بنیاد عبدالرحمن برومند

برای حقوق بشر در ایران

https://www.iranrights.org
امید، یادبودی در دفاع از حقوق بشر در ایران
یک سرگذشت

زهره شکاری

درباره

سن: ۲۷
ملیت: ايران
مذهب: بدون باور مذهبی
وضعیت تأهل: متاهل

مورد

تاریخ کشته‌شدن: ۲۵ فروردین ۱۳۶۲
محل: زندان رجایی شهر، کرج، استان البرز، ايران
نحوه کشته‌شدن: نحوه اعدام نا‌مشخص
اتهامات: جرم ضد انقلاب نامشخص
سن در زمان ارتکاب جرم انتسابی: ۲۵

ملاحظات

خبر اعدام خانم زهره شکاری فرزند شاهدخت و علی‌اکبر، در مصاحبه با یکی از نزدیکان وی با بنیاد عبدالرحمن برومند تایید شد (١۴ و ٢١ شهریور ١٣٩٧). هم چنین خبر این اعدام توسط چهار فرم الکترونیکی به بنیاد ارسال شد. خانم شکاری یکی از ۴۳٠ نفریست که نامشان در لیست "شهدای سازمان پیکار در راه آزادی طبقه کارگر" در سایت اینترنتی اندیشه پیکار منتشر شده است. در این لیست اسامی اعضاء سازمان پیکار که پس از انقلاب ۱۳۵۷ دستگیر و اعدام شده‌اند، درج شده است. بیش از ۴٠٠ نفر از افرادی که نامشان در این فهرست ذکر شده، اعدام شده اند. اطلاعات تکمیلی در این باره از از دلنوشته‌های دوست دوران دبیرستان و دانشگاه (۵ شهریور ١٣٩٧) و یکی از دوستان هم سازمانی‌اش (١١ شهریور ١٣٩٧) جمع‌آوری شده است.

خانم شکاری در تاریخ ۲۴ شهریور ۱۳۳۵ در شهر رشت و در خانواده‌ای غیرمذهبی به دنیا آمد. دوران دبیرستان را تا کلاس ١١ در دبیرستان فروغ رشت گذراند و برای گرفتن دیپلم به تهران رفت. پس از اخذ دیپلم از دبیرستان خوارزمی تهران در سال ١٣۵٣، در دانشگاه صنعتی آریامهر (دانشگاه صنعتی شریف) در رشته پتروشیمی پذیرفته شد. در دانشگاه به فعالیت سیاسی روی آورد و به سازمان پیکار در راه آزادی طبقه کارگر پیوست. خانم شکاری پس از ازدواج به شهر کرج نقل مکان کرد و در یکی از مدارس دخترانه در شهر کرج تدریس می‌کرد.

به گفته دوست دوران دبیرستان و دانشگاه خانم شکاری، «زهره دختری درس‌خوان، متین، جدی و مهربان بود و جذابیتش در کنار خصوصیات دیگر، او را از محبوب‌ترین دانش‌آموزان دبیرستان کرده بود. خیلی اوقات شاگردان سال‌های پایین‌تر برای دادن شاخه‌ای گل به او در بیرون کلاس ما در انتظار بودند». (دلنوشته دوست دوران دبیرستان- ۵ شهریور ۱۳۹۷)

یکی از دوستان هم‌سازمانی خانم شکاری ایشان را «زنی جوان و پرشور و تحرک با زیبایی خیره‌کننده و چشمان درشت و نافذ و لبان برجسته و پر از لبخند و شوخ‌طبعی» معرفی می‌کند. به گفته او، «توجه به حقوق کودکان و نوجوانان از مهمترین ایدههای زهره بود و در تدریس‌اش از متدهای قدرت دادن به ابتکارات کودکان استفاده می‌کرد». (دلنوشته‌های دوست هم‌سازمانی- ۱۱ شهریور ۱۳۹۷)

خانم شکاری در کرج با نام مستعار ناهید رشتی، به همراه دانشجویان هوادار سازمان پیکار در دانشکده کشاورزی کرج فعالیت سیاسی داشت. جلسات خواندن کتاب‌های کلاسیک مارکسیستی و برنامه‌ریزی برای سازماندهی دانشجویان و دانش‌آموزان دبیرستانی از فعالیت‌های مهم آنها بود. یکی از بحثهای مهم در جلسات دفاع از خود و فرار از دست ماموران و طرفداران حکومت، در زمان فروختن نشریه سازمانی بود. خانم شکاری سازماندهی مراقبت از فعالین جوانتر را به عهده داشت. او با همکاری دانش آموزان هوادار سازمان پیکار و دیگر فعالین «نشریه فریاد زورآباد» را در رابطه با مسائل روزمره محله حاشیه‌ای و فقیر نشین زورآباد (اسلام آباد) در شهر کرج - از جمله مشکل راه‌ها و جاده‌های خاکی و ناامن و نبود آب، برق و فاضلاب - انتشار می‌داد. (دلنوشته‌های دوست هم‌سازمانی- ۱۱ شهریور ۱۳۹۷)

سازمان پیکار در راه آزادی طبقه کارگر در سال ۱۳۵۷ از اعضای مارکسیست ـ لنینیست منشعب از سازمان مجاهدین خلق تشکیل شد. نفی مشی چریکی و نفی مشی حزب توده از اصول این تشکیلات بود. سازمان پیکار شوروی را «سوسیال امپریالیست» و چین را منحرف از اصول مارکسیسم - لنینیسم می‌دانست و با تمامی جناح‌های حکومت جمهوری اسلامی مخالف بود. این سازمان با پیوستن بخش بزرگی از گروههای دیگر موسوم به «خط سه» به بزرگترین تشکیلات این جریان مبدل گشت. در سال ۱۳۶۰ و همزمان با موج سرکوب گروه‌های مخالف حکومت جمهوری اسلامی، سازمان پیکار دچار انشعابات درونی شد. ضربات ناشی از این سرکوبها و انشعابات منجر به متلاشی شدن تشکیلات و پراکندگی هواداران آن منجر شد. بطوریکه این سازمان دیگر نتوانست به حیات سیاسی خود ادامه دهد.

