بنیاد عبدالرحمن برومند

برای حقوق بشر در ایران

https://www.iranrights.org
امید، یادبودی در دفاع از حقوق بشر در ایران
یک سرگذشت

شهرام میرانی

درباره

ملیت: ايران
مذهب: بدون باور مذهبی
وضعیت تأهل: نامعلوم

مورد

تاریخ کشته‌شدن: ۱۹ خرداد ۱۳۶۱
محل: علیگار، دانشگاه مسلمان علیگر، هند
نحوه کشته‌شدن: اعدام فراقضایی با سلاح سرد

ملاحظات

آقای میرانی دانشجو، فعال و پناهنده سیاسی در هند، بارها توسط اعضای انجمن اسلامی شهر علیگر به مرگ تهدید شده بود.

اطلاعات در خصوص کشته شدن آقای شهرام میرانی از مصاحبه با یک شاهد عینی و از دوستان نزدیک او (۲۳ دی ۱۴۰۰) و یک فعال سابق سیاسی و دانشجویی در هند (۱۲ شهریور، ۳ و ۶ اسفند ۱۴۰۰ و ۷ مرداد ۱۴۰۱) به دست آمد. همچنین برای تکمیل این پرونده از مجله‌ی ایندیا تودی (۱۶ مهر ۱۳۶۱)، آرشیو علمی دانشگاه بریگهام یانگ (۲۲ اسفند ۱۳۹۱) و وبسایت کریپتو آنارشی (۱۱ آبان ۱۳۷۶)، روایت های «به یاد آر» در کلاب‌هاوس (۳۰ مرداد ۱۴۰۰)، مجله شهروند (۹ مهر ۱۳۹۴)، وبلاگ درد مشترک (۲۱ خرداد ۱۳۹۸)، روزنامه‌ی انقلاب اسلامی (۸ دی ۱۳۵۸)، پرتال امام خمینی (۱۰ شهریور ۱۳۵۸، ۶ شهریور و ۱۴ دی ۱۳۵۹، ۱۲ آبان ۱۳۶۰)، کتاب «گزارش به مردم»، نشر باران، نوشته علی اکبر امیدمهر (۱۳۸۰-۱۳۸۱)، مصاحبه با آقای علی اکبر امیدمهر (۱۳ خرداد ۱۴۰۱)، نشریه‌ی جهان (۲۷ آذر ۱۳۶۱) و  تاریخ شفاهی ایران (تاریخ تحقیق: ۳۱ خرداد ۱۴۰۱)، یونایتد پرس اینترنشنال( ۲۶ مرداد ۱۳۶۱) بهره گرفته شده است. 

 آقای شهرام میرانی، متولد کرمانشاه و تنها فرزند خانواده بود. او پیش از آغاز تحصیلات دانشگاهی خود در کشور هندوستان، با فروش یخ در روستاهای اطراف کرمانشاه بخشی از هزینه‌های ادامه تحصیل خود را پس‌انداز کرده بود. میرانی پس از انقلاب سال ۱۳۵۷ برای تحصیل در رشته جامعه‌شناسی به شهر پونا و پس از مدتی به شهر علیگر در هند رفت. او به لحاظ سیاسی گرایشات چپ داشت و هوادار سازمان چریک‌های فدایی خلق اقلیت بود و در انجمن‌های دانشجویی فعال بود. او جزو دانشجویانی بود که به دلیل فعالیت‌ سیاسی‌ علیه حکومت جمهوری اسلامی، ارز دانشجویی‌شان قطع شده بود و از سازمان ملل تقاضای پناهندگی کرده بودند. (مصاحبه با یک از شاهد عینی، ۲۳ دی ۱۴۰۰؛ صفحه‌ی فیس‌بوک امداد داخل کشور،‌ ۲۱ اسفند ۱۳۹۹)

میرانی به همراه برخی از دوستان دانشجوی همفکر خود در دانشگاه مسلمان علیگر هند، با پخش اعلامیه ها و نشریات مرتبط با جریانات داخل ایران در انعکاس اخبار مربوط به خشونت صورت گرفته از سوی جمهوری اسلامی مانند تجاوز به دختران باکره، قصاص، اعدام مخالفان در فضای دانشگاه و در میان اساتید و دانشجویان مسلمان فعال بود. این فعالیت‌ها بارها به تهدید او و دوستان همفکر او از سوی دانشجویان عضو انجمن‌های اسلامی منجر شد. به طوری که به خاطر نگرانی و عدم احساس امنیت جانی، تدابیری برای حفاظت از خود مانند رفت آمدهای گروهی و یا برگزاری جلسات همفکری در محلی خارج از دانشگاه در نظر گرفتند. تهدیدات مذکور بارها به مسئولین دانشگاه و پلیس نیز اطلاع داده شد. 

