بنیاد عبدالرحمن برومند

برای حقوق بشر در ایران

https://www.iranrights.org
امید، یادبودی در دفاع از حقوق بشر در ایران
یک سرگذشت

محمد‌نظر نوری

درباره

سن: ۴۳
ملیت: ايران
مذهب: بدون باور مذهبی
وضعیت تأهل: متاهل

مورد

تاریخ کشته‌شدن: ۱۳ آبان ۱۳۷۱
محل: روستای باریکه، سليمانيه، عراق
نحوه کشته‌شدن: اعدام فراقضایی با سلاح گرم

ملاحظات

آقای نوری: «تا زمانی که یک درخت در کردستان باشد، من اینجا را ترک نمی‌کنم، مگر اینکه خونم ریخته شود.»

اطلاعات در خصوص قتل فراقضایی آقای محمد نظر نوری معروف به مامه نظر (عمو نظر) فرزند عبدالمحمد و جیران از طریق مصاحبه بنیاد عبدالرحمن برومند با برادر او (۲۴ اسفند ۱۴۰۰ و ۹ فروردین ۱۴۰۱) بدست آمده است. برای تکمیل این پرونده از مصاحبه بنیاد برومند با یکی از دوستان آقای نوری (۲ اسفند ۱۴۰۰)، کتاب سیاووشان- یادواره جان باختگان حزب رنجبران ایران (زمستان ۱۳۷۸) و وبسایت ایران امروز( ۶ اسفند ۱۴۰۰) استفاده شده است.

آقای نوری ۴۳ ساله، کرد، و پیرو آیین یارسان* در خانواده‌ای کشاورز در روستای بزمیرآباد از توابع شهرستان سر پل ذهاب در استان کرمانشاه متولد شد. او متاهل و دارای هفت فرزند بود و ساکن شهر عربت در استان سلیمانیه کردستان عراق بود. او در حد خواندن و نوشتن سواد داشت.  (مصاحبه بنیاد برومند، ۲۴ اسفند ۱۴۰۰)

به گفته دوست آقای نوری، پس از پیروزی انقلاب اسلامی، پیروان آیین یارسان از جمله خانواده آقای نوری تحت فشارهای شدید نیروهای دولتی قرار گرفتند و به همین دلیل آقای نوری و خانواده‌اش از مخالفان جمهوری اسلامی بودند و تعدادی از اعضای خانواده‌اش از جمله عمو و برادرش اعدام صحرایی شدند. آقای نوری پس از پیروزی انقلاب با تشکیل نیروهای مسلح جهت دفاع از پیروان آیین یارسان و مبارزه با حکومت ایران مدتی فعالیت کرد. او با همکاری ۲ فرد دیگر با وارد کردن اسلحه از عراق به منطقه دالاهو که اکثر ساکنین آن از  پیروان آیین یارسان هستند، در مسلح کردن آنها بر علیه حکومت نقش فعال داشت.  (مصاحبه بنیاد برومند، ۲ اسفند ۱۴۰۰)

با آغاز درگیری بین حکومت ایران و احزاب کردستان ایران، آقای نوری به دلیل آشنایی به منطقه دالاهو کرمانشاه به عنوان راهنمای این منطقه و همچنین از طریق خنثی کردن میدان‌های مین با این احزاب به ویژه حزب دمکرات کردستان ایران همکاری داشت. (مصاحبه بنیاد برومند، ۲۴ اسفند ۱۴۰۰)

آقای نوری به همراه خانواده‌اش که در یک منطقه مرزی زندگی می‌کردند، پس از آغاز جنگ ایران و عراق مجبور به مهاجرت شدند و ساکن کمپ پناهندگان کرد ایرانی در قوروتو از توابع منطقه گرمیان کردستان عراق شدند. (مصاحبه بنیاد برومند، ۲۴ اسفند ۱۴۰۰)

