بنیاد عبدالرحمن برومند

برای حقوق بشر در ایران

https://www.iranrights.org
امید، یادبودی در دفاع از حقوق بشر در ایران
یک سرگذشت

ناصر شهولی

درباره

سن: ۲۴
ملیت: ايران
مذهب: اسلام
وضعیت تأهل: مجرد

مورد

تاریخ کشته‌شدن: ۱۳۶۶ — ۱۳۶۷
محل: شيراز، استان فارس، ايران
نحوه کشته‌شدن: نحوه اعدام نا‌مشخص
اتهامات: محاربه با خدا، رسول خدا و نايب امام زمان; پندار و/يا گفتار ضدانقلابی
سن در زمان ارتکاب جرم انتسابی: ۱۸

ملاحظات

اطلاعات درباره آقای ناصر شهولی، از طریق مصاحبه بنیاد برومند با فردی آشنا با ایشان گردآوری شده است. خبر اعدا‌‌‌م آقای شهولی در فهرست ۳۲۰۸ عضو و هوادار سازمان مجاهدین خلق ایران در کتابی تحت عنوان "جنایت علیه بشریت" نیزمنتشر شده است. اطلاعات تکمیلی در مورد کشتار ۱۳۶۷ به وسیله بنیاد برومند از خاطرات آیت‌الله منتظری، گزارشهای سازمانهای حقوق بشر ومصاحبه با شهود و خانواده‌ها و از سایت بیداران جمع‌آوری شده است.*

بنابر اطلاعات موجود، آقای شهولی متولد خرمشهر بود. او مجرد و دانش آموز بود. بعد از شروع جنگ ایران و عراق او به همراه خانواده‌اش در سال ١٣۵۹ به بوشهر مهاجرت کرد. او هوادار سازمان مجاهدین خلق بود. برادر بزرگترش، منصور شهولی نیز از جمله قربانیان کشتار سال ١٣۶۷ در بوشهر است.

سازمان مجاهدین خلق ایران در سال ۱۳۴۴ پایه گذاری شد که از نظر اید‌ئولوژی، تشکیلاتی مذهبی و معتقد به اصول و مبانی اسلام بود. این سازمان، با تفسیری انقلابی از اسلام به مبارزه مسلحانه علیه رژیم محمد رضا شاه پهلوی (۱۳۲۰- ۱۳۵۷) اعتقاد داشت و مارکسیسم را به عنوان روشی علمی برای تحلیل اقتصادی و اجتماعی از جامعۀ ایران می‌پذیرفت و در عین حال، اسلام را سرچشمه الهام فرهنگ و اید‌ئولوژی خود می‌دانست. در دهه ۵۰، زندانی شدن و اعدام بسیاری از کادرها باعث تضعیف سازمان مجاهدین شد. در سال ۱۳۵۴ این سازمان با یک بحران ایدئولوژیک عمیق مواجه شد که در طی آن تعداد زیادی از کادرهای سازمان به نقد و نفی اسلام پرداختند و، پس از حذف فیزیکی چند تن از کادرها و تصفیه اعضای مسلمان، مارکسیسم را به عنوان ایدئولوژی خود برگزیدند. این اقدام در سال ۱۳۵۶ منجر به انشعاب و ایجاد  بخش مارکسیست لنینیست سازمان مجاهدین خلق شد.  در بهمن ماه سال ١٣۵٧، رهبران زندانی سازمان مجاهدین که هنوز معتقد به اید‌ئولوژی اسلامی بودند، همراه با دیگر زندانیان سیاسی، آزاد شدند و به بازسازی سازمان و عضوگیری پرداختند. پس از استقرار جمهوری اسلامی، مجاهدین که رهبری آیت الله خمینی را پذیرفته، و به دفاع از انقلاب اسلامی  برخاسته بودند، حضور در ارگانهای حکومتی و شرکت فعال در حیات سیاسی جامعه را در دستور کار خود قرار دادند. در دو سال اول انقلاب، آن‌ها هواداران بسیاری، به ویژه در مدارس و دانشگاه‌ها، یافتند ولی تلاششان برای کسب قدرت سیاسی، چه از طریق انتصاب  توسط مقامات و چه از طریق انتخاب توسط مردم با مخالفت شدید رهبران جمهوری اسلامی روبه رو شد.**