دوستان آقای میرانی او را فردی «فعال، مردم‌دار، بسیار مهربان، صمیمی، شوخ‌طبع، و پایبند به آرمان‌های خودش» معرفی کردند که «نمی توانست در برابر ظلم و ضعیف کشی سکوت کند». (مصاحبه با یک از شاهد عینی ۲۳ دی ۱۴۰۰؛ روایت‌های «به یاد آر» کلاب هاوس ۳۰ مرداد ۱۴۰۰)

سازمان چریک‌های فدایی خلق - اقلیت 

در سال ۱۳٤۹ سازمان چریکهای فدائی خلق، متأثر از انقلاب کوبا و جنبش چریکی آمریکای لاتین، با ایدئولوژی مارکسیسم-لنینیسم و با اعتقاد به مبارزه مسلحانه، از ادغام دو گروه چریکی مخالف رژیم شاه به وجود آمد. این سازمان پس از پیروزی انقلاب اسلامی به نفی مشی چریکی پرداخت و بر سر حمایت یا عدم حمایت از جمهوری اسلامی و شوروی، منشعب شد. سازمان فداییان خلق (اقلیت) مخالف با جمهوری اسلامی بود و عمدتاً در جنبش کارگری و سیاسی فعالیت می‌کرد. 

پیشینه قتل‌های فراقضایی توسط جمهوری اسلامی ایران

جمهوری اسلامی ایران ید طولایی در اعمال خشونت با انگیزه‌های سیاسی در ایران و اقصی نقاط جهان دارد. از انقلاب ۱۳۵۷ به بعد، عوامل جمهوری اسلامی در داخل و خارج از کشور دست به ربودن، ناپدید کردن و قتل تعداد زیادی از افرادی که فعالیتشان برایشان نامطلوب بوده زده‌اند. تعداد قربانیان اعدام‌های فراقضایی در داخل کشور روشن نیست، اما این قتل‌ها از بهمن ۱۳۵۷ آغاز شده و در طول عمر جمهوری اسلامی در داخل و خارج از ایران تداوم داشته است. بنیاد عبدالرحمن برومند بیش از ۵۴۰ قتل را که به جمهوری اسلامی ایران نسبت داده می‌شود، در خارج از ایران شناسایی کرده است.

در خارج از ایران در کشورهایی چون فیلیپین، اندونزی، ژاپن، هند و پاکستان در آسیا، دوبی، عراق، و ترکیه در خاورمیانه، قبرس، فرانسه، ایتالیا، اتریش، سوئیس، آلمان، نروژ، سوئد و انگلستان در اروپا، و ایالات متحده آمریکا در آنسوی اقیانوس آتلانتیک، مخالفین به روش‌های مختلف توسط مامورین جمهوری اسلامی مورد سوقصد قرار گرفته و کشته شده‌اند. در بیشتر موارد اطلاعات زیادی در مورد این قتل‌ها منتشر نشده و مقامات محلی حکم بازداشتی صادر نکرده‌اند. اما شواهد، مدارک و ردپاهایی که از تحقیقات پلیس و مقامات قضایی محلی به دست آمده، فرضیه جنایت دولتی را تایید می‌کنند. در برخی موارد، این تحقیقات منجر به اخراج یا بازداشت دیپلمات‌های ایران شده است. در موارد محدودی در خارج از ایران، عاملان این قتل‌ها بازداشت و محاکمه شده‌اند و شواهد و مدارک ارائه شده، ارتباط متهمان با نهادهای حکومتی ایران را آشکار کرده‌ و حکم بازداشتی برای وزیر اطلاعات وقت ایران صادر شده است.

