بنیاد عبدالرحمن برومند

برای حقوق بشر در ایران

https://www.iranrights.org
امید، یادبودی در دفاع از حقوق بشر در ایران
یک سرگذشت

محسن روح الامینی

درباره

سن: ۲۵
ملیت: ايران
مذهب: اسلام
وضعیت تأهل: مجرد

مورد

تاریخ کشته‌شدن: تیر ۱۳۸۸ — مرداد ۱۳۸۸
محل: تهران، استان تهران، ايران
نحوه کشته‌شدن: مرگ در دوران بازداشت/زندان
اتهامات: اتهام نامعلوم

ملاحظات

مرگ این دانشجوی فناوری اطلاعات، موجب بسته شدن یک زندان مخوف شد. پدرش گفت: محسن پرسش‌هایی داشت که نمی‌شود با اعمال خشونت به آن‌ها پاسخ داد.

اطلاعات در مورد کشته شدن آقای محسن روح الامینی از منابع زیر برگرفته شده است: سایت‌های اینترنتی هرانا در روزهای ۲ و ٤ و ٥ مرداد ۱۳۸۸، مجمع روحانیون مبارز در تاریخ ۲ مرداد ۱۳۸۸، خبر آنلاین به تاریخ ٤ مرداد ۱۳۸۸، تابناک به تاریخ ۷ مرداد ۱۳۸۸، روزنامه جمهوری اسلامی به تاریخ ۸ مرداد ۱۳۸۸، روزنامه ابتکار در روزهای ۱٤ مرداد و ۱۰ شهریور ۱۳۸۸ و روزنامه خراسان در روزهای ۱٤ مرداد و ١٠ شهریور ١٣٨٨. اطلاعات تکمیلی از طریق مصاحبه با یکی از بازماندگان زندان کهریزک که با آقای روح الامینی همبند بوده بدست آمده است.

آقای محسن روح الامینی دانشجوی رشته کامپیوتر دانشکده فنی دانشگاه تهران بود که در تیر ماه سال ۱۳۸۸ بازداشت شد و پس از چند روز درگذشت . وی فرزند عبدالحسین روح الامینی رئيس سابق انستيتو پاستور ایران، دبیر کل حزب عدالت و توسعه و از اعضای مشاور محسن رضایی در دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری بود. وی درباره پسرش چنین می گوید: "او پسر خالصی بود و تعلقی به دنيا نداشت و خيلی مهربان بود... و هميشه كنجكاوانه در جستجوی حقيقت بود. البته قانع كردن او هميشه كار بسيار سختی بود مثل بسياری از بچه های نسل جديد ما كه از ما جلوتر هستند.... او به جواب های كليشه ای كه ما بعضا برای اقناع جوان های مان بسنده مي كنيم كفايت نمی كرد." (روزنامه جمهوری اسلامی در تاریخ ۸ مرداد ۱۳۸۸)

کشته شدن فرزند یکی از مقامات عالی رتبه جمهوری اسلامی موجب شد تا خبر آن در سراسر کشور و از جمله نشریات دولتی انعکاس یابد و به بحثی درمیان نخبگان رژیم بیانجامد. پس از نشر اطلاعات در مورد خشونت و شکنجه زندانیان در کهریزک که منجر به مرگ روح الامینی و دست کم، دو نفر دیگر که همزمان با وی بازداشت شده بودند شد، رهبر جمهری اسلامی آقای خامنه ای فرمان بستن زندان کهریزک را صادر کرد و در حضور پدر آقای روح الامینی درباره مرگ پسرش در جمعی از دانشگاهیان صحبت کرد. (روزنامه خراسان ۱۰ شهریور ۱۳۸٨)

دستگیری و بازداشت

آقای محسن روح الامینی در تظاهرات روز ١٨ تیر ١٣٨٨ بازداشت و به زندان کهریزک انتقال یافته بود. پدر وی در اینباره گفته است: "محسن را در روز پنجشنبه ۱۸ تیرماه، افراد لباس‌شخصی دستگیر و او را به همراه جمعی دیگر از جوانان دستگیرشده، به ساختمان نیروی انتظامی تهران بزرگ واقع در خیابان کارگر در نزدیک میدان انقلاب برده و صبح روز جمعه ۱۹ تیرماه آن‌ها را با تعدادی اتوبوس به دو مقصد زندان اوین و اردوگاه کهریزک منتقل می‌نمایند." بنابر گزارش‌ها، وی در آنجا مورد ضرب و شتم و شکنجه شدید قرار گرفته بود.

