بنیاد عبدالرحمن برومند

برای حقوق بشر در ایران

https://www.iranrights.org
امید، یادبودی در دفاع از حقوق بشر در ایران
یک سرگذشت

علیرضا تشید

درباره

ملیت: ايران
مذهب: بدون باور مذهبی
وضعیت تأهل: متاهل

مورد

تاریخ کشته‌شدن: شهریور ۱۳۶۷ — مهر ۱۳۶۷
محل: استان تهران، ايران
نحوه کشته‌شدن: نحوه اعدام نامشخص
اتهامات: پندار و/يا گفتار ضدانقلابی; ارتداد

ملاحظات

اطلاعات درباره آقای علیرضا تشید از دو فرم الکترونیکی، که دو تن از دوستان و آشنایان او به بنیاد برومند ارسال کرده‌اند، گرفته شده است. همچنین نام وی (علی تشعید) مأخوذ از فهرست نام هزار نفری است که اعدامشان در گزارش ۲٦ ژانویه سال ۱۹۸۹ نماینده ویژه سازمان ملل در مورد وضعیت حقوق بشر در ایران به چاپ رسیده است. این فهرست تحت عنوان "نام و مشخصات افرادی که گفته می‌شود توسط جمهوری اسلامی ایران از ژوئیه تا دسامبر ۱۹۸۸ اعدام شده‌اند" تدوین شده است. بنا به گزارش مذکوربه رغم اینکه فقط نام هزار نفر در این فهرست به ثبت رسیده است، "به احتمال قوی" تعداد قربانیان چندین هزار نفر بوده، که اکثر آنان از اعضای سازمان مجاهدین خلق بوده اند. تعدادی از این قربانیان به سازمانهایی چون سازمان فدائیان خلق، راه کارگر، کومله، و حزب توده وابستگی داشتند. گفته می‌شود که یازده تن از قربانیان روحانی بوده‌اند.

آقای تشید از اعضای اولیه سازمان مجاهدین خلق بود. در سال ١٣٥٠ دستگیر و به شدت شکنجه شد. در آن زمان به حبس ابد محکوم گردید. در زندان تغییر ایدئولوژی داد و به مارکسیسم گروید. در ٣٠ دی ١٣٥٧ جزو آخرین گروهی بود که از زندان آزاد شد. در سال ١٣٥٨ به سازمان راه کارگر پیوست. پیش از دستگیری در بخش انتشارات این گروه فعالیت داشت. کار این بخش انتشار مخفیانه جزوات و نشریه‌های راه کارگر بود. خواهرش، نیلوفر تشید نیز در سال ١٣٦٠ اعدام شد.

آقای تشید بسیار مردم دار و فروتن بود و قلبی مهربان داشت. در بین دوستان و آشنایانش بسیار محبوب بود. در زندان (به ویژه در زمان جمهوری اسلامی) به خاطر سابقه مبارزاتی و برخوردهای فروتنانه‌اش مورد احترام دیگر زندانیان بود. او متاهل و دارای یک دختر بود. آقای تشید دانشجو رشته برق بود.

"راه کارگر" یا "سازمان کارگران انقلابی ایران" در تیرماه ١٣٥٨ اعلام موجودیت کرد. این سازمان از افرادی از گروه‌های مختلف چپگرا تشکیل شد که مشی چریکی را رد کرده و طرفدار مبارزه سیاسی بودند و خود را مارکسیست ـ لنینیست، طرفدار انقلاب سوسیالیستی و حاکمیت طبقه کارگر معرفی می‌کردند. تفاوت آنها با حزب توده (حزب کمونیست طرفدارشوروی) بر سر مخالفت با جمهوری اسلامی و رهبری خمینی بود.

دستگیری و بازداشت

آقای تشید در شهریور ١٣٦١ توسط سپاه پاسداران دستگیر و برای بازجوئی به کمیته ٣٠٠٠ برده شد. این زندان بعدها بند توحید نامیده شد، در زمان شاه کمیته مشترک ضدخرابکاری نام داشت و حالا به موزه تبدیل شده است. آقای تشید در هنگام بازجوئی از دسترسی به وکیل و ملاقات با خانواده محروم بود. همپرونده‌ایهایش دیده بودند که برای گرفتن اطلاعات او را به شدت شکنجه کرده و پاهایش را با کابل زده بودند. آقای تشید مقاومت کرده و اطلاعات نداده بود.

بعد از بازجوئی در کمیته ٣٠٠٠ آقای تشید به اوین فرستاده شد و سالها در اتاقهای دربسته در آسایشگاه اوین زندانی بود. در اوین عموما زندانیان سرموضعی را در بندهائی قرار می‌داند که در اتاقهاشان در تمام شبانه روز بسته بود. سرموضعی به کسانی می‌گفتند که نظرات سیاسی خود را به رغم فشارها و فضای ارعاب در زندان حفظ کرده بودند. در این بندها زندانیان را سه بار و هربار به مدت نیم ساعت به دستشوئی می‌بردند. توالت رفتن، شستشوی خود، لباسها و ظرفها باید در این زمان محدود انجام می‌شد.

