بنیاد عبدالرحمن برومند

برای حقوق بشر در ایران

https://www.iranrights.org
امید، یادبودی در دفاع از حقوق بشر در ایران
یک سرگذشت

عباس قلی‌زاده

درباره

ملیت: ايران
مذهب: احتمال قوی اسلام
وضعیت تأهل: متاهل

مورد

تاریخ کشته‌شدن: ۶ دی ۱۳۷۱
محل: کوچه اوزلم - پلاک ۴۸، قاضی‌کوی، استانبول، ترکيه
نحوه کشته‌شدن: نحوه اعدام فراقضایی نامشخص
اتهامات: اتهام نامعلوم

ملاحظات

آقای عباس قلی‌زاده سرگرد ارتش شاهنشاهی ایران بود.

خبر و اطلاعات در مورد اعدام فراقضایی آقای عباس قلی‌زاده در روزنامه‌های ترکیه از جمله جمهوریت (۵ مهر ۱۳۷۵؛ ۲۰ اردیبهشت ۱۳۷۹) وبسایت روزنامه حریت ترکیه (۲۶ تیر ۱۳۷۷)، روزنامه ملیت ترکیه (۱۹ و ۲۰اردیبهشت ۱۳۷۹)، کتاب «اوغور مومجو را چه کسی کشت» (نوشته ادنان گرگر، انتشارات ایمگه، ۲۰۱۱) منتشر شد. اطلاعات تکمیلی در این باره از طریق کیفر خواست صادره علیه گروه‌های توحید-سلام و سپاه قدس (تیر/مرداد ۱۳۷۹) ، رای دادگاه شعبه ۱۱ دادگاه جرایم سنگین آنکارا ( ۶ مرداد ۱۳۸۴)، روزنامه جمهوریت (۸ دی ۱۳۷۱ و۲۱ ۲۴ آذر ۱۳۷۲) سایر منابع* بدست آماده است. 

آقای عباس قلی‌زاده سرگرد ارتش شاهنشاهی ایران بود و به عنوان محافظ ویژه فعالیت کرد. او متاهل و دارای چهار فرزند بود. آقای قلی‌زاده در سال ۱۳۶۱ به همراه خانواده‌اش به ترکیه پناهنده شد و ساکن شهر استانبول بود. (روزنامه جمهوریت ، ۸ دی ۱۳۷۱ )

آقای قلی‌زاده پس از خروج از ایران عضو سازمان درفش کاویانی شد و به عنوان مسئول اعضا و فعالان سیاسی وابسته به این سازمان در ترکیه فعالیت کرد. (مصاحبه منوچهر گنجی، بدون تاریخ). آقای قلی‌زاده محافظ آقای عطاالله بای احمدی از اعضای اصلی سازمان درفش کاویانی بود. (کتاب سرپیچی از انقلاب ایران، از وزیر شاه تا رهبر مقاومت، نوشته منوچهر گنجی، ۱۳۸۱ ، صفحه ۲۰۳)

سازمان درفش کاویانی

سازمان درفش کاویانی، یک سازمان مشروطه خواه مخالف حکومت جمهوری اسلامی ایران بود که در سال ۱۳۶۶ توسط منوچهر گنجی، وزیر آموزش و پرورش کابینه امیرعباس هویدا و جعفر شریف‌امامی، در پاریس تاسیس شد. این سازمان همزمان با آغاز به کار خود یک ایستگاه رادیویی به نام صدای درفش کاویانی ایران در قاهره در کشور مصر راه‌اندازی کرد که چهار ساعت در روز به زبان فارسی برنامه داشت. این سازمان از طریق توزیع کاست‌های صوتی و تصویری و پخش رادیو درفش کاویانی در داخل ایران، علیه حکومت جمهوری اسلامی ایران فعالیت می‌کرد. سازمان درفش کاویانی در سال ۱۳۷۷ نام خود را به «سازمان حقوق بشر و آزادی های اساسی برای ایران» تغییر داد. 