یک شاهد عینی در مصاحبه ای با بنیاد برومند اطلاعات فوق را تایید کرده و در مورد شکنجه دوران بازداشت خود و زندانیان دیگر چنین اظهار داشت:

"[در هنگام ورود به کهریزک] آن‌ها ما را گشتند و وارد حیاط شدیم. اسامی ما را گرفتند و مجبورمان کردند تمامی لباس‌هایمان را درآوریم. همگی برهنه بودیم. مجبورمان کردند تا لباس‌هایمان را توی یک سطل آشغال بیاندازیم. بعد از ۳۰ دقیقه برهنه نگهداشتن ما، کتک زدن با چوب و شنلگی بزرگ در حیاط شروع شد... خیلی درد داشت. حدود ساعت ٦ یا ۷ عصر بود که ما را به «قَرَن [قرنطینه] یک» بردند. توانستیم یک تیکه لباس دور کمر خود ببندیم. در آنجا با کسانی روبرو شدیم که از مدتی قبل [در زندان کهریزک] در بازداشت بودند. برخی از آنها شبیه گرسنگان بیافرایی بودند. خیلی لاغر و گرسنه بودند. تعداد ما خیلی زیاد بود به طوری که در جایی که شاید برای ۲۰ نفر بود حدود ۱٦۰ نفر را گنجانده بودند. بنابراین نمی توانستیم بنشینیم. می بایست ایستاده بخوابیم. نیمی از ما می نشست و نیمی دیگر می ایستاد. اجازه نداشتیم به توالت برویم. همگی چند بار از حال رفتیم. خیلی گرم بود. یک دریچه کوچک برای ورود هوا وجود داشت که شبها از آن بوی گازوئیل می آمد. پنجره ای وجود نداشت. ما برای هوا به در زدیم اما آنها به جایش گازوئیل به داخل فرستادند. خیلی تشنه بودیم... بازداشتی ها درخواست آب کردند اما تنها به اندازه یک تا دو لیوان آب در روز می گرفتیم... روزی یک قطعه نان و کمتر از ربع سیب زمینی به ما می دادند. ساعت ٤ صبح به داخل می ریختند و ما را به حیاط هل می دادند و با شلنگ می زدند... روز سوم یا چهارم بود که ساعت ۱۲ ظهر ما را به حیاط بردند. نیمی از ما را مجبور کردند تا روی چهار دست و پا راه برویم و دیگر زندانیان را روی پشتمان ببریم. می بایست آن‌ها دور حیاط می بردیم. زمین بقدری داغ بود که می سوختیم. بعد از پنج دقیقه روی زمین فقط خونی می دیدم که از دست‌ها و زانوان دیگران ریخته بود. ما دور حیاط را بیست تا بیست و پنج بار طی کردیم. اگر متوقف می شدیم ما را می زدند. هر کسی زخمی یا شکستگی استخوان در ناحیه ای از بدنش داشت. ... محیط بقدری کثیف و گرم بود که هر زخمی بلافاصله چرکی می شد. همه عفونت داشتند....نگهبانان بخاطر بوی بد ماسک می زدند. در کهریزک چندین نفر بیهوش بودند. مسئولان می دیدند که ممکن است زنده نمانیم."

