بنیاد عبدالرحمن برومند

برای حقوق بشر در ایران

https://www.iranrights.org
امید، یادبودی در دفاع از حقوق بشر در ایران
یک سرگذشت

حسین شاکری

درباره

سن: ۲۵
ملیت: ايران
مذهب: بدون باور مذهبی
وضعیت تأهل: مجرد

مورد

تاریخ کشته‌شدن: ۳ مرداد ۱۳۵۹
محل دفن مشخص است: بله
محل: زندان یونسکو، دزفول، استان خوزستان، ايران
نحوه کشته‌شدن: تيرباران
اتهامات: اقدام عليه امنيت ملی; آشوب و اغتشاش

ملاحظات

او مجرد، متولد، ساکن اندیمشک و از اعضای فعال کانون مستقل بیکاران اندیمشک بود

خبر اعدام آقای حسین شاکری به همراه ۱۵نفر و خبر اعدام خودسرانه ۶ نفر دیگر، از ۲ مصاحبه بنیاد عبدالرحمن برومند با یک فرد مطلع که در تظاهرات اسفند ماه ۱۳۵۸ اندیمشک حضور داشت (۲۷ فروردین ۱۴۰۳) و یکی از فعالین سیاسی وقت شهر اندیمشک (۲۴ فروردین ۱۴۰۳)، اطلاعیه نماینده اعزامی خمینی در روزنامه بامداد (۱۰ فروردین ۱۳۵۹)، به نقل از سپاه پاسداران انقلاب اسلامی دزفول و اطلاعیه دادگاه انقلاب اسلامی شهرستان دزفول در روزنامه جمهوری اسلامی (۵ مرداد ۱۳۵۹) و و همچنین به همراه خبر اعدام ۱۵ نفر دیگر در روزنامه کیهان (۴ مرداد ۱۳۵۹) جمع آوری شده است. اطلاعات تکمیلی درباره این اعدام از اطلاعیه روابط عمومی سپاه پاسداران دزفول در روزنامه‌های جمهوری اسلامی، اطلاعات و انقلاب اسلامی (۲۷ اسفند ۱۳۵۸)، نشریه پیکار- ارگان سازمان پیکار در راه آزادی طبقه کارگر (۱۱ و ۲۵ فروردین، ۱۵ اردیبهشت، ۷ مهر۱۳۵۹)، اندیشه و پیکار (شهریور ۱۴۰۲)، نشریه کار- ارگان سازمان چریک‌های فدائی خلق ایران- اقلیت، وبسایت‌های جهان نوین (اسفند ۱۳۵۸)، اخبار روز- مختار شلالوند (۱۴ خرداد ۱۳۹۱)، ندای آزادی- فریبا مرزبان (۵ مهر ۱۳۹۲) و پژواک ایران- ایرج مصداقی و موسی حاتمیان (۱۸ مرداد ۱۳۹۶ و مرداد ۱۳۹۶) بدست آمده است.

آقای شاکری، مجرد، متولد و ساکن اندیمشک و از اعضای «کانون مستقل بیکاران اندیمشک»* بود. او یکی از گردانندگان این کانون و اعتراضات حول آن بود.

آقای شاکری همچنین از هواداران سازمان چریک‌های فدائی خلق- اقلیت نیز بود. او پس از انشعاب این سازمان در سازمان پیشگام، تشکیلات مستقل خود را با عده‌ای تشکیل داد.

در سال ۱۳۴۹ سازمان چریکهای فدائی خلق، متاثر از انقلاب کوبا و جنبش چریکی آمریکای لاتین، با ایدئولوژی مارکسیسم - لنینیسم و با اعتقاد به مبارزه مسلحانه، از ادغام دو گروه چریکی مخالف رژیم شاه به وجود آمد. این سازمان پس از پیروزی انقلاب اسلامی به نفی مشی چریکی پرداخت و بر سر حمایت یا عدم حمایت از جمهوری اسلامی و شوروی، منشعب شد. سازمان فداییان خلق (اقلیت) مخالف با جمهوری اسلامی بود و عمدتاً در جنبش کارگری و سیاسی فعالیت می‌کرد.

