بنیاد عبدالرحمن برومند

برای حقوق بشر در ایران

https://www.iranrights.org
امید، یادبودی در دفاع از حقوق بشر در ایران
یک سرگذشت

یعقوب بروایه

درباره

سن: ۲۷
ملیت: ايران
مذهب: احتمال قوی اسلام
وضعیت تأهل: نامعلوم

مورد

تاریخ کشته‌شدن: ۱۰ تیر ۱۳۸۸
محل: تهران، استان تهران، ايران
نحوه کشته‌شدن: شلیک خودسرانه
اتهامات: اتهام نامعلوم

ملاحظات

اطلاعات در مورد آقای یعقوب بروایه بر گرفته از خبرنامه امیرکبیر (٢٢ تیر ١٣٨٨)، خبرگزاری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران – هرانا (٣٠ تیر ١٣٨٨)، خبرگزاری فارس (٣٠ تیر ١٣٨٨)، رادیو فرانسه (٣١ خرداد ١٣٨٨)، ویدیوهای سایت یوتیوب در این باره و سرانجام، اطلاعات دریافتی از یک منبع آگاه است.

آقای یعقوب بروایه، ٢٧ ساله، دانشجوی کارشناسی ارشد رشته ادبیات نمایشی دانشکده هنر ومعماری دانشگاه آزاد تهران بود. خانوادۀ آقای بروایه ساکن خوزستان هستند. بنا به گفتۀ یک منبع آگاه، او تحصیلاتش را در مقطع کارشناسی در اراک به پایان برد. او سختکوش بود و برای پذیرش در آزمون کارشناسی ارشد بسیار زحمت کشید و با پذیرفته شدن در دانشکده هنر و معماری برای ادامه تحصیل به تهران رفت. گفته می‌شود او به شعر و ادبیات علاقمند بود و قلم بسیار خوبی داشت. وی دربارۀ تئاتر مطلب و گزارش برای روزنامه‌ها می‌نوشت. کسانی که او را از نزدیک می‌شناختند از او به عنوان یک جنوبی خونگرم و مهربان که بدی در وجودش راه نداشت، یاد می‌کنند.

از روز ٣٠ خرداد ١٣٨٨، به دنبال ادامۀ اعتراض‌های مردمی نسبت به نتیجه انتخابات ریاست جمهوری، سرکوب دولتی وارد مرحله جدیدی شد. تجمعات آن روز توسط بسیجی‌ها و نیروهای لباس شخصی در نقاط مختلف تهران به خشونت کشیده شد و نیروهای بسیجی از پشت بام پایگاه مقاومت بسیج، جنب مسجد لولاگر واقع در تقاطع خیابان‌های نواب و آذربایجان، بر روی مردم معترض آتش گشودند. در جریان این تیراندازی‌ها، تعدادی از مردم زخمی یا کشته شدند. آمار دقیقی از تلفات آن‌ روز در دست نیست. فیلم تیراندازی بسیجی‌ها از پشت بام مرکز نامبرده به سوی مردم در چهارم تیرماه ١٣٨٨ از کانال‌های خبری، ازجمله تلویزیون الجزیره پخش شد. فیلم‌های دیگری نیز که مردم با تلفن‌های همراه از این حادثه گرفته‌اند در سایت یوتیوب موجود است. این تصاویر به روشنی ٢ نفر را که مورد اصابت گلوله قرار گرفته‌اند، نشان می‌دهند. در واکنش به این حمله، پایگاه بسیج مسجد لولاگر از سوی مردم خشمگین به آتش کشیده شد. فردای آن روز، تلویزیون دولتی ایران از به آتش کشیده شدن این مسجد توسط «آشوبگران» در شب پیش به هنگام اذان مغرب و کشته شدن چند تن از نمازگزاران خبر داد. این در حالی بود که طبق تصاویر نشان‌داده شده، زمان وقوع این حادثه، روز بوده است. به علاوه، خبر کشته شدن نمازگزاران در همان روز تکذیب شد (رادیو فرانسه، ٣١ خرداد ١٣٨٨).