این همبند آقای روح الامینی که پس از آزادی به خارج از ایران آمده درباره مشاهداتش از وضعیت وی چنین می گوید: "محسن روح الامینی همچنین با ما بود. او سرگیجه داشت. به سرش ضربه زیاد زده بودند. او گفت که در تظاهرات دستگیر شده بود. اما نمی فهمید که چرا آنجاست. به قدری شکنجه شده بود که کمرش عفونی شده بود و متورم بود. می توانستم پشتش را ببینم. ما همگی کم و بیش برهنه بودیم. پوست پشتش عفونی و پاره شده بود. محسن را در خیابان دستگیر کرده بودند. ما همگی کتک خورده بودیم اما محسن را در خیابان هنگام دستگیری به شدت زده بودند. به نظر می رسید که چندین شکستگی استخوان داشته باشد. محسن به من گفت که چه کسی هست. فکر کردم دارد سربه سرم می  گذارد. همگی در حیاط بودیم. نمی دانست که به آن‌ها بگوید کیست یا نه. به او گفتم که نمی دانم باید بگوید یا نه. نمی دانم که به آن‌ها گفته بود یا نه. اما بعضی مواقع او را صدا می زدند. دیگران را هم صدا زده و کتک می زدند. او در میان کسانی بود که بیشتر صدایشان می زدند. آخرین باری که او را دیدم زمانی بود که ما را به اوین بردند. آن‌ها همه ما را بردند برای اینکه هر کسی در شرایط بدی قرار داشت."

وی در ادامه از چگونگی انتقال زندانیان به اوین می گوید و اینکه چطور شاهد مرگ محسن روح الامینی بوده است: "محسن زمانی که به اوین رسیدیم مرد. وقتی که از اتوبوس خارج شد به شدت بالا آورد. رئیس زندان او را به کهریزک بازپس فرستاد. او در حیاط اوین مرد. ما چک کردیم. او خیلی تشنه بود و ما مدام تقاضای آب کردیم ولی هیچ نگرفتیم."

خانواده آقای روح الامینی به مدت دو هفته برای یافتن اثری از وی تلاش کرده و به تمامی نهادهای دولتی مراجعه می کنند. حتی مسئولین زندان اوین به این خانواده اعلام کرده بودند که فرزندشان به زودی آزاد خواهد شد اما پس از چند روز به آن‌ها اعلام می شود که برای دریافت جسد فرزندشان مراجعه کنند.

پدر محسن روح الامینی با تاکید بر کشته شدن فرزندش در زیر شکنجه خبراز مطالعه پرونده پزشکی پسرش داه و گفته است: "محل فوت او را لاک گرفته بودند. مشخص شد که بعد از مجروح شدن، به او نرسیده‌اند تا خون او عفونی شده و دچار تب شدید بالای ٤۰ درجه گردیده و از شدت تب، دچار بیماری مننژیت شده است و او را ساعت سه و نیم بعد از ظهر چهارشنبه به عنوان فرد مجهول‌الهویه به بیمارستان شهدای تجریش منتقل و صبح روز پنجشنبه جسد او را به سردخانه تحویل می‌دهند."

دادگاه

برای آقای روح الامینی هیچ دادگاهی تشکیل نشد و او در هیچ دادگاهی محاکمه نشد.

اتهامات

از اتهامات عنوان شده علیه آقای روح الامینی اطلاعی در دست نیست. بنا به اظهارات ی از همبندان او، ، برگه های از پیش آماده را با اتهاماتی یکسان به آنان دادند و از آن‌ها خواستند که به سئوالاتی از جمله در مورد شغل، داشتن خالکوبی بر بدن، سفر و یا قصد مسافرت به خارج از کشور پاسخ دهند.

مدارک و شواهد

مدارک و شواهدی که به صورت شخصی دال براحراز جرم افراد دستگیر شده در جریان اعتراضات روز ١٨ تیرماه ١٣٨٨ باشد، به آن‌ها ارائه نشد واتهامات منتسب به همه افراد یکسان بود. بر اساس اطلاعات موجود ، همین اتهام‌ها به افراد دیگری نیز که بازداشت آن‌ها ربطی به اعتراضات ١٨ تیرماه نداشته، نسبت داده شده است. قاضی مسئول و پلیس با خشونت و ضرب شتم آن‌ها را وادار کردند که اتهامات ذکر شده دربالا را بپذیرند و برگه مربوط را انگشت بزنند.

