بنیاد عبدالرحمن برومند

برای حقوق بشر در ایران

https://www.iranrights.org
امید، یادبودی در دفاع از حقوق بشر در ایران
یک سرگذشت

عبادالله فتحی

درباره

سن: ۲۱
ملیت: ايران
مذهب: اسلام
وضعیت تأهل: نامعلوم

مورد

تاریخ کشته‌شدن: ۱۹ آذر ۱۳۶۸
محل: زندان رشت (لاکان)، رشت، استان گيلان، ايران
نحوه کشته‌شدن: حلق آویز
اتهامات: محاربه با خدا، رسول خدا و نايب امام زمان; پندار و/يا گفتار ضدانقلابی

ملاحظات

جوانی آزاده که زیر بار هیچ  استبدادی نرفت 

نام آقای عبادالله فتحی در لیست ۳۲۰۸ عضو و هوادار سازمان مجاهدین خلق ایران (سازمان مجاهدین) آمده است. خبر اعدا‌‌‌م این افراد توسط سازمان مجاهدین درکتابی تحت عنوان «جنایت علیه بشریت» منتشر شده که گزارشی است در مورد اعدام‌های دسته جمعی زندانیان سیاسی در سال های ۱۳۶۷ و ١٣٦٨. اطلاعات تکمیلی و اسناد مرتبط با اعدام و دفن آقای فتحی توسط برادر وی، آقای وزیر فتحی، برای بنیاد برومند ارسال شد. آقای وزیر فتحی که خود ده سال در زندان رژیم انقلاب اسلامی بسر برد، یکی از معدود زندانی هایی بود که در آذر۱۳۷۰ با رینالدو گالیندو پل، گزارشگر ویژه سازمان ملل متحد درمورد وضعیت حقوق بشر در ایران، ملاقات کرد و در این ملاقات درباره اعدام برادرش هم با گالیندو پل سخن گفت.

آقای فتحی در رشت در خانواده ای مطلع به امور سیاسی متولد شد. سرچشمه عقاید سیاسی وی آثار علی شریعتی بود. او در سال ۱۳۶۲ به همراه دوستانش به تشکیل گروهی پرداخت که فعالیت اصلی آن مطالعه و تبلیغ بود. آقای فتحی به دلیل این فعالیت ها در سال ۱۳۶۲ دستگیر شد و چندین ماه را تا اواسط سال ۱۳۶۳ در زندان پاسداران رشت گذرانید ولی بخاطرعدم اثبات اتهامات و با سپردن وثیقه آزاد ‌شد.

مدت کوتاهی پس از آزادی، آقای فتحی از کشور خارج شده وبا اسم مستعار یاسر به سازمان مجاهدین خلق درعراق پیوست. وی در جریان یک عملیات نظامی از ناحیه سینه (با گلوله) و از ناحیه ران (با ترکش خمپاره) به شدت مجروح ‌شد. پس از انقلاب ایدئولوژیک مجاهدین، آقای فتحی از مجاهدین منتقد سازمان شد و به همین خاطر سه ماه در زندان مجاهدین بسر ‌برد. پس ازاین سه ماه، مسعود رجوی شخصاً با وی دیدار و گفتگو و دعوت به همکاری مجدد و بازگشت به سازمان کرد. آقای فتحی این پیشنهاد را رد نمود و از سازمان مجاهدین بطور قطعی جدا شد. سرانجام در اسفند ماه ۱۳۶۷، آقای فتحی از پایگاه حزب دمکراتیک کردستان عراق، که به عنوان مهمان در آن اقامت داشت، خارج گردید و بطورغیرقانونی به ایران بازگشت. سپس به صورت مخفیانه دررشت مستقر شده و وقت خود را صرف مطالعه نمود. برادرآقای فتحی که از بهمن ۱۳۶۱ در اوین زندانی بود سعی کرد که وی را راضی کند که از کشور خارج شود ولی وی نپذیرفت.