نوع تشکیلات و اجرای این قتل‌ها در داخل و خارج از ایران هم دال بر وجود الگوی واحدی است که بنا به گفته دادستان سوئیسی، رولان شاتلن، دارای پارامترهای مشترک و یک برنامه‌ریزی دقیق هستند. از تشابهات بین این قتل‌ها در کشورهای مختلف چنین استنباط می‌شود که دولت ایران آمر اصلی این جنایات است. 

مقامات ایران مسئولیت این قتل‌ها را رسما نپذیرفته‌اند و حتی این جنایات را به درگیری داخلی بین اعضای گروه‌های اپوزیسیون نسبت داده‌اند. معهذا این جنایات از نظر آرمانی و حقوقی از بدو تشکیل نظام توسط مقاماتش توجیه شده است. در بهار سال ۱۳۵۸، صادق خلخالی، اولین قاضی شرع دادگاه‌های انقلاب اسلامی تصمیم نظام را مبنی بر اجرای اعدام‌های فراقضایی رسما اعلام نمود و این تصمیم را چنین توجیه کرد: «...این‌ها محکوم به اعدام شدند، در نظر ملت ایران اگر کسی بخواهد در خارج، در هر کشوری، آنها را ترور کند، هیچ دولتی حق ندارد او را به عنوان تروریست محاکمه کند؛ زیرا او عامل اجرای حکم دادگاه انقلابی اسلامی است. لذا آنها مهدورالدم هستند و در هر جا باشند حکم درباره آن‌ها همین است.» بیش از ده سال پس از این اظهارات، علی فلاحیان، وزیر اطلاعات و امنیت نظام در حالیکه در مورد موفقیت نیروهای امنیتی سخن می‌راند، در مورد حذف مخالفین چنین گفت: «... ما موفق شدیم به بسیاری از این گروهک‌ها در خارج از کشور و در سر مرز ضرباتی وارد کنیم.» 

در عین حال مقامات مختلف سیاسی، قضایی و امنیتی جمهوری اسلامی ایران در مقاطع و مناسبت‌های مختلف وجود سیاست و برنامه بلندمدت و بودجه برای اجرای این قتل‌ها و در برخی موارد انجام موفقیت‌آمیز آن‌ها را تایید کرده‌اند.

برای مطالعه متن کامل «پیشینه اعدام‌های فراقضایی توسط جمهوری اسلامی ایران» شامل اظهار نظر مقامات مختلف جمهوری اسلامی و سابقه تاریخی قتل‌ها، بر روی همین عنوان در نوار سمت راست کلیک کنید.

پیشینه‌ی جنبش دانشجویی در هند 

حضور استعماری بریتانیا در هند سبب برخورداری این کشور از امکانات و سیستم تحصیلی مطابق به کشورهای پیشرفته شد. این ویژگی به علاوه بر هزینه پایین‌تر زندگی و تحصیل در آن نسبت به کشورهای اروپایی، هند را از دوره قاجار مقصد تحصیلی بسیاری از ایرانیان طبقه متوسط کرده بود. از این رو جنبش دانشجویی در هند سابقه طولانی دارد  و حداقل از دهه پنجاه شمسی دانشجویان ذیل گروه‌های مختلف سیاسی مخالف حکومت سلطنتی پهلوی مانند اعضا و هواداران سازمان مجاهدین خلق ایران،‌ سازمان چریک‌های فدایی خلق ایران، حزب توده، اتحادیه کمونیست‌‌های ایران، حزب رنجبران ایران فعالیت می‌کردند. از اواسط دهه پنجاه با شکل‌گیری تدریجی انجمن دانشجویان اسلام‌گرای هوادار آیت‌الله خمینی، رقابت میان آنها و سایر گروه‌های غیر مذهبی به خصوص احزاب چپ و مارکسیستی ایجاد شد. هرچند این رقابت‌ها عمدتا در شیوه‌ی جذب دانشجویان مستقل و در حد منازعات عقیدتی در نشریه‌ها بود. (تاریخ شفاهی ایران، ۳۱ خرداد ۱۴۰۱) 

اما پس از پیروزی انقلاب در بهمن ۱۳۵۷ و به قدرت رسیدن آیت‌الله خمینی به عنوان رهبر انقلاب، به مرور با شدت گرفتن تنش‌ها میان گروه‌های سیاسی مانند هواداران شاپور بختیار و پس از آن برخی دیگر از گروه‌های چپ، مانند اعضای سازمان چریک‌های فداییان خلق-اقلیت و سازمان مجاهدین خلق در داخل ایران با طرفداران آیت‌الله خمینی، رقابت‌های میان گروه‌های دانشجویی طرفدار آنها در خارج از کشور نیز به تنش‌های خشونت‌آمیز کشیده شد. (تحقیقات بنیاد برومند)

