بنیاد عبدالرحمن برومند

برای حقوق بشر در ایران

https://www.iranrights.org
امید، یادبودی در دفاع از حقوق بشر در ایران
یک سرگذشت

محمد کامرانی

درباره

سن: ۱۸
ملیت: ايران
مذهب: احتمال قوی اسلام

مورد

تاریخ کشته‌شدن: ۲۵ تیر ۱۳۸۸
محل: تهران، استان تهران، ايران
نحوه کشته‌شدن: مرگ در دوران بازداشت/زندان
اتهامات: اتهام نامعلوم

ملاحظات

جوان ۱۸ ساله‌ای بود که خود را برای آزمون ورودی پزشکی دانشگاه آزاد آماده می‌کرد. کسانی که عملکرد او را تحت فشار از نزدیک دیده بودند، آرامش او را تحسین می‌کردند. 

خبر فوت آقای محمد کامرانی در سایت‌های اینترنتی ایران تبریز نیوز (۲۸ تیر)، کانون زندانیان سیاسی ایران - در تبعید (۲۷ تیر)، بی‌بی‌سی فارسی و کمیته گزارشگران حقوق بشر (۲۹ تیر)، اعتماد ملی (۱ مرداد)، کیهان (۳ مرداد) و ایسنا (۳۱ تیر و ٥ مرداد) ۱۳۸۸ منتشر شد. اطلاعات تکمیلی در مورد بازداشت شدگانی که به زندان کهریزک منتقل شدند از مصاحبه بنیاد برومند با یک شاهد عینی تهیه شده است.

محمد کامرانی، دانش آموز ۱۸ ساله‌ای که قرار بود در کنکور پزشکی دانشگاه آزاد شرکت کند، در اعتراضات روز ۱۸ تیر سال ۱۳۸۸ بازداشت شد. خانواده كامرانی با پيگيری‌های انجام شده سرانجام پی ‌بردند كه محمد روز چهارشنبه ۲٤ تيرماه آزاد خواهد شد اما زمانی كه خانواده برای تحويل گرفتن او به زندان رفتند، به آنها گفته شد به ‌دليل جراحاتی كه به او وارد شده به بيمارستان لقمان انتقال يافته است. آنها به بيمارستان لقمان رفتند و به گفته يكی از اعضای خانواده در بيمارستان با پيكر نيمه‌جان محمد روبرو شدند. در آن هنگام اعضای خانواده با اصرار و تحت حفاظت ماموران، محمد را به بيمارستان مهر انتقال داده‌اند ولی بعد از چند ساعت محمد روی تخت بيمارستان مهر از دنيا رفته است (بی‌بی‌سی).

دستگیری و بازداشت

بنابر اظهارات اعضای خانواده كامرانی، «او در جريان درگيری‌های روز پنجشنبه ۱۸ تير، حوالی ميدان وليعصر بازداشت شد، البته او در اعتراضات شركت نداشته و صرفاً در حال عبور از خيابان بازداشت شده است. محمد پس از دستگيری به همراه تعداد ديگری از دستگيرشدگان به بازداشتگاهی در كهريزک منتقل شده بود. اين در حالی بود كه اعضای خانواده در روزهای اول اطلاعات دقيقی از او و محل بازداشتش نداشتند و بعد از چند روز توسط مسوولان زندان اوين فهرستی از بازداشت‌شدگانی كه از كهريزک به زندان اوين منتقل شده بودند انتشار يافت و نام محمد كامرانی هم در ميان آنها به چشم می‌خورد» (روزنامه اعتماد ملی).

