بنیاد عبدالرحمن برومند

برای حقوق بشر در ایران

https://www.iranrights.org
امید، یادبودی در دفاع از حقوق بشر در ایران
یک سرگذشت

بیژن نصیرخالدی

درباره

سن: ۲۰
ملیت: ايران
مذهب: بدون باور مذهبی
وضعیت تأهل: مجرد

مورد

تاریخ کشته‌شدن: ۱۲ آبان ۱۳۶۱
محل: سنندج، استان کردستان، ايران
نحوه کشته‌شدن: حلق آویز
اتهامات: پندار و/يا گفتار ضدانقلابی

ملاحظات

اطلاعات درباره آقای بیژن نصیرخالدی، فرزند نصرت الله، از راه مصاحبه با یکی از خویشان او به دست آمده است. آقای نصیرخالدی در اردیبهشت سال ١٣٤١ در سنندج متولد شد. پس از آغاز جنگ کردستان در تابستان سال ١٣٥٨، او به همراه خانواده از سنندج به تهران نقل مکان کردند. در سال ١٣٦٠، آنها به خانه‌شان در سنندج بازگشتند. آقای نصیرخالدی به شکل متفرقه درس می‌خواند و توانست در بهار سال ١٣٦٠ دیپلم خود را کسب کند. او قصد داشت وارد دانشگاه کردستان در سنندج شود و در یک رشته فنی به ادامه تحصیل بپردازد. به گفته مصاحبه شونده، او بالغ‌تر از سنش می‌نمود، پسری بود بسیار باهوش و نمره‌های فوق العاده‌ای داشت. اطرافیان آینده درخشانی برای او پیش بینی می‌کردند.

طبق اطلاعات موجود، آقای نصیرخالدی هوادار سازمان فداییان خلق ایران، اکثریت بود. برادر بزرگ‌تر او، آقای هوشنگ نصیرخالدی در بهمن ماه سال ١٣٦٠ در سنندج اعدام شد.

در سال ۱۳٤۹ «سازمان چریکهای فدائی خلق ایران»، متأثر از انقلاب کوبا و جنبش چریکی آمریکای لاتین، با ایدئولوژی مارکسیسم - لنینیسم و با اعتقاد به مبارزه مسلحانه شهری، از ادغام دو گروه چریکی مخالف رژیم شاه به وجود آمد. این سازمان بلافاصله پس ازپیروزی انقلاب اسلامی به نفی مشی چریکی پرداخت و بر سر حمایت یا عدم حمایت از جمهوری اسلامی و شوروی، منشعب شد. سازمان فدائیان خلق (اکثریت) جمهوری اسلامی را انقلابی و ضد امپریالیست دانسته و تا اوایل سال ۱۳٦۲ از آن حمایت می‌کرد، از این تاریخ به بعد اعضای این حزب صرفاً به دلیل اعتقادات سیاسیشان هدف حملات و سرکوب جمهوری اسلامی قرار گرفتند.

دستگیری و بازداشت

آقای نصیرخالدی، در اوایل تیر ماه سال ١٣٦٠ در خانه توسط پاسداران دستگیر شد. به گفته مصاحبه شونده، بازداشت افراد بدون اعلام دلیل آن، امری «کاملاً عادی» بود. ماموران محل نگهداری او را به خانواده اعلام نکردند. اعضای خانواده پس از پیگیریهای مداوم فهمیدند که او و برادر بزرگترش که چند روز قبل از وی دستگیر شده بود در ساختمان ساواک سابق سنندج نگهداری می‌شدند. در شهریور ماه ٦٠، خانواده موفق شدند با آنها ملاقات بگیرند. از آنجایی که ملاقاتها کنترل می‌شد، آنها نمی‌تواستند آزادانه صحبت کنند. طبق اطلاعات موجود، آنها مرتب بازجویی می‌شدند و در اتاقی کثیف حبس بودند.

دادگاه

طبق اطلاعات موجود، دادگاه علنی برای آقای نصیرخالدی تشکیل نشد. خانواده از وجود هیچ دادگاهی مطلع نبودند.

اتهامات

از اتهامات رسمی آقای نصیرخالدی اطلاعی در دست نیست. ماموران به طور سربسته‌ای به خانواده وی اظهار می‌داشتند که او «ضد انقلاب» است.

در شرایطی که حداقل تضمینهای دادرسی رعایت نمی‌شود و متهمین از یک محاکمه منصفانه محرومند، صحت جرایمی که به آنها نسبت داده می‌شود مسلم و قطعی نیست.

مدارک و شواهد

در گزارش این اعدام نشانی از مدارک ارائه شده علیه متهم نیست.

دفاعیات

از دفاعیات متهم اطلاعی در دست نیست. بنا به گفته مصاحبه شونده، اتهام وی بی اساس بوده است.

حکم

از جزئیات این حکم اعدام اطلاعی در دست نیست. روز ١٢ آبان ١٣٦١، خانواده برای ملاقات آقای نصیرخالدی به ساختمان ساواک سابق رفتند، ولی ماموران به آنها خبر دادند که وی در آنجا نیست. پس از چندی، خانواده دیگر زندانیان اطلاع دادند که عده‌ای که به تازگی اعدام شده‌اند در قبرستان بهشت محمدی سنندج دفن شده‌اند. آنها نمی‌توانستند که آشکارا به به آنجا بروند چرا که ماموران مسلح از آمدن آنها به گورستان جلوگیری می‌کردند. خانواده نصیرخالدی مخفیانه به قبرستان مراجعه کردند و لباسهای بیژن را در سطل آشغال آنجا پیدا کردند. خانواده بر این باور هستند که وی همان روز ملاقات اعدام شده است. در زمان اعدام، او ٢٠ ساله بود.

تصحیح و یا تکمیل کنید