دستگیری و بازداشت

بنابر اظهارات مصاحبه شونده، آقای شهولی در سال ١٣۶١ در بوشهر دستگیر شد. بعد از حدود دو سال او را به همراه سایر زندانیان بوشهر به زندان عادل آباد شیراز منتقل کردند تا از آنها تواب بسازند. در سال ١٣۶۵ او مجددا به زندان شکری بوشهر منتقل شد تا دوباره محاکمه شود. سرانجام در پاییز ١٣۶۶ آقای شهولی را نیز همراه با سایر زندانیان از زندان شکری به زندان مرکزی تازه ساز بوشهر منتقل کردند. در این زندان بندی برای زندانیان سیاسی اختصاص داشت. خانواده آقای شهولی هر دو هفته یکبار می‌توانست با ایشان ملاقاتی ٢۰ دقیقه‌ای انجام دهد که در زندان شکری از پشت دو ردیف حائل توری صورت می‌گرفت و وقتی به زندان مرکزی منتقل شدند، در کابین و با تلفن گفتگو می‌کردند. از اینکه آیا هنگام بسر بردن در سلول انفرادی ملاقات داشته یا خیر اطلاعی در دست نیست.

دادگاه

بنابر اظهارات مصاحبه شونده، آقای شهولی برای نخستین بار در زندان بوشهر محاکمه و به سه سال حبس محکوم شده بود. بعد از پایان دوره محکومیت او را باز در زندان نگهداشتند و به زندان عادل آباد شیراز منتقل کردند. اما بار دیگر در سال ١٣۶۵ برای محاکمه مجدد به بوشهر بازگرداندند. بعد از این محاکمه دوم نیز به سه سال حبس دیگر محکوم شد. به گفته مصاحبه شونده که خود در همان زندان محاکمه شده بود، امکان دفاعی برای زندانی وجود نداشت و وکیل مدافعی هم در دسترس نبود.

بنابر شهادت برخی از زندانیان که در جریان اعدام های  سال ۶۷ دربرخی از زندان های کشور مورد محاکمه مجدد قرار گرفته‌اند، پس از چند هفته بی خبری به دلیل قطع ملاقاتها، هواخوری، و اخبار رادیو و تلویزیون، درمرداد و شهریور سال ۱۳۶۷  زندانیان  برای پاسخ به چند سوال در مقابل یک هیئت سه نفره ای شامل حجت الاسلام اشراقی دادستان، حجت الاسلام نیری حاکم شرع و حجت الاسلام پورمحمدی نماینده وزارت اطلاعات در اتاقی در زندانهای اوین و گوهردشت قرار می‌گرفتند.

هیئت سه نفره طی چند دقیقه پرسشهایی درباره نظر زندانی درباره مجاهدین و سر موضع بودن و اینکه آیا زندانی آماده همکاری علیه مجاهدین هست یا نه، می‌پرسیدند و بر اساس جوابهای زندانیان آنها را با اتهاماتی نظیر "ضد انقلاب، ضد دین، و ضد اسلام" و یا انتساب قربانیان "به عملیات نظامی سازمان مجاهدین در مرزهای کشور" به اعدام محکوم می‌کردند. مسئولان اطلاعی در مورد هدف هیئت از این سؤالات و عواقب جوابهایشان به زندانیان نداده بودند. به شهادت زندانیان، در طول تابستان ۱۳۶۷ در این دو زندان تعداد زیادی از زندانیان چپ و هواداران مجاهدین خلق که به نظر هیئت سه نفره بر سر مواضع خود بودند اعدام شدند.

