بنیاد عبدالرحمن برومند

برای حقوق بشر در ایران

https://www.iranrights.org
امید، یادبودی در دفاع از حقوق بشر در ایران
یک سرگذشت

احمدعلی ثابت سروستانی

درباره

سن: ۷۱
ملیت: ايران
مذهب: بهائی
وضعیت تأهل: متاهل

مورد

تاریخ کشته‌شدن: ۹ تیر ۱۳۶۲
محل: زندان مرکزی (عادل آباد)، شيراز، استان فارس، ايران
نحوه کشته‌شدن: مرگ در دوران بازداشت/زندان
اتهامات: اتهام نامعلوم
سن در زمان ارتکاب جرم انتسابی: ۷۱

ملاحظات

اطلاعات در خصوص مرگ در دوران بازداشت آقای احمدعلی ثابت سروستانی فرزند شکرالله، از مصاحبه‌ی‌ بنیاد عبدالرحمن برومند با یکی از بستگان ایشان در تاریخ‌ ۲۴ تیر ۱۳۹۶ به دست آمده است. اطلاعات تکمیلی در این خصوص از برنامه‌ی «یادی از شهدای امر بهایی» در تلویزیون بهایی نیوز، مجله‌ی بهایی نیوز (۸ آبان ۱۳۹۴)، وبسایت خانه‌ی اسناد بهایی ستیزی در ایران و همچنین مدارک و اسناد موجود در بنیاد عبدالرحمن برومند کسب شده است.

آقای ثابت سروستانی یکی از ٢٠۶ نفری است که نامش در گزارش سال ١٩٩٩ جامعه جهانی بهائی منتشر شده است. عنوان این گزارش «طرح مخفیانه ایران برای نابودی یک جامعه مذهبی» است که در آن به آزار اعضای جامعه بهائیان ایران توسط جمهوری اسلامی اشاره شده و لیستی از بهائیانی که از سال ١٣۵٧ در ایران کشته شده‌اند را شامل می‌شود.

آقای ثابت سروستانی در تاریخ ۵ فروردین ۱۲۹۱ در شهرستان سروستان در استان فارس به دنیا آمد. پدرش از مبلغین دیانت بهایی در شهرستان سروستان بود. او آخرین فرزند خانواده بود و در کودکی مادرش را از دست داد. آقای ثابت سروستانی ابتدا به مکتب و پس از آن جهت تحصیل به مدرسه رفت. او در سال ۱۳۱۷ ازدواج کرد و دارای ۹ فرزند بود. ایشان در سال ۱۳۲۳ به منطقه‌ی خفر از توابع شهرستان جهرم مهاجرت کرد و به مدت ۱۲ سال در آن منطقه به تبلیغ دیانت بهایی پرداخت. اما به دلیل آزار و اذیت مردم آن منطقه، مجبور به ترک آنجا شد و به دهکده‌ی تخت‌جمشید نقل مکان کرد و در آنجا مغازه‌ی عطاری دایر و به عنوان طبیب سنتی و عطار مشغول به کار شد. او ۱۵ سال بعد به شهر مرودشت رفت و تا پایان عمر در آنجا ساکن بود. آقای ثابت سروستانی به مدت ۱۵ سال عضو انجمن شور ملی (کانونشن ملی)* بهاییان بود. نزدیکانش او را فردی شجاع، بااستقامت و نمونه‌ی یک انسان واقعی معرفی ‌می‌کنند. (مصاحبه‌ی بنیاد برومند)

وضعیت بهائیان در جمهوری اسلامی

جمهوری اسلامی جامعه بهائیان ایران را (که با حدود سیصد هزار عضو در سال ۱٣۵٧**، یکی از پر‌شمارترین اقلیت‌های مذهبی کشور است) به صورت مداوم و سیستماتیک تحت آزار و سرکوب قرار داده و بهاییان را از اساسی‌ترین حقوق بشر محرومشان کرده است. قانون اساسی دین بهائی را به رسمیت نمی‌شناسد و مقامات کشور، این دین را الحادی تلقی می‌کنند. در نتیجه بهائیان از حقوق رسمی یک اقلیت مذهبی برخوردار نیستند. آنها نمی‌توانند مذهب‌شان را آشکار کنند و یا مراسم مذهبی خود را به جا آورند. آنان ازهرگونه فعالیت در عرصه عمومی منع شده‌اند و از حق تحصیل در دانشگاه‌ها و حق اشتغال در ادارات دولتی یا وابسته به دولت محرومند. ***

