بنیاد عبدالرحمن برومند

برای حقوق بشر در ایران

https://www.iranrights.org
امید، یادبودی در دفاع از حقوق بشر در ایران
یک سرگذشت

مریم عبدالرحیم کاشی

درباره

سن: ۱۸
ملیت: ايران
مذهب: اسلام
وضعیت تأهل: مجرد

مورد

تاریخ کشته‌شدن: ۱۲ دی ۱۳۶۰
محل: زندان اوين، تهران، استان تهران، ايران
نحوه کشته‌شدن: تيرباران
اتهامات: جرم ضد انقلاب نامشخص

ملاحظات

خبر اعدام مریم عبدالرحیم کاشی، توسط خانم مینا انتظاری، یکی از هم بندی‌‌های او در زندان اوین، از طریق ایمیل به بنیاد برومند فرستاده شد. هم چنین خبر این اعدام در ضمیمۀ شمارۀ ۲۶۱ نشریۀ مجاهد، چاپ سازمان مجاهدین خلق ایران، به تاریخ ۱۵ شهریور ۱۳۶۴ نیز به چاپ رسید. این ضمیمه شامل فهرست ۱۲٠۲۸ نفر است که اکثراً وابسته به گروه‌های سیاسی مخالف رژیم بوده‌اند. این اشخاص از تاریخ ۳٠ خرداد ۱۳۶٠ تا زمان چاپ نشریه مجاهد اعدام شده و یا در درگیری با قوای انتظامی جمهوری اسلامی کشته شده‌اند.

براساس اطلاعات موجود، خانم عبدالرحیم کاشی، ۱۸ساله، دانش‌آموز سال آخر دبیرستان هشترودی تهران، مجرد و از هواداران بخش دانش‌آموزی سازمان مجاهدین خلق ایران بود.

سازمان مجاهدین خلق ایران در سال ١٣۴۴ پایه گذاری شد که از نظر ایده‌ئولوژی، تشکیلاتی مذهبی و معتقد به اصول و مبانی اسلام بود. این سازمان، با تفسیری انقلابی از اسلام به مبارزه مسلحانه علیه رژیم محمد رضا شاه پهلوی (١٢٩٨- ١٣۵٩) اعتقاد داشت و مارکسیسم را به عنوان روشی علمی برای تحلیل اقتصادی و اجتماعی از جامعۀ ایران می‌پذیرفت و در عین حال، اسلام را سرچشمه الهام فرهنگ و ایده‌ئولوژی خود می‌دانست. در دهه ١٣۵٠، زندانی شدن و اعدام بسیاری از کادرها باعث تضعیف سازمان مجاهدین شد. در سال ١٣۵۴ این سازمان با یک بحران ایده‌ئولوژیک عمیق مواجه شد که در طی آن تعداد زیادی از کادرهای سازمان به نقد و نفی اسلام پرداختند و، پس از حذف فیزیکی چند تن از کادرها و تصفیه اعضای مسلمان، مارکسیسم را به عنوان ایده‌ئولوژی خود برگزیدند. این اقدام در سال ١٣۵۶ منجر به انشعاب و ایجاد بخش مارکسیست لنینیست سازمان مجاهدین خلق شد. در بهمن ماه سال ١٣۵٧، رهبران زندانی سازمان مجاهدین که هنوز معتقد به ایده‌ئولوژی اسلامی بودند، همراه با دیگر زندانیان سیاسی، آزاد شدند و به بازسازی سازمان و عضوگیری پرداختند. پس از استقرار جمهوری اسلامی، مجاهدین که رهبری آیت الله خمینی را پذیرفته، و به دفاع از انقلاب اسلامی برخاسته بودند، حضور در ارگانهای حکومتی و شرکت فعال در حیات سیاسی جامعه را در دستور کار خود قرار دادند. در دو سال اول انقلاب، آن‌ها هواداران بسیاری، به ویژه در مدارس و دانشگاه‌ها، یافتند ولی تلاششان برای کسب قدرت سیاسی، چه از طریق انتصاب توسط مقامات و چه از طریق انتخاب توسط مردم با مخالفت شدید رهبران جمهوری اسلامی روبه رو شد.*

دستگیری و بازداشت

 براساس اطلاعات خانم انتظاری، خانم عبدالرحیم کاشی به همراه دوستش خانم مهناز کریمی در روز۸ شهریور۱۳۶۰در خیابان مصدق (ولیعصر) تهران، مشکوک به شرکت در یک تظاهرات خیابانی دستگیر شدند. در اواخر شهریور آنها را به بند یک (بند موسوم به آپارتمان‌ها) زندان اوین منتقل کردند. هر دو بشدت با کابل شکنجه شده بودند. کف پای هر دو نفر مجروع و متورم بود و به سختی راه می‌رفتند و برای حرکت به کمک دیگران نیاز داشتند. پس از مدتی آنها را به بند ۲۴۰پائین زندان اوین منتقل کردند. خانم عبدالرحیم کاشی در طی دوران بازداشت، از داشتن ملاقات و تماس با خانواده محروم بود. اما در اواسط دی ماه ۱۳۶۰ بعد از اعدام او، نام او را از بلندگوی بند خواندند که برای ملاقات حاضر شود.