دفاعیات

برای بررسی اتهامات آقای محسن روح الامینی دادگاهی تشکیل نشد و به او فرصتی برای دفاع از خود داده نشد. عبدالحسین روح الامینی در دفاع از پسرش گفته است: محسن خيلی با بی صداقتی مشكل داشت. ... مطمئنم هر چه از او سؤال کرده‌اند، درست پاسخ داده است. آن‌ها احتمالاً نتوانسته‌اند صداقت او را تحمل کنند و وی را به شدت کتک زده و زیر شکنجه کشته‌اند." (هرانا، ٤ مرداد و روزنامه جمهوری اسلامی ۸ مرداد ۱۳۸۸) روح‌الامینی اظهار داشت که «فرزند من» مانند بسیاری از جوانان ایران پرسش‌هایی داشت که نمی‌شود این‌گونه پاسخ آن‌ها را داد و باید ‌«مسیرهای پاسخگویی» را تغییر داد.

حکم

بنا به اطلاعات موجود، حکم رسمی برای اعدام آقای روح الامینی صادر نشده. به گفته پدرش وی مورد ضرب و شتم شدید قرار گرفته و دهانش را خرد کرده ‌بودند. با توجه به موقعیت پدر آقای روح الامینی، مقامات امنیتی که اصولاً از برگزاری مراسم در مساجد و تشیع جنازه قربانیان خشونت‌های پس از انتخابات جلوگیری می کردند، اجازه برگزاری مراسم خاکسپاری (روز ۲ مرداد) را دادند اما حتی در این مورد هم اجازه آن‌ها مشروط بود و محدودیت هایی اعمال کردند. از جمله از خانواده تعهد گرفتند که از کسی شکایتی نکنند و اینکه هیچ شعاری طی مراسم داده نشود. بنابر گزارش سایت تابناک، مراسم سوگواری محسن روح‌الامینی، سه شنبه شب ٦ مرداد با حضور نایب رئیس مجلس شورای اسلامی، جمعی از نمایندگان مجلس شورای اسلامی، فرماندهان سابق نظامی، اساتید دانشگاه و چهره‌های علمی کشور در منزل محسن رضایی، دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام برگزار شد.

حکم انتقال به بازداشتگاه کهریزک که در طی سال‌های اخیر تعداد زیادی از زندانیان در آنجا به دلیل بد رفتاری، شکنجه، گرما، و وضیعت بهداشتی غیر استاندارد جان خود را از دست داده بودند دال بر این است که مراجع قضایی و انتظامی، آقای روح الامینی و دیگر دستگیرشدگان را بدون بازجویی و دادگاه محکوم کرده و آن‌ها را آگاهانه در معرض خطر مرگ قرار داده بودند. رفتار مسئولان کهریزک با آن‌ها در بدو ورود به بازداشتگاه، اظهارات مقامات قضایی و انتظامی در این باره، نبودن پیگیری قضایی جدی و اینکه قاضی مسئول انتقال دستگیر شدگان به کهریزک همچنان در مقام قضاوت باقی مانده، تصمیم مقامات مسئول را برای برخورد قاطع با معترضین تایید می کند. بنا به شهادت یکی از همبندان آقای روح الامینی، یکی از مسئولان کهریزک پس از ورود دستگیرشدگان روز ۱۸ تیر به بازداشتگاه به آن‌ها یادآوری کرده بود که:

"اینجا اسمش کهریزک است. کهریزک یعنی آخر دنیا. اینجا همه شما خوی وحشیگری می گیرید. از اینجا کسی زنده بیرون نمیره."

همبند آقای روح الامینی تاکید کرد که فرستادن دستگیرشدگان به کهریزک نتیجه یک اشتباه نبوده: "در پلیس امنیت چیزی در مورد اینکه فقط دانشجوها را به کهریزک می‌فرستند نگفتند. فقط یک لیست داشتند و اسم‌ها را صدا می‌زدند. سربازی آمد و اسم‌ها را خواند و گفت این‌ها میروند اوین و فقط یک مینی بوس به اوین فرستادند. تعدادشان زیاد نبود. نپرسیدند که ما دانشجو هستیم یا نه. به هر حال آن‌ها که دانشجو بودند در فرم‌ها نوشتند. ... از ما سئوال خاصی نکردند که جزو کدام گروه هستید."