دانشجویان طرفدار گروه‌های مخالف جمهوری اسلامی با انتشار و پخش اعلامیه و روزنامه و همچنین با برگزاری راهپیمایی‌های اعتراضی به انعکاس اخبار مرتبط با اعدام، اجرای احکام شرعی مانند شلاق و سایر موارد نقض حقوق بشر توسط حکومت مستقر و آیت‌الله خمینی می‌پرداختند.  (مصاحبه با یک شاهد عینی  ۲۳ دی ۱۴۰۰). همچنین برخی از این گروه‌ها در اوایل دهه‌ی ۶۰ شمسی در هند در همکاری با کمیته‌ای به نام «همبستگی با حقوق بشر و دموکراسی» که توسط تعدادی از فعالان هندی تشکیل شده بود، تظاهرات‌هایی را علیه جمهوری اسلامی از جمله در اعتراض به حضور برخی مقامات جمهوری اسلامی در هند مانند هاشمی رفسنجانی در مرداد ۱۳۶۱، رییس وقت مجلس شورای اسلامی سازماندهی کردند. (برنامه‌ی به یادآر در کلاب‌هاوس ۳۰ مرداد ۱۴۰۰، مجله‌ی شهروند ۹ مهر ۱۳۹۴).

از سوی دیگر انجمن‌های اسلامی دانشجویان نیز در هند با بهره گیری از امکانات و حمایت‌های حکومتی فعالیت خود را گسترده‌تر کردند. بنا به اطلاعات موجود بین انجمن‌های اسلامی دانشجویان ایرانی در هند و سفارت و دفاتر نمایندگی جمهوری اسلامی ایران در این کشور رابطه مستقیم وجود داشت. به گفته‌ی علی اکبر امیدمهر، مسئول وقت امور دانشجویی و سرپرست موقت کنسولگری ایران در هند در سال ۱۳۵۸، اعضای انجمن اسلامی در هند «از بودجه سری کنسولگری سهمیه داشتند» (مصاحبه با بنیاد برومند، ۱۳ خرداد ۱۴۰۱). همچنین برخی از اعضای انجمن‌های اسلامی هند در سال‌های بعد در حاکمیت تازه شکل گرفته اسلامی مناصبی مانند نمایندگی مجلس شورای اسلامی یا مقام‌هایی در وزارت امور خارجه به عنوان سفیر، کاردار یا رایزن به دست آوردند. (کتاب گزارش به مردم، ۱۳۸۰-۱۳۸۱؛ تحقیقات بنیاد برومند).همچنین گزارشات بسیاری حاکی از اعمال تبعیض و حمایت‌های مالی مستقیم دولتی میان طیف دانشجویان طرفدار حکومت و سایر دانشجویان وجود دارد به طوری که ارزهای دانشجویی و کمک‌های دولتی رسما به داشتن باورهای ایدئولوژیک منطبق با جمهوری اسلامی مشروط شده بود. بنا به اطلاعیه‌ی منتشر شده توسط سرکنسولگری جمهوری اسلامی ایران در حیدرآباد هند در ۱۶ مهر ۱۳۶۱، به دستور وزارت فرهنگ و آموزش عالی «دانشجویان فقط در صورت شرکت و موفقیت در امتحان کتبی ایدئولوژیک می‌توانند از مزایای ارز تحصیلی استفاده نمایند» (نشریه‌ی جهان،‌ ۲۷  آذر ۱۳۶۱)‌. علی اکبر امیدمهر نیز موضوع قطع شدن ارز دانشجویان مخالف جمهوری اسلامی از حدود سال ۱۳۵۸ را در کتاب خاطرات خود تایید کرده است. (کتاب گزارش به مردم، ۱۳۸۰-۱۳۸۱). 