شاهدعینی در مصاحبه با بنیاد برومند در مورد آقای کامرانی می‌گوید: «محمد کامرانی هم با ما زندانی بود. ما همگی در اندرزگاه بخش یک بودیم. کامرانی در اتاق ٥ بود و روی تخت دوم می‌خوابید. حالت تهوع داشت. خیلی حالش بد بود و هر روز بیمار بود. دو روز پس از اینکه ما را به اوین بردند او بیهوش شده بود. می توانستی آثار کبودی را روی بدنش، دستهایش و بازوانش ببینی. شانه اش زخمی و عفونی شده بود. او را به بهداری اوین بردند. بعد که درباره او پرسیدیم گفتند که در بهداری است. ما تظاهر به بیماری کرده و به بهداری رفتیم. دکتر گفت که او مرده است. او را به بیمارستان بردند و در آنجا مرد. کامرانی بسیار آرام و مؤدب بود. احتمالا حدود ۱۹ سال داشت».

این شاهد می افزاید که هنگامی که او و دیگر بازداشت‌شدگان به زندان کهریزک رسیدند، زندانیان آنجا بسیار لاغر و گرسنه بودند و او خود شاهد مرگ یکی از زندانیان بوده است. او را نیز یک بار از پا آویزان کرده و با شلنگ زده بودند. این فرد مشاهداتش را در زندان کهریزک چنین شرح می‌دهد: «[در هنگام ورود به کهریزک] آنها ما را گشتند و وارد حیاط شدیم. اسامی ما را گرفتند و مجبورمان کردند تمامی لباسهایمان را درآوریم. همگی برهنه بودیم. مجبورمان کردند تا لباسهایمان را توی یک سطل آشغال بیاندازیم. بعد از ۳۰ دقیقه برهنه نگهداشتن ما، کتک زدن با چوب و شلنگی بزرگ در حیاط شروع شد... خیلی درد داشت. حدود ساعت ٦ یا ۷ عصر بود که ما را به «قَرَن [قرنطینه] یک» بردند. توانستیم یک تیکه لباس دور کمر خود ببندیم. در آنجا با کسانی روبرو شدیم که از مدتی قبل [در زندان کهریزک] در بازداشت بودند. برخی از آنها شبیه گرسنگان بیافرایی بودند. خیلی لاغر و گرسنه بودند. تعداد ما خیلی زیاد بود بطوریکه در جایی که شاید برای ۲۰ نفر بود حدود ۱٦۰ نفر را گنجانده بودند. بنابراین نمی توانستیم بنشینیم. می بایست ایستاده بخوابیم. نیمی از ما می نشست و نیمی دیگر می ایستاد. اجازه نداشتیم به توالت برویم. همگی چند بار از حال رفتیم. خیلی گرم بود. یک دریچه کوچک برای ورود هوا وجود داشت که شبها از آن بوی گازوئیل می آمد. پنجره ای وجود نداشت. ما برای هوا به در زدیم اما آنها بجایش گازوئیل به داخل فرستادند. خیلی تشنه بودیم... بازداشتی ها درخواست آب کردند اما تنها به اندازه یک تا دو لیوان آب در روز می گرفتیم... روزی یک قطعه نان و کمتر از ربع سیب زمینی به ما می دادند. ساعت ٤ صبح به داخل می ریختند و ما را به حیاط هل می دادند و با شلنگ می زدند... روز سوم یا چهارم بود که ساعت ۱۲ ظهر ما را به حیاط بردند. نیمی از ما را مجبور کردند تا روی چهار دست و پا راه برویم و دیگر زندانیان را روی پشتمان ببریم. می بایست آنها دور حیاط می بردیم. زمین بقدری داغ بود که می سوختیم. بعد از پنج دقیقه روی زمین فقط خونی می دیدم که از دستها و زانوان دیگران ریخته بود... ما دور حیاط را بیست تا بیست و پنج بار طی کردیم. اگر متوقف می شدیم ما را می زدند. هر کسی زخمی یا شکستگی استخوان در ناحیه ای از بدنش داشت. محیط بقدری کثیف و گرم بود که هر زخمی بلافاصله چرکی می شد. همه عفونت داشتند... نگهبانان بخاطر بوی بد ماسک می زدند. در کهریزک چندین نفر بیهوش بودند. مسئولان می دیدند که ممکن است زنده نمانیم.» یکی از مسئولان کهریزک پس از ورود دستگیرشدگان روز ۱۸ تیر به بازداشتگاه به آنها یادآوری کرد: «اینجا اسمش کهریزک است. کهریزک یعنی آخر دنیا. اینجا همه شما خوی وحشیگری می گیرید. اینجا کسی زنده بیرون نمیره.»