اعتراضات اندیمشک - ۱۳۵۸

کمتر از یک سال پس از پیروزی انقلاب ۱۳۵۷، در فضایی که جوانان امیدوار به تحقق عدالت و دستیابی به حقوق اجتماعی خود بودند، تظاهرات‌های متعددی در تهران، تبریز، مهاباد، ساری، آمل، شیراز، اصفهان، ایلام، گنبد کاووس، رشت، آبادان، اصفهان و ... با مطالبه‌های‌ شغلی و اقتصادی برپا شد.

جوانان بیکار در شهرهای مختلف تلاش می‌کردند تا از طریق تاسیس کانون‌ها یا اتحادیه‌های مستقل از جناح‌های سیاسی، مطالبات شغلی خود را سازماندهی کنند. به عنوان مثال در تبریز اتحادیه «دیپلمه‌‌ها و فوق دیپلمه‌ها» تشکیل شد و دیدارهایی با مقامات استانی ترتیب داد و با به رسمیت شناخته شدن از سوی استانداری توانست اهداف خود را دنبال کند. اما فعالیت‌های تشکل‌های مشابه در سایر شهرها به شدت سرکوب شد. به عنوان مثال طی سرکوب تظاهرات کارگران بیکار در اصفهان یک تن کشته و ۴ تن مجروح شدند.

تشکل‌های بیکاران شهرهای درود و اندیمشک نیز از جمله مواردی بود که با خشونت زیادی سرکوب شد. در آن ایام جمعیت منطقه  اندیمشک به دلیل افزایش مهاجران و کوچ اجباری ناشی از جنگ افزایش یافته بود، موضوعی که سبب فزونی مشکلات اجتماعی در آن منطقه شده بود. «کانون مستقل بیکاران»* اندیمشک بعد از انقلاب ۱۳۵۷ با خواستگاه صنفی به منظور دفاع از حق اشتغال و در اعتراض به «شیوه انتصابی حاکم بر ادارات و دخالت‌های انجمن‌های اسلامی در امور استخدامی» تشکیل شد. در ابتدای فعالیت این کانون، طی مذاکره نمایندگان آن با شهردار وقت اندیمشک، اتاقی در ساختمان شهرداری در اختیار آنان قرار داده شد. از آن پس عملاً ساختمان شهرداری ستاد رسمی بیکاران شد و کارها و فعالیت‌های آنها سامان بیشتری پیدا کرد. اعضای کانون همه روزه در آن محل گرد می‌آمدند و جلسات‌شان را برگزار می‌کردند و برای خواسته‌های اعضای بیکار شهرشان برای یافتن شغل با مسئولین وقت اندیمشک نامه می‌نوشتند. اما مسئولان واکنشی نشان نمی‌دادند. کانون که اطلاعیه‌هایی در رابطه با کارهایشان تهیه و توزیع می‌کرد و با انجام فعالیت‌هایی نظیر سازماندهی اعتراضات در آن منطقه خیلی زود مورد حمایت شمار زیادی از جوانان قرار گرفت. به طوری که  بين ۳ تا ۴ هزار جوان بيكار با پرداخت حق عضویت ناچیزی عضو این تشکل شدند. هرچند سازش شهردار اندیمشک با کانون بیکاران بعدها به اختلاف میان شهرداری و فرمانداری منجر و در نهایت نیز به اخراج شهردار ختم شد. 

به گفته اعضای کانون، فعالیت‌های کانون از سوی دولت به خواسته‌های آنها که اولویت دادن به اشتغال کارگران بومی یکی از خواسته‌ها بود، توجهی نمی‌شد. به همین منظور کانون تحصنی در اداره آموزش و پرورش ترتیب داد و اعضاء چند روز در آنجا سخنرانی کردند و اطلاعیه‌های سازمان‌ها و گروه‌های سیاسی در حمایت از بیکاران را می‌خواندند و مردم نیز با حمایت از تحصن کنندگان برای آنها غذا می‌آوردند. این تحصن به شکل خشونت آمیزی توسط سپاه پاسداران سرکوب شد و تعدادی از معترضین دستگیر شدند.

