بنیاد عبدالرحمن برومند

برای حقوق بشر در ایران

https://www.iranrights.org
امید، یادبودی در دفاع از حقوق بشر در ایران
یک سرگذشت

پروانه ظهیری

درباره

سن: ۱۷
ملیت: ايران
مذهب: اسلام
وضعیت تأهل: مجرد

مورد

تاریخ کشته‌شدن: ۳۱ خرداد ۱۳۶۰
محل: زندان اوين، تهران، استان تهران، ايران
نحوه کشته‌شدن: تيرباران
اتهامات: جرم ضد انقلاب نامشخص
سن در زمان ارتکاب جرم انتسابی: ۱۷

ملاحظات

او نوجوانی در کلاس سوم دبیرستان بود که می‌توانست آینده درخشانی داشته باشد.

خبر اعدام خانم پروانه ظهیری فرزند محمدحسین، توسط یکی از نزدیکان او از طریق فرم الکترونیکی به بنیاد برومند ارسال شد. خبر این اعدام به همراه ٢١ نفر دیگر به نقل از دو اطلاعیه از روابط عمومی دادستانی انقلاب جمهوری اسلامی مرکز در روزنامه جمهوری اسلامی و کیهان انتشار یافت. (١ و ٢ خرداد ١٣۶٠)  این خبر هم چنین در ضمیمۀ شمارۀ ۲۶۱ نشریۀ مجاهد، چاپ سازمان مجاهدین خلق ایران، به تاریخ ۱۵ شهریور ۱۳۶۴ به چاپ رسید. این ضمیمه شامل فهرست ۱۲٠۲۸ نفر است که اکثراً وابسته به گروه‌های سیاسی مخالف رژیم بوده‌اند. این اشخاص از تاریخ ۳٠ خرداد ۱۳۶٠ تا زمان چاپ نشریه مجاهد اعدام شده و یا در درگیری با قوای انتظامی جمهوری اسلامی کشته شده‌اند، نیز انتشار یافت. اخبار تکمیلی در این باره از نوشته‌های نزدیکان وی در اینترنت جمع‌آوری شده است.

قوانین بین‌المللی بطور اکید استفاده از مجازات اعدام را برای افرادی که در هنگام ارتکاب جرم زیر ۱۸ سال سن بوده ‌اند ممنوع کرده است. ایران به عنوان یکی از کشورهای عضو میثاق بین‌المللی حقوق مدنی و سیاسی و کنوانسیون حقوق کودک متعهد گشته است که افرادی را که در دوران کودکی مرتکب جرم شده‌‌اند اعدام نکند.

خانم ظهیری، ١٧ ساله، متولد کرمانشاه، دانش‌آموز سوم تجربی و از هواداران سازمان مجاهدین خلق ایران بود.

سازمان مجاهدین خلق ایران در سال ١٣۴۴ پایه گذاری شد که از نظر ایده‌ئولوژی، تشکیلاتی مذهبی و معتقد به اصول و مبانی اسلام بود. این سازمان، با تفسیری انقلابی از اسلام به مبارزه مسلحانه علیه رژیم محمدرضا شاه پهلوی (١٢٩٨- ١٣۵٩) اعتقاد داشت و مارکسیسم را به عنوان روشی علمی برای تحلیل اقتصادی و اجتماعی از جامعۀ ایران می‌پذیرفت و در عین حال، اسلام را سرچشمه الهام فرهنگ و ایده‌ئولوژی خود می‌دانست. در دهه ١٣۵٠، زندانی شدن و اعدام بسیاری از کادرها باعث تضعیف سازمان مجاهدین شد. در سال ١٣۵۴ این سازمان با یک بحران ایده‌ئولوژیک عمیق مواجه شد که در طی آن تعداد زیادی از کادرهای سازمان به نقد و نفی اسلام پرداختند و، پس از حذف فیزیکی چند تن از کادرها و تصفیه اعضای مسلمان، مارکسیسم را به عنوان ایده‌ئولوژی خود برگزیدند. این اقدام در سال ١٣۵۶ منجر به انشعاب و ایجاد بخش مارکسیست لنینیست سازمان مجاهدین خلق شد. در بهمن ماه سال ١٣۵٧، رهبران زندانی سازمان مجاهدین که هنوز معتقد به ایده‌ئولوژی اسلامی بودند، همراه با دیگر زندانیان سیاسی، آزاد شدند و به بازسازی سازمان و عضوگیری پرداختند. پس از استقرار جمهوری اسلامی، مجاهدین که رهبری آیت الله خمینی را پذیرفته، و به دفاع از انقلاب اسلامی برخاسته بودند، حضور در ارگانهای حکومتی و شرکت فعال در حیات سیاسی جامعه را در دستور کار خود قرار دادند. در دو سال اول انقلاب، آن‌ها هواداران بسیاری، به ویژه در مدارس و دانشگاه‌ها، یافتند ولی تلاششان برای کسب قدرت سیاسی، چه از طریق انتصاب توسط مقامات و چه از طریق انتخاب توسط مردم با مخالفت شدید رهبران جمهوری اسلامی روبه رو شد.*

دستگیری و بازداشت

خانم ظهیری عصر روز ٣٠ خرداد ١٣۶٠ زیر پل سیدخندان تهران توسط ماموران در یک تظاهرات و تجمع سازمان مجاهدین خلق ایران دستگیر شد. او را به همراه عده‌ای دختر و پسر جوان با یک اتوبوس به زندان اوین منتقل کردند. در زندان مورد ضرب و شتم قرار می‌گیرند. او در بازجوئی اسم خود را نمی‌گوید. خانم ظهیری کمتر از یک روز در بازداشت بود.