دادگاه

برای آقای محمد کامرانی هیچ دادگاهی تشکیل نشد و او در هیچ دادگاهی محاکمه نشد.

اتهامات

شاهد عینی در مورد کسانی که در ۱۸ تیر دستگیر شدند، می‌گوید: «در پلیس امنیت به دستگیرشدگان، که در نقاط مختلف شهر بازداشت شده بودند، برگه‌های از پیش کپی شده با اتهامات یکسان داده شد و آنها مجبور بودند برگه مربوط را انگشت بزنند.»

مدارک و شواهد

مدارک و شواهدی که بصورت شخصی دال براحراز جرم افراد دستگیر شده در جریان اعتراضات روز ١٨ تیرماه ١٣٨٨ باشد، به آنها ارائه نشد واتهامات منتسب به همه افراد یکسان بود. بر اساس گزارشهای مختلف، همین جرایم به افراد دیگری نیز که بازداشت آنها ربطی به اعتراضات ١٨ تیر ماه نداشته، نسبت داده شده است. به گفته شاهد عینی، قاضی و ماموران انتظامی با خشونت آنها را وادار به قبول اتهامات از پیش تایپ شده کردند و از آنها خواستند که به سئوالاتی در مورد شغل، خالکوبی بر بدن، سفر و یا قصد مسافرت به خارج از کشور پاسخ دهند.

دفاعیات

برای بررسی اتهامات آقای کامرانی دادگاهی تشکیل نشد و به او فرصتی برای دفاع از خود داده نشد.

حکم

آقای محمد کامرانی روز ۲٥ تیر در اثر جراحات وارده درگذشت و روز شنبه ۲۷ تیر ۱۳۸۸ در بهشت زهرا به خاک سپرده شد.

دوروز پس از مرگ محمد، پدر او به دادسرا مراجعه كرد و با طرح شكايتی درخواست رسيدگي به موضوع را مطرح كرد. بازپرس جنايی از آغاز تحقيقات در مورد مرگ آقای کامرانی خبر داد و گفت: «تا اين لحظه حتی گزارش اوليه فوت او به دست من نرسيده است و تنها پرونده برای رسيدگی به شعبه سوم بازپرسی جنايی ارجاع شده است. اين جوان در بيمارستان مهر جان سپرده است و پدرش مدعی است كه فرزندش از سوی ماموران امنيتی بازداشت شده و از زندان به بيمارستان انتقال يافته و در آنجا جان سپرده است» (اعتماد ملی).

به گزارش ایسنا و به نقل ازمدير كل زندان‌های استان تهران، «محسن روح الامينی و محمد كامرانی مننژيت داشتند. آنها جزو يک مجموعه بودند كه بايد تحويل اوين می‌شدند. آقای كامرانی در زندان حالش به هم خورد. وی از نظر ظاهری مشكلی نداشته و ساعت ٥ بعد از ظهر از خودروی اعزام پياده می‌شود و در صف پذيرش زندان حالش به هم می‌خورد، او را به بيمارستان زندان منتقل می‌كنند و پزشک آنجا تشخيص می‌دهد كه او را به بيمارستان لقمان منتقل كنند و قبل از فوت، نامه آزادی او صادر شده بود و وقتی زنده بود شبانه تحويل خانواده‌اش شد و روز بعد فوت كرده و تمام پزشكان بيمارستان و پزشک قانونی تاييد كردند كه وی مننژيت داشته است.»