آقای نوری در سال ۱۳۶۰ به جنبش مقاومت اهل حق** پیوست و به عنوان فرمانده نیروهای نظامی این جنبش در مناطقی که پیرو اهل حق در استان کرمانشاه فعالیت کرد. او پس از انحلال این جنبش در سال ۱۳۶۴همراه با خانواده‌اش به منطقه دوره از توابع شهر کلار در کردستان عراق نقل مکان کردند. او در همان سال از طریق یکی از دوستانش با حزب رنجبران ایران*** آشنا شد و همراه با ۲ تن از برادرانش به این حزب پیوست. او همزمان با فعالیت‌های حزبی، جهت امرار معاش، اسلحه خرید و فروش می‌کرد. (مصاحبه بنیاد برومند، ۲۴ اسفند ۱۴۰۰)

آقای نوری از فرماندهان نظامی حزب رنجبران بود و بارها همراه با دسته‌ها و گروه‌هایی سیاسی و نظامی این حزب برای عملیات به ایران برگشت. ( کتاب سیاووشان- یادواره جان باختگان حزب رنجبران ایران، زمستان ۱۳۷۸)

به گفته برادرش، پس از توقف فعالیت‌های حزب رنجبران ایران در کردستان عراق در سال ۱۳۷۰، آقای نوری پیشنهاد دوستانش برای مهاجرت به اروپا را نپذیرفت و گفت: «تا زمانی‌که یک درخت در کردستان باشد، من اینجا را ترک نمی‌کنم، مگر اینکه خونم ریخته شود.» او به خاطر خودمختاری کردستان عراق در سال ۱۳۷۰ بسیار خوشحال بود و به مبارزات احزاب کرد در کردستان ایران، خوش‌بین بود. (مصاحبه بنیاد برومند، ۲۴ اسفند ۱۴۰۰)

به گفته برادر آقای نوری، او انسانی «شجاع، آزادی‌خواه، متواضع، ساده و دمکرات بود که آرزو داشت قبل از مرگش، کردستان آزاد شود و پرچم کردستان برافراشته شود.» (مصاحبه بنیاد برومند، ۲۴ اسفند ۱۴۰۰)

بنا به اظهارات دوست آقای نوری، او فردی «زیرک، شجاع، اجتماعی، دست و دلباز و پاک بود که به آیین یارسان بسیار معتقد بود.» (مصاحبه بنیاد برومند، ۲ اسفند ۱۴۰۰)

پیشینه اعدام‌های فراقضایی توسط جمهوری اسلامی ایران

جمهوری اسلامی ایران ید طولایی در اعمال خشونت با انگیزه‌های سیاسی در ایران و اقصی نقاط جهان دارد. از انقلاب ۱۳۵۷ به بعد، عوامل جمهوری اسلامی در داخل و خارج از کشور دست به ربودن، ناپدید کردن و قتل تعداد زیادی از افرادی که فعالیتشان برایشان نامطلوب بوده زده‌اند. تعداد قربانیان اعدام‌های فراقضایی در داخل کشور روشن نیست، اما این قتل‌ها از بهمن ۱۳۵۷ آغاز شده و در طول عمر جمهوری اسلامی در داخل و خارج از ایران تداوم داشته است. بنیاد عبدالرحمن برومند بیش از ۵۴۰ قتل را که به جمهوری اسلامی ایران نسبت داده می‌شود، در خارج از ایران شناسایی کرده است.