خانواده‌های قربانیان کشتار سال ۱۳۶۷ به محاکمات غیرعادلانه و غیر قانونی که به اعدام هزارها زندانی در ظرف چند ماه منجر شد، به شدت اعتراض کرده‌اند. در نامه‌ای که در سال ۱۳۶۷ به وزیر دادگستری وقت، حسن حبیبی نوشتند، سیاست رسمی پنهان کاری در رابطه با این اعدام‌ها را به پرسش کشیده‌‌ و آن را دال بر غیر قانونی بودن اعدام‌ها شمرده‌اند. آن‌ها یاد آور شده اند که اکثریت قریب به اتفاق قربانیان زندانیانی بودند که قبلاً در محاکم شرع به حبس محکوم شده بودند و در حال گذراندن دوران محکومیت خود و یا به پایان رساندن آن بودند. این زندانیان دوباره دادگاهی شده و به سرعت به مرگ محکوم شدند.

اتهامات

مقامات قضایی جمهوری اسلامی علناً اتهامی به قربانیان اعدام‌های جمعی سال ۶۷ وارد نکرده‌اند. بستگان قربانیان در نامه خود به وزیر دادگستری و در نامه دیگری که در سال ۱۳۸۱به گزارشگر مخصوص سازمان ملل متحد، که به ایران سفر کرده بود، نوشته‌اند، به اتهاماتی نظیر "ضد انقلاب، ضد دین، و ضد اسلام" و یا انتساب قربانیان "... به عملیات نظامی ...در مرزهای  کشور"، که گویا اساس محکومیت عزیزانشان بوده اشاره نموده‌اند.  

حکمی از آیت الله خمینی در کتاب خاطرات آیت الله منتظری - قائم مقام رهبری در آن زمان- به چاپ رسیده است که اظهارات خانواده‌های قربانیان را در رابطه با اتهامات وارده تأئید می‌کند. در این حکم آیت الله خمینی از اعضای سازمان مجاهدین خلق به عنوان "منافقانی" یاد نموده که به اسلام اعتقاد ندارند و نوشته است: "کسانی که در زندان‌های سراسر کشور بر سر موضع نفاق خود پافشاری کرده و می‌کنند محارب و محکوم به اعدام می‌باشند."

مدارک و شواهد

در گزارش این اعدام نشانی از مدارک ارائه شده علیه آقای شهولی نیست.

دفاعیات

از دفاعیات آقای شهولی در برابر هیئت سه نفره اطلاعی در دست نیست. خویشان قربانیان درنامه خود به وزیر دادگستری وقت یادآورمی‌شوند که به  عزیزانشان در دادگاه فرصت دفاع داده نشده است. در همین نامه، در پاسخ به این اتهام که زندانیان با اعضاء مسلح سازمان مجاهدین خلق در حمله به نیروهای مسلح جمهوری اسلامی همکاری داشته‌اند چنین آمده که این ادعا‌ها: "با توجه به اوضاعی که در زندا‌ن‌ها حاکم بوده، به طور کلی باطل است، چرا که فرزندان ما در سخت ترین شرایط بسر می‌بردند، ملاقاتهای پانزده روز یک بار آن هم به مدت ده دقیقه از پشت شیشه و به وسیله تلفن و محرومیت اینان از داشتن هرگونه وسیله ارتباط با خارج زندان، که ما آن را در هفت سال اخیر تجربه کرده‌ایم، حقانیت ادعای ما را به اثبات می‌رساند."

حکم

آقای ناصر شهولی در تابستان سال ١٣۶۷ در کشتار زندانیان سیاسی در بوشهر اعدام شد. از جزئیات این حکم اعدام اطلاعی در دست نیست. مسئولان زندان خبر اعدام زندانیان را به همراه وسائلشان بعد از ماهها به خانواده آنها دادند ولی اجسادشان را به آنها ندادند. زندانیان بیشتر در گورهای جمعی که محل آن برای خانواده‌ها مشخص نیست به خاک سپرده شدند.  مقامات به خانواده  آنها هشدار دادند که برای عزیزانشان مراسم سوگواری برگزار نکنند.

................................................