در ديداركميته ‌ويژه مجلس برای بررسی مسائل مربوط به بازداشت‌شدگان اخير با دادستان وقت قرار شد پرونده‌ بالينی روح‌الامينی و كامرانی دراختيار اين هيات قرار‌گيرد. سخنگوی این كميته (که توسط كميسيون امنيت ملی و سياست خارجی مجلس برای بررسی مسائل مربوط به بازداشت شدگان جريانات اخير ایجاد شده است)، در خصوص موضوع كشته شدن این دو نفر گفت: كميته از آقای مرتضوی توضيح خواست و به گفته او آن‌ها دچار بيماری مننژيت بودند (ایسنا).

پدر محمد کامرانی در تاریخ ۱٥ اسفند ۱۳۸۸ طی مصاحبه‌ای که در سایت گویا نیوز منتشر شد اظهار داشت: «از اینکه بعضی از کسانی که به طور مستقیم یا غیرمستقیم در این پرونده در مظان اتهام هستند، بدون توجه به احساسات و حقوق خانواده‌های داغ دیده کهریزک، توسط مسئولان و دولتمردان، پست‌های جدید می‌گیرند ابراز تاسف می‌کنم... حداقل صبر می‌کردند بعد از اتمام مراحل دادگاه این اشخاص را برای پست‌های جدید منصوب می‌کردند.»

بنا به اطلاعات موجود، حکم رسمی برای اعدام آقای کامرانی صادر نشده است. حکم انتقال به بازداشتگاه کهریزک که در طی سالهای اخیر تعداد زیادی از زندانیان در آنجا به دلیل بدرفتاری، شکنجه، گرما، و وضعیت بهداشتی غیراستاندارد جان خود را از دست داده بودند دال بر این است که مراجع قضایی و انتظامی، آقای کامرانی و دیگر دستگیرشدگان را بدون بازجویی و دادگاه محکوم کرده و آنها را آگاهانه در معرض خطر مرگ قرار داده بودند. رفتار مسئولان کهریزک با آنها در بدو ورود به بازداشتگاه، اظهارات مقامات قضایی و انتظامی در این باره، نبودن پیگیری قضایی جدی و اینکه قاضی مسئول انتقال دستگیر شدگان به کهریزک همچنان در مقام قضاوت باقی مانده، تصمیم مقامات مسئول را برای برخورد قاطع با معترضین تأیید می‌کند.

نام چند تن از بازداشت شدگان در تیر ماه ۱۳۸۸، بخصوص پسر مشاور یکی از مقامات ارشد جمهوری اسلامی باعث شد که فاجعه زندان کهریزک بحث روز شود. برخی از مقامات فرستادن معترضان، به خصوص دانشجویان، را به کهریزک نتیجه یک اشتباه یا «کج سلیقی» اعلام کردند و نهایتاً رهبر جمهوری اسلامی دستور بستن بازداشتگاه را صادر کرد. مقامات در مورد «دلجویی» از افرادی که به کهریزک فرستاده شده بودند و پرداخت غرامت به آنها در مقابل دوربینهای تلویزیون صحبت کردند و سازمان قضایی نیروهای مسلح آنها را تشویق به شکایت از مسئولان کهریزک کردند. کمیته ویژه مجلس نیز گزارشی در این مورد تهیه کرد. دادستان عمومی و انقلاب وقت تهران در نامهای خطاب به رییس مجلس شورای اسلامی، به تاریخ ٢٦ دی ١٣٨٨، فرستادن بازداشت شدگان به کهریزک را تایید کرد و هر نوع اشتباه یا تخلف از طرف دادستانی را در این مورد رد کرد.