اما گذشته از تبعیضات دولتی مذکور در جهت قدرت گرفتن انجمن های اسلامی، مواردی از سفر مقامات حکومتی به کشورهای خارجی و دیدار با دانشجویان انجمن اسلامی، به منظور تحریک و تشویق آنها در محدود کردن فعالیت سایر گروه‌های سیاسی نیز وجود دارد(تحقیقات بنیاد برومند). آیت‌الله خمینی در دیدار با دانشجویان انجمن‌های اسلامی خارج از کشور از آن‌ها خواست: «کوشش کنید اسلام را بشناسانید به مردم. این انجمن اسلامی‌ها کوشش کنند این متاعی که ما داریم و هیچ کس ندارد … در دنیا این را معرفی کنید.» (پرتال امام خمینی، ۱۰ شهریور ۱۳۵۸). وی در دیداری دیگر با دانشجویان ایرانی مقیم هند گفت: «قدرت‌های بزرگ … تلاش می‌کنند نهضت اسلامی ایران را در خارج از کشور وارونه جلوه بدهند. ما باید کوشش کنیم … در همه کشورهای اسلامی به حق توجه کنیم و حق را پیاده کنیم … اگر چند نفر آدم منحرف در هند و پاکستان و سایر بلاد اسلامی بخواهند کاری کنند که این نهضت اسلامی را مشوه (زشت روی) نشان دهند به اهالی آن مملکت، شما برادرهای اسلامی که در آن ممالک هستید در مقابل آن‌ها ایستادگی کنید.» (پرتال امام خمینی، ۶ شهریور ۱۳۵۹). یکی دانشجویان وقت مخالف جمهوری اسلامی در هند، با بیان اینکه دانشجویان طرفدار آیت‌الله خمینی با خشونت و ایجاد درگیری مانع هر فعالیتی می‌شدند، می‌گوید «وقتی در دانشگاه ما را می‌دیدند که نشریه داریم، به ما یا به محل اقامت دانشجویان به قصد آتش زدن آن مکان‌ها حمله می‌کردند. حتی در شهرهای دیگر آتش‌سوزی راه انداخته بودند. آن‌ها همچنین در خیابان ما را تهدید می‌کردند. (مصاحبه با یک شاهد عینی  ۲۳ دی ۱۴۰۰)

در دی ماه ۱۳۵۸، آیت‌الله حسین نوری همدانی، از روحانیون تندرو با عنوان نماینده آیت‌الله خمینی برای بررسی میدانی اوضاع مسلمانان و مدارس علمیه و رفع کمبودها و نیازهای آنان به هند، پاکستان اعزام شد (سایت جامع امام خمینی،‌۶ دی ۱۳۵۸). به گفته‌‌ی یکی از دانشجویانی که در آن زمان در هند تحصیل می کرد، آیت‌الله نوری همدانی در این دیدار با دانشجویان انجمن اسلامی با اشاره به دانشجویان مرد، به شکل تحریک کننده‌ای خطاب به دانشجویان زن حاضر می‌گوید: «این‌ها همه‌شان بی‌غیرت‌اند و الا هیچ کس در این شهر جرات نمی‌کرد اعلامیه‌ای علیه جمهوری اسلامی پخش کند.» این دانشجو افزود «پس از این دیدار خشونت اعضای انجمن اسلامی علیه مخالفان آنها شدت گرفت تا جایی که ما تا چندین سال هیچگاه تنها قدم نمی‌زدیم و همیشه حالت دفاعی داشتیم. با پخش کوچکترین اعلامیه‌ای به ما حمله می‌شد»(مصاحبه‌ی با یکی از فعالین دانشجویی هند ۳ و ۶ اسفند ۱۴۰۰). طی همین سالها موارد مختلفی از ضرب و شتم، آدم ربایی و قتل دانشجویان از گروه‌های مخالف جمهوری اسلامی در هند گزارش شده است. در خرداد ماه ۱۳۶۱ در حمله ناگهانی هواداران جمهوری اسلامی به دانشجویان مخالف در شهر علیگر یک نفر کشته و شماری زخمی برجای گذاشت(‌ایندیا تودی ۲۴ تیر ۱۳۶۱). همچنین بنا به گزارشات متعدد در مهر ماه ۱۳۶۱، تظاهرات ضد جمهوری اسلامی در شهر بنگلور هندوستان مورد حمله خشونت بار شماری از هواداران آیت الله خمینی قرار گرفت و طی آن یک دانشجو کشته و شمار زیادی زخمی برجای گذاشت. همچنین ۸۶ نفر نیز بازداشت شدند. (کلاس هاوس، ۲۰ مرداد ۱۴۰۱؛ شهروند - ۹ مهر ۱۳۹۴). روزنامه‌ی انقلاب اسلامی در همان زمان، زد و خورد بین دانشجویان هوادار و مخالف آیت‌الله خمینی در شهر بنگلور و زخمی شدن ۱۰ نفر و دستگیری ۱۴ نفر را گزارش کرد (روزنامه انقلاب اسلامی - ۸ دی ۱۳۵۸). هرچند در تمام موارد عده‌ای بازداشت شدند اما تقریبا در هیچ یک از موارد پرونده‌ها به نتیجه حقوقی و یا واکنش رسمی مقامات هند منجر نشد. مقاله منتشر شده در ایندیا تودی در گزارش مفصلی درباره درگیری‌های میان دانشجویان ایرانی در هند، به افزایش پیوندهای اقتصادی هند با ایران مخصوصا افزایش عرضه نفت خام در دوران پس از انقلاب و در زمان جنگ ایران و عراق اشاره کرد. (ایندیا تودی ۲۴ تیر ۱۳۶۱).در اوایل سالهای دهه شصت، موضوع افزایش مبادلات اقتصادی بین دو کشور در زمینه‌های مختلف از جمله موضوع هسته‌ای در سفر هاشمی رفسنجانی به هند مورد تفاهم و استقبال هر دو کشور قرار گرفت بود. (یونایتد پرس اینترنشنال، ۲۶ مرداد ۱۳۶۱)

