بنیاد عبدالرحمن برومند

برای حقوق بشر در ایران

https://www.iranrights.org
امید، یادبودی در دفاع از حقوق بشر در ایران
یک سرگذشت

احمد نعیم آبادی

درباره

سن: ۲۲
ملیت: ايران
مذهب: اسلام
وضعیت تأهل: نامعلوم

مورد

تاریخ کشته‌شدن: ۲۵ خرداد ۱۳۸۸
محل: تهران، استان تهران، ايران
نحوه کشته‌شدن: شلیک خودسرانه
اتهامات: اتهام نامعلوم

ملاحظات

بیست و دوساله بود و بعد از گذراندن دوره سربازی مشغول ادامه تحصیل شده بود. در رشته فیلم و انیمیشن ثبت نام کرده بود و از سیاست هم غافل نبود.

اطلاعات درباره آقای احمد نعیم آبادی از مصاحبه مادرش با روز آنلاین (١١ خرداد ١٣٨٩) به دست آمده است. اطلاعات تکمیلی از سایت خبرگزاری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران – هرانا (٣٠ تیر ١٣٨٨)، لیست «اسامی و مشخصات دقیق ٧٢ شهید جنبش سبز» به کوشش دکتر علیرضا بهشتی، مشاور ارشد کمپین میرحسین موسوی (منتشر شده در سایت نوروز در ١٣ شهریور ١٣٨٨)، لیست اسامی کشته شدگان در سایت پرچم (۱۱ مهر ۱۳۸۸) و بلاگ خانم معصومه ابتکار به نام ابتکار سبز (٢ مهر ١٣٨٨) برگرفته شده است.

آقای نعیم آبادی، متولد ٢ فروردین ١٣٦٦، خدمت سربازی را سپری کرده بود و دانشجوی ترم اول فیلمسازی انیمیشن بود.

آقای نعیم آبادی همراه برادرش روز ٢٥ خرداد ١٣٨٨ در تظاهرات علیه نتایج انتخابات ریاست جمهوری شرکت کرد. وی در «لبه ضلع شمالی میدان آزادی» مورد اصابت گلوله عوامل گردان بسیج «١١٧ عاشورا» قرار گرفت و در حضور برادرش درگذشت. وی ٢٢ سال داشت.

در روز ۲٥ خرداد، راهپیمایی اعتراضی به نتیجه انتخابات ریاست جمهوری، در تهران برگزار شد. در پایان راهپیمایی، هنگامی که مردم به تدریج متفرق می‌شدند، عده‌ای از مردم توسط نیروهای شبه‌نظامی بسیج، کشته و زخمی شدند. در ابتدای بزرگراه محمد علی جناح و در ضلع شمالی میدان آزادی، نیروهای بسیجی گردان ١١٧ عاشورا از پشت بام و پنجره‌های ساختمان به روی مردم آتش گشودند. فیلم‌های این تیراندازی‌ها که در یوتیوب قرار داده شده است نشان دهنده حضور ده‌ها تن از معترضان در جلوی پایگاه بسیج است که شعار می‌دهند. در این فیلم‌ها درگیری مستقیم نیروهای بسیجی با مردم دیده نمی‌شود اما نیروهای بسیج از پنجره‌‌ها و پشت بام ساختمان مذکور به مردم شلیک می‌کنند و صدای تیر به وضوح شنیده می‌شود و مردم در حال انتقال زخمی‌ها دیده می‌شوند. یک شاهد عینی که در هنگام تیراندازیهای پایگاه بسیج در آن اطراف حضور داشته است در مصاحبه با بنیاد برومند اظهار داشت: «جمعیت آنقدر زیاد بود، که تو هر ضلعی که می‌رفت ناخودآگاه تبدیل می‌شد به یک تظاهراتی بزرگ در آن مسیر. [حدود ساعت] هفت [بعد از ظهر] از [میدان] آزادی حرکت کردم به سمت بالا، به سمت آریاشهر. جمعیت شعار می‌داد... از [میدان] آزادی دور شده بودیم. نیروهای نظامی کنار خیابان حضور داشتند و کم کم زیاد می‌شدند. از همان‌هایی که لباس‌های چند رنگ تنشان است. لباس مشکی‌ها هم بودند. پلیس کم بود. هشتصد متر [یا] یک کیلومتر [دور] شده بودم. صدایی شنیدم. گفتند که تیراندازی شده. برگشتیم. منشأ صدا مشخص نبود... یکبار رگبار بود [و] دوباره تک تک صدا آمد. جمعیت یک جایی را نشان می‌داد. متوجه یک ساختمان شدم [که جلویش] شلوغ [بود]... روی پشت بام [ساختمان بسیجی‌ها] جابجا می‌شدند ولی خیلی مشخص نبود. من برگشتم عقب، یک پسر جوانی را دیدم که پهلویش تیر خورده بود و به شدت خونریزی داشت.» این شاهد عینی تأکید می‌کند که مردم اطراف پایگاه مسلح نبودند. از تعداد تلفات این حادثه اطلاع دقیقی در دست نیست.