دادستان وقت، در جواب گزارش کمیته ویژه مجلس در مورد بازداشتگاه کهریزک، با رد ادعای کمیته مبنی بر اینکه کهریزک ظرفیت و جا نداشته و قاضی دستور دهنده اصرار به پذیرش داشته، تاکید کرد که از حدود ٣٨٠ نفر بازداشت شدگان ١٨ تیر مقابل دانشگاه تهران، قضات دادگاه حدود ١٤٧ نفر را به کهریزک اعزام کردند. او همچنین اشاره کرد که این اعزام با استعلام از زندان کهریزک صورت گرفته و «مسئولین مربوطه در نیروی انتظامی تهران بزرگ» اعلام کرده بودند که ظرفیت نگهداری ٤٠٠ نفر زندانی جدید را دارند. او تاکید کرد که این انتقال قانونی بوده است و «دادیار... سابق شعبه اول معاونت امنیت دادسرای تهران» دستور اعزام به کهریزک را صادر و «نامه زندان» را امضا کرده است. وی تاکید کرده است «از منظر قانونی به لحاظ اینکه این بازداشتگاه یک مکان رسمی و قانونی است [ارسال متهمان] تخلف انتظامی محسوب نمی‌شود».

ماهها پیش از این اظهارات، ماموران امنیتی و انتظامی افرادی را که با تشویق سازمان قضایی نیروهای مسلح از زندانبانان شکایت کرده بودند با خشونت و دستگیریهای متعدد مرعوب کرده و آنها را مجبور کرده بودند که شکایت خود را پس بگیرند.

بنا بر اطلاعات موجود دادگاهی غیرعلنی برای رسیدگی به جرایم مسئولان بازداشتگاه کهریزک تشکیل شد. مسئولان به خانواده قربانیان گفته‌اند که به جرائم قاضی هایی که دستور فرستادن دستگیر شدگان روز ١٨ تیر ماه را به کهریزک صادر کرده‌اند، در دادگاه ویژه قضات رسیدگی خواهد شد. اینکه پرونده‌ای برای آنها تشکیل شده است یا نه، روشن نیست. همچنین مسئولان به خانواده‌های شاکیان گفته‌اند به علت غیر علنی بودن دادگاه نباید در مورد روند رسیدگی به پرونده اطلاع رسانی کنند. خانواده‌های قربانیان به روند این دادگاه و کیفر خواست مطرح شده، معترض هستند.

آخرین جلسه روز ۱۷ خرداد ۱۳۸۹ برگزار شده است. دادگاه روز ۹ تیرماه ۱۳۸۹ حکم محکومیت یازده نفر را صادر کرده و یک نفر را تبرئه می کند. بنابر رای دادگاه دو نفر به اتهام قتل محسن روح الامینی و محمد کامرانی به قصاص و ۹ نفر دیگر به تحمل حبس، پرداخت دیه، جزای نقدی، انفصال موقت از خدمت و شلاق تعزیری محکوم می شوند. (ایلنا، ۹ تیر ۱۳۸۹) پدر آقای محمد کامرانی، یکی دیگر از قربانیان بازداشتگاه کهریزک، طی مصاحبه ای که پس از پایان جلسات دادگاه انجام داده بود، از شهادت کسانی که به کهریزک مورد شکنجه و آزاد قرار گرفته بودند صحبت کرد و اظهار داشت که متهمان این دادگاه تنها مأموران بوده و کسی از آمران محاکمه نشده است، می افزاید: "من شخصا اداره کنندگان امور کشور را مسئول می دانم و کسانی که چنین شرایطی را ایجاد کردند." (روز ۲۸ خرداد ۱۳۸۹)