در خارج از ایران در کشورهایی چون فیلیپین، اندونزی، ژاپن، هند و پاکستان در آسیا، دوبی، عراق، و ترکیه در خاورمیانه، قبرس، فرانسه، ایتالیا، اتریش، سوئیس، آلمان، نروژ، سوئد و انگلستان در اروپا، و ایالات متحده آمریکا در آنسوی اقیانوس آتلانتیک، مخالفین به روش‌های مختلف توسط مامورین جمهوری اسلامی مورد سوقصد قرار گرفته و کشته شده‌اند. در بیشتر موارد اطلاعات زیادی در مورد این قتل‌ها منتشر نشده و مقامات محلی حکم بازداشتی صادر نکرده‌اند. اما شواهد، مدارک و ردپاهایی که از تحقیقات پلیس و مقامات قضایی محلی به دست آمده، فرضیه جنایت دولتی را تایید می‌کنند. در برخی موارد، این تحقیقات منجر به اخراج یا بازداشت دیپلمات‌های ایران شده است. در موارد محدودی در خارج از ایران، عاملان این قتل‌ها بازداشت و محاکمه شده‌اند و شواهد و مدارک ارائه شده، ارتباط متهمان با نهادهای حکومتی ایران را آشکار کرده‌ و حکم بازداشتی برای وزیر اطلاعات وقت ایران صادر شده است.

نوع تشکیلات و اجرای این قتل‌ها در داخل و خارج از ایران هم دال بر وجود الگوی واحدی است که بنا به گفته دادستان سوئیسی، رولان شاتلن، دارای پارامترهای مشترک و یک برنامه‌ریزی دقیق هستند. از تشابهات بین این قتل‌ها در کشورهای مختلف چنین استنباط می‌شود که دولت ایران آمر اصلی این جنایات است.

مقامات ایران مسئولیت این قتل‌ها را رسما نپذیرفته‌اند و حتی این جنایات را به درگیری داخلی بین اعضای گروه‌های اپوزیسیون نسبت داده‌اند. معهذا این جنایات از نظر آرمانی و حقوقی از بدو تشکیل نظام توسط مقاماتش توجیه شده است. در بهار سال ۱۳۵۸، صادق خلخالی، اولین قاضی شرع دادگاه‌های انقلاب اسلامی تصمیم نظام را مبنی بر اجرای اعدام‌های فراقضایی رسما اعلام نمود و این تصمیم را چنین توجیه کرد: «...این‌ها محکوم به اعدام شدند، در نظر ملت ایران اگر کسی بخواهد در خارج، در هر کشوری، آنها را ترور کند، هیچ دولتی حق ندارد او را به عنوان تروریست محاکمه کند؛ زیرا او عامل اجرای حکم دادگاه انقلابی اسلامی است. لذا آنها مهدورالدم هستند و در هر جا باشند حکم درباره آن‌ها همین است.» بیش از ده سال پس از این اظهارات، علی فلاحیان، وزیر اطلاعات و امنیت نظام در حالیکه در مورد موفقیت نیروهای امنیتی سخن می‌راند، در مورد حذف مخالفین چنین گفت: «... ما موفق شدیم به بسیاری از این گروهک‌ها در خارج از کشور و در سر مرز ضرباتی وارد کنیم.»

در عین حال مقامات مختلف سیاسی، قضایی و امنیتی جمهوری اسلامی ایران در مقاطع و مناسبت‌های مختلف وجود سیاست و برنامه بلندمدت و بودجه برای اجرای این قتل‌ها و در برخی موارد انجام موفقیت‌آمیز آن‌ها را تایید کرده‌اند.****

تهدید و مرگ آقای نوری

آقای محمد نظر نوری در روز ۱۳ آبان ۱۳۷۱در نزدیکی روستای باریکه در استان سلیمانیه کردستان عراق ترور شد. (مصاحبه بنیاد برومند، ۲۴ اسفند ۱۴۰۰)

به گفته برادر آقای نوری، حکومت جمهوری اسلامی ایران به خاطر فعالیت‌های موثر سیاسی و نظامی‌ آقای نوری علیه حکومت و نفوذ زیاد در بین پیروان اهل یارسان در کرمانشاه، بارها تلاش کرده بود که او را ترور کند ولی موفق نشده بود. (مصاحبه بنیاد برومند، ۲۴ اسفند ۱۴۰۰)