واکنش مقامات

برخی از مقامات فرستادن معترضان، به خصوص دانشجویان، را به کهریزک نتیجه یک اشتباه یا "کج سلیقی" اعلام کردند و نهایتاً رهبر جمهوری اسلامی دستور بستن بازداشتگاه را صادر کرد. مقامات در مورد "دلجویی" از افرادی که به کهریزک فرستاده شده بودند و پرداخت غرامت به آن‌ها در مقابل دوربین‌های تلویزیون صحبت کردند و سازمان قضایی نیروهای مسلح آن‌ها را تشویق به شکایت از مسئولان کهریزک کردند. کمیته ویژه مجلس نیز گزارشی در این مورد تهیه کرد. قاضی سعید مرتضوی، دادستان عمومی و انقلاب وقت تهران در نامهای خطاب به رئیس مجلس شورای اسلامی، به تاریخ ٢٦ دی ١٣٨٨، فرستادن بازداشت شدگان به کهریزک را تایید کرد و هر نوع اشتباه یا تخلف از طرف دادستانی را در این مورد رد کرد.

 

ماه ها پیش از این اظهارات، ماموران امنیتی و انتظامی افرادی را که با تشویق سازمان قضایی نیروهان مسلح از زندانبانان شکایت کرده بودند با خشونت و دستگیری‌های متعدد مرعوب کرده و آن‌ها را مجبور کرده بودند که شکایت خود را پس بگیرند.

با این حال، در واکنش به انعکاس گسترده جنایات انجام شده در کهریزک، مقامات قضایی ایران برای اولین بار در روز ۱٤ مرداد ۱۳۸۸ خبر از تحت تعقیب قرار گرفتن عده ای از مأموران این بازداشتگاه دادند. اولین جلسه این دادگاه روز ۱۸ اسفند ۱۳۸۸ با طرح شکایات شاکیان بطور غیرعلنی برگزار شد. اطلاعات زیادی درباره آنچه در جلسات این دادگاه که همگی غیرعلنی بوده و شرکت کنندگان اجازه اطلاع رسانی در مورد آنچه مطرح شده را نداشتند، در دست نمی باشد. آخرین جلسه روز ۱۷ خرداد ۱۳۸۹ برگزار شده است. دادگاه روز ۹ تیرماه ۱۳۸۹ حکم محکومیت یازده نفر را صادر کرده و یک نفر را تبرئه می کند. بنابر رای دادگاه دو نفر به اتهام قتل محسن روح الامینی و محمد کامرانی به قصاص و ۹ نفر دیگر به تحمل حبس، پرداخت دیه، جزای نقدی، انفصال موقت از خدمت و شلاق تعزیری محکوم می شوند. (ایلنا، ۹ تیر ۱۳۸۹)

پدر آقای محمد کامرانی، یکی دیگر از قربانیان بازداشتگاه کهریزک، طی مصاحبه ای که پس از پایان جلسات دادگاه انجام داده بود، از شهادت کسانی که به کهریزک مورد شکنجه و آزاد قرار گرفته بودند صحبت کرد و اظهار داشت که متهمان این دادگاه تنها مأموران بوده و کسی از آمران محاکمه نشده است، می افزاید: "من شخصا اداره کنندگان امور کشور را مسئول می دانم و کسانی که چنین شرایطی را ایجاد کردند." (روز ۲۸ خرداد ۱۳۸۹)

