بنیاد عبدالرحمن برومند

برای حقوق بشر در ایران

https://www.iranrights.org
امید، یادبودی در دفاع از حقوق بشر در ایران
یک سرگذشت

محمد قادری

درباره

سن: ۳۱
ملیت: ايران
مذهب: احتمال قوی اسلام
وضعیت تأهل: مجرد

مورد

تاریخ کشته‌شدن: ۲۲ مرداد ۱۳۷۲
محل: قرشهر، ترکيه
نحوه کشته‌شدن: اعدام فراقضایی با سلاح گرم

ملاحظات

او در حزب دمکرات کردستان ایران، فرمانده نظامی باهوش، صریح، قاطع، نترس و اجتماعی بود که در ترکیه به شکلی فجیع کشته شد.

اطلاعات مرتبط با قتل فراقضایی آقای محمد قادری فرزند آمنه و محمد‌امین از طریق مصاحبه‌های جداگانه بنیاد عبدالرحمن برومند با سه شخص از جمله یکی از نزدیکان‌ آقای قادری (۲۸ آبان و ۲۸ آذر ۱۴۰۰)، دوست و هم‌حزبی‌‌ او (۲۴ آبان ۱۴۰۰) و هم‌خانه‌‌ی او در زمان مرگ (۶ آذر ۱۴۰۰) به دست آمد. همچنین اطلاعات تکمیلی درباره او از کتاب «اوغور مومجو را چه کسی کشت» (نوشته ادنان گرگر ، ۲۰۱۱)، گزارش عفو بین‌الملل (اردیبهشت/خرداد ۱۳۷۲)، وبسایت شهید وابسته به حزب دمکرات کردستان و آرشیو دانشگاه یانگ بریگهم در آمریکا (۱۳۹۲)* جمع آوری شد.   

محمد قادری، در سال ۱۳۴۱ در منطقه کردنشین روستای سروکانی از توابع شهرستان پیرانشهر در استان آذربایجان غربی متولد شد. او دارای سه برادر بود که یکی از آنها به عنوان پیشمرگه عضو حزب دموکرات کردستان شدو در جریان مبارزات کردستان کشته شد. او تحصیلات را تا سوم راهنمایی دنبال کرد. (مصاحبه بنیاد برومند، ۲۴ آبان ۱۴۰۰)

آقای قادری پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، برای مدتی کمتر از یک سال عضو حزب کومله شد و سپس به عنوان پیشمرگه، عضو حزب دمکرات کردستان ایران شد و به عنوان فرمانده نظامی نیروهای دم‌دم شهرستان نقده، آربابا، شهرستان بانه و افشین فعالیت کرد. او در نهایت به دنبال انشعاب حزب دمکرات کردستان ایران در اواخر سال ۱۳۶۶، در اوایل فروردین ۱۳۶۷ او به حزب تازه تاسیس موسوم به «دموکرات کردستان ایران - رهبری انقلابی» گروید. (مصاحبه بنیاد برومند، ۲۸ آذر ۱۴۰۰)

به گفته یکی از دوستان هم‌حزبی او، حکومت ایران به دلیل شرکت آقای قادری در عملیات‌های نظامی مختلف در کردستان، او را به خوبی می‌شناخت و می‌خواست او را از بین ببرد. نیروهای نظامی و امنیتی ایران به قصد تحت فشار قرار دادن آقای قادری، بارها شبانه به منزل پدرش حمله و وسایل منزل را به هم ریختند و اعضای خانواده‌اش را مورد ضرب و شتم و توهین قرار دادند. به گفته این منبع، نیروهای اداره اطلاعات پیرانشهر به منظور تسلیم کردن محمد قادری، یکی از برادران او را به نام بایزید قادری، یک بار در سال ۱۳۶۳ و یک بار در خرداد ۱۳۶۵ دستگیر کردند. اداره اطلاعات پیرانشهر، آخرین بار جنازه برادر آقای قادری را ۲ روز بعد از دستگیری در حالی که با ۶ گلوله به سر و دستش کشته شده بود، به خانواده‌اش تحویل دادند. (مصاحبه با دوست و هم‌حزبی‌اش، ۲۴ آبان ۱۴۰۰)