پیشینه گروه‌های اسلامی ترکیه فعال در اعدام‌های فراقضایی مخالفان ایران

به دنبال ترور اغور مومجی روزنامه نگار معروف ترک که مقاله‌ای در مورد گروه‌های تروریست اسلامی ترکیه نوشته بود مبنی بر اینکه این گروه با استفاده از حمایت‌های مالی، نظامی و فکری حکومت ایران در ترور مخالفان حکومت ایران نقش داشتند، دولت ترکیه تعدادی اعضای این گروه‌های افراطی اسلامی را در یک خانه ویلایی در منطقه بیکوز استانبول در ۲۷ دی ۱۳۷۸ دستگیر کرد. در جلسات محاکمات این افراد، بر اساس مدارک و اسناد کشف شده از این افراد و نیز اعترافات آنها، به سابقه حضور و نقش عوامل امنیتی و دیپلماتیک حکومت ایران در ربودن و ترور مخالفان حکومت ایران، بارها اشاره شده است. در دهه ۸۰ و ۹۰ میلادی، این افراد سفرهای متعددی به ایران جهت آموزش نظامی داشتند. در رای دادگاه در مورد دهها عملیات تروریستی ملاحظاتی وجود دارد و در جای جای رای، ارتباط متهمین با نیروهای امنیتی ایران و همچنین کمک مالی، اطلاعاتی و تسهیلاتی ایران به متهمین جهت ترور روشنفکران ترک و مخالفان ایرانی حکومت ایران در ترکیه اشاره شده است. در رای مذکور اسامی کارمندان سفارت ایران که در ترورها نقش مستقیم و غیر مستقیم داشتند اشاره شده است. (برگرفته شده از کیفرخواست صادره در شعبه ۱۱ دادگاه جرایم سنگین ترکیه و رای دادگاه در تیر ماه سال ۱۳۸۴)

پیشینه اعدام‌های فراقضایی توسط جمهوری اسلامی ایران

جمهوری اسلامی ایران ید طولایی در اعمال خشونت با انگیزه‌های سیاسی در ایران و اقصی نقاط جهان دارد. از انقلاب ۱۳۵۷ به بعد، عوامل جمهوری اسلامی در داخل و خارج از کشور دست به ربودن، ناپدید کردن و قتل تعداد زیادی از افرادی که فعالیتشان برایشان نامطلوب بوده زده‌اند. تعداد قربانیان اعدام‌های فراقضایی در داخل کشور روشن نیست، اما این قتل‌ها از بهمن ۱۳۵۷ آغاز شده و در طول عمر جمهوری اسلامی در داخل و خارج از ایران تداوم داشته است. بنیاد عبدالرحمن برومند بیش از ۵۴۰ قتل را که به جمهوری اسلامی ایران نسبت داده می‌شود، در خارج از ایران شناسایی کرده است.

در خارج از ایران در کشورهایی چون فیلیپین، اندونزی، ژاپن، هند و پاکستان در آسیا، دوبی، عراق، و ترکیه در خاورمیانه، قبرس، فرانسه، ایتالیا، اتریش، سوئیس، آلمان، نروژ، سوئد و انگلستان در اروپا، و ایالات متحده آمریکا در آنسوی اقیانوس آتلانتیک، مخالفین به روش‌های مختلف توسط مامورین جمهوری اسلامی مورد سوقصد قرار گرفته و کشته شده‌اند. در بیشتر موارد اطلاعات زیادی در مورد این قتل‌ها منتشر نشده و مقامات محلی حکم بازداشتی صادر نکرده‌اند. اما شواهد، مدارک و ردپاهایی که از تحقیقات پلیس و مقامات قضایی محلی به دست آمده، فرضیه جنایت دولتی را تایید می‌کنند. در برخی موارد، این تحقیقات منجر به اخراج یا بازداشت دیپلمات‌های ایران شده است. در موارد محدودی در خارج از ایران، عاملان این قتل‌ها بازداشت و محاکمه شده‌اند و شواهد و مدارک ارائه شده، ارتباط متهمان با نهادهای حکومتی ایران را آشکار کرده‌ و حکم بازداشتی برای وزیر اطلاعات وقت ایران صادر شده است.