برادر آقای نوری در رابطه با تهدیدها علیه آقای وی اظهار داشت: «ما چندین دفعه از نزدیکان و آشناهایمان که در ایران زندگی می‌کردند شنیدیم که مامه نظر(عمو نظر) باید بسیار مراقب خود باشد چرا که حکومت ایران به دنبال اوست».(مصاحبه بنیاد برومند، ۲۴ اسفند ۱۴۰۰)

برادر آقای نوری درباره نحوه ترور او در مصاحبه با بنیاد برومند اظهار داشت:«برادرم در روز ترورش قصد داشت همراه دوستش برای گرفتن طلبش به روستای باریکه برود. دوست برادرم گفته بود که بگذار من ریش خود را اصلاح کنم و می‌آیم. برادرم گفته بود تا تو بیای من پیاده به کنار جاده می‌روم. زمانیکه دوستش کارش تمام شده بود و به نزدیکی جاده رفته بود دیده بود که خبری از برادرم نیست. قاتلان با نقشه قبلی او را در مسیر جاده باریکه به سوی عربت سوار ماشین خود می‌کنند و در مسیر از پشت برادرم را که بر اساس تحقیقات پلیس شهر عربت در صندلی جلو نشسته بود با یک سیم خفه کردند و پس از شلیک چهار گلوله به سر و صورتش، جناره‌اش را در یک ساختمان مخروبه در نزدیکی روستای باریکه رها کردند و کلت کمری و کارت عضویتش در حزب رنجبران ایران را با خود بردند» (مصاحبه بنیاد برومند، ۲۴ اسفند ۱۴۰۰)

دوست آقای نوری به نقل از هم روستایی‌های قاتلان، در مصاحبه با بنیاد برومند اظهار داشت، که قاتلان با یک عضو وزارت اطلاعات که به کردستان عراق رفت و آمد داشت، در ارتباط بودند و به سفارش او آقای نوری را به قتل رساندند. (مصاحبه بنیاد برومند، ۲ اسفند ۱۴۰۰)

به گفته برادرش، آقای نوری با قاتلان که اهل کردستان ایران بودند، آشنایی قبلی داشت و بارها به منزل آنها رفت و آمد کرده بود و به همین دلیل به آنها اعتماد کرده بود و سوار ماشین آنها شده بود. (مصاحبه بنیاد برومند، ۲۴ اسفند ۱۴۰۰)

برادر آقای نوری در مورد نحوه کشف جسد و مطلع شدن آنها از کشته شدن او، اظهار داشت:« یک چوپان جنازه برادرم را در عصر روز ۱۳ آبان ۱۳۷۱ پیدا کرد و سپس به اهالی روستا باریکه خبر داد. اهالی روستا از روی ساعت مچی‌ برادرم که به وقت ایران تنظیم شده بودند متوجه شدند که او ایرانی است. امام جماعت روستا با بلندگو مسجد اعلام می‌کند که جنازه‌ای پیدا شده است و ایرانی است و هر کس او را می‌شناسد به ما کمک کند که جنازه‌اش را به ایران منتقل کنیم. بدهکار برادرم به مسجد می‌رود و می گوید ما او را می شناسیم و خانواده‌اش در عربت زندگی می‌کنند. سپس ما را مطلع کردند و من جنازه برادرم را دیدم که چهار گلوله به سر او شلیک کرده بودند و گردن او با سیم زخمی شده بود.» (مصاحبه بنیاد برومند، ۲۴ اسفند ۱۴۰۰)

جنازه آقای نوری توسط خانواده‌اش در قبرستان زرگته در شهر سلیمانیه دفن شد. (مصاحبه بنیاد برومند، ۲۴ اسفند ۱۴۰۰)

واکنش مسئولان ایران

پس از ترور آقای نوری، ماموران اداره اطلاعات شهرستان سرپل ذهاب پسر عمویش که ساکن روستای بزمیرآباد بود را احضار کردند  وبا نشان دادن کارت عضویت حزبی او، گفتند که ما او را کشته‌ایم و شما می‌توانید برای او مراسم برگزار کنید. (مصاحبه بنیاد برومند، ۲۴ اسفند ۱۴۰۰)