پیکر آقای نعیم آبادی را به بیمارستان رسول اکرم بردند. مسئولان بیمارستان به اعضای خانواده اطلاع دادند که ناچار هستند پیکر او و ٨ نفر دیگر را به وزارت اطلاعات تحویل دهند. پس از آن اعضای خانواده نتوانستند پیکر او را پیدا کنند تا اینکه یک هفته بعد، از پزشکی قانونی کهریزک با آن‌ها تماس گرفتند و گفتند که برای شناسایی جسد به آنجا بروند.

در سردخانه پزشکی قانونی کهریزک، اعضای خانواده نعیم آبادی مشاهده کردند که تعداد زیادی لباسهای خونی در گوشه‌ای انباشته شده بود. پیکر آقای نعیم آبادی برهنه بود و جای بخیه بر روی پیکرش دیده می‌شد (روز آنلاین). از لباسها و وسایل شخصی آقای نعیم آبادی، تنها کفشی به خانواده داده شد که متعلق به او نبود. مادرش در این باره می‌گوید: «فقط یک کفشی به ما دادند که کفش پسر من نبود و معلوم نیست کفش کدام یک از شهدا بود... هیچی ندادند گوشی موبایل، کیف پولش، لباسهایش، من اینها را برای یادگاری از بچه‌ام می‌خواستم اینها همه، آخرین بوی بچه مرا می‌داد که آن را نیز دریغمان کردند.» در مراجعه بعدی خانواده، متوجه شدند که لباس‌هایی که در آنجا دیده بودند، از بین برده شده است‌.

واکنش مسئولان

از زمان کشته شدن آقای نعیم آبادی تا روزی که خانواده پیکر او را تحویل گرفت، مأموری در محله اقامت آنها بود که، به گفته مادرش، «رفت و آمدهای خانه ما را زیر نظر داشت. هر کسی می‌خواست به منزل ما بیاید جلوی او را می‌گرفت و سئوال پیچ می‌کرد که چکار داری». به خانواده اجازه برگزاری مراسم تشییع جنازه داده نشد. در مراسم ختم که روز بعد از خاکسپاری در یک مسجد برگزار شد، برگه‌ای به خانواده داده شد که در آن تنها اجازه فاتحه خواندن به آنها داده شده بود و ایشان را از هر صحبت دیگری بر حذر داشته بود. به گفته مادرش، «تمام پلاکاردهای تسلیت و مربوط به احمد را که اکثرا از جنس بنر بود و به راحتی پاره نمی‌شد با تیغ موکت بری پاره کردند و رفتند.» مسئولان قبرستان بهشت زهرا، به خانواده وی خبر دادند که کلمه «شهید» را از سنگ روی مقبرۀ او پاک کرده‌اند (روز آنلاین).

