بنیاد عبدالرحمن برومند

برای حقوق بشر در ایران

https://www.iranrights.org
امید، یادبودی در دفاع از حقوق بشر در ایران
یک سرگذشت

لقمان آجی

درباره

سن: ۲۱
ملیت: ايران
مذهب: اسلام (سنی)
وضعیت تأهل: مجرد

مورد

تاریخ کشته‌شدن: ۱۶ تیر ۱۴۰۲
محل دفن مشخص است: بله
محل: هه‌لشو، قلعه دزه، سليمانيه، عراق
نحوه کشته‌شدن: اعدام فراقضایی با سلاح گرم

ملاحظات

 یکی از نزدیکان، آقای آجی، او را «فردی بسیار آرام، بدون حیله و فریب، زیرک، فعال و توانمند» توصیف کرد. به گفته این منبع،‌ او اهل به مطالعه  بود، ورزش می‌کرد و به رشته فوتبال علاقه‌ داشت

اطلاعات مربوط به پرونده آقای لقمان آجی (معروف به لقمان گرگولی)، فرزند امیر و شیلان آجی از طریق مصاحبه بنیاد برومند با یکی از نزدیکان او به دست آمده است (۲۷ خرداد ۱۴۰۲). برای تکمیل اطلاعات از وب‌سایت‌های روزنامه ایران (۱۷ تیر۱۴۰۲، شماره ۸۲۲۶)،  شبکه حقوق بشرکردستان (۱۶ تیر ۱۴۰۲)، سازمان حقوق بشری هنگاو (۱۶ و ۱۹ تیر ۱۴۰۲)، کردستان میدیا، ارگان رسمی خبری حزب دمکرات کردستان ایران (١۶ تیر ١۴٠٢)،  کُردپا (۱۹ تیر ۱۴۰۲)، ایران اینترنشنال (۱۶ تیر ۱۴۰۲) استفاده شده است.

آقای آجی روز ۲۵ خرداد سال ۱۳۷۷ در روستای «گرگولی پایین» در اطراف نقده، شهر آذربایجان غربی به دنیا آمد. خانواده آقای آجی در ۶ سالگی او به شهرستان نقده مهاجرت کردند. او تحصیلات خود را در همان شهر تا سال اول دبیرستان ادامه داد، اما به دلیل مشکلات مالی ناچار به ترک تحصیل شد و به حرفه آلومینیوم‌سازی (ساخت در و پنجره آلومینیومی) روی آورد. آقای آجی بعد از ترک تحصیل، به مدت ۲ سال  مشغول ساخت و ساز در و پنجره‌های آلومینیومی بود. (مصاحبه بنیاد با یکی از نزدیکان، ۲۷ خرداد ۱۴۰۲)

به گفته یکی از نزدیکان، آقای آجی از سال ۱۳۹۴ با حزب دمکرات کردستان ایران (حدکا) ارتباط گرفت، از ایران خارج شد و به اردوگاه‌های این حزب در کردستان عراق پیوست و بعد از یک ماه مجددا به ایران بازگشت. او به دلیل خروج غیرقانونی از مرز و فعالیت با احزاب مخالف، حدود ۲۰ روز زندانی و سپس با قید وثیقه آزاد شد. با این حال آقای آجی ارتباط تشکیلاتی خود را با حزب دمکرات حفظ کرد و در سال ۱۳۹۵ یک بار دیگر خارج و این‌بار رسما به عنوان «پیشمرگه*» به این حزب پیوست.  او این‌بار بعد از طی کردن دوره آموزش مقدماتی به پایگاه‌های این حزب در مناطق مرزی  رفت و آنجا حدود ۴ سال در «ارگان خدمات» و «واحد ۱۲۲» سازماندهی و مشغول به فعالیت شد. او در آن زمان یک کادر حزبی بود و تا جانشینی فرماندهی یگان پیشرفت. (مصاحبه بنیاد با یکی از نزدیکان، ۲۷ خرداد ۱۴۰۲)