دستگیری و بازداشت

در تاریخ ۱۰ آذر ۱۳۶۱، آقای ثابت سروستانی برگه‌ی احضاریه‌ای از سوی دادگاه انقلاب شیراز دریافت کرد. در این برگه‌ی احضاریه آمده بود که آقای ثابت سروستانی «به عنوان متهم» و به منظور «ادای پاره‌ای از توضیحات» باید خود را در روز شنبه ۱۳ آذر ۱۳۶۱ به شعبه‌ی ۵ دادیاری دادگاه انقلاب معرفی کند. (مدارک موجود در بنیاد برومند) آقای ثابت سروستانی پس از مراجعه به دادگاه انقلاب در تاریخ ۱۳ آذر ۱۳۶۱ دستگیر و به بازداشتگاه سپاه پاسداران در شیراز منتقل شد و پس از ۶ ماه به زندان عادل‌آباد در شیراز انتقال داده شد. (وبسایت خانه‌ی اسناد بهایی ستیزی در ایران)

بنابر اطلاعات موجود، آقای ثابت سروستانی به وکیل دسترسی نداشت. او به دلیل کهولت سن به سختی می‌توانست راه برود و از بیماری دیابت و تنگی نفس شدیدی رنج می‌برد و به مراقبت پزشکی نیاز داشت. اما در مدت هفت ماه بازداشت از دسترسی به خدمات پزشکی و داروهای خود محروم بود و مقامات زندان از انتقال او به بیمارستان جلوگیری می‌کردند. (وبسایت خانه‌ی اسناد بهایی ستیزی در ایران) همچنین آثار شکنجه بر روی بدن ایشان کاملاً قابل مشاهده بود. (مصاحبه‌ی بنیاد برومند، تلویزیون بهایی نیوز)

آقای ثابت سروستانی در مدت بازداشت امکان ملاقات با خانواده‌اش را داشت. این ملاقاتها یک بار در هفته و به صورت کابینی و از پشت شیشه انجام می‌شد و هر بار تنها به چهار نفر از اعضای خانواده‌اش اجازه ورود به زندان داده می‌شد. آخرین ملاقات او با خانواده‌اش در اوایل تیر ماه ۱۳۶۲ و در حالی که بر روی صندلی چرخدار نشسته بود، انجام شد.

دادگاه

شعبه‌ی ۵ دادیاری دادگاه انقلاب به اتهام آقای ثابت سروستانی رسیدگی کرد. از تاریخ و جزئیات جلسه یا جلسات دادگاه اطلاعی در دست نیست. 

اتهامات

بنابر اظهار مصاحبه شونده، آقای ثابت سروستانی اتهامی جز «بهایی بودن» نداشت.

در شرایطی که حداقل تضمین‌های دادرسی رعایت نمی شود و متهمان از محاکمه‌ منصفانه محرومند، صحت جرایمی که به آنها نسبت داده می شود مسلم و قطعی نیست.

مدارک و شواهد

در گزارش این اعدام نشانی از مدارک ارائه شده علیه آقای ثابت سروستانی در دست نیست.

دفاعیات

از دفاعیات آقای ثابت سروستانی اطلاعی در دست نیست.

بنا به اظهارات نمایندگان جامعه بهائیان، معتقدات دینی دلیل اصلی بازداشت و دادگاهی شدن پیروان مذهب بهایی است. اطلاعاتی که این نمایندگان در مورد هم‌کیشان خود کسب کرده‌اند، حاکی از این است که معمولاً درخواست متهمان برای مطالعه پرونده رد می‌شود و اگرچه متهمان قانوناً مجازند که از وکیل مدافع استفاده کنند، اما وکلای دادگستری تحت فشار قرار دارند تا موکل بهایی نپذیرند.