قتل شهرام میرانی 

شهرام میرانی در ۱۹ خرداد ۱۳۶۱، حوالی ساعت ۹ و ۱۰ شب در نزدیکی خوابگاه‌های دانشگاه اسلامی علیگر توسط شماری از طرفداران آیت‌الله خمینی و اعضای انجمن اسلامی دانشجویان هند مورد حمله قرار گرفت. او طی این حمله در اثر ضربات متعدد چوب‌، چاقو و میله آهنی، به شدت زخمی و پس از انتقال به بیمارستان در فاصله کوتاهی در اثر ضربه مغزی از دنیا رفت. (ایندیا تودی ۲۴ تیر ۱۳۶۱؛ مصاحبه‌ با یک شاهد عینی  ۲۳ دی ۱۴۰۰؛ روایت های «به یاد آر» کلاب هاوس ۳۰ مرداد ۱۴۰۰)

حمله مذکور زمانی که شهرام میرانی و عده دیگری از دانشجویان طیف مخالف جمهوری اسلامی در حال بازگشت از جلسات سیاسی خود به سمت محل خوابگاه بودند اتفاق افتاد. این حمله توسط  ۱۰۰ نفر از طرفداران خمینی و اعضای انجمن‌های اسلامی دانشجویان صورت گرفت و علاوه بر یک کشته، چهارده نفر زخمی برجای گذاشت (ایندیا تودی، ۲۴ تیر ۱۳۶۱). به گفته یکی از شاهدان عینی «[حمله کننده‌ها] لباس‌های سیاه بر تن داشتند. این افراد … با فریاد الله اکبر، خمینی رهبر حمله کردند» . به نقل از ساکنان محلی پیش از آغاز حمله، تمام چراغ‌های مسیر حرکت دانشجویان به سمت خوابگاه‌ها توسط افرادی شکسته شده بود و در زمان عبور آقای میرانی و همراهانش از آن منطقه، تاریکی مطلق حاکم بود. (مصاحبه‌ی با یک شاهد عینی  ۲۳ دی ۱۴۰۰)

در حمله به آقای میرانی و همراهانش، بیش از ۱۰۰ نفر از اعضای انجمن‌های اسلامی دانشجویان هند و طرفداران آیت‌الله خمینی شرکت داشتند. در این حمله آقای میرانی در اثر شدت خونریزی و ضربه مغزی کشته شد.