کانون تحصنی نیز حدود ۱۵ اسفند ۱۳۵۸ در فرمانداری اندیمشک سازماندهی کرد و با قول فرماندار برای پیگیری مطالباتشان با پایتخت به تحصن پایان دادند. اما پس از رد خواسته‌هایشان که غیرقانونی اعلام شد، روز ۲۵ اسفند ۱۳۵۸، هزاران نفر در مقابل ناحیه راه آهن اندیمشک اجتماع کردند و مانع خروج مقامات ناحیه شدند اما با تیراندازی نیروهای سپاه متفرق شدند. طی آن روز ۵ نفر کشته شده و شماری نیز بازداشت شدند. در روز ۲۶‌ اسفند ماه مردم مجددا جلوی مقر سپاه اجتماع کردند و خواستار آزادی دستگیرشدگان شدند. اما با حضور حزب اللهی‌ها به تشویق سید مجدالدین قاضی امام جمعه وقت شهرستان دزفول که در پیام رادیویی از آنها خواسته بود به کمک «برادران پاسدار و حزب اللهی اندیمشک» بروند و « حق این کمونیست‌های بی خدا و خدا لعنت را کف دستشان» بگذارند، به خشونت کشیده شد. به گفته رئیس شهربانی «درگیری شدیدی در گرفت و دو گروه با پرتاب سنگ بسوی یکدیگر که باعث زخمی شدن حدود شصت نفر شد به مساله دامن زدند.» و مامورین شلیک هوائی کردند. پس از انتقال افراد زخمی به بیمارستان، نیروهای مسلح ساعت ۱۰‌ و نیم شب با حمله به بیمارستان شهر عده‌ای از زخمی‌ها را با به زندان یونسکوی دزفول منتقل کردند. از نیمه شب نیز با ورود به خانه افرادی که از قبل شناسایی شده بودند، عده‌ای را با ضرب و شتم دستگیر می‌کنند. 

نهایتا پس از شکست مذاکرات مقامات استان با اعضای کانون بیکاران که خواستار آزادی زندانیان، که برخی از آنان را زخمی از بیمارستان به زندان منتقل کرده بودند و مجازات مسئولینی که به مردم تیراندازی کرده بودند، ‌در ۹ فروردین ۱۳۵۹ نماینده خمینی حجت الاسلام حاج سید محمد صالح طاهری که به اندیمشک آمده بود، با صدور اطلاعیه تاکید کرد که «در آزادی و یا دستگیری این افراد از هیچکس توصیه قبول نمی‌شود.» پس از سه ماه  نيروهای دولتي کنترل شهر را در دست گرفتند. از آن پس تنها داشتن كارت كانون بيكاران مدرك جرم به حساب می‌آمد و بر این مبنا جوانان بسیاری شناسائی و تعداد زيادی نيز دستگير شدند و در ماه مرداد ۱۳۵۹ سه تن از اعضای کانون هوشنگ رستمی، حسین شاکری، محمدرضا رستمی  و یک کارگر به نام محمدرضا نامداری که در اعتراضات شرکت داشت، اعدام شدند. 

دستگیری و بازداشت

بر اساس اطلاعات موجود، آقای شاکری بعد از ۲۷ اسفند ۱۳۵۸ درگیری اندیمشک توسط پاسداران در اندیمشک دستگیر شده است. در مورد جزئیات دستگیری و بازداشت وی اطلاعی در دست نیست.

دادگاه

دادسرای انقلاب اسلامی دزفول، به پرونده آقای شاکری و چهار نفر دیگر که به درگیری‌های اندیمشک ربط داشتند، رسیدگی کرد. اما درباره جلسه یا جلسات دادگاه اطلاعی در دست نیست.

اتهامات

سپاه پاسداران انقلاب اسلامی دزفول اتهامات آقای شاکری را «تحریک و تشویق به تحصن و تصرف ادارات دولتی، شرکت موثر و فعال در درگیری‌های خونین اندیمشک» اعلام کرد.

در شرایطی که حداقل تضمین‌های دادرسی رعایت نمی شود و متهمان از یک محاکمه منصفانه محرومند، صحت جرایمی که به آنها نسبت داده می شود مسلم و قطعی نیست.  

مدارک و شواهد

مدارک علیه آقای شاکری «اظهارات خود وی و شهادت عده ای مبنی به شرکت در درگیری‌های اندیمشک» عنوان شد.