نوع تشکیلات و اجرای این قتل‌ها در داخل و خارج از ایران هم دال بر وجود الگوی واحدی است که بنا به گفته دادستان سوئیسی، رولان شاتلن، دارای پارامترهای مشترک و یک برنامه‌ریزی دقیق هستند. از تشابهات بین این قتل‌ها در کشورهای مختلف چنین استنباط می‌شود که دولت ایران آمر اصلی این جنایات است. 

مقامات ایران مسئولیت این قتل‌ها را رسما نپذیرفته‌اند و حتی این جنایات را به درگیری داخلی بین اعضای گروه‌های اپوزیسیون نسبت داده‌اند. معهذا این جنایات از نظر آرمانی و حقوقی از بدو تشکیل نظام توسط مقاماتش توجیه شده است. در بهار سال ۱۳۵۸، صادق خلخالی، اولین قاضی شرع دادگاه‌های انقلاب اسلامی تصمیم نظام را مبنی بر اجرای اعدام‌های فراقضایی رسما اعلام نمود و این تصمیم را چنین توجیه کرد: «...این‌ها محکوم به اعدام شدند، در نظر ملت ایران اگر کسی بخواهد در خارج، در هر کشوری، آنها را ترور کند، هیچ دولتی حق ندارد او را به عنوان تروریست محاکمه کند؛ زیرا او عامل اجرای حکم دادگاه انقلابی اسلامی است. لذا آنها مهدورالدم هستند و در هر جا باشند حکم درباره آن‌ها همین است.» بیش از ده سال پس از این اظهارات، علی فلاحیان، وزیر اطلاعات و امنیت نظام در حالیکه در مورد موفقیت نیروهای امنیتی سخن می‌راند، در مورد حذف مخالفین چنین گفت: «... ما موفق شدیم به بسیاری از این گروهک‌ها در خارج از کشور و در سر مرز ضرباتی وارد کنیم.» 

در عین حال مقامات مختلف سیاسی، قضایی و امنیتی جمهوری اسلامی ایران در مقاطع و مناسبت‌های مختلف وجود سیاست و برنامه بلندمدت و بودجه برای اجرای این قتل‌ها و در برخی موارد انجام موفقیت‌آمیز آن‌ها را تایید کرده‌اند.

برای مطالعه متن کامل «پیشینه اعدام‌های فراقضایی توسط جمهوری اسلامی ایران» شامل اظهار نظر مقامات مختلف جمهوری اسلامی و سابقه تاریخی قتل‌ها، بر روی همین عنوان در نوار سمت راست کلیک کنید.

تهدید و مرگ آقای عباس قلی‌زاده

آقای عباس قلی‌زاده در روز ۵ دی ۱۳۷۱ در استانبول ترکیه به قتل رسید. (روزنامه جمهوریت ۸ دی ۱۳۷۱؛ گزارش عفو بین‌الملل، اسفند  ۱۳۷۲؛ مقاله منتشر شده توسط دانشگاه یانگ بریگهم در آمریکا، ۱۳۹۲)

به گزارش روزنامه جمهوریت به نقل از همسر آقای قلی‌زاده، او به همراه خانواده‌اش سه سال قبل از ربوده شدن، از سوی افراد ناشناس بارها تهدید شدند و آنها مجبور به تغییر منزلشان شدند. (۸ دی ۱۳۷۱) 

چند ماه قبل از ترور آقای قلی‌زاده، فردی که خود را طرفدار سازمان درفش کاویانی، با او تماس گرفت و ادعا کرد که از موقعیت خوبی برای سازماندهی اعتصاب و اعتراض در شرکت نفت ایران را دارد. مدتی پس از این تماس، آقای قلی‌زاده متوجه شد که دو مامور جمهوری اسلامی به طور منظم او را تعقیب می کنند. او با کمک دوستش که شهروند ترکیه بود، آنها را شناسایی و سپس پلیس ترکیه آنها را دستگیر کرد. پس از دستگیری این دو نفر، همسر آقای قلی زاده بارها تماس‌های تلفن تهدید آمیز از ایران دریافت کرد. تهدید کنندگاه به خانم آقای قلی زاده گفتند:« اگر برای آن افراد [۲ فرد دستگیر شده] اتفاقی بیفتد، ما شوهرت را قطعه قطعه می‌‌کنیم». پلیس ترکیه چند روز پس از دستگیری این ۲ شخص به بهانه عدم وجود مدارک و ادله کافی، آنها را آزاد کرد. (کتاب سرپیچی از انقلاب ایران، از وزیر شاه تا رهبر مقاومت، نوشته منوچهر گنجی، ۱۳۸۱ ، صفحه ۲۰۳)