به گفته یکی از نزدیکان، آقای آجی در میان اعضای تشکیلات حدکا در منطقه پیرانشهر، فردی شناخته شده بود. (مصاحبه بنیاد با یکی از نزدیکان، ۲۷ خرداد ۱۴۰۲)

 فعالیت سیاسی در خانواده آقای آجی که کُرد و اهل سنت هستند مسبوق به سابقه است.  پدربزرگ او در اواسط دهه ۵۰ شمسی به دلیل فعالیت‌های سیاسی به نفع حزب دمکرات کردستان ایران بازداشت بیش از ۳ سال زندانی شد. این سابقه بر برخی دیگر از اعضای خانواده از جمله آقای لقمان آجی تاثیر گذاشت و آنها را به سوی سیاست سوق داد.  (مصاحبه بنیاد با یکی از نزدیکان، ۲۷ خرداد ۱۴۰۲) 

آقای آجی عضو رسمی حزب دمکرات کردستان ایران بود.آقای آجی مجرد بود. یکی از نزدیکان، او را «فردی بسیار آرام، بدون حیله و فریب، زیرک، فعال و توانمند» توصیف می‌کند. به گفته این منبع،‌ او اهل  مطالعه  بود، ورزش می‌کرد و به رشته فوتبال علاقه‌ داشت. د. (مصاحبه بنیاد با یکی از نزدیکان، ۲۷ خرداد ۱۴۰۲)

پیشینه تشکیل حزب دموکرات کردستان 

حزب دموکرات کردستان ایران روز ۲۵ مرداد سال ١٣٢۴ با هدف خودمختاری برای کردستان ایران تاسیس شد. طبق اساس‌نامه‌ حزب دمکرات، این تشکل سیاسی بر مبنای «افکار ملی و ساختار تشکیلاتی [کومله ژ.ک] جمعیت تجدید حیات کرد و با خوانش واقع‌بینانه و امروزین»، به عنوان یک سازمان مدرن پا به عرصه سیاسی گذاشت. حزب دمکرات از سوی یکی از اشخاص با نفوذ کُرد به نام قاضی محمد تاسیس شد. کومله ژ.ک موسس «جمهوری کردستان» در مهاباد بود. جمهوری کردستان (۲ بهمن ۱۳۲۴تا ۲۴ آذر ۱۳۲۵)، بعد از ۱۱ ماه سقوط کرد. این حزب با گذراندن یک دوره‌ مبارزه‌ مسلحانه در در دهه ۴۰ شمسی که با اختلافات درون حزبی همراه بود، سرانجام در آستانه‌ی انقلاب ایران به صورت یک حزب سیاسی مجددا اعلام موجودیت کرد. حزب دمکرات در سال ۱۳۸۵ و در پی اختلافات داخلی، دچار انشعاب و به دو تشکیلات «حزب دموکرات کردستان ایران»‌ و «حزب دموکرات کردستان (حدک)»‌ تقسیم شد. این دو حزب نهایتا در تاریخ ۳۱ مرداد ۱۴۰۱ در بیانیه‌ای ادغام مجدد حزب را بعد از ١٥ سال جدایی، اعلام کردند.

مسئله کُرد در جمهوری اسلامی 

پس از انقلاب اسلامی سال ۱۳۵۷ اختلافات بین دولت جمهوری اسلامی شیعه و تشکیلات مناطق کردنشین غرب ایران در مورد حقوق و نقش اقلیت‌ها در تدوین قانون اساسی، سکولار یا مذهبی بودن حکومت و مخصوصا مسئله خودمختاری کردستان، اختلافاتی که منجر به تحریم رفراندوم رای به جمهوری اسلامی در فروردین ۱۳۵۸ توسط سازمان‌های سیاسی کردستان شد، به درگیری‌های شدید و گاه مسلحانه بین حکومت مرکزی و پیشمرگان (قوای مسلح حزب دمکرات کردستان) انجامید. 