خانواده پس از کشته شدن آقای نعیم آبادی به دادسرای جنایی شکایت کردند. پس از گذشت ٧ ماه (در بهمن ماه ١٣٨٨)، مقامات به خانواده اطلاع دادند که باید به دادسرای نظامی شکایت کنند و اینکه در دادسرای جنایی به آن پرونده رسیدگی نخواهد شد. مقامات دادسرای نظامی به خانواده هشدار دادند که دربارۀ پروندۀ پسرشان اطلاع رسانی نکنند و آنان را به پذیرفتن دیه تشویق کردند. مقامات اظهار داشتند: «به نفع‌تان است جایی حرفی نزنید و وضعیت خودتان را خراب تر از این نکنید» (روز آنلاین).

در اولین هفته خرداد ١٣٨٩، مقامات به خانواده گفتند که آقای نعیم آبادی توسط «تفنگ شکاری» کشته شده است و اینکه به این ترتیب در دادسرای نظامی به پرونده رسیدگی نخواهد شد و همزمان آنها را به پذیرفتن دیه تشویق کردند. به گفته مادرش، قاضی پرونده دائم آنها را تحت فشار گذاشته است که درباره کشته شدن پسرشان صحبتی نکنند.

خانواده

پس از کشته شدن آقای نعیم آبادی، خانواده به دادسرای جنایی و در بهمن ماه ١٣٨٨ به دادسرای نظامی شکایت کردند. ایشان اعلام کردند که به گرفتن دیه راضی نخواهند شد و تلاش خود را برای یافتن کسی که به او شلیک کرده است، ادامه خواهند داد. مادرش اظهار داشته است: «به همین راحتی بچه‌های ما را کشتند و بعد هم انگ اراذل و اوباش زدند و گفتند که خس و خاشاک هستند.* بچه من ساعت‌ها در صف طولانی ایستاد تا رأی دهد؛ آمدند این صف‌ها را در تلویزیون نشان دادند و آقای خامنه‌ای هم تشکر کرد از مردم. یعنی تا آن موقع بچه‌های ما و خود ما خوب بودیم و بعد شدیم خس و خاشاک؟ قاضی مدام فشار ما آورد که حرف نزنید. چرا نزنیم؟ ما فقط قاتل بچه‌مان را می خواهیم... بازی می‌دهند ما را و خودشان می‌دانند چه کسی بچه‌های ما را کشته و چه کسی دستور داده است. فقط مدام می‌گویند جایی حرف نزنید و اگر حرف بزنید به ضررتان است». او اضافه کرد: «بعد گفتند بیایید دیه بگیرید. گفتیم دیه نمی خواهیم قاتل بچه‌مان را معرفی کنید... من تا روزی که قاتل بچه‌ام و کسی که دستور داد بچه‌های ما را بکشند را معرفی و محاکمه نکنند آرام نمی گیرم» (روز آنلاین).

خلاصه رویدادهای ایران پس از انتخابات

پس از اعلام پیروزی مجدد محمود احمدی‌نژاد با اکثریت ٦٣/٦٢ درصدی آرا در دهمین دوره انتخابات رییس جمهوری ایران، که در تاریخ جمعه ٢٢ خرداد ١٣٨٨ برگزار شد، اعتراضهای سراسری مردم به نتیجه انتخابات شروع شد. سرویس پیامک تلفنهای همراه در ایران، از ساعت ١١ شب پنج‌شنبه (٢١ خرداد ١٣٨٨) قطع شد. این اختلال در سرویس پیامک در طول برگزاری انتخابات و تا دهم تیرماه ادامه داشت. در هنگام برگزاری انتخابات، جانشین فرمانده نیروی انتظامی ایران اعلام کرد که تجمع هوادارن نامزدهای ریاست جمهوری در تمام کشور غیرقانونی است. عصر همان روز مانوری به نام مانور اقتدار در میدانهای مختلف شهر تهران و با هدف «برقراری نظم و امنیت در شعب و صندوق‌های اخذ رأی» در تهران انجام شد. در حالی که وزیر کشور ایران گفته بود اعلام تدریجی نتایج انتخابات ریاست جمهوری این کشور پس از اذان صبح (حدود ساعت چهار صبح) آغاز خواهد شد، رئیس ستاد انتخابات کشور کمی پس از نیمه شب اعلام نتایج را آغاز کرد.