به گفته یک شاهد عینی که از دوستان نزدیک شهرام میرانی است، در زمان حمله، شهرام در ترک دوچرخه او سوار بود که «۴ یا ۵ نفر میرانی را از روی دوچرخه پایین کشیدند» و او را با چاقو، میله و چوبهای میخ دار کتک زدند به طوری که «تمام انگشتان و دنده‌های او شکسته و از شاهرگش خون فواره می‌زد». هرچند بدن زخمی میرانی پس از فرار حمله‌کنندگان فورا توسط دوستانش به بیمارستان جواهر نهرو منتقل شد، اما دکتر معالج در همان دقایق اولیه با معاینه شدت جراحات وارده به همراهان می گوید «تمام است». به گفته‌ی این پزشک ۲۵ ضربه شدید به ناحیه سر، مغز او را سیاه کرده بود و در نهایت ضربه مغزی و پارگی شاهرگ سبب مرگ او شد. او در آخرین لحظه به زبان کردی به همراهش گفت: «به مادرم بگو من را ببخشد» (مصاحبه‌ با یک شاهد عینی  ۲۳ دی ۱۴۰۰؛ روایت های  به یاد آر در کلاب‌هاوس ۳۰ مرداد ۱۴۰۰).

پیکر شهرام میرانی علیرغم خواست خانواده و تلاش های دوستان او برای انتقال او به ایران، در۷  صبح ۲۱ خرداد ۱۳۶۱ در قبرستان دانشگاه علیگر در هندوستان به خاک سپرده شد. (کلاب هاوس، ۳۰ مرداد ۱۴۰۰؛ ایندیا تودی ۲۴ تیر ۱۳۶۱) 

بنا به اطلاعات موجود، به نظر می رسد این حمله از قبل برنامه ریزی شده بود زیرا از حدود یک هفته قبل از آن تعداد زیادی از اعضای انجمن‌های اسلامی دانشجویان از سراسر هندوستان برای شرکت در جلسات این انجمن بین تاریخ‌های  ۱۱ تا ۱۵ خرداد ۱۳۶۱، به شهر علیگر آمده و در تا روز حمله در شهر حضور داشتند. تحرکات این گروه در ۱۸ خرداد ۱۳۶۱ از طرف دانشجویان مخالف به اطلاع پلیس علیگر رسید. همچنین با توجه به اینکه اکثریت ۳۰۰ دانشجوی ایرانی در حال تحصیل در دانشگاه علیگر در آن زمان جز دسته مخالفان جمهوری اسلامی بودند، سعید حمید معاون رئیس دانشگاه علیگر به ایندیا تودی گفت «احساس می‌کند دانشجویان طرفدار خمینی از خارج (از علیگر)، نیروهای کمکی دریافت کرده‌اند». او حضور حسین برخورداری، وابسته مطبوعاتی سفارت جمهوری اسلامی ایران در دهلی نو، که از  فارغ‌التحصیلان سابق این دانشگاه نیز بود را یک ساعت پیش از آغاز حمله در خودروی سفارت ایران در محوطه دانشگاه تایید کرد. . شماری از دانشجویان مخالف جمهوری اسلامی نیز معتقد بودند این حمله توسط حسین برخورداری هدایت شده بود. (ایندیا تودی، ۲۴ تیر ۱۳۶۱؛ وبلاگ درد مشترک، ۲۱ خرداد ۱۳۹۸) 

 واکنش دولت ایران

سفارت ایران در پاسخ به معاون صدراعظم و قاضی منطقه پیرامون هماهنگی برای انتقال جسد شهرام میرانی به آنها گفت «دولت ایران هیچ ارتباطی با میرانی ندارد و او شهروند ایران نیست». هرچند پس از دفن پیکر میرانی در شهر علیگر، سفارت جمهوری اسلامی در شهر دهلی در واکنش به انتشار اخباری پیرامون حضور حسین برخورداری، وابسته مطبوعاتی این سفارت در روز حمله در دانشگاه علیگر با صدور بیانیه مطبوعاتی این خبر را تکذیب و در مورد قتل آقای میرانی اعلام کرد «تحقیقات درباره‌ی قتل بدون اطلاع ما پیش رفته است و جنازه بدون مشورت با ما دفن شده است». (ایندیا تودی ۲۴ تیر ۱۳۶۱)

همچنین به نقل از ایندیا تودی، سفارت جمهوری اسلامی علاوه بر عدم پاسخگویی به رسانه های هندی در خصوص قتل آقای میرانی، از همکاری با مقامات هندی مانند حمید سعید معاون دانشگاه علیگر و قاضی منطقه پانا لال پونیا نیز خودداری کرد. (ایندیا تودی، ۲۴ تیر ۱۳۶۱)