همسر آقای قلی‌زاده در مورد نحوه ربوده شدن او در مصاحبه با روزنامه جمهوریت عنوان کرد:«پنج فرد با ریش‌های معوج با استفاده از چاقو و اسپری بیهوش کننده به آقای قلی‌زاده و خانواده‌اش در حوالی ساعت ۷ عصر روز شنبه ۵ دی ۱۳۷۱ به هنگام بازگشت از خرید در مقابل منزلش در منطقه کادیکوی استانبول، خیابان شاعر ارشی، کوچه اوزلم حمله کردند و او را پس از بی ‌هوش کردن با اسپری بیهوش کننده، با یک مینی بوس میتسوبیشی آبی رنگ بدون پلاک ربودند». (۸ دی ۱۳۷۱) 

قبل از ربودن آقای قلی‌زاده، اعضای تشکیلات حرکت اسلامی ترکیه به درخواست ماموران وزارت اطلاعات ایران تلاش کردند که یک پستچی را برای شنود تلفن‌ فعالان مخالفان جمهوری اسلامی ایران از جمله آقای قلی‌زاده استخدام کند. ماموران امنیتی ایران با پیشنهاد پستچی برای دریافت ۱۰ هزار دلار به ازای شنود هر شخص موافقت نکردند و این پروژه متوقف شد. (روزنامه ملیت، ۲۰ اردیبهشت ۱۳۷۹)

بر اساس اطلاعات موجود، اعضای تشکیلات حرکت اسلامی ترکیه که به انجام چندین ترور از مخالفان حکومت ایران در ترکیه متهم و دستگیر شدند، در دادگاه به ملاقات با ماموران وزارت اطلاعات ایران در اسفند ۱۳۷۱ و فروردین ۱۳۷۲ در منطقه کادی کوی استانبول ( روزنامه حریت ، ۲۶ تیر ۱۳۷۷) و ربودن آقای قلی‌زاده به سفارش وزارت اطلاعات ایران در ازای دریافت ۳۷ هزار دلار و تحویل او به ماموران وزارت اطلاعات ایران (مقاله، ۱۹۹۲) در ویلایی‌ اجاره‌ای در ساحل گملیک استانبول اعتراف کردند. (روزنامه ملیت، ۲۰ اردیبهشت ۱۳۷۹)

یکی از اعضای تشکیلات حرکت اسلامی ترکیه در رابطه با ترور آقای قلی‌زاده در دادگاه اعتراف کرد که «در سال ۱۳۷۱ شخصی از اعضای اطلاعات ایران که در ترکیه فعال بود، پیش من آمد و از من خواست تا کمک کنیم تا شخصی که از ایران فرار کرده را ربوده و به ایران بازگردانم. من قول کمک دادم. من این موضوع را به یکی دیگر از اعضای  تشکیلات حرکت اسلامی ترکیه گفتم و ایشان هم قبول کرد. ایرانی‌ها برای خرید یک مینی بوس چهار یا پنج هزار دلار پول دادند. من پول را به چند دوست خودم و آنها هم قبول کردند. بعد من به آلمان رفتم. موقع برگشت متوجه شدم عباس قلی‌زاده ربوده شده و به ایرانی ها تحویل داده شده است. بعدها آن عضو اطلاعات ایران گفت که قلی‌زاده را با آمپول بیهوش کرده و به ایران منتقل کردیم.» (کتاب اوغور مومجو را چه کسی کشت)