آقای قادری در سال ۱۳۶۹ به قصد دوری از اختلافات درون حزبی و همچنین کار کردن و کمک مالی به خانواده‌اش از حزب دمکرات کردستان ایران-رهبری انقلابی جدا و ساکن شهر سوران در کردستان عراق شد و در منطقه تفریحی دره «علی بگ» از توابع شهر رواندز در کردستان عراق، قهوه خانه دایر کرد. او به دلیل تهدیدهای مکرر از جانب افراد وابسته به حکومت ایران، در بهار سال ۱۳۷۲ به عنوان پناهنده سیاسی به ترکیه رفت و ساکن شهر قرشهر بود.(مصاحبه با دوست و هم‌حزبی‌اش، ۲۴ آبان ۱۴۰۰)

دو مورد از این تهدیدات در سال ۱۳۷۰ رخ داد. در اولین مورد زمانی که هنوز عضو حزب دموکرات کردستان بود، توسط نیروهای یکی از احزاب تحت نفوذ حکومت ایران به قصد تحویل او به حکومت ایران دستگیر شد که با تلاش دوستان و وساطت خان های منطقه آزاد شد (مصاحبه با دوست هم‌حزبی‌اش، ۲۴ آبان ۱۴۰۰). همچنین چند ماه بعد، در زمستان همان سال فردی نزد او و دوستش اعتراف کرد که از سوی سپاه پاسداران شهر پیرانشهر برای ترور محمد قادری به او « مقداری پول و یک قبضه اسلحه کلت کمری» داده شده و در صورت انجام این ترور به او پول بیشتری نیز پرداخت خواهد داد. به گفته دوست هم حزبی محمد قادری، علت اعتراف این فرد این بود که می‌دانست قادر به انجام این کار نیست. (مصاحبه با دوست هم‌حزبی‌اش، ۲۴ آبان ۱۴۰۰؛ مصاحبه با یکی از نزدیکانش، ۲۸ آبان ۱۴۰۰)

به گفته دوست آقای قادری، او انسانی «هوش، صریح، قاطع، نترس، اجتماعی و صادق بود». (مصاحبه با دوست و هم‌حزبی‌اش، ۲۴ آبان ۱۴۰۰)

پیشینه تشکیل حزب دمکرات کردستان 

حزب دمکرات کردستان ایران که در سال ١٣٢۴ با هدف خودمختاری برای کردستان در شمال غربی ایران تاسیس شده است، در سال ۱۳۸۵ و در پی اختلافات داخلی، دچار انشعاب و به دو تشکیلات «حزب دمکرات کردستان ایران»‌ و «حزب دمکرات کردستان (حدک)»‌ تقسیم شد. حدک خواهان «تاسیس جمهوری کردستان در چارچوب یک ایران فدرال» است. (اساسنامه مصوبه کنگره ۱۶ در بهمن ۱۳۹۴) این حزب مبارزه مسلحانه را منتفی اعلام نکرده است، اما مبارزه سیاسی و بیان مطالبات مردم کردستان از طریق انتخابات و سایر فعالیت‌های مدنی در چارچوب قوانین داخلی را در اولویت و دستور کار خود قرار داده است. (وبسایت مرکزی حزب دمکرات کردستان، ۲۷ بهمن ۱۳۹۴)

حدک خواستار اجرا و حتی مذاکره بر سر اصول ۱۵** و ۱۹*** قانون اساسی جمهوری اسلامی مرتبط با حقوق اقلیت‌های قومی و مذهبی بوده‌ و مقامات حزب در سال ۱۳۹۴ با مقامات شورای عالی امنیت ملی ایران در اربیل کردستان عراق دیدار کردند. این حزب در بیانیه پایانی کنگره شانزدهم خود در تاریخ ۲۶ بهمن ۱۳۹۴ با شعار «بهرەگیری از کلیەی بسترها و شیوەهای مبارزە در راستای همەگیر ساختن گفتمان ملی در کردستان ایران، با اتکاء بە اتحاد و همبستگی» بر «فعال‌تر ساختن مبارزە و فعالیت در داخل و خارج از کشور و در تمامی زمینەها و بسترها، تقویت گفتمان ملی و روح وحدت و همبستگی در کردستان ایران» تاکید کرد. (مصاحبه بنیاد برومند، ۱۶ بهمن سال ۱۳۹۹؛ گیارنگ، ۱۳ دی ۱۳۹۷؛ دویچه‌وله، ۱۹ تیر ۱۳۹۸؛ وبسایت کردستان و کرد، ۲۷ بهمن ۱۳۹۴)