تظاهرات سی خرداد ماه ۱۳۶٠ در اعتراض به تهیه مقدمات عزل بنی صدر (رئیس جمهوری وقت) از طرف مجلس، رد صلاحیت کاندیداهای عضو سازمان مجاهدین خلق ایران و منع آنها از شرکت در امور سیاسی مملکت، و همچنین مخالفت آیت الله خمینی با هرگونه مذاکره و اصرار وی بر خلع سلاح شدن این سازمان صورت گرفت. سازمان مجاهدین خلق که تا آن زمان از رهبری آیت الله خمینی حمایت نموده و کوشش می‌کرد که در چارچوب نظام جدید فعالیت داشته باشد، موضع خود را تغییر داد و کوشید با براه انداختن تظاهرات وسیع که در آن برخی از هوادارنش مسلح بودند رژیم را سرنگون و قدرت سیاسی را به دست بگیرد. سرکوب شدید تظاهرات ۳٠ خرداد، که منجر به کشته شدن ده‌ها نفر شد و موج دستگیری‌های پس از آن، در واقع به تهاجمات نیروهای شبه نظامی و پاسداران به گروه ها و احزاب مستقل از حاکمیت که در ماه‌های قبل صورت گرفته بود، مشروعیت بخشید و با تشدید سرکوب به صورتی بی‌سابقه در تاریخ جمهوری اسلامی آن را به سیاست رسمی دولت تبدیل کرد.

دادگاه

دادگاه انقلاب اسلامی مرکز خانم ظهیری محاکمه کرد. به نقل از دادگاه انقلاب اسلامی مرکز «دادگاه اسلامی مرکز جهت رسیدگی به اتهامات عناصر ضدانقلابی و ضدانسانی، گروهکهای امریکایی نظیر پیکار، نبرد، منافقین و فدایی خلق تشکیل جلسه داد. خانم ظهیری از داشتن وکیل مدافع محروم بود. دادگاه او بدون شناسایی وی تشکیل شد.

اتهامات

از اتهامات خانم ظهیری اطلاعی در دست نیست. اما در اطلاعیه دادگاه انقلاب اسلامی مرکز آمده است، که افراد محاکمه شده از عاملین اساسی اغتشاشات شنبه ٣٠ خرداد ماه سال جاری(١٣۶٠) هستند.

مدارک و شواهد

مدرکی نیز علیه خانم ظهیری نشان داده نشد.

دفاعیات

خانم ظهیری در زمان دستگیری ١٧ ساله بود و به سن قانونی نرسیده بود. او در بازجوئی خود گفت که مجاهد و فرزند خلق هست و از گفتن نام خود خوداری کرد.

خلاصه‌ای از ایرادهای حقوقی دادرسی پرونده خانم پروانه ظهیری

بر اساس اطلاعات موجود خانم پروانه ظهیری فقط یک روز بعد از بازداشت اعدام شده است. در این یک روز تمامی مراحل دادرسی و صدور رای و اجرا انجام شده است. اینکه در عرض یک روز تمامی اقدامات مربوط به یک پرونده قضائی انجام شود غیر ممکن است. این خود نشان میدهد در رسیدگی به پرونده خانم ظهیری تشریفات دادرسی رعایت نشده است، به ایشان حق دفاع داده نشده و به طور کلی دادگاه انقلاب خارج از موازین حقوقی اقدام به رسیدگی کرده است. بر طبق اطلاعات موجود خانم پروانه ظهیری متهم به شرکت در تظاهرات سازمان مجاهدین خلق شده و به این دلیل در قالب محاربه افساد فی‌الارض محاکمه و به اعدام محکوم شده است. در مورد اینکه خانم ظهیری چه نوع فعالیتی در تظاهرات مربوطه در ٣٠ خرداد ١٣۶٠ داشته است اطلاعاتی موجود نیست اما محاربه زمانی تحقق پیدا میکند که فرد دست به اسلحه برده و امنیت مردم را سلب کرده باشد این درحالی است که در ابتدای انقلاب و در دهه شصت دادگاه‌های انقلاب بیشتر بر اساس موازین شرعی تمامی مخالفان خود را محارب و مفسد فی‌الارض میدانستند. بر اساس گزارش خانم ظهیری در هنگام بازداشت مورد ضرب و شتم قرار  گرفته است و به وکیل دسترسی نداشته است. به طور کلی شتابزدگی در رسیدگی به حدی بوده است که نمیتوان گفت کوچکترین حق خانم ظهیری رعایت شده است.