دادگاه

اطلاعی درباره جلسه یا جلسات دادگاه در دست نیست. اما براساس اطلاعات خانم انتظاری، در یکی از روزهای آبان ۱۳۶۰، دادگاهی چند دقیقه‌ای برای محاکمه خانم عبدالرحیم کاشی تشکیل شد.

اتهامات

از اتهامات خانم مریم عبدالرحیم کاشی اطلاعی در دست نیست.

 مدارک و شواهد

 در گزارش این اعدام نشانی از مدارک ارائه شده علیه خانم مریم عبدالرحیم کاشی نیست.

 دفاعیات

از دفاعیات خانم عبدالرحیم کاشی اطلاعی در دست نیست.

حکم

 براساس اطلاعات خانم انتظاری، خانم مریم عبدالرحیم کاشی در ۱۲ دی ماه ۱۳۶۰ همراه با خانم مهناز کریمی، خانم زهرا اسلامی و تعداد دیگری از هم بندان اعدام شد.

خانم عبدالرحیم کاشی ۱۸ساله بود.

_________________________

 *كنار گذاشتن كامل مجاهدین از نهادهای دولتی و بستن نشریات و دفاترشان از طرفی، و تناقض بین تفسیر مجاهدین و تفسیر حكومت از اسلام از طرف دیگر، اختلافات بین آن دو را تشدید كرد به طوری که رهبران جمهوری اسلامی مجاهدین را «منافق» می‌نامیدند و طرفداران حزب اللهی رژیم، هواداران این سازمان را در هنگام تظاهرات و پخش نشریاتشان آماج حمله خویش قرار دادند و حتی باعث کشته شدن تنی چند از آنها شدند. روز ٣٠ خرداد ١٣۶٠ مجاهدین برای اعتراض به برخورد رژیم با آنها و عزل بنی صدر، رئیس جمهور وقت، تظاهراتی را سازمان دادند که هزاران تن به خیابانها آمدند و برخی از آنان به مقابله با تهاجم پاسداران و افراد حزب اللهی پرداختند. تعداد تلفات آن روز روشن نیست اما تعداد زیادی از تظاهركنندگان دستگیر و در روزها و هفته‌های بعد اعدام شدند. جمهوری اسلامی پس از آن روز سركوب و كشتاری را آغاز کرد كه در تاریخ معاصر ایران بی‌نظیر بوده است و در طی آن هزاران نفر از طرفداران مجاهدین زندانی یا اعدام شدند. سازمان مجاهدین از ٣١ خرداد قیام مسلحانه علیه رژیم را اعلام كرد و پس از آن تعدادی از مسئولان بلندپایه و طرفداران جمهوری اسلامی را ترور کرد.

در تابستان ۶٠، رهبر سازمان مجاهدین و رئیس جمهور مخلوع (ابوالحسن بنی صدر) از کشور گریختند و در فرانسه مستقر شدند و «شورای ملی مقاومت» را تشکیل دادند. این سازمان پس از اخراج رهبران و تعداد زیادی از هوادارانش از فرانسه، در خرداد سال ١٣۶۶ ارتش رهایی بخش ایران را در عراق پایه گذاری کرد که چندین بار وارد خاک ایران شد. آخرین حمله آن تحت عنوان «عملیات فروغ جاویدان» در مرداد ١٣۶٧ شکست خورد. چند روز پس از شکست این عملیات هزاران نفر از هواداران سازمان که در زندانهای جمهوری اسلامی به سر می‌بردند در کشتار دسته جمعی سال ۶٧ اعدام شدند. از تابستان ١٣۶٠ به بعد فعالیت های علنی سازمان مجاهدین خلق ایران در خارج از کشور ادامه یافته است. از دامنۀ فعالیت ها و تعداد اعضا و هواداران کنونی سازمان در داخل کشور اطلاع دقیقی در دست نیست.

به رغم اعلام مبارزۀ مسلحانه از سوی سازمان مجاهدین خلق در فردای ٣٠ خرداد ١٣۶٠، بسیاری از هواداران این سازمان، تعلیمات نظامی ندیده بودند، مسلح نبودند و در عملیات نظامی شرکت نداشته‌اند.

تصحیح و یا تکمیل کنید