بنیاد عبدالرحمن برومند

برای حقوق بشر در ایران

https://www.iranrights.org
امید، یادبودی در دفاع از حقوق بشر در ایران
یک سرگذشت

همایون برومند سرخابی

درباره

سن: ۱۸
ملیت: ايران
مذهب: اسلام
وضعیت تأهل: مجرد

مورد

تاریخ کشته‌شدن: ۲ مهر ۱۳۶۰
محل: زندان مرکزی تبریز، تبريز، استان آذربايجان شرقی، ايران
نحوه کشته‌شدن: حلق آویز
اتهامات: طرفداری از گروه‌های چريکی مخالف نظام
سن در زمان ارتکاب جرم انتسابی: ۱۷

ملاحظات

همایون یک بچه‌ دبیرستانی و هوادار ساده بود، عصر روز ٣٠ خرداد حدود ساعت ۴ بعد از ظهر از خانه به بیرون رفت و هرگز برنگشت!

خبر اعدام آقای همایون برومند سرخابی فرزند غلامعلی، از طریق سه فرم الکترونیکی از طرف نزدیکان وی به بنیاد عبدالرحمن برومند سرخابی ارسال شد. (٣١ شهریور ١٣٩۴، ١٢ اسفند ٢٠١٩، ٢٢ شهریور ١٣٩٨) خبر این اعدام به همراه ۳۴ نفر دیگر‌ با درج اسامی و جرائم متهمان، به نقل از اطلاعیه روابط عمومی دادستانی کل انقلاب ایران در روزنامه کیهان منتشر شد. (۶ مهر ١٣۶٠) هم چنین خبر این اعدام در ضمیمۀ شمارۀ ۲٦۱ نشریۀ مجاهد، چاپ سازمان مجاهدین خلق ایران*، به تاریخ ۱٥ شهریور ۱۳٦٤ نیز به چاپ رسید. این ضمیمه شامل فهرست ۱۲٠۲۸ نفر است که اکثراً وابسته به گروه‌های سیاسی مخالف رژیم بوده‌اند. این اشخاص از تاریخ ۳٠ خرداد ۱۳٦٠ تا زمان چاپ نشریه مجاهد اعدام شده و یا در درگیری با قوای انتظامی جمهوری اسلامی کشته شده‌اند.

آقای برومند سرخابی ، متولد تبریز، دانش‌آموز سوم دبیرستان منصور و از هوادار سازمان مجاهدین خلق ایران بود. او  در آن زمان تنها ۱۷ سال داشت.

قوانین بین‌المللی بطور اکید استفاده از مجازات اعدام را برای افرادی که در هنگام ارتکاب جرم زیر۱۸ سال سن بوده‌‌اند ممنوع کرده است. ایران به عنوان یکی از کشورهای عضو میثاق بین‌المللی حقوق مدنی و سیاسی و کنوانسیون حقوق کودک متعهد گشته است که افرادی را که در دوران کودکی مرتکب جرم شده‌‌اند اعدام نکند.

دستگیری و بازداشت

آقای برومند سرخابی حدود ساعت چهار عصر روز ٣٠ خرداد ١٣۶٠ از خانه مسکونی خود در شهر تبریز بیرون رفت و دیگر به خانه باز نگشت. پس از پرس و جوی خانواده معلوم شد که او در همان روز دستگیر شده است. او در زمان دستگیری ١٧ ساله بود.

آقای برومند سرخابی به مدت سه ماه در زندان بود. اخرین ملاقات وی با خانواده اش در روز چهارشنبه ٢۵ شهریور ١٣۶٠ صورت گرفت.

دادگاه

دادگاه انقلاب اسلامی تبریز آقای برومند سرخابی و ٣۴ نفر دیگر محاکمه کرد. (روزنامه کیهان) اما درباره جلسه یا جلسات دادگاه آنها اطلاعی در دست نیست.

آقای برومند سرخابی در اولین دادگاه که یک دقیقه طول کشید، به ۵ سال زندان محکوم شده بود اما از تاریخ تشکیل آن اطلاعی در دست نیست.