بنا بر اطلاعات موجود، آقای بروایه در روز شنبه ٣٠ خرداد ١٣٨٨، پس از پایان یافتن جلسه امتحان دانشگاه، به همراه چند تن از دوستانش از دانشگاه به خانه بازمی‌گشت. خانه دانشجویی آقای بروایه دو کوچه پایین‌تر از مسجد لولاگر قرار داشت. دوستان آقای بروایه در اثر شلیک گاز اشک آور او را گم کردند و او در جریان تیراندازی نیروهای بسیجی مسجد از ناحیه سر مورد اصابت قرار گرفت. مردم وی را به بیمارستان منتقل کردند. او ١١ روز در کما بسر برد و در روز دهم تیر ماه جان باخت. پیکر او در روستای بروایه در نزدیکی اهواز به خاک سپرده شد.

واکنش مسئولان

به گفته یک منبع آگاه، هنگامی که آقای بروایه در بیمارستان بستری بود، هیچ‌یک از مقام‌های مسئول جویای حال و وضعیت او نشده‌اند. به گفته همین منبع آگاه، برای آقای بروایه پس از فوت، به عنوان بسیجی فعال کارت عضویت صادر کرده‌اند. معمول است که برای بسیجیان کشته شده مراسم گرامیداشت و تجلیل برگزار می‌شود، اما برای آقای بروایه هیچ مراسم یادبود و تقدیر و تجلیلی از جانب مقامات جمهوری اسلامی برگزار نشد و هیچ مقام رسمی و دولتی از او به عنوان بسیجی، نامی به میان نیاورده‌است. گزارش شده است که مقامات حکومتی با تهدید و تطمیع سعی کرده‌اند خانواده‌های کشته شدگان را قانع کنند که فرزندانشان را بسیجی معرفی کنند. به نظر می‌رسد این اخبار ضد و نقیض توسط خود حکومت و سایت‌های اینترنتی وابسته به آنان منتشر می‌شوند تا دستیابی به اطلاعات صحیح را ناممکن گردانند.

خانواده

بنا بر گفته‌های یک منبع آگاه، پس از آنکه دوستان آقای بروایه او را در جلوی مسجد لولاگر گم کردند تا ٤ روز از او بی‌خبر بودند. سرانجام با مشاهدۀ فیلمی از تلویزیون بی‌بی‌سی که صحنه‌ای را نشان می‌داد که آقای بروایه زخمی شده و بر زمين افتاده بود، به وضعیت او پی بردند و پس از جستجو، آقای بروایه را در بیمارستان لقمان به حالت کما یافتند.

بعد از شلیک گلوله به آقای بروایه، اطلاعات ضد و نقیض و مصاحبه‌هایی با والدینش منتشر شد که سپس تکذیب شد و یا به دلایل مختلف مورد تردید قرار گرفت.

روز بعد از مرگ آقای بروایه، پدر ایشان در مصاحبه با خبرگزاری فارس گفت: «پسرم ... در راه جمهوری اسلامی ايران شهيد شد...» (خبرگزاری فارس، ٣٠ تیر ١٣٨٨). اما پدر ایشان اشاره‌ای نکرد که پسرش توسط چه کسانی کشته شده است. این در حالی است که یک منبع آگاه، اظهارات پدر ایشان را ناشی از فشارهای مضاعف دولتی بر خانواده و ترس وی می‌داند. این منبع اظهار می‌کند که آقای یعقوب بروایه از هواداران آقای موسوی، یکی از کاندیداهای انتخابات ریاست جمهوری بوده است.