حکم

دادگاه انقلاب اسلامی مرکز خانم پروانه ظهیری را «مفسد و محارب با خدا» شناخت و به اعدام محکوم کرد.

خانم پروانه ظهیری در روز ٣١ خرداد ١٣۶٠ در محوطه زندان اوین تیرباران شد.

خبر اعدام وی از طریق دوستان او به خانواده اش رسید. خانواده به دلیل اینکه خبر اعدام دخترشان در روزنامه‌ها و اخبار بعنوان ناشناس اعلام شده بود. ابتدا به پزشک قانونی مراجعه کردند. در آنجا به آنها آلبوم عکسی نشان دادند که در آن عکس کودکان و نوجوانان بسیاری که در تظاهرات کشته یا اعدام شده بودن درج شده بود. خانواده عکس دخترشان را شناختند. مسولین آدرس قطعه ٢۴ بهشت زهرا را به خانواده دادند. خانواده به بهشت زهرا رفتند. گورکن گورستان به آنها مشخصات لباس دخترشان را به آنها گفت و از این طریق خانواده با خبر شدند که پیکر دخترشان را به گورستان بهشت زهرا آورده‌اند. مسولان خانم ظهیری را با لباس در گودالی پرت کرده بودند.  

به گفته یکی نزدیکان خانم ظهیری «قطعه ٢۴ بهشت زهرا یک خرابه است و هیچ قبری را نمی‌توان تشخیص داد این قطعه هنوز بعد از ٣٨ سال زیر نظر بسیجیان است و کسانی که به آنجا می‌روند، مورد اذیت قرار می گیرند.»

_________________________

* كنار گذاشتن كامل مجاهدین از نهادهای دولتی و بستن نشریات و دفاترشان از طرفی، و تناقض بین تفسیر مجاهدین و تفسیر حكومت از اسلام از طرف دیگر، اختلافات بین آن دو را تشدید كرد به طوری که رهبران جمهوری اسلامی مجاهدین را «منافق» می‌نامیدند و طرفداران حزب اللهی رژیم، هواداران این سازمان را در هنگام تظاهرات و پخش نشریاتشان آماج حمله خویش قرار دادند و حتی باعث کشته شدن تنی چند از آنها شدند. روز ٣٠ خرداد ١٣۶٠ مجاهدین برای اعتراض به برخورد رژیم با آنها و عزل بنی صدر، رئیس جمهور وقت، تظاهراتی را سازمان دادند که هزاران تن به خیابانها آمدند و برخی از آنان به مقابله با تهاجم پاسداران و افراد حزب اللهی پرداختند. تعداد تلفات آن روز روشن نیست اما تعداد زیادی از تظاهركنندگان دستگیر و در روزها و هفته‌های بعد اعدام شدند. جمهوری اسلامی پس از آن روز سركوب و كشتاری را آغاز کرد كه در تاریخ معاصر ایران بی‌نظیر بوده است و در طی آن هزاران نفر از طرفداران مجاهدین زندانی یا اعدام شدند. سازمان مجاهدین از ٣١ خرداد قیام مسلحانه علیه رژیم را اعلام كرد و پس از آن تعدادی از مسئولان بلندپایه و طرفداران جمهوری اسلامی را ترور کرد.
در تابستان ۶٠، رهبر سازمان مجاهدین و رئیس جمهور مخلوع (ابوالحسن بنی صدر) از کشور گریختند و در فرانسه مستقر شدند و «شورای ملی مقاومت» را تشکیل دادند. این سازمان پس از اخراج رهبران و تعداد زیادی از هوادارانش از فرانسه، در خرداد سال ١٣۶۶ ارتش رهایی بخش ایران را در عراق پایه گذاری کرد که چندین بار وارد خاک ایران شد. آخرین حمله آن تحت عنوان «عملیات فروغ جاویدان» در مرداد ١٣۶٧ شکست خورد. چند روز پس از شکست این عملیات هزاران نفر از هواداران سازمان که در زندانهای جمهوری اسلامی به سر می‌بردند در کشتار دسته جمعی سال ۶٧ اعدام شدند. از تابستان ١٣۶٠ به بعد فعالیت های علنی سازمان مجاهدین خلق ایران در خارج از کشور ادامه یافته است. از دامنۀ فعالیت ها و تعداد اعضا و هواداران کنونی سازمان در داخل کشور اطلاع دقیقی در دست نیست.
به رغم اعلام مبارزۀ مسلحانه از سوی سازمان مجاهدین خلق در فردای ٣٠ خرداد ١٣۶٠، بسیاری از هواداران این سازمان، تعلیمات نظامی ندیده بودند، مسلح نبودند و در عملیات نظامی شرکت نداشته‌اند.

تصحیح و یا تکمیل کنید