اتهامات

روابط عمومی دادستانی کل انقلاب اتهامات آقای برومند سرخابی و ۶ نفر دیگر را «بوجود آوردن تشکیلات و ارتباط با دیگر منافقین (مجاهدین) و ایجاد اغتشاش در زندان» اعلام کرد. (روزنامه کیهان)

اتهامات آقای برومند سرخابی در اولین دادگاهی که برای او تشکیل شد «هواداری از سازمان مجاهدین خلق ایران و توزیع نشریه مجاهد» عنوان شد. او در زمان دستگیری نشریه مجاهد به همراه داشت.(فرم الکترونیکی- ٢٢ شهریور ١٣٩٨)

مدارک و شواهد

در گزارش این اعدام  در روزنامه نشانی از مدارک ارائه شده علیه آقای برومند سرخابی نیست، اما بنا بر اطلاعات فرم ارسالی او در زمان دستگیری نشریه مجاهد به همراه داشت.

دفاعیات

آقای برومند سرخابی در دادگاهی به ۵ سال حبس محکوم شده بود. او در روز سوم مهر ماه ١٨ ساله شد. 

خلاصه‌ای از ایرادات حقوقی پرونده آقای همایون برومند

در سال‌های ابتدایی انقلاب ساختار دستگاه قضایی به هم ریخت و روحانیون طرفدار حکومت در قالب حاکم شرع وارد این دستگاه شدند و در اکثریت پرونده‌های سیاسی و امنیتی این روحانیون حکم صادر میکردند. بیطرفی و استقلال این حاکمان شرع به شدت مورد تردید است. اکثریت متهمین اجازه استفاده از وکیل را نداشته و محاکمات به صورت خیلی سریع و بدون انجام تحقیقات صورت می‌گرفت. در این پرونده شاهد هستیم که متهم هیچ گونه فعالیت مسلحانه نداشته و در موقع دستگیری نیز سازمان مجاهدین خلق اعلام مبارزه مسلحانه نکرده بود. آقای برومند در سن ١٧ سالگی دستگیر شده و به هیچ وجه امکان اینکه از مسئولان تصمیم گیرنده سازمان باشد، وجود نداشته است. نهایتا ایشان می‌توانست یک هوادار ساده سازمان باشد. به همین دلیل با توجه به اینکه احکام صادره در مورد مجاهدین اغلب در قالب محاربه و افساد فی‌الارض بوده است. حتی با اثبات اینکه آقای برومند هوادار سازمان بود، قاضی نمی‌توانست ایشان را به اعدام محکوم کند، زیرا محاربه بر اساس مقررات شرعی که در آن زمان مورد استناد دادگاه‌ها قرار می‌گرفت عبارت است از استفاده از سلاح به قصد ایجاد رعب و وحشت و راه انداختن کشت و کشتار. به عبارتی محارب کسی است که به قصد مقابله با خدا و یا حکومت اسلامی دست به اسلحه ببرد. حال آنکه مشخص است آقای برومند هیچگونه فعالیت مسلحانه‌ای نداشت.

حکم

دادگاه انقلاب اسلامی تبریز، آقای برومند سرخابی را به اعدام محکوم کرد.

آقای برومند سرخابی به همراه ٣۴ نفر دیگر، در یکی از روزهای بین یک تا سوم مهر ماه ١٣۶٠ در تبریز تیرباران شد.

خانواده آقای برومند سرخابی از طریق روزنامه از اعدام فرزندشان با خبر شدند.  بر روی سنگ مزار آقای برومند سرخابی روز تولد و مرگ او ٣ مهر نوشته‌ شده است.