*کتاب "جنایت علیه بشریت" گزارشی در مورد اعدام‌های دسته جمعی زندانیان سیاسی در سال‌های ۱۳۶۷ و ١٣۶٨است که توسط سازمان مجاهدین خلق در سال ۱۳۸۰ به چاپ رسیده است. گزارش نماینده ویژه سازمان ملل در مورد وضعیت حقوق بشر در ایران که در تاریخ ۲۶ ژانویه سال ۱۹۸۹ به چاپ رسید حاوی فهرست نام هزار نفر از افرادی است که در سال ۱۳۶۷ اعدام شدند. این فهرست تحت عنوان "نام و مشخصات افرادی که گفته می‌شود توسط جمهوری اسلامی ایران از ژوئیه تا دسامبر ۱۹۸۸ اعدام شده‌اند" تدوین شده است. بنا به گزارش مذکوربه رغم اینکه فقط نام هزار نفر در این فهرست به ثبت رسیده است، "به احتمال قوی" تعداد قربانیان چندین هزار نفر بوده، که اکثر آنان از اعضای سازمان مجاهدین خلق بوده‌اند. تعدادی از این قربانیان به سازمان‌هایی چون سازمان فدائیان خلق، راه کارگر، کومله و حزب توده وابستگی داشتند. گفته می‌شود که یازده تن از قربانیان روحانی بوده‌اند.

**كنار گذاشتن كامل مجاهدین از نهادهای دولتی و بستن نشریات و دفاترشان از طرفی، و تناقض بین تفسیر مجاهدین و تفسیر حكومت از اسلام از طرف دیگر، اختلافات بین آن دو را تشدید كرد به طوری که  رهبران جمهوری اسلامی مجاهدین را «منافق» می‌نامیدند و طرفداران حزب اللهی رژیم، هواداران این سازمان را در هنگام تظاهرات و پخش نشریاتشان آماج حمله خویش قرار دادند و حتی باعث کشته شدن تنی چند از آنها شدند. روز ٣٠ خرداد ١٣۶٠ مجاهدین برای اعتراض به برخورد رژیم با آنها و عزل بنی صدر، رئیس جمهور وقت، تظاهراتی را سازمان دادند که هزاران تن به خیابانها آمدند و برخی از آنان به مقابله با تهاجم پاسداران و افراد حزب اللهی پرداختند. تعداد تلفات آن روز روشن نیست اما تعداد زیادی از تظاهركنندگان دستگیر و در روزها و هفته‌های بعد اعدام شدند. جمهوری اسلامی پس از آن روز سركوب و كشتاری را آغاز کرد كه در تاریخ معاصر ایران بی‌نظیر بوده است و در طی آن هزاران نفر از طرفداران مجاهدین زندانی یا اعدام شدند. سازمان مجاهدین از ٣١ خرداد قیام مسلحانه علیه رژیم را اعلام كرد و پس از آن تعدادی از مسئولان بلندپایه و طرفداران جمهوری اسلامی را ترور کرد.

در تابستان ١٣۶۰، رهبر سازمان مجاهدین و رئیس جمهور مخلوع (ابوالحسن بنی صدر) از کشور گریختند و در فرانسه مستقر شدند و «شورای ملی مقاومت» را تشکیل دادند. این سازمان پس از اخراج رهبران و تعداد زیادی از هوادارانش از فرانسه، در خرداد سال ١٣۶۶ ارتش رهایی بخش ایران را در عراق پایه گذاری کرد که چندین بار وارد خاک ایران شد. آخرین حمله آن تحت عنوان «عملیات فروغ جاویدان» در مرداد ١٣۶٧ شکست خورد. چند روز پس از شکست این عملیات هزاران نفر از هواداران سازمان که در زندانهای جمهوری اسلامی به سر می‌بردند در کشتار دسته جمعی سال ۶٧ اعدام شدند.  از تابستان ١٣۶٠ به بعد فعالیت های علنی  سازمان مجاهدین خلق ایران در خارج از کشور ادامه یافته است. از دامنۀ فعالیت ها و تعداد اعضا و هواداران کنونی سازمان در داخل کشور اطلاع دقیقی در دست نیست.

به رغم اعلام مبارزۀ مسلحانه از سوی سازمان مجاهدین خلق در فردای ٣٠ خرداد ١٣۶٠، بسیاری از هواداران این سازمان، تعلیمات نظامی ندیده بودند، مسلح نبودند و در عملیات نظامی شرکت نداشته‌اند.

تصحیح و یا تکمیل کنید