خلاصه رویدادهای ایران پس از انتخابات

پس از اعلام پیروزی مجدد محمود احمدی‌نژاد با اکثریت ٦٣/٦٢ درصدی آرا در دهمین دوره انتخابات رییس جمهوری ایران، که در تاریخ جمعه ٢٢ خرداد ١٣٨٨ برگزار شد، اعتراضهای سراسری مردم به نتیجه انتخابات شروع شد. سرویس پیامک تلفنهای همراه در ایران، از ساعت ١١ شب پنج‌شنبه (٢١ خرداد ١٣٨٨) قطع شد. این اختلال در سرویس پیامک در طول برگزاری انتخابات و تا دهم تیرماه ادامه داشت. در هنگام برگزاری انتخابات، جانشین فرمانده نیروی انتظامی ایران اعلام کرد که تجمع هوادارن نامزدهای ریاست جمهوری در تمام کشور غیرقانونی است. عصر همان روز مانوری به نام مانور اقتدار در میدانهای مختلف شهر تهران و با هدف «برقراری نظم و امنیت در شعب و صندوق‌های اخذ رأی» در تهران انجام شد. در حالی که وزیر کشور ایران گفته بود اعلام تدریجی نتایج انتخابات ریاست جمهوری این کشور پس از اذان صبح (حدود ساعت چهار صبح) آغاز خواهد شد، رئیس ستاد انتخابات کشور کمی پس از نیمه شب اعلام نتایج را آغاز کرد.

پس از اعلام نتیجه، مردم با اعتقاد بر اینکه تقلب انجام گرفته است در روز ٢٣ خرداد به خیابانها آمدند و اعتراض خود را ابراز داشتند. موسوی، کروبی و رضایی، رقیبان احمدی نژاد در این انتخابات، اعلام کردند که تخلفات زیادی در انتخابات انجام گرفته است و به نتیجه اعتراض کردند. آنها شکایت خود را به شورای نگهبان ارایه کردند و خواستار ابطال انتخابات و برگزاری انتخابات مجدد شدند. در عین حال، ولی فقیه ایران، آیت الله خامنه‌ای قبل از بررسی نتیجه توسط شورای نگهبان، پیروزی محمود احمدی نژاد را تبریک گفت. تعداد زیادی از افرادی که در ستادهای انتخاباتی کروبی و موسوی فعالیت داشتند بازداشت شدند.

روز ۲٥ خرداد، راهپیمایی بی‌سابقه‌ای در خیابانهای مرکزی تهران برگزار شد. به نقل از شهردار تهران، گفته می‌شود حدود سه ملیون نفر در این راهپیمایی شرکت کرده‌اند. درهنگام پایان گرفتن راهپیمایی، عده‌ای از مردم توسط نیروهای شبه‌نظامی، کشته و زخمی شدند. دولت ایران برای جلو گیری از انتشار اخبار، خبرنگاران خارجی را اخراج کرد و خبرگزاریها را از فرستادن اخبار منع نمود. در سه روز بعد نیز، راهپیمایی‌های گسترده و آرام با شرکت معترضان در تهران برگزار شد. به دنبال اعلام حمایت آیت‌الله خامنه‌ای از احمدی‌نژاد در نماز جمعه ٢٩ خرداد ١٣٨٨ و هشدار وی به معترضان مبنی بر اینکه مسئولیت هرج و مرج و تبعات آن به عهده خودشان است، که سازمان عفو بین الملل آن را «مشروعیت بخشیدن به اعمال خشونت توسط نیروهای انتظامی» برای سرکوب معترضان خواند، سرکوبها صورت جدیدی به خود گرفت. در روز ۳۰ خرداد و پس از آن، پلیس و نیروهای شبه‌نظامی به سرکوب معترضان پرداختند. هر گونه تجمع مردمی غیر قانونی اعلام شد و توسط پلیس و لباس شخصیها به خشونت کشیده شد.