پس از اعلام نتیجه، مردم با اعتقاد بر اینکه تقلب انجام گرفته است در روز ٢٣ خرداد به خیابانها آمدند و اعتراض خود را ابراز داشتند. موسوی، کروبی و رضایی، رقیبان احمدی نژاد در این انتخابات، اعلام کردند که تخلفات زیادی در انتخابات انجام گرفته است و به نتیجه اعتراض کردند. آنها شکایت خود را به شورای نگهبان ارایه کردند و خواستار ابطال انتخابات و برگزاری انتخابات مجدد شدند. در عین حال، ولی فقیه ایران، آیت الله خامنه‌ای قبل از بررسی نتیجه توسط شورای نگهبان، پیروزی محمود احمدی نژاد را تبریک گفت. تعداد زیادی از افرادی که در ستادهای انتخاباتی کروبی و موسوی فعالیت داشتند بازداشت شدند.

روز ۲٥ خرداد، راهپیمایی بی‌سابقه‌ای در خیابانهای مرکزی تهران برگزار شد. به نقل از شهردار تهران، گفته می‌شود حدود سه ملیون نفر در این راهپیمایی شرکت کرده‌اند. درهنگام پایان گرفتن راهپیمایی، عده‌ای از مردم توسط نیروهای شبه‌نظامی، کشته و زخمی شدند. دولت ایران برای جلو گیری از انتشار اخبار، خبرنگاران خارجی را اخراج کرد و خبرگزاریها را از فرستادن اخبار منع نمود. در سه روز بعد نیز، راهپیمایی‌های گسترده و آرام با شرکت معترضان در تهران برگزار شد. به دنبال اعلام حمایت آیت‌الله خامنه‌ای از احمدی‌نژاد در نماز جمعه ٢٩ خرداد ١٣٨٨ و هشدار وی به معترضان مبنی بر اینکه مسئولیت هرج و مرج و تبعات آن به عهده خودشان است، که سازمان عفو بین الملل آن را «مشروعیت بخشیدن به اعمال خشونت توسط نیروهای انتظامی» برای سرکوب معترضان خواند، سرکوبها صورت جدیدی به خود گرفت. در روز ۳۰ خرداد و پس از آن، پلیس و نیروهای شبه‌نظامی به سرکوب معترضان پرداختند. هر گونه تجمع مردمی غیر قانونی اعلام شد و توسط پلیس و لباس شخصیها به خشونت کشیده شد.

نیروهای شبه نظامی موسوم به لباس شخصی، گروههایی هستند که در جریان تجمعها و فعالیتهای صنفی، دانشجویی، انتخاباتی واعتراضی برای سرکوب مردم استفاده می‌شوند. از اینکه این گروهها چگونه سازماندهی می‌شوند یا از چه کسانی دستور می‌گیرند، اطلاعات زیادی در دست نیست. این نیروها لباس معمولی بر تن می‌کنند و فاقد یونیفرم مشخص هستند. آنها گاه با چوب و چماق و گاه با زنجیر و چاقو یا با باتون و اسلحه گرم تجهیز می‌شوند و زمانی که حکومت قصد سرکوب مردم را دارد ظاهر می‌شوند. آنچه روشن است، اینست که نیروهای انتظامی اگر با آنها همراهی نکنند، هیچ واکنشی برای مهار خشونت آنها نشان نمی‌دهند و لباس شخصی‌ها آزادانه در میان نیروهای انتظامی رفت و آمد می‌کنند و در برابر پلیس اقدام به ضرب و شتم وحشیانه معترضان می‌کنند. در جریان حوادث پس از انتخابات خرداد ماه ١٣٨٨، مردم با قرار دادن عکس این افراد در اینترنت، تعدادی از آنها را شناسایی کردند و مدارکی دال بر رابطه این افراد با بسیج، سپاه پاسداران و نیروهای اطلاعاتی ارایه دادند. در بیست پنجم شهریور ماه ۱۳۸۸ جانشین فرمانده سپاه سیدالشهداء استان تهران شرکت فعال نیروی مقاومت بسیج و نقش تعیین کننده آنها را در سرکوب مردم تایید کرد و گفت: «بسیجی‌ها با حضور خود در حوادث اخیر چشم فتنه‌گران را كور كردند و باید از آن‌ها قدردانی شود... دشمنان اسلام با غبارآلود كردن فضا می‌خواستند در حوادث اخیر سوءاستفاده كنند اما به حمدالله با روشنگری مقام معظم رهبری در مقابل این فتنه پیروز شدیم.» وی همچنین تأکید کرد که: «جوانان غیور و ولایت‌مدار بسیجی كه نسل دوم و سوم انقلاب بودند در این صحنه موفق شدند و پیروز میدان بودند.»