خلاصه رویدادهای ایران پس از انتخابات

پس از اعلام پیروزی مجدد محمود احمدی‌نژاد با اکثریت ٦٣/٦٢ درصدی آرا در دهمین دوره انتخابات رییس جمهوری ایران، که در تاریخ جمعه ٢٢ خرداد ١٣٨٨ برگزار شد، اعتراضهای سراسری مردم به نتیجه انتخابات شروع شد. سرویس پیامک تلفنهای همراه در ایران، از ساعت ١١ شب پنج‌شنبه (٢١ خرداد ١٣٨٨) قطع شد. این اختلال در سرویس پیامک در طول برگزاری انتخابات و تا دهم تیرماه ادامه داشت. در هنگام برگزاری انتخابات، جانشین فرمانده نیروی انتظامی ایران اعلام کرد که تجمع هوادارن نامزدهای ریاست جمهوری در تمام کشور غیرقانونی است. عصر همان روز مانوری به نام مانور اقتدار در میدانهای مختلف شهر تهران و با هدف «برقراری نظم و امنیت در شعب و صندوق‌های اخذ رأی» در تهران انجام شد. در حالی که وزیر کشور ایران گفته بود اعلام تدریجی نتایج انتخابات ریاست جمهوری این کشور پس از اذان صبح (حدود ساعت چهار صبح) آغاز خواهد شد، رئیس ستاد انتخابات کشور کمی پس از نیمه شب اعلام نتایج را آغاز کرد.

پس از اعلام نتیجه، مردم با اعتقاد بر اینکه تقلب انجام گرفته است در روز ٢٣ خرداد به خیابانها آمدند و اعتراض خود را ابراز داشتند. موسوی، کروبی و رضایی، رقیبان احمدی نژاد در این انتخابات، اعلام کردند که تخلفات زیادی در انتخابات انجام گرفته است و به نتیجه اعتراض کردند. آنها شکایت خود را به شورای نگهبان ارایه کردند و خواستار ابطال انتخابات و برگزاری انتخابات مجدد شدند. در عین حال، ولی فقیه ایران، آیت الله خامنه‌ای قبل از بررسی نتیجه توسط شورای نگهبان، پیروزی محمود احمدی نژاد را تبریک گفت. تعداد زیادی از افرادی که در ستادهای انتخاباتی کروبی و موسوی فعالیت داشتند بازداشت شدند.

روز ۲٥ خرداد، راهپیمایی بی‌سابقه‌ای در خیابانهای مرکزی تهران برگزار شد. به نقل از شهردار تهران، گفته می‌شود حدود سه ملیون نفر در این راهپیمایی شرکت کرده‌اند. درهنگام پایان گرفتن راهپیمایی، عده‌ای از مردم توسط نیروهای شبه‌نظامی، کشته و زخمی شدند. دولت ایران برای جلو گیری از انتشار اخبار، خبرنگاران خارجی را اخراج کرد و خبرگزاریها را از فرستادن اخبار منع نمود. در سه روز بعد نیز، راهپیمایی‌های گسترده و آرام با شرکت معترضان در تهران برگزار شد. به دنبال اعلام حمایت آیت‌الله خامنه‌ای از احمدی‌نژاد در نماز جمعه ٢٩ خرداد ١٣٨٨ که سازمان عفو بین الملل آن را «مشروعیت بخشیدن به اعمال خشونت توسط نیروهای انتظامی» برای سرکوب معترضان خواند، سرکوبها صورت جدیدی به خود گرفت. در روز ۳۰ خرداد و پس از آن، پلیس و نیروهای شبه‌نظامی به سرکوب معترضان پرداختند. هر گونه تجمع مردمی غیر قانونی اعلام شد و توسط پلیس و لباس شخصیها به خشونت کشیده شد.