خلاصه رویدادهای ایران پس از انتخابات

پس از اعلام پیروزی مجدد محمود احمدی‌نژاد با اکثریت ٦٣/٦٢ درصدی آرا در دهمین دوره انتخابات رییس جمهوری ایران، که در تاریخ جمعه ٢٢ خرداد ١٣٨٨ برگزار شد، اعتراضهای سراسری مردم به نتیجه انتخابات شروع شد. سرویس پیامک تلفنهای همراه در ایران، از ساعت ١١ شب پنج‌شنبه (٢١ خرداد ١٣٨٨) قطع شد. این اختلال در سرویس پیامک در طول برگزاری انتخابات و تا دهم تیرماه ادامه داشت. در هنگام برگزاری انتخابات، جانشین فرمانده نیروی انتظامی ایران اعلام کرد که تجمع هوادارن نامزدهای ریاست جمهوری در تمام کشور غیرقانونی است. عصر همان روز مانوری به نام مانور اقتدار در میدانهای مختلف شهر تهران و با هدف «برقراری نظم و امنیت در شعب و صندوق‌های اخذ رأی» در تهران انجام شد. در حالی که وزیر کشور ایران گفته بود اعلام تدریجی نتایج انتخابات ریاست جمهوری این کشور پس از اذان صبح (حدود ساعت چهار صبح) آغاز خواهد شد، رئیس ستاد انتخابات کشور کمی پس از نیمه شب اعلام نتایج را آغاز کرد.

پس از اعلام نتیجه، مردم با اعتقاد بر اینکه تقلب انجام گرفته است در روز ٢٣ خرداد به خیابان‌ها آمدند و اعتراض خود را ابراز داشتند. موسوی، کروبی و رضایی، رقیبان احمدی نژاد در این انتخابات، اعلام کردند که تخلفات زیادی در انتخابات انجام گرفته است و به نتیجه اعتراض کردند. آن‌ها شکایت خود را به شورای نگهبان ارایه کردند و خواستار ابطال انتخابات و برگزاری انتخابات مجدد شدند. در عین حال، ولی فقیه ایران، آیت الله خامنه‌ای قبل از بررسی نتیجه توسط شورای نگهبان، پیروزی محمود احمدی نژاد را تبریک گفت. تعداد زیادی از افرادی که در ستادهای انتخاباتی کروبی و موسوی فعالیت داشتند بازداشت شدند.

روز ۲٥ خرداد، راهپیمایی بی‌سابقه‌ای در خیابان‌های مرکزی تهران برگزار شد. به نقل از شهردار تهران، گفته می‌شود حدود سه ملیون نفر در این راهپیمایی شرکت کرده‌اند. درهنگام پایان گرفتن راهپیمایی، عده‌ای از مردم توسط نیروهای شبه‌نظامی، کشته و زخمی شدند. دولت ایران برای جلوگیری از انتشار اخبار، خبرنگاران خارجی را اخراج کرد و خبرگزاری‌ها را از فرستادن اخبار منع نمود. در سه روز بعد نیز، راهپیمایی‌های گسترده و آرام با شرکت معترضان در تهران برگزار شد. به دنبال اعلام حمایت خامنه‌ای از احمدی‌نژاد در نماز جمعه ٢٩ خرداد ١٣٨٨و تهدید آشکار معترضان که سازمان عفو بین الملل آن را «مشروعیت بخشیدن به اعمال خشونت توسط نیروهای انتظامی» برای سرکوب معترضان خواند، سرکوب‌ها صورت جدیدی به خود گرفت. در روز ۳۰ خرداد و پس از آن، پلیس و نیروهای شبه‌نظامی به سرکوب معترضان پرداختند. هر گونه تجمع مردمی غیر قانونی اعلام شد و با خشونت شدید پلیس و لباس شخصی‌ها مواجه شد.