پیشینه اعدام‌های فراقضایی توسط جمهوری اسلامی ایران

جمهوری اسلامی ایران ید طولایی در اعمال خشونت با انگیزه‌های سیاسی در ایران و اقصی نقاط جهان دارد. از انقلاب ۱۳۵۷ به بعد، عوامل جمهوری اسلامی در داخل و خارج از کشور دست به ربودن، ناپدید کردن و قتل تعداد زیادی از افرادی که فعالیتشان برایشان نامطلوب بود‍ه زده‌اند. تعداد قربانیان اعدام‌های فراقضایی در داخل کشور روشن نیست، اما این قتل‌ها از بهمن ۱۳۵۷ آغاز شده و در طول عمر جمهوری اسلامی در داخل و خارج از ایران تداوم داشته است. بنیاد عبدالرحمن برومند بیش از ۵۴۰ قتل را که به جمهوری اسلامی ایران نسبت داده می‌شود، در خارج از ایران شناسایی کرده است.

در خارج از ایران در کشورهایی چون فیلیپین، اندونزی، ژاپن، هند و پاکستان در آسیا، دوبی، عراق، و ترکیه در خاورمیانه، قبرس، فرانسه، ایتالیا، اتریش، سوئیس، آلمان، نروژ، سوئد و انگلستان در اروپا، و ایالات متحده آمریکا در آنسوی اقیانوس آتلانتیک، مخالفین به روش‌های مختلف توسط مامورین جمهوری اسلامی مورد سوقصد قرار گرفته و کشته شده‌اند. در بیشتر موارد اطلاعات زیادی در مورد این قتل‌ها منتشر نشده و مقامات محلی حکم بازداشتی صادر نکرده‌اند. اما شواهد، مدارک و ردپاهایی که از تحقیقات پلیس و مقامات قضایی محلی به دست آمده، فرضیه جنایت دولتی را تایید می‌کنند. در برخی موارد، این تحقیقات منجر به اخراج یا بازداشت دیپلمات‌های ایران شده است. در موارد محدودی در خارج از ایران، عاملان این قتل‌ها بازداشت و محاکمه شده‌اند و شواهد و مدارک ارائه شده، ارتباط متهمان با نهادهای حکومتی ایران را آشکار کرده‌ و حکم بازداشتی برای وزیر اطلاعات وقت ایران صادر شده است.

نوع تشکیلات و اجرای این قتل‌ها در داخل و خارج از ایران هم دال بر وجود الگوی واحدی است که بنا به گفته دادستان سوئیسی، رولان شاتلن، دارای پارامترهای مشترک و یک برنامه‌ریزی دقیق هستند. از تشابهات بین این قتل‌ها در کشورهای مختلف چنین استنباط می‌شود که دولت ایران آمر اصلی این جنایات است. 

مقامات ایران مسئولیت این قتل‌ها را رسما نپذیرفته‌اند و حتی این جنایات را به درگیری داخلی بین اعضای گروه‌های اپوزیسیون نسبت داده‌اند. معهذا این جنایات از نظر آرمانی و حقوقی از بدو تشکیل نظام توسط مقاماتش توجیه شده است. در بهار سال ۱۳۵۸، صادق خلخالی، اولین قاضی شرع دادگاه‌های انقلاب اسلامی تصمیم نظام را مبنی بر اجرای اعدام‌های فراقضایی رسما اعلام نمود و این تصمیم را چنین توجیه کرد: «...این‌ها محکوم به اعدام شدند، در نظر ملت ایران اگر کسی بخواهد در خارج، در هر کشوری، آنها را ترور کند، هیچ دولتی حق ندارد او را به عنوان تروریست محاکمه کند؛ زیرا او عامل اجرای حکم دادگاه انقلابی اسلامی است. لذا آنها مهدورالدم هستند و در هر جا باشند حکم درباره آن‌ها همین است.» بیش از ده سال پس از این اظهارات، علی فلاحیان، وزیر اطلاعات و امنیت نظام در حالیکه در مورد موفقیت نیروهای امنیتی سخن می‌راند، در مورد حذف مخالفین چنین گفت: «... ما موفق شدیم به بسیاری از این گروهک‌ها در خارج از کشور و در سر مرز ضرباتی وارد کنیم.» 