سازمان مجاهدین خلق ایران در سال ١٣٤٤ پایه گذاری شد که از نظر ایدئولوژی، تشکیلاتی مذهبی و معتقد به اصول و مبانی اسلام بود. این سازمان، با تفسیری انقلابی از اسلام به مبارزه مسلحانه علیه رژیم محمد رضا شاه پهلوی (١٢٩٨- ١٣٥٩) اعتقاد داشت و مارکسیسم را به عنوان روشی علمی برای تحلیل اقتصادی و اجتماعی از جامعۀ ایران می‌پذیرفت و در عین حال، اسلام را سرچشمه الهام فرهنگ و اید‌ئولوژی خود می‌دانست. در دهه ١٣٥٠، زندانی شدن و اعدام بسیاری از کادرها باعث تضعیف سازمان مجاهدین شد. در سال ١٣٥٤ این سازمان با یک بحران ایده‌ئولوژیک عمیق مواجه شد که در طی آن تعداد زیادی از کادرهای سازمان به نقد و نفی اسلام پرداختند و، پس از حذف فیزیکی چند تن از کادرها و تصفیه اعضای مسلمان، مارکسیسم را به عنوان اید‌ئولوژی خود برگزیدند. این اقدام در سال ١٣٥٦ منجر به انشعاب و ایجاد بخش مارکسیست لنینیست سازمان مجاهدین خلق شد. در بهمن ماه سال ١٣٥٧، رهبران زندانی سازمان مجاهدین که هنوز معتقد به ایدئولوژی اسلامی بودند، همراه با دیگر زندانیان سیاسی، آزاد شدند و به بازسازی سازمان و عضوگیری پرداختند. پس از استقرار جمهوری اسلامی، مجاهدین که رهبری آیت الله خمینی را پذیرفته، و به دفاع از انقلاب اسلامی برخاسته بودند، حضور در ارگانهای حکومتی و شرکت فعال در حیات سیاسی جامعه را در دستور کار خود قرار دادند. در دو سال اول انقلاب، آن‌ها هواداران بسیاری، به ویژه در مدارس و دانشگاه‌ها، یافتند ولی تلاششان برای کسب قدرت سیاسی، چه از طریق انتصاب توسط مقامات و چه از طریق انتخاب توسط مردم با مخالفت شدید رهبران جمهوری اسلامی روبه رو شد.*

دستگیری و بازداشت

بنابر اطلاعات ارسالی به بنیاد برومند، ۱۷ روز پس از ورود به ایران، آقای فتحی به دیدارپدر و مادرش رفت و درهنگام بازگشت از منزل ایشان درمحله ژاندارمری رشت مورد شناسایی و حمله سه حزب اللهی قرار گرفت که پس از درگیری متواری شد. اما به فاصله ی اندکی توسط سپاه پاسداران دستگیر و به زندان نیروی دریایی رشت منتقل ‌شد. بعد از دو ماه وی به زندانی در تهران منتقل شد که و مجدداً مورد بازجویی و شکنجه قرار گرفت. پس از چهار ماه در زندان تهران، وی مجدداً به زندان نیروی دریایی رشت بازگردانده ‌شد. آقای فتحی کماکان در سلول انفرادی و بدون ملاقات و تحت شکنجه بود. سرانجام در آذر ۱۳۶۸، هشت ماه پس از بازداشتش به او اجازه ملاقات با خانواده را دادند. ملاقات از پشت توری و با فاصله صورت گرفت و به خانواده اجازه دادند که مقداری میوه و خوراکی از طریق زندانبانان به آقای فتحی تحویل دهند. کمتر از یک هفته بعد از این ملاقات، مسئولان زندان به پدر آقای فتحی تلفن کردند و از وی خواستند که به تنهایی برای ملاقات به زندان برود. این ملاقات هم از پشت توری و با فاصله انجام گرفت. آقای فتحی روحیه ی بالایی داشت و حتی به پدر نگرانش دلداری می داد. این آخرین ملاقات آقای فتحی بود.

دادگاه

اطلاعی درباره جلسه یا جلسات دادگاه آقای فتحی در دست نیست.

اتهامات

از اتهامات وارده بر آقای فتحی اطلاعی در دست نیست.

مدارک و شواهد

در گزارش این اعدام نشانی از مدارک ارائه شده علیه آقای فتحی نیست.

دفاعیات

از دفاعیات آقای فتحی اطلاعی در دست نیست.

حکم

بنابر اطلاعات ارسالی به بنیاد برومند و جواز دفن پزشک قانونی رشت، آقای فتحی در۱۹ آذرماه ۱۳۶۸ اعدام شد. در جواز دفن وی روبه روی علت مرگ نوشته شده است: اعدام. بعد از اعدام به پدروی اطلاع دادند که برای دریافت وسایل شخصی آقای فتحی به دفتر زندان مراجعه کند. پدر آقای فتحی با اصرار و سماجت بسیار از دادستان دادگاه انقلاب رشت تقاضا کرد که جنازه فرزندش را تحویل دهند. سرانجام جنازه آقای فتحی با گرفتن تعهد عدم تشییع و عدم برگزاری مراسم و عدم نگارش هر گونه مطلبی بر روی سنگ مزار به جز تاریخ تولد و وفات به خانواده تحویل ‌داده شد. بر طبق اطلاعات برادر آقای فتحی، بر بدن ایشان آثار شکنجه ی تازه موجود بوده است. برخلاف تعهد، تشییع جنازه آقای فتحی تحت مراقبت شدید نیروهای امنیتی برگزار ‌شد به طوری که بعضی از خویشاوندان آقای فتحی از ترس نیروهای امنیتی از شرکت درمراسم تشییع خودداری کردند. آقای فتحی در گورستان «تازه‌آباد» رشت نزدیک به گورهای دسته جمعی کشتار ۱۳۶۷ به خاک سپرده شد. تا سال ها مقامات اجازه نوشتن مشخصات متوفی را بر سنگ قبر ندادند.