یکی دیگر از اعضای تشکیلات حرکت اسلامی ترکیه که در ربودن آقای قلی‌زاده نقش مستقیم داشت، در اعترافات خود اظهار داشت:« در ۵ دی ۱۳۷۱ ،چند تن از هم‌حزبی هایم به من گفتند که باید یک شخص ایرانی ساکن در استانبول را که در ایران مسلمانها را خیلی اذیت کرده است و اسمش عباس قلی زاده است را ربوده و به ماموران اطلاعات ایران تحویل بدهیم. من هم قبول کردم. متعاقبا همان روز با چند نفردیگر از جمله چهار نفر ایرانی و سه نفر اهل ترکیه  به خانه عباس قلی زاده رفتیم. دهان قلی زاده را گرفته و به زور سوار مینی بوس کردیم. یک آمپول به او تزریق کرده و در یک قفسی شبیه تابوت گذاشتیم. در کنار قلی زاده یک خانم هم بود که فریاد مي‌زد، اما به سرعت با مینی بوس فرار کردیم.» (کتاب اوغور مومجو را چه کسی کشت،۲۰۱۱)

به گزارش روزنامه جمهوریت، یکی از کارکنان کنسولگری ایران در استانبول، در ترور تعدادی از اعضای سازمان ها و احزاب مخالف حکومت ایران در ترکیه از جمله ربودن و قتل آقای قلی زاده نقش داشت. (روزنامه جمهوریت، ۲۰ اردیبهشت ۱۳۷۹)

پلیس ترکیه جنازه آقای قلی‌زاده چند روز پس ار ربوده شدنش، در حالی که آثار شکنجه‌های شدید بر بدنش وجود داشت در دریا در استانبول پیدا کرد. (مصاحبه منوچهر گنجی، بدون تاریخ؛ کتاب سرپیچی از انقلاب ایران، از وزیر شاه تا رهبر مقاومت، نوشته منوچهر گنجی، ۱۳۸۱ ، صفحه ۲۰۳ ) 

جنازه آقای قلی‌زاده در ترکیه دفن شد. (مصاحبه منوچهر گنجی، بدون تاریخ)

واکنش مسئولان ایران

از واکنش مسئولان ایران اطلاعی در دست نیست.

واکنش مسئولان ترکیه

به دنبال ربوده شدن آقای قلی‌زاده، نیروهای امنیتی ترکیه برای جلوگیری از خارج کردن او، تمامی فرودگاه‌ها و گذرگاه‌های مرزی ترکیه را مطلع کرد. (روزنامه جمهوریت، ۸ دی ۱۳۷۱)

پس از ترور تعدادی از مخالفان جمهوری اسلامی ایران در ترکیه از جمله آقای قلی‌زاده، نخست وزیر ترکیه دستور تحقیقات در خصوص مخالفان ایرانی در ترکیه را صادر کرد و هیاتی از وزارت کشور ترکیه برای این تحقیقات به استانبول که محل اصلی سکونت مخالفان ایرانی است فرستاده شد. (روزنامه جمهوریت، ۲۱ آذر ۱۳۷۲)

دولت ترکیه در ارتباط با ترور مخالفان حکومت ایران در ترکیه، گروه‌های اسلامی افراطی ترکیه را به دست داشتن در انجام این ترورها متهم کرد و در این راستا تعداد زیادی از رهبران و اعضای این گروه‌ها را از جمله رهبر و اعضای ارشد تشکیلات حرکت اسلامی را در فاصله سال‌های ۱۳۷۲ و ۱۳۷۵ دستگیر کرد. (روابط بین‌الملل کلمبیا آنلاین، بهمن ۱۳۷۶)

دولت ترکیه پس از شناسایی یکی از ربایندگان آقای قلی زاده توسط همسر او که از اعضای کادر رهبری حرکت اسلامی بود، حکومت ایران را به همکاری با گروه های افراطی اسلامی در ترکیه را متهم کرد. (روزنامه جمهوریت، ۲۱ آذر ۱۳۷۲) 

رهبر تشکیلات حرکت اسلامی در دادگاه در مورد ارتباط این گروه با کنسولگری ایران در استانبول اظهار داشت:«ما با آزاد[یکی از کارمندان کنسولگری ایران در استانبول] در باغچه مسجد کوچوک اسات آنکارا ملاقات کردیم. مجید شادکار [یکی از کارمندان کنسولگری ایران در استانبول] و علی اشرفی با او بودند. من به آزاد گفتم که ما روی موضوعاتی که به نفع ایران بود تمرکز کردیم، اما آنها [ایران] از ما حمایت نکردند. اشرف گفت تو دولت ایران را نمی‌شناسی، ایران از همه کسانی است که ایران را دوست دارند و با آن همکاری می‌کنند حمایت می‌کند. مجید شادکار گفت فکر می‌کنید کی‌ هستید؟ ما ۵-۱۰ گروه مثل شما داریم که می توانند با ما همکاری کنند». (روزنامه ملیت ترکیه،۲۰اردیبهشت ۱۳۷۹)