------------------------------ 

* سازمان مجاهدین خلق ایران در سال ١٣۴۴ پایه گذاری شد که از نظر ایده‌ئولوژی، تشکیلاتی مذهبی و معتقد به اصول و مبانی اسلام بود. این سازمان، با تفسیری انقلابی از اسلام به مبارزه مسلحانه علیه رژیم محمدرضا شاه پهلوی (١٢٩٨- ١٣۵٩) اعتقاد داشت و مارکسیسم را به عنوان روشی علمی برای تحلیل اقتصادی و اجتماعی از جامعۀ ایران می‌پذیرفت و در عین حال، اسلام را سرچشمه الهام فرهنگ و ایده‌ئولوژی خود می‌دانست. در دهه ١٣۵٠، زندانی شدن و اعدام بسیاری از کادرها باعث تضعیف سازمان مجاهدین شد. در سال ١٣۵۴ این سازمان با یک بحران ایده‌ئولوژیک عمیق مواجه شد که در طی آن تعداد زیادی از کادرهای سازمان به نقد و نفی اسلام پرداختند و، پس از حذف فیزیکی چند تن از کادرها و تصفیه اعضای مسلمان، مارکسیسم را به عنوان ایده‌ئولوژی خود برگزیدند. این اقدام در سال ١٣۵۶ منجر به انشعاب و ایجاد بخش مارکسیست لنینیست سازمان مجاهدین خلق شد. در بهمن ماه سال ١٣۵٧، رهبران زندانی سازمان مجاهدین که هنوز معتقد به ایده‌ئولوژی اسلامی بودند، همراه با دیگر زندانیان سیاسی، آزاد شدند و به بازسازی سازمان و عضوگیری پرداختند. پس از استقرار جمهوری اسلامی، مجاهدین که رهبری آیت الله خمینی را پذیرفته، و به دفاع از انقلاب اسلامی برخاسته بودند، حضور در ارگانهای حکومتی و شرکت فعال در حیات سیاسی جامعه را در دستور کار خود قرار دادند. در دو سال اول انقلاب، آن‌ها هواداران بسیاری، به ویژه در مدارس و دانشگاه‌ها، یافتند ولی تلاششان برای کسب قدرت سیاسی، چه از طریق انتصاب توسط مقامات و چه از طریق انتخاب توسط مردم با مخالفت شدید رهبران جمهوری اسلامی روبه رو شد.

 

كنار گذاشتن كامل مجاهدین از نهادهای دولتی و بستن نشریات و دفاترشان از طرفی، و تناقض بین تفسیر مجاهدین و تفسیر حكومت از اسلام از طرف دیگر، اختلافات بین آن دو را تشدید كرد به طوری که رهبران جمهوری اسلامی مجاهدین را «منافق» می‌نامیدند و طرفداران حزب اللهی رژیم، هواداران این سازمان را در هنگام تظاهرات و پخش نشریاتشان آماج حمله خویش قرار دادند و حتی باعث کشته شدن تنی چند از آنها شدند. روز ٣٠ خرداد ١٣۶٠ مجاهدین برای اعتراض به برخورد رژیم با آنها و عزل بنی صدر، رئیس جمهور وقت، تظاهراتی را سازمان دادند که هزاران تن به خیابانها آمدند و برخی از آنان به مقابله با تهاجم پاسداران و افراد حزب اللهی پرداختند. تعداد تلفات آن روز روشن نیست اما تعداد زیادی از تظاهركنندگان دستگیر و در روزها و هفته‌های بعد اعدام شدند. جمهوری اسلامی پس از آن روز سركوب و كشتاری را آغاز کرد كه در تاریخ معاصر ایران بی‌نظیر بوده است و در طی آن هزاران نفر از طرفداران مجاهدین زندانی یا اعدام شدند. سازمان مجاهدین از ٣١ خرداد قیام مسلحانه علیه رژیم را اعلام كرد و پس از آن تعدادی از مسئولان بلندپایه و طرفداران جمهوری اسلامی را ترور کرد.

در تابستان ۶٠، رهبر سازمان مجاهدین و رئیس جمهور مخلوع (ابوالحسن بنی صدر) از کشور گریختند و در فرانسه مستقر شدند و «شورای ملی مقاومت» را تشکیل دادند. این سازمان پس از اخراج رهبران و تعداد زیادی از هوادارانش از فرانسه، در خرداد سال ١٣۶۶ ارتش رهایی بخش ایران را در عراق پایه گذاری کرد که چندین بار وارد خاک ایران شد. آخرین حمله آن تحت عنوان «عملیات فروغ جاویدان» در مرداد ١٣۶٧ شکست خورد. چند روز پس از شکست این عملیات هزاران نفر از هواداران سازمان که در زندانهای جمهوری اسلامی به سر می‌بردند در کشتار دسته جمعی سال ۶٧ اعدام شدند. از تابستان ١٣۶٠ به بعد فعالیت های علنی سازمان مجاهدین خلق ایران در خارج از کشور ادامه یافته است. از دامنۀ فعالیت ها و تعداد اعضا و هواداران کنونی سازمان در داخل کشور اطلاع دقیقی در دست نیست.

به رغم اعلام مبارزۀ مسلحانه از سوی سازمان مجاهدین خلق در فردای ٣٠ خرداد ١٣۶٠، بسیاری از هواداران این سازمان، تعلیمات نظامی ندیده بودند، مسلح نبودند و در عملیات نظامی شرکت نداشته‌اند.

تصحیح و یا تکمیل کنید