در عین حال مقامات مختلف سیاسی، قضایی و امنیتی جمهوری اسلامی ایران در مقاطع و مناسبت‌های مختلف وجود سیاست و برنامه بلندمدت و بودجه برای اجرای این قتل‌ها و در برخی موارد انجام موفقیت‌آمیز آن‌ها را تایید کرده‌اند.

برای مطالعه متن کامل «پیشینه اعدام‌های فراقضایی توسط جمهوری اسلامی ایران» شامل اظهار نظر مقامات مختلف جمهوری اسلامی و سابقه تاریخی قتل‌ها، بر روی همین عنوان در نوار سمت راست کلیک کنید.

اعدام فراقضایی آقای محمد قادری

آقای محمد قادری در تاریخ ۲۲ مرداد ۱۳۷۲ در شهر قرشهر ترکیه ربوده (مصاحبه با همخانه آقای قادری، ۶ آذر ۱۴۰۰) و جنازه‌ او ۲ هفته بعد در تاریخ ۳ شهریور در همان شهر پیدا شد. (کتاب «اوغور مومجو را چه کسی کشت، ۲۰۱۱؛ گزارش عفو بین‌الملل، اردیبهشت/خرداد ۱۳۷۲). به گفته دوست آقای قادری، جنازه او توسط یک خانواده باغبان ترک پیدا شد. (مصاحبه با همخانه آقای قادری، ۶ آذر ۱۴۰۰)

بر اساس روایت دوست و همخانه محمد قادری در ترکیه که در لحظه ربوده شدن محمد قادری حضور داشت، زمانی که او و محمد به سمت خانه یکی از دوستانشان در مرکز شهر قرشهر می‌رفتند، او متوجه شده بود که یک خودرو آبی رنگ با پلاک آنکارا آنها را تعقیب می‌کند اما وقتی این موضوع را به محمد اطلاع داد، او گفت «شما بیخود می ترسید». به گفته این شاهد پس از آن که حوالی ساعت ۱۰ شب، آنها در خانه دوست خود بودند، شخصی در زد و گفت با محمد قادری کار دارد. وقتی او به همراه محمد قادری در را باز کردند، همان ماشین آبی رنگ را می بیننند که دو نفر در جلو و دو نفر در سمت عقب آن نشسته بودند. دو جوان قدبلند و قوی هیکل بین ۳۵ تا ۴۰ ساله با کت شلوار و کراوات از آن ماشین پیاده شده بود و خود را از طرف میت (سازمان اطلاعات و امنیت ترکیه) معرفی کرده و گفتند باید برای پاسخ به چند سوال همراه آنها به مرکز میت برود. دوست و همخانه محمد قادری به آنها می‌گوید محمد ترکی بلند نیست و باید همراه او باشد اما آنها می‌گوید ما مترجم داریم. به گفته این فرد: «ما فهمیدیم که ماجرا از چه قرار است. محمد قادری می خواست حواس آنها را پرت کند تا بتواند فرار کند، برگشت و به من گفت سیگارهایم. آنها به زبان فارسی گفتند ما سیگار داریم و دستش را گرفتند» و او را سوار خودرو آبی کردند و بردند. پس از آن دوستان آقای قادری برای پیگیری موضوع به مرکز میت شهر قرشهر رفتند و پس از توضیح ماجرا پلیس میت به آنها می‌گوید «هیچ گشتی از میت برای چنین ماموریتی نرفته‌اند». (مصاحبه با همخانه آقای قادری، ۶ آذر ۱۴۰۰)