بنابر اطلاعات ارسالی به بنیاد برومند، سال‌ها بعد، در سال ۱۳۷۶، مقامات امنیتی با تهدید و ارعاب از پدر آقای فتحی خواستند که مدارک مبتنی بر اعدام آقای فتحی (شامل جواز دفن، وصیتنامه و گزارش پزشک قانونی) را بازگرداند تحت عنوان این که «اشتباهی صورت گرفته و می‌خواهیم برطرف کنیم». در نهایت، بعد از احضار پدرآقای فتحی به اطلاعات و برخورد های تند و اهانت آمیز به وی، در حالی که وی با چشم بسته سرپا نگه داشته می شود و حمله آسم می گیرد، خانواده آقای فتحی مجبور شدند که این مدارک را به مقامات اطلاعات تحویل دهد. در اسفند سال ۱۳۸۴ نیز ضمن احضار برادر آقای فتحی به دلیل نوشتن مقاله ای به وزارت اطلاعات به او گفتند: «کی گفته ما عباد رو اعدام کردیم؟! مدرک داری؟! دیگه از این حرفا نزنیا! داریم بهت هشدار می دیم!»

_________________________

 

* كنار گذاشتن كامل مجاهدین از نهادهای دولتی و بستن نشریات و دفاترشان از طرفی، و تناقض بین تفسیر مجاهدین و تفسیر حكومت از اسلام از طرف دیگر، اختلافات بین آن دو را تشدید كرد به طوری که رهبران جمهوری اسلامی مجاهدین را «منافق» می‌نامیدند و طرفداران حزب اللهی رژیم، هواداران این سازمان را در هنگام تظاهرات و پخش نشریاتشان آماج حمله خویش قرار دادند و حتی باعث کشته شدن تنی چند از آنها شدند. روز ٣٠ خرداد ١٣٦٠ مجاهدین برای اعتراض به برخورد رژیم با آنها و عزل بنی صدر، رئیس جمهور وقت، تظاهراتی را سازمان دادند که هزاران تن به خیابانها آمدند و برخی از آنان به مقابله با تهاجم پاسداران و افراد حزب اللهی پرداختند. تعداد تلفات آن روز روشن نیست اما تعداد زیادی از تظاهركنندگان دستگیر و در روزها و هفته‌های بعد اعدام شدند. جمهوری اسلامی پس از آن روز سركوب و كشتاری را آغاز کرد كه در تاریخ معاصر ایران بی‌نظیر بوده است و در طی آن هزاران نفر از طرفداران مجاهدین زندانی یا اعدام شدند. سازمان مجاهدین از ٣١ خرداد قیام مسلحانه علیه رژیم را اعلام كرد و پس از آن تعدادی از مسئولان بلندپایه و طرفداران جمهوری اسلامی را ترور کرد.

در تابستان ٦٠، رهبر سازمان مجاهدین و رئیس جمهور مخلوع (ابوالحسن بنی صدر) از کشور گریختند و در فرانسه مستقر شدند و «شورای ملی مقاومت» را تشکیل دادند. این سازمان پس از اخراج رهبران و تعداد زیادی از هوادارانش از فرانسه، در خرداد سال ١٣٦٦ ارتش رهایی بخش ایران را در عراق پایه گذاری کرد که چندین بار وارد خاک ایران شد. آخرین حمله آن تحت عنوان «عملیات فروغ جاویدان» در مرداد ١٣٦٧ شکست خورد. چند روز پس از شکست این عملیات هزاران نفر از هواداران سازمان که در زندانهای جمهوری اسلامی به سر می‌بردند در کشتار دسته جمعی سال ٦٧ اعدام شدند. از تابستان ١٣٦٠ به بعد فعالیت های علنی سازمان مجاهدین خلق ایران در خارج از کشور ادامه یافته است. از دامنۀ فعالیت ها و تعداد اعضا و هواداران کنونی سازمان در داخل کشور اطلاع دقیقی در دست نیست.

به رغم اعلام مبارزۀ مسلحانه از سوی سازمان مجاهدین خلق در فردای ٣٠ خرداد ١٣٦٠، بسیاری از هواداران این سازمان، تعلیمات نظامی ندیده بودند، مسلح نبودند و در عملیات نظامی شرکت نداشته‌اند.

تصحیح و یا تکمیل کنید