین منتقل گردید. او با خانواده‌اش ملاقات داشته و فرستندۀ فرم وضعیت او را در این دوره چنین توصیف می‌کند: «با روحیۀ بالا ولی لاغر و نحیف و مشخص بود که زیر شکنجه است.» در یکی از ملاقات‌ها دیده‌اند که پاهای او باندپیچی شده بود.

دادگاه

آقای راهی در سال ١٣٦٤ محاکمه شد. دربارۀ حکم دادگاه اطلاعی در دست نیست. آمار دقیقی از اعدام‌های تابستان سال ٦٧ در دست نیست. بازماندگان این کشتار که در کتاب‌های خاطرات خود به بازگویی این وقایع پرداخته‌اند، تعداد اعدام‌شدگان را از ٤ تا ٥ هزار نفر برآورد کرده‌اند. طبق گواهی این بازماندگان، زندانیان سیاسی را در زندان‌های کشور در مقابل یک هیئت ویژۀ ۳ نفری، متشکل از یک قاضی شرع، نماینده‌ای از وزارت اطلاعات و دادستان تهران، قرار داده‌اند. هزاران نفر پس از پاسخ به چند سؤال این هیئت، در زندان‌های مختلف به دار آویخته شدند.

خانواده‌های قربانیان کشتار سال ۱۳٦۷ به اعدام هزاران زندانی در ظرف چند ماه، به شدت اعتراض کرده‌اند. در نامه‌ای که در سال ۱۳٦۷ به وزیر دادگستری وقت، حسن حبیبی نوشتند، سیاست رسمی پنهان کاری در رابطه با این اعدام‌ها را به پرسش کشیده‌‌ و آن را دال بر غیر قانونی بودن اعدام‌ها شمرده‌اند. آن‌ها یاد‌آور شده‌اند که اکثریت قریب به اتفاق قربانیان زندانیانی بودند که قبلاً در محاکم شرع به حبس محکوم شده بودند و در حال گذراندن دوران محکومیت خود و یا به پایان رساندن آن بودند.

اتهامات

مقامات قضایی جمهوری اسلامی رسماً اتهامی به قربانیان اعدام‌های جمعی سال ١٣٦۷ وارد نکرده‌اند. بستگان قربانیان در نامه خود به وزیر دادگستری و در نامه دیگری در سال ١٣٨١ خطاب به گزارشگر ویژۀ سازمان ملل متحد، که به ایران سفر کرده بود، به اتهاماتی نظیر «ضد انقلاب، ضد دین، و ضد اسلام» و یا انتساب قربانیان «به عملیات نظامی... در مرزهای کشور»، که گویا دلیل محکومیت عزیزانشان بوده اشاره نموده‌اند.

حکمی از آقای روح الله خمینی که در خاطرات حسینعلی منتظری، قائم مقام رهبری در آن زمان، به چاپ رسیده است اظهارات خانواده‌های قربانیان را در رابطه با اتهامات وارده تأئید می‌کند. در این حکم خمینی از اعضای سازمان مجاهدین خلق به عنوان «منافقانی» یاد نموده که به اسلام اعتقاد ندارند و نوشته است: «کسانی که در زندان‌های سراسر کشور بر سر موضع نفاق خود پافشاری کرده و می‌کنند محارب و محکوم به اعدام می‌باشند.»

مدارک و شواهد

در گزارش این اعدام نشانی از مدارک ارائه شده علیه متهم نیست.

دفاعیات

از اظهارات آقای راهی دربرابر هیئت ویژه اطلاعی در دست نیست. در همین نامه، در پاسخ این اتهام که زندانیان (از داخل زندان) با اعضای مسلح سازمان مجاهدین خلق در حمله به نیروهای مسلح جمهوری اسلامی همکاری داشته‌اند چنین آمده که این ادعا‌ها: «با توجه به اوضاعی که در زندان‌ها حاکم بوده، به طور کلی باطل است، چرا که فرزندان ما در سخت‌ترین شرایط به سر می‌بردند، ملاقات‌های پانزده روز یک بار آن هم به مدت ده دقیقه از پشت شیشه و به وسیله تلفن و محرومیت اینان از داشتن هرگونه وسیله ارتباط با خارج زندان، که ما آن را در هفت سال اخیر تجربه کرده‌ایم، حقانیت ادعای ما را به اثبات می‌رساند».

حکم

به گفته فرستندۀ فرم، مقامات زندان با والدین آقای راهی تماس گرفتند و از آن‌ها خواستند که برای گرفتن ساک و وسایل شخصی آقای راهی به آنان مراجعه کنند و به ایشان اطلاع دادند که پسرشان اعدام شده است. و والدین وی را تهدید کردند که اگر کسی از اعدام او باخبر شوند، خود آن‌ها بازداشت خواهند شد. مقامات زندان همچنین هشدار دادند که خانواده نباید برای او مراسم سوگواری برگزار کند. در سال ١٣٦٨، سازمان ثبت احوال وزارت کشور برگه‌ای صادر کرد که علت مرگ را طبیعی و تاریخ آن را ٢٠ مرداد ١٣٦٧ ذکر ‌نمود. در این برگه نوشته شده است که «فوت... در دفتر متوفیان سال ١٣٦٨ حوزه بهشت زهرا... ثبت شده است.» با وجود این، محل دفن آقای راهی را به خانواده اعلام نکردند. خویشان او بر این گمان هستند که او در گورستان خاوران (گورستان بی نام و نشان) دفن شده است. آقای راهی در زمان اعدام، او ٢٦ سال داشت.

 

تصحیح و یا تکمیل کنید