سازمان‌های بین‌المللی حقوق بشر بارها دولت جمهوری اسلامی ایران را به خاطر اعمال سیستماتیک شکنجه‌های شدید و استفاده از سلول‌های انفرادی جهت گرفتن اعتراف از زندانیان محکوم کرده‌اند و صحت اعترافاتی که تحت فشار از متهمان گرفته شده است را مورد پرسش قرار داده‌اند.

دفاعیات

آقای شاکری در کانون مستقل بیکاران تنها به سازماندهی و کمک به بیکاران نقش داشت.

حکم

دادسرای انقلاب اسلامی دزفول آقای حسین شاکری را به اعدام محکوم کرد. 

آقای شاکری به همراه ۳ نفر دیگر در روز ۳ مرداد ۱۳۵۹ در زندان یونسکو دزفول تیرباران شد. 

پس از اعدام این چهار تن، دادگاه انقلاب اسلامی شهرستان دزفول اطلاعیه‌ای صادر کرد و هشدار داد، هر صدای را در نطفه سرکوب خواهد کرد: « انقلاب اسلامی می‌رود تا در هر گوشه جهان سنگ‌های کفر و شرک را در هم شکسته و مدینه فاضله اسلامی را بر ویرانه‌های نظام طاغوتی بنا نهد- مردم مسلمان و آزاده، هرگز اجازه نخواهند داد تا ضد انقلاب بار دیگر سایه شوم امپریالیسم شرق و غرب را در سرزمین ایران بگستراند- و زمین را از لوث وجود کسانی که بهر دلیل بر علیه جمهوری اسلامی ایران توطئه کند پاک خواهند کرد- بدین وسیله به تفاله‌های رژیم شاهنشاهی که در قالب مسخره گروه‌های پرشکسته در راه تداوم انقلاب اسلامی سنگ اندازی می‌کنند و در پی ایجاد آشوب و برادرکشی در اندیمشک هستند اکیدا هشدار داده می‌شود که هرگونه توطئه در نطفه خفه خواهد شد، هشدار می‌دهیم که هرگونه اخلال در نظم عمومی و بیان شعارهای اسلامی محاربه با حکومت اسلامی تلقی شده و با توکل به خداوند در هم کوبنده ستمگران و تکیه بر نیروی عظیم مردم بشدت سرکوب خواهد شد.»

_______________________________

*کانون مستقل بیکاران اندیمشک: پس از انقلاب ۱۳۵۷،  جوانان بیکار اندیمشک این کانون را تشکیل دادند. این کانون به  جریان‌های سیاسی آن دوره تعلق نداشت و مستقل بود. تعداد ۳۰۰۰ تا ۴۰۰۰‌ جوان بیکار عضو این کانون بودند. کانون برای هر یک از اعضای خود، کارت عضویت صادر کرده و با حق عضویت اعضا اداره می‌شد. دفتر این کانون در ساختمان شهرداری اندیمشک بود. « کانون، از حق اشتغال به کار انبوه بیکاران شهر دفاع می کرد و به شیوه انتصابی حاکم بر ادارات و دخالت انجمن های اسلامی در امور استخدامی اعتراض می کرد و گاهی تظاهرات‌هایی را سازمان می‌داد.»
نمایندگان «کانون مستقل بیکاران»، برای خواسته‌های اعضای بیکار شهرشان برای یافتن شغل با مسئولین وقت اندیمشک نامه نوشتند، اما جوابی دریافت نکردند. آنها با دادن بیانیه‌ای از مردم خواستند که برای رسیدن به اهداف خود، از آنان حمایت کنند. روز به روز حمایت مردمی از آنها بیشتر شد، اما مسئولین پاسخگو نبودند. بیکاران به نشانه اعتراض یک بار در فرمانداری اندیمشک تحصن کردند که فرماندار وقت چند روز مهلت خواست و قول داد با مسئولان در پایتخت مذاکره و نتیجه را اعلام کند. اما این کار را انجام نداد. 
این کانون در اوایل سال ۱۳۵۹ منحل شد و اجازه فعالیت نیافت.

تصحیح و یا تکمیل کنید