دادگاه

آقای تشید در دادگاه انقلاب اسلامی محاکمه شده بود ولی حکم قطعی نداشت. در مورد شرایط و چگونگی اعدامهای سال ١٣٦٧ اطلاع دقیقی در دست نیست. طبق اطلاعات موجود در مورد این قربانیان دادگاهی رسمی با حضور وکیل و دادستان برای آنها تشکیل نشد. زندانیانی که در سال ٦۷ اعدام شدند برای پاسخ به چند سوال در مقابل یک هیئت ویژه ۳ نفری، که متشکل از یک قاضی شرع، نماینده‌ای از وزارت اطلاعات و دادستان تهران، برده شدند. این هیئت از زندانیان چپگرا سوالاتی در ارتباط با عقاید آنها و اعتقادشان به خدا و مذهب می‌کرد.

خانواده‌های قربانیان کشتار سال ۱۳٦۷ به محاکمات غیرعادلانه و غیر قانونی که به اعدام هزارها زندانی در ظرف چند ماه منجر شد، به شدت اعتراض کرده‌اند. در نامه‌ای که در سال ۱۳٦۷ به وزیر دادگستری وقت، حسن حبیبی نوشتند، سیاست رسمی پنهان کاری در رابطه با این اعدامها را به پرسش کشیده‌‌ و آن را دال بر غیر قانونی بودن اعدامها شمرده‌اند. آنها یاد آور شده‌اند که اکثریت قریب به اتفاق قربانیان زندانیانی بودند که قبلاً در محاکم شرع به حبس محکوم شده بودند و در حال گذراندن دوران محکومیت خود و یا به پایان رساندن آن بودند. این زندانیان دوباره دادگاهی شده و به سرعت به مرگ محکوم شدند.

اتهامات

مقامات قضایی جمهوری اسلامی علناً اتهامی به قربانیان اعدامهای جمعی سال ١٣٦۷ وارد نکرده‌اند. بستگان قربانیان در نامه خود به وزیر دادگستری و در نامه دیگری که در سال ١٣٨١ به گزارشگر مخصوص سازمان ملل متحد، که به ایران سفر کرده بود، نوشته‌اند، به اتهاماتی نظیر "ضد انقلاب، ضد دین، و ضد اسلام" و یا انتساب قربانیان "به عملیات نظامی... در مرزهای کشور"، که گویا اساس محکومیت عزیزانشان بوده اشاره نموده‌اند.

حکمی ازآیت الله روح الله خمینی که در خاطرات حسینعلی منتظری، قائم مقام رهبری در آن زمان، به چاپ رسیده است اظهارات خانواده‌های قربانیان را در رابطه با اتهامات وارده تأئید می‌کند. در این حکم آیت الله خمینی از اعضای سازمان مجاهدین خلق به عنوان "منافقانی" یاد نموده که به اسلام اعتقاد ندارند و نوشته است: "کسانی که در زندان‌های سراسر کشور بر سر موضع نفاق خود پافشاری کرده و می‌کنند محارب و محکوم به اعدام می‌باشند."

احتمال می‌رود که زندانیان وابسته به سازمانهایی غیر از مجاهدین خلق ایران، به اتهام "ضد مذهبی" بودن، تأکید بر عقایدشان و توبه نکردن، محکوم شده باشند.

مدارک و شواهد

در گزارش این اعدام نشانی از مدارک ارائه شده علیه متهم نیست.

دفاعیات

از دفاعیات متهم اطلاعی در دست نیست. خویشان قربانیان درنامه خود یادآورمی‌شوند که به عزیزان‌شان در دادگاه فرصت دفاع داده نشد. در همین نامه، در پاسخ این اتهام که زندانیان (از داخل زندان) با اعضا مسلح سازمان مجاهدین خلق در حمله به نیروهای مسلح جمهوری اسلامی همکاری داشته‌اند چنین آمده که این ادعا‌ها: "با توجه به اوضاعی که در زندانها حاکم بوده، به طور کلی باطل است، چرا که فرزندان ما در سخت‌ترین شرایط به سر می‌بردند، ملاقاتهای پانزده روز یک بار آن هم به مدت ده دقیقه از پشت شیشه و به وسیله تلفن و محرومیت اینان از داشتن هرگونه وسیله ارتباط با خارج زندان، که ما آن را در هفت سال اخیر تجربه کرده‌ایم، حقانیت ادعای ما را به اثبات می‌رساند".

حکم

از جزئیات این حکم اعدام اطلاعی در دست نیست. طبق اطلاعات دریافتی آقای علیرضا تشید در شهریور ١٣٦٧ اعدام شد ولی در گزارش سازمان ملل تاریخ اعدام ٢٢ اسفند ١٣٦٦ درج شده است. بنا به اطلاعات موجود زندانیان چپ که در سال ۱۳٦۷ اعدام شدند، مرتد شناخته شده بودند. مسئولان زندان خبر اعدام این زندانیان را به همراه وسائلشان بعد از ماهها به خانواده آنها دادند ولی اجسادشان را به آنها ندادند. زندانیان در گورهای جمعی به خاک سپرده شده‌اند. مقامات به خانواده زندانیان هشدار دادند که برای عزیزانشان مراسم سوگواری برگزار نکنند.

تصحیح و یا تکمیل کنید