نیروهای شبه نظامی موسوم به لباس شخصی، گروههایی هستند که در جریان تجمعها و فعالیتهای صنفی، دانشجویی، انتخاباتی واعتراضی برای سرکوب مردم استفاده می‌شوند. از اینکه این گروهها چگونه سازماندهی می‌شوند یا از چه کسانی دستور می‌گیرند، اطلاعات زیادی در دست نیست. این نیروها لباس معمولی بر تن می‌کنند و فاقد یونیفرم مشخص هستند. آنها گاه با چوب و چماق و گاه با زنجیر و چاقو یا با باتون و اسلحه گرم تجهیز می‌شوند و زمانی که حکومت قصد سرکوب مردم را دارد ظاهر می‌شوند. آنچه روشن است، اینست که نیروهای انتظامی اگر با آنها همراهی نکنند، هیچ واکنشی برای مهار خشونت آنها نشان نمی‌دهند و لباس شخصی‌ها آزادانه در میان نیروهای انتظامی رفت و آمد می‌کنند و در برابر پلیس اقدام به ضرب و شتم وحشیانه معترضان می‌کنند. در جریان حوادث پس از انتخابات خرداد ماه ١٣٨٨، مردم با قرار دادن عکس این افراد در اینترنت، تعدادی از آنها را شناسایی کردند و مدارکی دال بر رابطه این افراد با بسیج، سپاه پاسداران و نیروهای اطلاعاتی ارایه دادند. در بیست پنجم شهریور ماه ۱۳۸۸ جانشین فرمانده سپاه سيدالشهداء استان تهران شرکت فعال نیروی مقاومت بسیج و نقش تعیین کننده آنها را در سرکوب مردم تایید کرد و گفت: «بسيجی‌ها با حضور خود در حوادث اخير چشم فتنه‌گران را كور كردند و بايد از آن‌ها قدردانی شود... دشمنان اسلام با غبارآلود كردن فضا می‌خواستند در حوادث اخير سوءاستفاده كنند اما به حمدالله با روشنگری مقام معظم رهبری در مقابل اين فتنه پيروز شدیم.» وی همچنین تأکید کرد که: «جوانان غيور و ولايت‌مدار بسيجی كه نسل دوم و سوم انقلاب بودند در اين صحنه موفق شدند و پيروز ميدان بودند.»

در جریان اعتراضات خسارتهایی به اموال شهروندان وارد شد. در آن زمان، مقامهای مسئول و رادیو و تلویزیون دولتی سعی کردند این تخریبها را به معترضان نسبت دهند و سرکوب را توجیه کنند. این در حالی بود که عکسهای و فیلمهایی در اینترنت منتشر شد که نیروهای انتظامی را در حال تخریب، در خیابانهای فرعی و جاهای خلوت و دور از جریان اعتراضهای مردمی نشان می‌دادند. همچنین فرمانده نيروی انتظامی جمهوری اسلامی در تاریخ ٢٨ مهر ١٣٨٨ در همایش عمومی فرماندهان و مدیران فرماندهی انتظامی تهران بزرگ، تخریب اموال شهروندان توسط نیروهای انتظامی را اذعان داشت و مسئولیت آنرا پذیرفت.

اطلاع دقیقی از تعداد کشته شدگان، زخمیها و ناپدید شده‌ها در دست نیست. بنا بر گزارشهای مختلف، تعداد قربانیان این راهپیماییها در سراسر ایران، صدها نفر است که نام بیش از ٧٠ نفر گزارش شده است. همچنین مقامهای مسئول، خانواده برخی از قربانیان را تهدید کرده‌اند که سکوت اختیار کنند و با رسانه‌‌ها مصاحبه نکنند. گفته می‌شود که شرایط پس دادن جسد به خانواده‌ها، عوض کردن علت فوت در گواهی پزشکی قانونی به علل طبیعی مانند سکته قلبی و...، سلب حق شکایت از بستگان کشته شده‌ها و خودداری از برگزاری مراسم یادبود برای عزیزانشان بوده است. بر طبق اعلام منابع دولتی، پس از ۲۲ خرداد، بیش از ٤٠٠٠ نفر در سراسر کشور بازداشت شدند که تعداد کثیری در بازداشتگاه کهریزک بدون رعایت حقوق زندانیان و حداقل امکانات بهداشتی نگهداری شدند. گزارشهای متعددی در مورد خشونت، شکنجه و تجاوز به بازداشت شدگان منتشر شده است. تعدادی از بازداشت شدگان در اثر ضرب و شتم در دوران بازداشت و شرایط سخت و طاقت فرسا و شکنجه‌هایی که در زندان کهریزک متحمل شدند، جان سپردند.

تصحیح و یا تکمیل کنید