نمایندگان جامعه بهائیان اتهاماتی از قبیل فعالیت سیاسی ضد انقلابی یا جاسوسی را که همواره در دادگاه‌ها به بهائیان وارد می‌شود تکذیب کرده و یادآوری می‌کنند که اصول اساسی دین‌شان، وفاداری به حکومت و فرمانبرداری از آن را تکلیف شمرده و آ‌‌ن‌ها را از هرگونه دخالت در امور سیاسی منع می‌نماید. این منابع اضافه می‌کنند که جاسوسی برای اسرائیل نیز اتهامی بی‌اساس است  که مبنای آن استقرار مرکز جهانی بهائیان در اسرائیل است. حال آن که این مرکز سال‌ها قبل از تأسیس دولت اسرائیل دراواخر قرن نوزدهم میلادی در آن‌جا دایر شده است.

حکم

بنابر اظهار مصاحبه‌شونده، هیچ حکمی برای آقای ثابت سروستانی صادر نشد.

مرگ آقای احمدعلی ثابت سروستانی در دوران بازداشت

در پی وخامت حال آقای ثابت سروستانی در زندان، یکی از زندانیان ایشان را روی دوش گذاشته و از سلول خارج می‌کند. مسئولان زندان با مشاهده‌ی وضعیت آقای ثابت سروستانی او را تحویل می‌گیرند تا به بیمارستانی خارج از زندان منتقل کنند. یکی از همبندیان آقای ثابت سروستانی در خاطرات خود از زندان عادل آباد شیراز آورده است: «... شبی که حال ایشان بد شد، اجازه ندادند یکی از ماها با ایشان به بهداری زندان برویم و خودشان او را بردند، تا چند روز بعد که خبر [درگذشت] ایشان را شنیدیم. مسئولان زندان مدعی شدند که او را به بیمارستانی بیرون از زندان عادل‌آباد شیراز منتقل کردند و او در بیمارستان درگذشته است. اما بعد از مدتی کوتاه، پزشک‌یاری که زندانی بند ۴ بود و آن شب با [آقای ثابت سروستانی] بود، مخفیانه با من تماس گرفت و عنوان کرد که آن شب حال ایشان بسیار بد بود، اما رئیس بند ۴ اجازه‌ی [انتقال به بیمارستان] را نداد و ایشان در همان بهداری زندان [فوت] شد. اما [رئیس بند] عنوان کرده بود که بنویسید در بیمارستان بیرون از زندان فوت کرده است». (مجله‌ی بهایی نیوز)

بنا بر اظهار مصاحبه‌شونده، تعدادی از همبندیان آقای ثابت سروستانی که بعدها آزاد شده بودند، شهادت داده‌اند که پاها و دستان آقای ثابت سروستانی از شدت بیماری و عدم رسیدگی پزشکی به حدی متورم شده بود که لباس زندان را پاره کرده بود. (مصاحبه‌ی بنیاد برومند)

آقای ثابت سروستانی در تاریخ ۹ تیر ۱۳۶۲ در زندان عادل‌آباد شیراز جان خود را از دست داد. در گواهی فوتی که در تاریخ ۱۱ تیر ۱۳۶۲ توسط دادگستری استان فارس و بنادر صادر شده است، علت فوت «سکته‌ی قلبی» عنوان شده است. (مدارک موجود در بنیاد برومند)

جسد آقای ثابت سروستانی پس از ۳ روز به خانواده‌اش تحویل و در گورستان بهائیان شیراز به خاک سپرده شد. او در زمان مرگ ۷۱ ساله بود.