 آیت‌الله خمینی در روز ٢٨ مرداد ١٣۵٨ حزب دمکرات کردستان ایران (حدکا)، قدیمی‌ترین و بانفوذترین حزب کردستان را «حزب شیطان» خواند و آن را «غیر‌رسمی و غیر‌قانونی» اعلام کرد و فرمان حمله نظامی به کردستان را صادر کرد. اعدام‌های دسته جمعی و نبرد سخت مسلحانه تا ماه‌ها در منطقه ادامه داشت، درگیری‌هایی که به کشته‌شدن شماری از غیرنظامیان، آوارگی و جابجایی ساکنان برخی از شهرها منجر شد. در طی ۴ سال بعد، احزاب کرد قدرت خود را در منطقه تا حد زیادی از دست دادند و به کردستان عراق نقل مکان کردند. از آن زمان تعدادی از اعضا و رهبران آن‌ها در خارج از ایران و به خصوص در کردستان عراق ترور شدند. 

در سال‌های حیات جمهوری اسلامی علاوه بر تشکل‌هایی مانند حزب دمکرات کردستان ایران، کومله (سازمان انقلابی زحمتکشان کردستان ایران)، مکتب قرآن به رهبری احمد مفتی‌زاده، سازمان خبات کردستان ایران که در نخستین سالهای بعد از انقلاب فعال بودند، در خارج از ایران برخی دیگر از احزاب مخالف کرد مانند حزب حیات ایران (پژاک)، حزب آزادی کردستان (پاک) نیز تاسیس شدند. این احزاب با مشی و روش های سیاسی و نظامی نه الزاما یکسان در بخش‌هایی از اقلیم کردستان عراق مانند کویه، سلیمانیه و در دامنه کوهستان قندیل مستقر هستند. برخی ازاین احزاب طی سال‌های اخیر دچار انشعابات درونی نیز شده‌اند. این اختلافات کمتر نظری و بیشتر بر سر روشهای اداره تشکیلات بوده است. این احزاب از اواخر دهه ۶۰ هیچ بخشی از خاک ایران را تحت کنترل نداشته‌اند و در دوره‌های مختلف استراتژی‌های متفاوتی برای مواجه با جمهوری اسلامی، پیشبرد اهداف سیاسی و عضوگیری پیش برده‌اند. 

از سال ۱۳۹۵، درگیری‌های حکومت و احزاب کرد، که حضور نیروهایشان در ایران را در واکنش به تشدید بازداشت و اعدام فعالان کرد و رواج باورهای بنیادگرایانه در مناطق کردنشین افزایش داده بودند، وارد مرحله جدید و جدی‌تری شد. نیروهای کُرد به ویژه حزب دمکرات کردستان ایران و پژاک که در در داخل کشور و در مناطق مرزی کردستان عراق چندین بار مورد حمله نیروهای نظامی مرزی و نیروهای سپاه پاسداران قرار گرفتند. در همین سال سپاه پاسداران مواضع احزاب کرد ایرانی درون مرزهای اقلیم کردستان عراق را هم گلوله باران کرده است. بمبگذاری در مراسم شب یلدای سال ۱۳۹۵ (که تولد عبدالرحمن قاسملو، یکی از رهبران کرد که در سال ۱۳۶۸ در اتریش ترور شد، نیز بود) باعث کشته شدن ۵ نفر از اعضای حزب و ۲ تن از نیروی‌های امنیتی حکومت اقلیم کردستان شد. در چندین مورد نیز نیروهای کرد نیروهای جمهوری اسلامی را هدف قرار دادند. در این زد و خوردهای نظامی حداقل دهها نفر از نیروهای دو طرف کشته شدند.** 