واکنش حزب رنجبران ایران

این حزب ترور آقای نوری را به حکومت عراق گزارش داد. (مصاحبه بنیاد برومند، ۲۴ اسفند ۱۴۰۰)

واکنش حکومت اقلیم کردستان عراق

به گفته دوست آقای نوری که از اعضای وقت کمیته امنیت حزب دمکرات کردستان ایران بود، این حزب در جریان تحقیقات خود و با کمک شاهدان محلی اهل روستای باریکه، قاتلان آقای نوری را شناسایی و ۲ تن از آنها را دستگیر و برای بازجویی به مقر این حزب بردند نیروهای حزب اتحادیه میهنی کردستان یک یا ۲ روز پس از دستگیری این ۲ نفر، آنها را به بهانه بازجویی و تحقیق در مورد قتل تحویل گرفتند، اما علی‌رغم اینکه به حزب دمکرات کردستان ایران تعهد دادند که آنها را دوباره در اختیار این این حزب قرار می‌دهند،  این ۲ نفر را «زیر فشار جمهوری اسلامی یا ممکن است معامله‌ای که با آنها [حکومت ایران] داشتند» به شهر کلار در کردستان عراق منتقل و سپس آزاد کردند. (مصاحبه بنیاد برومند، ۲ اسفند ۱۴۰۰)

قاتلان پس از آزادی به منطقه رمادی عراق رفتند. (مصاحبه بنیاد برومند، ۲۴ اسفند ۱۴۰۰)

واکنش مسئولان حکومت عراق

به گفته یک فرد مطلع، قاتلان آقای نوری پس از گزارش حزب رنجبران در مورد ترور او و درخواست از حکومت عراق برای پیگیری این ترور، در رمادی دستگیر شدند، اما پس از دستگیری، تعدادی از نزدیکان این افراد از آقای سردار جاف***** خواستند که برای آزادی آنها وساطت کند. قاتلان آقای نوری پس از هفت روز با وساطت آقای سردار جاف آزاد شدند. (مصاحبه بنیاد برومند، ۲۴ اسفند ۱۴۰۰؛ ۹ فروردین ۱۴۰۱)

واکنش خانواده

خانواده آقای نوری بعد از ترور او به دلیل عدم وجود ارتباط بین حکومت کردستان و حکومت عراق، نتوانستند پرونده ترور او را پیگیری کنند. (مصاحبه بنیاد برومند، ۲۴ اسفند ۱۴۰۰)

برادر آقای نوری در مصاحبه با بنیاد برومند گفت: «ما قاتلان برادرم که الان در یکی از کشورهای اروپایی ساکن هستند را می‌شناسیم و مطمئن هستیم که آنها برادرم را ترور کردند و مدارک و شاهدان بسیاری داریم و دوست داریم که روزی از طریق پلیس بین‌المللی این مساله را پیگیری کنیم» (مصاحبه بنیاد برومند، ۲۴ اسفند ۱۴۰۰)

تأثیرات بر خانواده

برادر آقای نوری در مورد تاثیر ترور او بر خانواده‌اش اظهار داشت: «اتفاق بسیار سختی بود و ما در جایی بودیم که هیچ فامیلی نداشتیم و بسیار سخت بود. من حدود ۲۵ سال داشتم که برادرم ترور شد. قبلا هم یک برادرم که عضو حزب رنجبران بود در درگیری شهید شده بود و من تنها مانده بودم. مامه نظر ۷ فرزند و آن برادر دیگرم ۴ فرزند داشت و نمی‌دانستم چه کار باید بکنم. ظلم بسیار بزرگی بود. مادرم که پیر بود، بعد از ترور  برادرم سکته کرد و پس  از ۱۰ روز فوت کرد. مادرم برادرم [محمد نظر] را بسیار دوست داشت چون او بزرگ خانواده ما بود و بعد از او زندگی ما از هم پاشید.» (مصاحبه بنیاد برومند، ۲۴ اسفند ۱۴۰۰)