دستگیری و بازداشت

بنابر اطلاعات موجود، خانم شکاری در اواخر تیر ماه یا اوایل مرداد ماه ١٣۶٠ در ترمینال تهران دستگیر شد. در روز دستگیری، خانم شکاری عازم رشت بود و زمانی که مشغول نوشتن شعار بر روی درب یک باجه تلفن بود، توسط ماموران دستگیر شد. خانم شکاری به ماموران گفته بود که در منزل خاله‌اش زندگی می کند. ماموران او را به منزل خاله‌اش بردند و خاله‌اش تائید کرد که خانم شکاری با او زندگی می‌کند. سپس ماموران خانم شکاری را به زندان اوین منتقل کردند. (مصاحبه‌های بنیاد برومند با یکی از نزدیکان خانم شکاری)  

خانم شکاری به مدت دو سال و هشت ماه در زندان‌های مختلفی از جمله اوین، گوهردشت و نیز زندان سپاه پاسداران در شهر رشت نگهداری شد. از آنجا که فعالیت‌های سیاسی او با نام مستعار انجام شده بود، تا اواخر زمستان سال ۱۳۶۱ هنوز به عنوان عضو رسمی سازمان پیکار محاکمه نشده بود. پس از انتقال خانم شکاری به زندان سپاه پاسداران در شهر رشت در اواخر زمستان ۱۳۶۱، یکی از دوستان هم‌سازمانی‌اش در زندان گوهردشت، هویت اصلی او را لو داد و این امر باعث شد تا وی را مجددا به زندان گوهردشت بازگردانند. (مصاحبه‌های بنیاد برومند با یکی از نزدیکان خانم شکاری)  

خانم شکاری در مدت بازداشت از حق دسترسی به وکیل محروم بود، اما امکان ملاقات با خانواده‌اش را داشت. آخرین تماس خانم شکاری با خانواده‌اش، یک شب پیش از اجرای حکم بود.

دادگاه

در اواخر زمستان سال ۱۳۶۱ دادگاهی در زندان گوهردشت شهرستان کرج خانم زهره شکاری را محاکمه کرد. (مصاحبه‌های بنیاد برومند با یکی از نزدیکان خانم شکاری) اما درباره جلسه یا جلسات دادگاه وی اطلاعی در دست نیست.

اتهامات

بنابر اطلاعات موجود، عضویت خانم شکاری در سازمان پیکار به عنوان اتهام ایشان مطرح شده بود. اما از اتهامات وی اطلاعی در دست نیست.

در شرایطی که حداقل تضمین‌های دادرسی رعایت نمی شود و متهمان از یک محاکمه منصفانه محرومند، صحت جرایمی که به آنها نسبت داده می شود مسلم و قطعی نیست.

مدارک و شواهد

مدارک علیه خانم شکاری «حمل سلاح و گزارش دوست هم سازمانی‌اش علیه او» عنوان شد. (مصاحبه‌های بنیاد برومند با یکی از نزدیکان خانم شکاری)  

دفاعیات

یکی از نزدیکان خانم شکاری که توانسته بود پرونده قضایی او را مطالعه کند، نقل کرده بود که در پرونده آمده است که خانم شکاری مسلح دستگیر شده بود، درحالی که او اصلا اسلحه نداشت. (مصاحبه‌های بنیاد برومند با یکی از نزدیکان خانم شکاری) از دفاعیات دیگر وی اطلاعی در دست نیست.

حکم

در اواخر زمستان سال ۱۳۶۱ دادگاهی در شهر گوهردشت خانم زهره شکاری را به اعدام محکوم کرد. از جزئیات حکم و دادگاه صادرکننده آن اطلاعی در دست نیست.

خانم شکاری در روز ٢۵ فروردین ١٣۶٢ در زندان گوهردشت (رجائی‌شهر) اعدام شد.

بنابر اطلاعات موجود، روز پیش از اعدام، خانم شکاری با خانواده‌اش تماس تلفنی گرفت و از آنها خواست که فردا با یک خودروی وانت برای ملاقات او به زندان گوهردشت بروند. فردای آن روز که خانواده به زندان گوهردشت رفتند، مسئولان زندان آدرس محل دفن دخترشان در گورستان بهشت سکینه کرج را به آنها دادند. خانواده شکاری برای اطمینان خاطر، مخفیانه نبش قبر کردند و چادری را که خانم شکاری با آن دفن شده بود را برداشتند و هم چنان از آن نگهداری می‌کنند.

ماموران سپاه پاسداران از برگزاری مراسم ختمی که خانواده در هفتمین روز درگذشت خانم شکاری در منزلشان ترتیب داده بودند، جلوگیری کرده و عده‌ای از شرکت کنندگان در این مراسم را دستگیر کردند. (مصاحبه‌های بنیاد برومند با یکی از نزدیکان خانم شکاری)  

از خانم شکاری وصیت نامه‌ای به تاریخ ٢۵ فروردین ١٣۶٢ در ساعت دو و یازده دقیقه به جا مانده است. خانم شکاری در زمان اعدام ۲۷ ساله بود.

تصحیح و یا تکمیل کنید