در سال‌های بعد به ویژه در سال‌های ۱۳۹۶ و ۱۳۹۷ درگیری‌ها با تعداد و شدت کمتری ادامه پیدا کرد. مهمترین این درگیری‌ها حمله نیروهای پژاک در ۳۰ تیر۱۳۹۷ به یک پاسگاه مرزی بود که منجر به کشته شدن ۱۱ نفر شد. (دویچه‌وله، ۳۱ تیر ۱۳۹۷؛ خبرگزاری رویترز، ۳۰ تیر ۱۳۹۷) در ۱۷ شهریور همان سال، در شهر کویه واقع در کردستان عراق، مقر حزب دمکرات کردستان (حدک)، حزبی که مخالف مشی مسلحانه بود و در درگیریها با نیروهای جمهوری اسلامی شرکت نداشت، مورد حمله موشکی سپاه پاسداران انقلاب قرار گرفت و ۱۶ نفر کشته و ۵۰ نفر زخمی شدند. (خبرگزاری ایسنا، ۲۳ شهریور ۱۳۹۷؛ وبسایت کردستان و کرد، ۱۷ شهریور۱۳۹۷)

پیشینه اعدام‌های فراقضایی توسط جمهوری اسلامی ایران

جمهوری اسلامی ایران ید طولایی در اعمال خشونت با انگیزه‌های سیاسی در ایران و اقصی نقاط جهان دارد. از انقلاب ۱۳۵۷ به بعد، عوامل جمهوری اسلامی در داخل و خارج از کشور دست به ربودن، ناپدید کردن و قتل تعداد زیادی از افرادی که فعالیتشان برایشان نامطلوب بود‍ه زده‌اند. تعداد قربانیان اعدام‌های فراقضایی در داخل کشور روشن نیست، اما این قتل‌ها از بهمن ۱۳۵۷ آغاز شده و در طول عمر جمهوری اسلامی در داخل و خارج از ایران تداوم داشته است. بنیاد عبدالرحمن برومند بیش از ۵۴۰ قتل را که به جمهوری اسلامی ایران نسبت داده می‌شود، در خارج از ایران شناسایی کرده است.

در خارج از ایران در کشورهایی چون فیلیپین، اندونزی، ژاپن، هند و پاکستان در آسیا، دوبی، عراق، و ترکیه در خاورمیانه، قبرس، فرانسه، ایتالیا، اتریش، سوئیس، آلمان، نروژ، سوئد و انگلستان در اروپا، و ایالات متحده آمریکا در آنسوی اقیانوس آتلانتیک، مخالفین به روش‌های مختلف توسط مامورین جمهوری اسلامی مورد سوقصد قرار گرفته و کشته شده‌اند. در بیشتر موارد اطلاعات زیادی در مورد این قتل‌ها منتشر نشده و مقامات محلی حکم بازداشتی صادر نکرده‌اند. اما شواهد، مدارک و ردپاهایی که از تحقیقات پلیس و مقامات قضایی محلی به دست آمده، فرضیه جنایت دولتی را تایید می‌کنند. در برخی موارد، این تحقیقات منجر به اخراج یا بازداشت دیپلمات‌های ایران شده است. در موارد محدودی در خارج از ایران، عاملان این قتل‌ها بازداشت و محاکمه شده‌اند و شواهد و مدارک ارائه شده، ارتباط متهمان با نهادهای حکومتی ایران را آشکار کرده‌ و حکم بازداشتی برای وزیر اطلاعات وقت ایران صادر شده است.

نوع تشکیلات و اجرای این قتل‌ها در داخل و خارج از ایران هم دال بر وجود الگوی واحدی است که بنا به گفته دادستان سوئیسی، رولان شاتلن، دارای پارامترهای مشترک و یک برنامه‌ریزی دقیق هستند. از تشابهات بین این قتل‌ها در کشورهای مختلف چنین استنباط می‌شود که دولت ایران آمر اصلی این جنایات است. 