به گفته‌ی یکی از دانشجویان سابق و فعال سیاسی، افرادی که در ارتباط با قتل آقای میرانی  توسط پلیس بازداشت شدند، پس از مدت کوتاهی «با وثیقه سنگینی که از طرف سفارت جمهوری اسلامی تامین شده بود از زندان آزاد شدند». (مصاحبه با یک فعال سابق سیاسی و دانشجویی در هند ۷ مرداد ۱۴۰۱) 

 واکنش دولت هند

به دنبال مراجعه دانشجویان مخالف جمهوری اسلامی به رئیس پلیس شهر علیگر و هشدار نسبت به درباره‌ی «حضور مشکوک و پر تعداد» اعضای انجمن‌های اسلامی دانشجویان هند از سراسر این کشور در شهر علیگر، پلیس این شهر به اعضای انجمن‌های اسلامی دانشجویان هند که از شهرهای دیگر به شهر علیگر آمده بودند، تا ۱۸ خرداد ۱۳۶۱ مهلت داد تا شهر را ترک کنند. پلیس به دانشجویان اطمینان داد که افراد خارجی دانشگاه را ترک کرده اند. (ایندیا تودی ۲۴ تیر ۱۳۶۱؛ وبلاگ درد مشترک ۲۱ خرداد ۱۳۹۸)

دو روز بعد از حمله، آقای سیدو، رئیس پلیس علیگر که از حمله مذکور شوکه شده بود، با حضور در بیمارستان محل انتقال دانشجوهای زخمی‌ها از آنها دیدار کرد و با اهدای هدایایی از آنها به خاطر عدم تامین امنیتشان عذرخواهی کرد. (ایندیا تودی، ۲۴ تیر ۱۳۶۱)

به دنبال شناسایی ۳۴ نفر از ضاربان حمله مذکور توسط دانشجویان (ایندیا تودی ۲۴ تیر ۱۳۶۱)، پلیس هند ۲۰ نفر را در ارتباط با قتل شهرام میرانی دستگیر کرد که تعدادی نیز از اعضای سازمان چریک‌های فدایی خلق-اکثریت بودند. (وبلاگ درد مشترک، ۲۱ خرداد ۱۳۹۸). مدتی بعد نیز پلیس یکی دیگر از افراد اصلی شرکت کننده در حمله را با شناسایی دانشجویان در شهر پونا دستگیر کرد اما پیش از تحویل آن به پلیس شهر علیگر فرد مذکور با شخص دیگری جا به جا شده بود. (مصاحبه با یک فعال سابق سیاسی و دانشجویی در هند ۷ مرداد ۱۴۰۱) 

 واکنش خانواده

علی رغم تلاش خانواده آقای میرانی  برای دفن پیکر فرزندشان در ایران با خواسته آنها موافقت نشد.

مادر آقای میرانی در سال ۱۳۹۳ با عکسی از شهرام در جمع «مادران خاوران»* در دادخواهی فرزندش حاضر شد. (مصاحبه‌ی بنیاد برومند ۱۲ شهریور ۱۴۰۰؛ شهروند، ۹ مهر ۱۳۹۴؛ وبلاگ درد مشترک، ۲۱ خرداد ۱۳۹۸) 

تاثیر بر خانواده

مادر شهرام میرانی تا سالها هر چند وقت یک بار با مشقات فراوان  به هندوستان و به شهر علیگر سفر می کرد و روی مزار شهرام گل می گذاشت. (وبلاگ درد مشترک ۲۱ خرداد ۱۳۹۸) 

 —-------------------------------------------

*خاوران نام گورستانی در جنوب تهران است که هزاران تن از زندانیان سیاسی و عقیدتی اعدام‌شدهٔ پس از انقلاب به ویژه بعد از تابستان ۱۳۶۷، به صورت مخفیانه و بدون نام و نشان، در گورهای دسته‌جمعی در آن مدفون شده‌اند. مادران خاوران نام مادران و زنان دادخواهی است که به یادبود فرزندان یا اعضای خانواده خود در آن مکان گرد هم می آیند.

تصحیح و یا تکمیل کنید