همسر و فرزندان آقای نوری ۲ سال پس از ترور او به خاطر شرایط سخت زندگی در کردستان عراق، به کردستان ایران برگشتند. (مصاحبه بنیاد برومند، ۲۴ اسفند ۱۴۰۰)

-------------------------------------

* آیین یاری دین مردم یارسان و از آیین‌های رایج میان بخشی از مردم خاورمیانه است که اکثریت آنها ساکن ایران هستند. در ادبیات جمهوری اسلامی از این آیین با عناوینی مانند «علی‌اللهی»، «فرقه اهل حق» و در مواردی «شیطان‌پرست» یاد شده است. آیین یاری در قانون اساسی ایران رسمیتی ندارد و مردم یارسان در طول چهار دهه حاکمیت جمهوری اسلامی محتمل سرکوب‌های شدیدی شده‌اند. هرچند اکثریت پیروان آیین یاری در ایران همزمان عضوی از جامعه کُرد و عمدتا ساکن مناطقی در کرمانشاه هستند، اما آنها در برخی نقاط ترک‌نشین ایران هم زندگی می‌کنند. پاکی، راستی، نیستی و ردآ چهارپایه مسلک اهل حق است. «کلام سرانجام» از کتب مقدس آنان است و «جمخانه» محل عبادت و ذکر جمعی آنان است که در بیشتر مناطق با همراهی ساز تنبور انجام می‌شود. علاوه بر داشتن مناسک دینی متفاوت، از میان باورهای بنیادی مردم یارسان که آنها را از جوامع دینی پیرامونی خود متمایز می‌کند، می‌توان به اعتقاد به «حلول روح خداوند در جسم آدمی در دوره‌های مختلف و تحت شرایطی خاص و همچنین اعتقاد به تناسخ و گردش روح آدمی در کالبدهای متفاوت اشاره کرد.» (مصاحبه با بنیاد برومند، ۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۰) پیروان آیین یاری در بخش‌هایی از استان‌های کردستان، ‌کرمانشاه، آذربایجان، زنجان، همدان و لرستان زندگی می‌کنند. پیروان آیین یاری در جمهوری اسلامی همواره متحمل شکلی از سرکوب، محدودیت، هتک حرمت و توهین عقیدتی شده‌اند. به روایت اسنادی که سازمان عفو بین‌الملل منتشر کرده، پیروان آیین یاری به بهانه مغایرت با «شرع و قانون» از احداث «جمخانه»های جدید منع شده‌اند. (عفو بین‌الملل) در سال‌های حاکمیت جمهوری اسلامی در شهری مانند صحنه که یکی از مراکز یارسان است، هیچ «جمخانه» جدیدی احداث نشده است. (مصاحبه بنیاد برومند، ۱۵ شهریور ۱۴۰۰) در تابستان سال ۱۳۹۲ چند عضو جامعه یارسان در اعتراض به این وضعیت اقدام به خودسوزی کردند. مردم یارسان چند بار از جمله مقابل مجلس ایران در اعتراض به این سیاست‌ها دست به تجمع‌های مسالمت‌آمیز زده‌اند (بی‌بی‌سی فارسی، ۵ مرداد و ۲۸ مهر ۱۳۹۲) 