نیروهای شبه‌نظامی موسوم به لباس شخصی، گروه‌هایی هستند که در جریان تجمع‌ها و فعالیت‌های صنفی، دانشجویی، انتخاباتی واعتراضی برای سرکوب مردم استفاده می‌شوند. از اینکه این گروه‌ها چگونه سازماندهی می‌شوند یا از چه کسانی دستور می‌گیرند، اطلاعات دقیقی در دست نیست. این نیروها لباس معمولی بر تن می‌کنند و فاقد یونیفرم مشخص هستند. گاه با چوب و چماق و گاه با زنجیر و چاقو یا با باتون و اسلحه گرم تجهیز می‌شوند و زمانی که حکومت قصد سرکوب مردم را دارد ظاهر می‌شوند. آنچه روشن است، این است که نیروهای انتظامی اگر با آن‌ها همراهی نکنند، هیچ واکنشی برای مهار خشونت آن‌ها نشان نمی‌دهند و لباس شخصی‌ها آزادانه در میان نیروهای انتظامی رفت و آمد می‌کنند و در برابر پلیس اقدام به ضرب و شتم وحشیانه معترضان می‌کنند. در جریان حوادث پس از انتخابات خرداد ماه ١٣٨٨، مردم با قرار دادن عکس این افراد در اینترنت، تعدادی از آن‌ها را شناسایی کردند و مدارکی دال بر رابطه این افراد با بسیج، سپاه پاسداران و نیروهای اطلاعاتی ارایه دادند. در بیست پنجم شهریور ماه ۱۳۸۸ جانشین فرمانده سپاه سيدالشهداء استان تهران شرکت فعال نیروی مقاومت بسیج و نقش تعیین کننده آن‌ها را در سرکوب مردم تایید کرد و گفت: «بسيجی‌ها با حضور خود در حوادث اخير چشم فتنه‌گران را كور كردند و بايد از آن‌ها قدردانی شود... دشمنان اسلام با غبارآلود كردن فضا می‌خواستند در حوادث اخير سوءاستفاده كنند اما به حمدالله با روشنگری مقام معظم رهبری در مقابل اين فتنه پيروز شدیم.» وی همچنین تأکید کرد که: «جوانان غيور و ولايت‌مدار بسيجی كه نسل دوم و سوم انقلاب بودند در اين صحنه موفق شدند و پيروز ميدان بودند.»

در جریان اعتراضات خسارت‌هایی به اموال شهروندان وارد شد. در آن زمان، مقام‌های مسئول و رادیو و تلویزیون دولتی سعی کردند این تخریب‌ها را به معترضان نسبت دهند و سرکوب را توجیه کنند. این در حالی بود که عکس‌ها و فیلم‌هایی در اینترنت منتشر شد که نیروهای انتظامی را در حال تخریب، در خیابان‌های فرعی و جاهای خلوت و دور از محل اعتراض‌های مردمی نشان می‌دادند. همچنین فرمانده نيروی انتظامی جمهوری اسلامی در تاریخ ٢٨ مهر ١٣٨٨ در همایش عمومی فرماندهان و مدیران فرماندهی انتظامی تهران بزرگ، تخریب اموال شهروندان توسط نیروهای انتظامی را اذعان داشت و مسئولیت آنرا پذیرفت.

اطلاع دقیقی از تعداد کشته شدگان، زخمی‌ها و ناپدید شده‌ها در دست نیست. بنا بر گزارش‌های مختلف، تعداد قربانیان این راهپیمایی‌ها در سراسر ایران، صدها نفر است. مقام‌های مسئول، خانواده برخی از قربانیان را تهدید کرده‌اند که سکوت اختیار کنند و با رسانه‌‌ها مصاحبه نکنند. گفته می‌شود که شرایط پس دادن اجساد قربانیان به خانواده‌ها، عوض کردن علت اصلی فوت در گواهی پزشکی قانونی به علل طبیعی مانند سکته قلبی و...، سلب حق شکایت از بستگان کشته شده‌ها و جلوگیری از برگزاری مراسم یادبود برای عزیزانشان بوده است. بر طبق اعلام منابع دولتی، پس از ۲۲ خرداد، بیش از ٤٠٠٠ نفر در سراسر کشور بازداشت شدند که تعداد کثیری در بازداشتگاه کهریزک بدون رعایت حقوق زندانیان و حداقل امکانات بهداشتی نگهداری شدند. گزارش‌های متعددی از موارد خشونت، شکنجه و تجاوز به بازداشت شدگان منتشر شده است. تعدادی از بازداشت شدگان در اثر ضرب و شتم در دوران بازداشت و شرایط سخت و طاقت فرسا و شکنجه‌هایی که در زندان کهریزک متحمل شدند، جان سپردند.

تصحیح و یا تکمیل کنید