به گفته آقای گنجی، پلیس ترکیه ربایندگاه آقای قلی زاده را در سال ۱۳۷۲ دستگیر کرد و آنها در سال ۱۳۷۳ به ترور آقای قلی زاده به دستور حکومت ایران اعتراف کردند. تلویزیون ترکیه یکی از ربایندگان آقای قلی زاده را در یک مستند که در ۱۲ اردیبهشت ۱۳۷۳ پخش شد، نشان داد. (کتاب سرپیچی از انقلاب ایران، از وزیر شاه تا رهبر مقاومت، نوشته منوچهر گنجی، ۱۳۸۱ ، صفحه ۲۰۳ ) 

در تابستان سال ۱۳۷۹، دادستان کل ترکیه علیه ۲۴ متهم که از اعضای گروه های اسلامی افراطی ترکیه بودند به دلیل شرکت در ۲۲ عملیات تروریستی علیه شهرونده ترکیه و ایران در داخل خاک ترکیه اعلام جرم کرد. این افراد در همان سال در طی چندین عملیات دستگیر و محاکمه شدند و در مردادماه سال ۱۳۸۴ رای دادگاه اولیه آنها صادر شد. این افراد در دادگاه اعتراف کردند تقریبا از سال ۱۳۶۰ با نیروهای امنیتی و اطلاعاتی ایران در ارتباط مستقیم بودند و جهت آموزش‌های نظامی و سیاسی بارها به ایران سفر کردند و حمایت های مالی، آموزشی و نظامی دریافت کردند. آنها همچنین اعتراف کردند که سال‌ها با دستور و تقاضای حکومت ایران، علیه مخالفان دولت ایران در ترکیه عملیات‌های تروریستی انجام دادند. (کیفر خواست صادره علیه گروه‌های توحید-سلام و سپاه قدس، تیر/مرداد ۱۳۷۹، رای دادگاه شعبه ۱۱ دادگاه جرایم سنگین آنکارا، ۶ مرداد ۱۳۸۴) بنیاد برومند علی‌رغم تحقیقات مفصل، به حکم نهایی این متهمان و همچنین اطلاعات در مورد سرنوشت آنها دست پیدا نکرد. 

واکنش خانواده

از واکنش خانواده آقای قلی‌زاده به ترور او اطلاعی در دست نیست. 

تاثیر بر خانواده

خانم شهناز قلی‌زاده همسر آقای قلی‌زاده در گفتگو با روزنامه سان نیوز اظهار داشت که او و فرزندانش بعد از ترور آقای قلی زاده دچار افسردگی شده‌اند. (روزنامه نیویورک سان،۲۳ اردیبهشت ۱۳۸۴)

-------------------------------   

*سایر منابع شامل: گزارش عفو بین‌الملل (اسفند ۱۳۷۲) وبسایت روزنامه نیویورک سان (۲۳ اردیبهشت ۱۳۸۴)، مصاحبه تصویری منوچهر گنجی- رهبر سازمان درفش کاویانی (بدون تاریخ) و مقاله منتشر شده توسط دانشگاه یانگ بریگهم در آمریکا (۱۳۹۲) و کتاب سرپیچی از انقلاب ایران، از وزیر شاه تا رهبر مقاومت،  نوشته منوچهر گنجی ( ۱۳۸۱ ، صفحه ۲۰۳)، کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل متحد (۱ آذر ۱۳۷۹)، کشور اروپایی شبکه اطلاعات اصلی (۲۹ اسفند ۱۳۸۱) و و روابط بین‌الملل کلمبیا آنلاین (بهمن ۱۳۷۶).

تصحیح و یا تکمیل کنید