مقامات ایران مسئولیت این قتل‌ها را رسما نپذیرفته‌اند و حتی این جنایات را به درگیری داخلی بین اعضای گروه‌های اپوزیسیون نسبت داده‌اند. معهذا این جنایات از نظر آرمانی و حقوقی از بدو تشکیل نظام توسط مقاماتش توجیه شده است. در بهار سال ۱۳۵۸، صادق خلخالی، اولین قاضی شرع دادگاه‌های انقلاب اسلامی تصمیم نظام را مبنی بر اجرای اعدام‌های فراقضایی رسما اعلام نمود و این تصمیم را چنین توجیه کرد: «...این‌ها محکوم به اعدام شدند، در نظر ملت ایران اگر کسی بخواهد در خارج، در هر کشوری، آنها را ترور کند، هیچ دولتی حق ندارد او را به عنوان تروریست محاکمه کند؛ زیرا او عامل اجرای حکم دادگاه انقلابی اسلامی است. لذا آنها مهدورالدم هستند و در هر جا باشند حکم درباره آن‌ها همین است.» بیش از ده سال پس از این اظهارات، علی فلاحیان، وزیر اطلاعات و امنیت نظام در حالیکه در مورد موفقیت نیروهای امنیتی سخن می‌راند، در مورد حذف مخالفین چنین گفت: «... ما موفق شدیم به بسیاری از این گروهک‌ها در خارج از کشور و در سر مرز ضرباتی وارد کنیم.» 

در عین حال مقامات مختلف سیاسی، قضایی و امنیتی جمهوری اسلامی ایران در مقاطع و مناسبت‌های مختلف وجود سیاست و برنامه بلندمدت و بودجه برای اجرای این قتل‌ها و در برخی موارد انجام موفقیت‌آمیز آن‌ها را تایید کرده‌اند.

برای مطالعه متن کامل «پیشینه اعدام‌های فراقضایی توسط جمهوری اسلامی ایران» شامل اظهار نظر مقامات مختلف جمهوری اسلامی و سابقه تاریخی قتل‌ها، بر روی همین عنوان در نوار سمت راست کلیک کنید.

تهدید و اعدام فراقضایی لقمان آجی

 مهاجم بعد از تیراندازی بلافاصله «از مناطق اطراف شهر قلعه‌دزه کردستان عراق  به مرز رفت و به نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی ایران در آن سوی مرز تسلیم شد.

آقای لقمان آجی روز ۱۶ تیر ۱۴۰۲،  به همراه یک عضو دیگر حزب دمکرات کردستان به نام عادل مهاجر (معروف به سرباز مهاجر) در منطقه «هه‌لشو»ی شهر قلادزه اقلیم کردستان عراق بر اثر تیراندازی به قتل رسید. در این واقعه یک عضو سابق حزب دمکرات نیز زخمی شد. (مصاحبه بنیاد با یکی از نزدیکان ۲۷ خرداد ۱۴۰۲، شبکه حقوق بشرکردستان ۱۶ تیر ۱۴۰۲، سازمان حقوق بشری هنگاو ۱۶ تیر ۱۴۰۲).

آقای آجی به فاصله کوتاهی پیش از این سو قصد حداقل یک بار تهدید به مرگ شده بود.  به گفته یکی از نزدیکان، او حدود سه ماه قبل از این حمله، به اطرافیانش گفته بود که از سوی فردی ناشناس از داخل ایران به صورت تماس تلفنی تهدید شده است. فرد تهدید کننده در آن تماس به او گفته بود: «خانواده‌ات اینجا [اشاره به داخل ایران] زندگی می‌کنند و ما می‌توانیم هر کاری که مایل هستیم با آنها انجام دهیم.» او سپس با لحنی تهدیدآمیز گفته بود: «شما می‌خواهید ما را بکشید، قسم می‌خورم که من اول تو را خواهم کشت.» (مصاحبه بنیاد با یکی از نزدیکان، ۲۷ خرداد ۱۴۰۲).