_____________________________

* برای انتخاب اعضای محفل روحانی ملی (بالاترین هیئت در سلسله مراتب نظم اداری بهائی که واسطهٔ اصلی ارتباط بین بهائیان و مرکز جهانی بهائی است و اعضای آن هر ۵ سال یک بار، از طریق رأی خود اعضای بیت‌العدل اعظم که شورای عالی حاکمه آئین بهائی است را تعیین می‌کنند)، ابتدا نمایندگانی از مناطق مختلف یک کشور برای حضور در انجمن شور ملی (کانونشن ملی) انتخاب می‌شوند. نمایندگان حاضر در این انجمن نیز با رأی مخفی و بدون تبلیغات و نامزد کردن افراد، اعضای محفل ملی را برای یک دورهٔ یک ساله انتخاب می‌کنند.
** «مرگ تدریجی بهائیان ایران» نوشته ریچارد ن. اوستلینگ، مجله تایم به تاریخ ٢۰ فوریه ۱٩٨۴؛ و «تضییقات بهائیان ایران ۱۹٨۴־۱٨۴۴» نوشته داگلاس مارتین، پژوهش بهائی جلد ١٣/١۲ چاپ سال ۱۹٨۴، ص ۳. تعداد جمعیت فعلی بهائیان در ایران مشخص نیست.
*** در قوانین کیفری ایران برای بهائیان هیچ حقی پیش‌بینی نشده است و آنان همواره در معرض سوءاستفاده و اعمال خشونت قرار دارند. چنانچه قربانی آزار و حمله شوند و مورد سرکوب قرار‌گیرند یا به قتل برسند، دادگاهی برای آنها حق تظلم و دادخواهی قائل نیست. مقامات قضایی ایران با استناد به فتوا‌ی بعضی مراجع تقلید که به موازات مجلس از منابع قانون گذاری محسوب می‌شوند، بهائیان را در زمره‌ مرتدین که تحت حمایت قانون نیستند قرار می‌دهند. یکی از این مراجع، آیت‌الله روح‌‌‌‌الله خمینی است که برای جرم ارتداد حکم اعدام تعیین کرده است و اعلام کرده که یک مسلمان نباید به جرم کشتن مرتد اعدام شود.
قوانینی که بهائیان را از شرکت در هرگونه فعالیت در عرصه عمومی منع می‌کند به زندگی حرفه‌ای، اجتماعی و اقتصادی آن‌ها صدمات سنگینی زده است. بلافاصله پس از پیروزی انقلاب، وزارت کار جمهوری اسلامی دستور داد که افراد وابسته به «فرق منحرف» و یا اعضاء سازمانهایی که به زعم مسلمین پیرو «مکاتب الحادی»اند و یا در اساسنامه خود وحی و ادیان توحیدی را نفی می‌کنند باید از همه مشاغل دولتی برکنار شوند. از طرف دیگر ضرورت اعلام مذهب، در درخواست‌نامه‌ها، فرمها و مدارک رسمی (که اخیراً در بعضی موارد، تحت فشار بین المللی حذف شده است)، آزادی بهائیان را به صورت جدی محدود کرده وآنها را از فرصت‌های موجود درهمه ابعاد زندگی خصوصی از جمله ازدواج، طلاق، ارث، راه‌یابی به دانشگاه وانجام سفر محروم می‌نماید.
در عمل از سال ١٣۵٨ تا کنون هزاران بهائی شغل، مقرری و حقوق بازنشستگی، اموال، کسب و کار و بالاخره امکان تحصیل را از دست داده‌اند. مقامات جمهوری اسلامی با انحلال تشکیلات بهائیان، آنها را از حق گردهم‌آیی، انتخاب و اداره مؤسسات دینی خود در سطح منطقه‌ای و ملی محروم کرده‌اند.  پس از وقوع انقلاب اسلامی حد اقل دویست بهائی اعدام شده و تعداد زیادی از آنها زندانی و تحت شکنجه و فشار قرار گرفته اند تا شاید از دین خود بازگشته به اجبار به اسلام بگروند.
به سبب اعتراض‌های شدید بین‌المللی به آزار و سرکوب این اقلیت مذهبی غیر سیاسی و آرام، مقامات دولت ایران در بیشتر اوقات علت اصلی فشار و اعدام بهائیان را پنهان کرده و ادعا می‌کنند که اینان به اتهاماتی نظیر «فعالیتهای ضد انقلابی»، «حمایت از رژیم سابق»، «جاسوسی برای صهیونیسم» و «فحشا، زنا و فساد اخلاقی» محکوم و مجازات می‌شوند.
 

تصحیح و یا تکمیل کنید