چند روز پس از پیدا شدن جنازه، پلیس اطلاعات امنیت قرشهر، هم‌خانه محمد قادری را برای شناسایی جسد به غسالخانه قرشهر بردند. این فرد در مورد مشاهدات خود از وضعیت پیکر آقای قادری می‌گوید: «به من دستکش دادند و گفتند برو آن کیسه نایلونی را نگاه کن … بدنش بسیار ورم کرده بود. جنازه‌اش خیلی بوی بدی می‌داد و کسی جرات نزدیک شدن به آ.ن را نداشت. من چون مجروح شیمیایی هستم و نمی توانم بویی را تشخیص دهم و تنها چشمم خیس می شود، توانستم به جنازه نزدیک شوم…من چشمانش را نگاه کردم. محمد قد کوتاه و جثه کوچکی داشت، اما بر اثر ورم شدید اعضای بدنش، تبدیل به انسانی بزرگ جثه شده بود. سر او را سوزانده بودند … بیضه های او ورم کرده بود و کبود شده بود. …. گوش چپ او را بریده بودند. او سبیل داشت ولی هیچ چیزی از آن نمانده بود. به صورت وحشیانه شکنجه شده بود». او می‌گوید در نهایت محمد قادری را از روی «لباس زیر آبی رنگی که به تن داشت و کلید‌های خانه که همچنان به کمرش بود» توانست شناسایی کند. (مصاحبه با همخانه آقای قادری، ۶ آذر ۱۴۰۰)

به خاطر شکنجه‌ها و بوی بد جسد کسی نمی‌خواست به او نزدیک شود و ماموران پلیس ترکیه با دادن دستکش، صابون و پارچه ای سفید دوست آقای قادری را مجبور کردند که جنازه را بشوید و در پارچه سفید قرار دهد. به گفته این فرد: «همراه چند مامور جسد را به قبرستان شهر قرشهر بردیم و در جایی ناشناخته دفن کردیم. من به ماموران گفتم که نشانه‌ای بر روی قبر او بگذارید تا خانواده‌اش بعدا بدانند که او در کجا دفن شده است، اما به حرف من گوش ندادند». (مصاحبه با همخانه آقای قادری، ۶ آذر ۱۴۰۰)

خانواده آقای قادری از طریق خبر منتشر شده در یکی از روزنامه‌های ایران با عنوان «کشته شدن ۲ نفر ضد انقلاب در ترکیه» از مرگ او با خبر شدند. (مصاحبه با یکی از نزدیکانش، ۲۸ آبان ۱۴۰۰)

واکنش مسئولان حکومت ایران

به دنبال ترور آقای قادری، ماموران اداره اطلاعات منزل پدر و مادر او را در شهر پیرانشهر مورد بازرسی قرار داده و چند آلبوم عکس و لباس‌های کردی محمد را که به عنوان یادگاری نزد مادر او بود را با خود برده و به خانواده او اجازه برگزاری مراسم ندادند. همچنین ماموران اطلاعات ضمن بازداشت ۴۸ ساعته یکی از نزدیکان محمد قادری، در طول بازجویی به او گفته بودند «در مورد اینکه چه کسی قادری را کشته است به ما اطلاعات بدهید بده تا آنها را دستگیر کنیم.» و زمانی که فرد بازداشت شده از لفظ شهید برای محمد قادری استفاده کرده بود او را مورد ضرب و شتم قرار دادند. (مصاحبه با یکی از نزدیکانش، ۲۸ آبان ۱۴۰۰)

واکنش دولت ترکیه

پلیس اطلاعات و امنیت فردای ربوده شدن محمد قادری، با انتقال همخانه محمد قادری به شهر ازمیر ترکیه، او را مورد بازجویی مفصل قرار داده و ضمن تهدید به انتقال به ایران، او را ۱۰ روز در سلول انفرادی نگه داشتند. ماموران امنیت ترکیه در طول بازجویی برای شناسایی عاملان این سوءقصد، دو فیلم از دوربین مدار بسته‌ به او نشان دادند که یکی از آنها همان خودروی آبی رنگ بود و دیگری فیلمی از اطراف سفارت ایران در آنکارا بود که در آن چند نفر در حال پرسه زدن در آن محل بودند که دو نفر از آنها همان افرادی بودند که محمد قادری را با خود برده بودند. (مصاحبه با همخانه آقای قادری، ۶ آذر ۱۴۰۰)