فرد مهاجم در تیرا‌ندازی روز ۱۶ تیر از دوستان آقایان آجی و مهاجر بود. او در آن‌ روز برای دومین بار طی سه هفته، این دو عضو حزب دمکرات کردستان ایران و یک عضو پیشین این حزب را به مکانی در منطقه تفریحی «هه‌لشو»ی شهر قلادزه اقلیم کردستان عراق دعوت کرد. فرد مهاجم که در گزارش روز ۱۶ تیر ۱۴۰۲ سازمان حقوق بشری هنگاو ،‌ از او به عنوان رسول آذرخش یاد کرده‌، بعد از رسیدن مهمان‌ها به محل مورد نظر آنها را تشویق کرد که به مکانی دیگر  در همان منطقه بروند.  فرد مهاجم حین مهمانی چند بار به بهانه تهیه مواد خوراکی با خودرو به داخل شهر قلادزه رفت و دوباره به محل برگشت. او سرانجام ساعت ۱۲ و ۴۰ دقیقه [۱۶ تیر ۱۴۰۲] به سوی میهمانانش آتش گشود. آقای آجی و آقای مهاجر در این حمله کشته شدند اما نفر سوم به شدت زخمی شد. او که موفق شد از این سوء قصد  جان سالم به در ببرد بعد از دور شدن  از محل و استقرار در یک محل امن از طریق گوشی تلفن همراه مراتب این حمله را به نهادهای حکومت اقلیم و نزدیکان قربانیان اطلاع داد. مشخص نیست فرد  زخمی چگونه موفق شده از صحنه متواری شود. بنا به اطلاعات موجود، مهاجم بعد از تیراندازی بلافاصله «از مناطق اطراف شهر قلعه‌دزه کردستان عراق  به مرز رفت و به نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی ایران در آن سوی مرز تسلیم شد.» (مصاحبه بنیاد با یکی از نزدیکان، ۲۷ خرداد ۱۴۰۲،  سازمان حقوق بشری هنگاو، ۱۶ تیر ۱۴۰۲).

هنگام رسیدن ماموران نظامی حکومت اقلیم، هر دو نفر جان باخته بودند. آنها با آمبولانس به پزشکی قانونی سلیمانیه منتقل شدند. جنازه‌ها به خانواده این دو نفر تحویل داده شد. پزشکی قانونی هیچ گزارشی از این قتل را به خانواده‌ها ارائه نداد. (مصاحبه بنیاد با یکی از نزدیکان، ۲۷ خرداد ۱۴۰۲)

پیکر آقای آجی در «قبرستان شهیدان حزب دمکرات کردستان ایران» در شهرستان کویه کردستان عراق به خاک سپرده شد. برخی از اعضای خانواده که ساکن کردستان عراق هستند به همراه دوستان و آشنایان آقای آجی در حزب مراسم ختمی برای او برگزار کردند. (مصاحبه بنیاد با یکی از نزدیکان، ۲۷ خرداد ۱۴۰۲)

رسول آذرخش که به ایران متواری شده متهم اصلی سوءقصد به جان آقایان آجی و مهاجر است. به گفته یکی از نزدیکان آقای آجی، مهاجم چند ماه بعد از اعتراضات سال ۱۴۰۱ در یک طرح از پیش برنامه‌ریزی شده از ایران خارج و به حزب دمکرات کردستان ایران پیوست. او نیز مانند آقای ناجی اهل منطقه گرگول نقده بود و با تکیه بر همین نقطه اشتراک نیز به آقای آجی نزدیک شده بود. آقای آذرخش با استفاده از کارت عضویت حزب دمکرات کردستان ایران (حدکا)، مقیم کردستان عراق بود و خارج از اردوگاه‌های آن حزب زندگی می‌کرد. (مصاحبه بنیاد با یکی از نزدیکان، ۲۷ خرداد ۱۴۰۲)  طبق یک روایت دیگر، آقای آذرخش پیشتر عضو حدکا بود و ۶ سال قبل از آن حمله به ایران بازگشت و «به عضویت سپاه پاسداران درآمد» و مدتی قبل از این سوء قصد  به «بهانه جستجوی کار» دوباره به اقلیم کردستان عراق برگشته و ساکن آنجا شده بود. (سازمان حقوق بشری هنگاو، ۱۶ تیر ۱۴۰۲). 