نیروهای شبه نظامی موسوم به لباس شخصی، گروههایی هستند که در جریان تجمعها و فعالیتهای صنفی، دانشجویی، انتخاباتی واعتراضی برای سرکوب مردم استفاده می‌شوند. از اینکه این گروهها چگونه سازماندهی می‌شوند یا از چه کسانی دستور می‌گیرند، اطلاعات زیادی در دست نیست. این نیروها لباس معمولی بر تن می‌کنند و فاقد یونیفرم مشخص هستند. آنها گاه با چوب و چماق و گاه با زنجیر و چاقو یا با باتون و اسلحه گرم تجهیز می‌شوند و زمانی که حکومت قصد سرکوب مردم را دارد ظاهر می‌شوند. آنچه روشن است، اینست که نیروهای انتظامی اگر با آنها همراهی نکنند، هیچ واکنشی برای مهار خشونت آنها نشان نمی‌دهند و لباس شخصی‌ها آزادانه در میان نیروهای انتظامی رفت و آمد می‌کنند و در برابر پلیس اقدام به ضرب و شتم وحشیانه معترضان می‌کنند. در جریان حوادث پس از انتخابات خرداد ماه ١٣٨٨، مردم با قرار دادن عکس این افراد در اینترنت، تعدادی از آنها را شناسایی کردند و مدارکی دال بر رابطه این افراد با بسیج، سپاه پاسداران و نیروهای اطلاعاتی ارایه دادند. در بیست پنجم شهریور ماه ۱۳۸۸ جانشین فرمانده سپاه سيدالشهداء استان تهران شرکت فعال نیروی مقاومت بسیج و نقش تعیین کننده آنها را در سرکوب مردم تایید کرد و گفت: «بسيجی‌ها با حضور خود در حوادث اخير چشم فتنه‌گران را كور كردند و بايد از آن‌ها قدردانی شود... دشمنان اسلام با غبارآلود كردن فضا می‌خواستند در حوادث اخير سوءاستفاده كنند اما به حمدالله با روشنگری مقام معظم رهبری در مقابل اين فتنه پيروز شدیم.» وی همچنین تأکید کرد که: «جوانان غيور و ولايت‌مدار بسيجی كه نسل دوم و سوم انقلاب بودند در اين صحنه موفق شدند و پيروز ميدان بودند.»

در جریان اعتراضات خسارتهایی به اموال شهروندان وارد شد. در آن زمان، مقامهای مسئول و رادیو و تلویزیون دولتی سعی کردند این تخریبها را به معترضان نسبت دهند و سرکوب را توجیه کنند. این در حالی بود که عکسهای و فیلمهایی در اینترنت منتشر شد که نیروهای انتظامی را در حال تخریب، در خیابانهای فرعی و جاهای خلوت و دور از جریان اعتراضهای مردمی نشان می‌دادند. همچنین فرمانده نيروی انتظامی جمهوری اسلامی در تاریخ ٢٨ مهر ١٣٨٨ در همایش عمومی فرماندهان و مدیران فرماندهی انتظامی تهران بزرگ، تخریب اموال شهروندان توسط نیروهای انتظامی را اذعان داشت و مسئولیت آنرا پذیرفت.

اطلاع دقیقی از تعداد کشته شدگان، زخمیها و ناپدید شده‌ها در دست نیست. بنا بر گزارشهای مختلف، تعداد قربانیان این راهپیماییها در سراسر ایران، صدها نفر است که نام بیش از ٧٠ نفر گزارش شده است. همچنین مقامهای مسئول، خانواده برخی از قربانیان را تهدید کرده‌اند که سکوت اختیار کنند و با رسانه‌‌ها مصاحبه نکنند. گفته می‌شود که شرایط پس دادن جسد به خانواده‌ها، عوض کردن علت فوت در گواهی پزشکی قانونی به علل طبیعی مانند سکته قلبی و...، سلب حق شکایت از بستگان کشته شده‌ها و خودداری از برگزاری مراسم یادبود برای عزیزانشان بوده است. بر طبق اعلام منابع دولتی، پس از ۲۲ خرداد، بیش از ٤٠٠٠ نفر در سراسر کشور بازداشت شدند که تعداد کثیری در بازداشتگاه کهریزک بدون رعایت حقوق زندانیان و حداقل امکانات بهداشتی نگهداری شدند. گزارشهای متعددی در مورد خشونت، شکنجه و تجاوز به بازداشت شدگان منتشر شده است. تعدادی از بازداشت شدگان در اثر ضرب و شتم در دوران بازداشت و شرایط سخت و طاقت فرسا و شکنجه‌هایی که در زندان کهریزک متحمل شدند، جان سپردند.

تصحیح و یا تکمیل کنید