 در تابستان سال ۱۳۷۹، دادستان کل ترکیه علیه ۲۴ متهم که از اعضای گروه های اسلامی افراطی ترکیه بودند به دلیل شرکت در ۲۲ عملیات تروریستی علیه شهروندان ترکیه و ایران در داخل خاک ترکیه اعلام جرم کرد. بر اساس کیفرخواست صادره در تیرماه ۱۳۷۹ علیه گروه‌های توحید-سلام و سپاه قدس در ترکیه، نیروهای اطلاعات ایران عامل مستقیم قتل و ترور تعدادی از مخالفان حکومت ایران از جمله آقای قادری در ترکیه بودند. (کتاب اوغور مومجو را چه کسی کشت،۲۰۱۱)

واکنش حزب دمکرات کردستان- رهبری انقلابی

از واکنش حزب دمکرات کردستان- رهبری انقلابی اطلاعی در دست نیست.

واکنش خانواده

از پیگیری خانواده آقای قادری در مورد قتل فرزندشان اطلاعی در دست نیست.

تاثیر بر خانواده

به گفته یکی از نزدیکان، به دنبال ترور محمد قادری پدر و مادر او هر دو دچار سرطان شدند و «با حسرت و غم از دنیا رفتند. همه اعضای خانواده مانند گلی پژمرده شدند و هیچگاه به زندگی عادی برنگشتند و برنمی گردند». (مصاحبه با یکی از نزدیکانش، ۲۸ آبان ۱۴۰۰)

دوست وهم‌خانه‌ای آقای قادری که شاهد ربودنش بود و بعد از مرگش او را به خاک سپرد در مورد تاثیرات ترور قادری و دفنش در مصاحبه با بنیاد برومند اظهار داشت: «من زمانی که بعد از ترور آقای قادری به اروپا رسیدم، تا یک ماه می‌ترسیدم بیرون بروم. علیرغم گذشت سال‌ها، هنوز هم می‌ترسم. آن موقع بسیار ترسیده بودم. من الان نیز عصبی هستم و گاها بر سر خانواده‌ام داد می‌زنم. همه این‌ها تاثیر ترور اوست». (مصاحبه با همخانه آقای قادری، ۶ آذر ۱۴۰۰)

دوست و هم حزبی دیگر آقای قادری نیز در مورد تاثیر ترور آقای قادری عنوان کرد: «تاثیر بسیار بدی بر روح و روان ما داشت. او مانند برادر برای ما بود و هر چه داشتیم با هم تقسیم می کردیم و بسیار به هم نزدیک بودیم. برای من بسیار ضربه بدی بود. ما بسیار با هم نزدیک بودیم و پشت به پشت می خوابیدیم و تمامی سختی‌ها را با هم پشت سر گذرانده بودیم. فرزندانم هیچگاه این مساله را فراموش نمی‌کنند. پسرم ۱۶ سال داشت [در زمان ترور آقای قادری] و بقیه که کوچکتر بودند و او را بسیار دوست داشتند و همسرم او را هیچگاه فراموش نکرد و او همیشه در یاد من می‌ماند. (مصاحبه با یکی از نزدیکانش، ۲۸ آبان ۱۴۰۰)

-------------------------------------------- 

* * Champion, Brian and Crowther, Lee, "Appendix 3: An Interlinear Comparison of Six Chronologies Documenting Allegedly Iran-Sponsored Extraterritorial Attempted Killings, 1979-1996" (2013). Faculty Publications. 1572.
** اصل ۱۵ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران: زبان و خط رسمي و مشترك مردم ايران فارسي است‌. اسناد و مكاتبات و متون رسمي و كتب درسي بايد با اين زبان و خط باشد ولي استفاده از زبان هاي محلي و قومي در مطبوعات ورسانه‌هاي گروهي و تدريس ادبيات آنها در مدارس‌، در كنار زبان ‌فارسي آزاد است‌.
*** اصل ۱۹ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران: مردم ايران از هر قوم و قبيله كه باشند از حقوق مساوی برخوردارند و رنگ ، نژاد ، زبان و مانند اين ها سبب امتياز نخواهد بود.

تصحیح و یا تکمیل کنید