مقامات ارشد حکومت ایران طی ۴۰ سال گذشته در کرمانشاه، از جمله مناطق محل سکونت یارسان تاکید کرده‌اند که معیار تعیین سیاست‌های آنها نسبت به یارسان، تفکرات آیت‌الله خمینی و آیت‌الله خامنه‌ای است. (خبرگزاری مهر،  ۲۷ بهمن ۱۳۹۳) نظر بنیانگذار و رهبر جمهوری اسلامی در مورد یارسان یا آنطور که فتوای مراجع تقلید شیعه گفته می‌شود «اهل حق» تفاوت بنیادینی با نظر آنها در مورد ادیان غیرابراهیمی ندارد. آیت‌الله خامنه‌ای در پاسخ به سوالی پیرامون «غذا خوردن» با پیروان آیین یاری و «حکم کفر» علیه آنها را به عدم انکار «توحيد و نبوت» و دیگر «ضروريات دين اسلام» از سوی پیروان این آیین مشروط کرده است. (وبسایت تابناک، ۲۷ مهر ۱۳۹۹) آیت‌الله مکارم شیرازی در مورد ازدواج با «اهل حق» گفته است: «آنها منکر ضروریات اسلامند، نماز و روزه هیچ کدام را قبول ندارند که ازدواج با آنها مطلقاً جایز نیست.» (وبسایت تابناک، ۲۷ مهر ۱۳۹۹)
سید نصرالدین حیدری، از رهبران یارسان در ملاقات با آیت‌الله خمینی و بعدها در نامه‌ای که تاریخ ۵ فروردین سال ۱۳۵۸ را بر پیشانی دارد از آیت‌الله خمینی خواست که «مذهب اهل حق» در قانون اساسی به عنوان یکی از اقلیت‌های مذهبی به رسمیت شناخته شود. او بر داشتن حق انتخاب نماینده در مجلس شورای ملی و شوراهای محلی «داشتن رای موثر در انتخاب مسئولین محلی تاکید کرد.
** جنبش مقاومت اهل حق، یک جنبش سیاسی-نظامی متشکل از آواره‌های ایرانی پیرو آیین یارسان بود که با حمایت های مالی و نظامی حکومت عراق، در سال ۱۳۶۰ در عراق تاسیس شد. این جنبش یک سال پس از شکل گیری، چندین عملیات نظامی را علیه پایگاهای نظامی جمهوری اسلامی ایران در مناطق مرزی در استان کرمانشاه انجام داد. این جنبش در سال ۱۳۶۴ منحل شد.
*** در دی ماه ١٣٥٨، حزب رنجبران ایران توسط چند گروه و محفل مارکسیستی در کنگره‌ای در تهران تأسیس گردید. پایه‌گذاران این حزب مارکسیست ـ لنینیست طرفدار اندیشه ماﺌو تسه تونگ بودند و علیه آمریکا و شوروی موضعگیری می‌کردند و از جمهوری اسلامی و روح الله خمینی به عنوان رهبر ضدامپریالیست حمایت می‌نمودند. پس از سرکوب سال ١٣٦٠ فعالیت این حزب ممنوع شد و رهبرانش اعدام شدند. ارگان این حزب "رنجبر" نام دارد که از سال ١٣٦٠ گهگاه در خارج از ایران منتشر می‌شود.
****برای مطالعه متن کامل «پیشینه اعدام‌های فراقضایی توسط جمهوری اسلامی ایران» شامل اظهار نظر مقامات مختلف جمهوری اسلامی و سابقه تاریخی قتل‌ها، بر روی همین عنوان در نوار سمت راست کلیک کنید.
*****گروه سردار جاف، یک گروه مسلح متشکل از کردهای پناهنده ایرانی ،عمدتا اهل استان کرمانشاه، در کشور عراق بود که با حمایت مالی و نظامی حکومت عراق، علیه حکومت جمهوری اسلامی ایران فعالیت می کرد. سردار جاف اصالتا از کردهای عراق بود که جزء مالکین سرشناس عشیره‌ جاف از قدیمی‌ترین عشایر کرد در دو سوی مرز ایران و عراق بود که با حزب بعث عراق ارتباط و همکاری فروان داشت. برادر سردار جاف، سالار جاف، نماینده‌ استان کرمانشاه درمجلس شورای ملی زمان شاه بود، که‌ پس از پیروزی انقلاب اسلامی دستگیری و سپس اعدام شد.

تصحیح و یا تکمیل کنید