واکنش رسمی ایران

از واکنش رسمی مسئولان حکومت ایران به این قتل اطلاعی در دست نیست اما نهادهای امنیتی برای مراسم ختمی که خانواده تدارک دیده بود، «ایجاد مزاحمت» کرده و آن را «جمع کردند.»  (مصاحبه بنیاد با یکی از نزدیکان، ۲۷ خرداد ۱۴۰۲)  همچنین، طبق اطلاعات موجود، ماموستا عمر کاموسی، امام جماعت مسجد روستای گرگول سفلی، «به دلیل شرکت در مراسم ختم لقمان آجی و برگزاری مراسم در مسجد روستا بازداشت شد.»   (سازمان حقوق بشری هنگاو،  ۱۹ تیر ۱۴۰۲، کُردپا ۱۹ تیر ۱۴۰۲)

روزنامه ایران، ارگان رسمی دولت جمهوری اسلامی در شماره ۸۲۲۶، قتل آقایان آجی و مهاجر، که از آنها با نام‌های «لقمان گرگولی و عادل قادری» یاد کرده، را ناشی از اختلافات درونی حزب دمکرات دانست و نوشت این دو نفر از سوی «شخص ثالثی» از اعضای همین حزب کشته شدند. به گزارش این روزنامه در پی «شکست پروژه‌های آشو‌ب‌طلبانه سال گذشته (۱۴۰۱)»، پروژه‌های احزاب «تجزیه‌طلب کُرد» که با مخالفت سایر «گروه‌های معاند» روبرو بود، منجر به بروز «اختلافات شدید درونی» و «عملیات حذف فیزیکی مخالفان» شد. (روزنامه ایران، ۱۷ تیر ۱۴۰۲)

واکنش رسمی کردستان عراق

مسئولان حکومت اقلیم کردستان یک عضو سابق حزب دمکرات کردستان ایران (حدکا) را که از این سو قصد جان سالم به دربرده بود بازداشت کرده و از او بازجویی کردند. (مصاحبه بنیاد با یکی از نزدیکان، ۲۷ خرداد ۱۴۰۲) از نهاد بازداشت‌کننده، دلایل بازداشت و محتوی بازجویی و سرنوشت فرد بازداشت‌شده اطلاعی در دست نیست.

واکنش حزب دمکرات کردستان ایران

حزب دمکرات کردستان ایران، در بیانیه‌ای «ترور» اعضای خود را به حکومت ایران منتسب کرد و گفت این حمله «بر اساس برنامه‌ای از پیش تعیین شده» صورت گرفت.  این حزب همچنین از نهادهای مربوطه حکومت اقلیم کردستان عراق خواست  «مقابل اقدامات تروریستی رژیم جمهوری اسلامی موضع‌‌گیری» کنند. (کردستان میدیا،  ١٦ تیر ١٤٠٢

آقای آسو صالح، از اعضای حدکا نیز در مصاحبه‌ای پیرامون حمله به آقای آجی قتل او را «ترور» نامید. (ایران اینترنشنال، ۱۶ تیر ۱۴۰۲)

واکنش خانواده

اعضای خانواده آقای آجی در کردستان عراق پرونده او را از مجاری حقوقی حکومت اقلیم کردستان عراق پیگیری نکرده‌اند.  (مصاحبه بنیاد با یکی از نزدیکان، ۲۷ خرداد ۱۴۰۲)

طبق اطلاعات موجود، این پرونده از سوی خانواده در داخل ایران نیز پیگیری نشده است.

تاثیر بر خانواده

از تاثیرات احتمالی این قتل بر اعضای خانواده آقای آجی اطلاعی در دست نیست. 

—------------------------

* پیشمرگه  در زبان کُردی به نیروهای مسلح احزاب کُردِ مخالف حکومت ایران اطلاق می‌شود.  

تصحیح و یا تکمیل کنید