در جریان اعتراضات خسارتهایی به اموال شهروندان وارد شد. در آن زمان، مقامهای مسئول و رادیو و تلویزیون دولتی سعی کردند این تخریبها را به معترضان نسبت دهند و سرکوب را توجیه کنند. این در حالی بود که عکسهای و فیلمهایی در اینترنت منتشر شد که نیروهای انتظامی را در حال تخریب، در خیابانهای فرعی و جاهای خلوت و دور از جریان اعتراضهای مردمی نشان می‌دادند. همچنین فرمانده نیروی انتظامی جمهوری اسلامی در تاریخ ٢٨ مهر ١٣٨٨ در همایش عمومی فرماندهان و مدیران فرماندهی انتظامی تهران بزرگ، تخریب اموال شهروندان توسط نیروهای انتظامی را اذعان داشت و مسئولیت آنرا پذیرفت.

اطلاع دقیقی از تعداد کشته شدگان، زخمیها و ناپدید شده‌ها در دست نیست. بنا بر گزارشهای مختلف، تعداد قربانیان این راهپیماییها در سراسر ایران، صدها نفر است که نام بیش از ٧٠ نفر گزارش شده است. همچنین مقامهای مسئول، خانواده برخی از قربانیان را تهدید کرده‌اند که سکوت اختیار کنند و با رسانه‌‌ها مصاحبه نکنند. گفته می‌شود که شرایط پس دادن جسد به خانواده‌ها، عوض کردن علت فوت در گواهی پزشکی قانونی به علل طبیعی مانند سکته قلبی و...، سلب حق شکایت از بستگان کشته شده‌ها و خودداری از برگزاری مراسم یادبود برای عزیزانشان بوده است. بر طبق اعلام منابع دولتی، پس از ۲۲ خرداد، بیش از ٤٠٠٠ نفر در سراسر کشور بازداشت شدند که تعداد کثیری در بازداشتگاه کهریزک بدون رعایت حقوق زندانیان و حداقل امکانات بهداشتی نگهداری شدند. گزارشهای متعددی در مورد خشونت، شکنجه و تجاوز به بازداشت شدگان منتشر شده است. تعدادی از بازداشت شدگان در اثر ضرب و شتم در دوران بازداشت و شرایط سخت و طاقت فرسا و شکنجه‌هایی که در زندان کهریزک متحمل شدند، جان سپردند.


* روز ٢٤ خرداد ١٣٨٨، آقای احمدی نژاد اظهار داشت: «در ایران در انتخابات ٤٠ میلیون نفر خودشان بازیگر اصلی و تعیین‌کننده اصلی بودند حالا ٤ تا خس و خاشاک در این گوشه‌ها یک کاری می‌کنند. بدانید که این رودخانه زلال ملت جایی برای خودنمایی آنها نخواهد گذاشت.»

تصحیح و یا تکمیل کنید