بنیاد عبدالرحمن برومند

برای حقوق بشر در ایران

https://www.iranrights.org
امید، یادبودی در دفاع از حقوق بشر در ایران
یک سرگذشت

بهزاد مهاجر

درباره

سن: ۴۷
ملیت: ايران
مذهب: احتمال قوی اسلام
وضعیت تأهل: مجرد

مورد

تاریخ کشته‌شدن: خرداد ۱۳۸۸ — تیر ۱۳۸۸
محل: تهران، استان تهران، ايران
نحوه کشته‌شدن: شلیک خودسرانه
اتهامات: اتهام نامعلوم

ملاحظات

بهزاد مهاجر فعالیت سیاسی نداشت، اما آن شب در میان معترضان به انتخابات بود. او در آخرین تماس تلفنی پیش از ناپدید شدنش به خواهرش گفت: عده زیادی اینجا هستند و همه چیز آرام است. 

 خبر فوت آقای بهزاد مهاجر در سایت های اینترنتی نوروز و روز آنلاین (۱۲ مرداد) امیرکبیر (۱۱ و ۱۲ مرداد) و موج سبز آزادی (۱٦ مرداد) ۱۳۸۸ منتشر شد. اطلاعات تکمیلی از وبلاگهای خانواده بدست آمده است.

آقای مهاجر در ۲٥ خرداد ۱۳۸۸ در راه پیمایی مسالمت آمیز دراعتراض به نتایج انتخابات (مراجعه کنید به آخر صفحه) شرکت کرد و خانواده‌اش دیگرخبری از او نداشتند و تا زمان تحویل جسد، نشانی از وی در فهرست دادسرای انقلاب، زندان اوین ومراکز درمانی نیز موجود نبود.

خواهر وی در گفتگو با روز آنلاین اظهار داشت: «برادرم نزدیک ساعت ۹ شب زنگ زد و گفت که در میدان آزادی است و مردم زیادی آمده اند اما همه چیز آرام و عین تاسوعای سال ٥۷ است. پس از این تماس دیگر خبری از او نداشتیم... چندین روز به موبایل و تلفن او زنگ میزدیم و خبری نبود و برادرم و پسرم هر روز به دادگاه انقلاب و زندان اوین و پزشکی مراجعه میکردند بلکه نام او را در لیست بازداشت شدگان ببینند، اما هیچ خبری نبود تا اینکه روز شنبه (۱۰ مرداد) من و خواهرم در مراجعه به پزشکی قانونی کهریزک او را شناسایی کردیم». به گفته خانم مهاجر، «بهزاد از ناحیه سینه و بازو گلوله خورده، دهانش زخم و دندان‌هایش شکسته بود، روی سینه‌اش هم شکاف بزرگی داشت».

آقای نیما نامداری خواهر زاده بهزاد مهاجر در مصاحبه با رادیو فردا می‌گوید: «ما در دادسرای جنايی به عنوان فرد مفقود شده برای او پرونده تشکيل داديم و بر اساس اين پرونده بار دوم حدود سه هفته پیش به پزشکی قانونی مراجعه کرديم که تصوير او در بين عکس‌های پزشکی قانونی وجود نداشت.» بعد ناگهان تصوير اودر ليست کشته‌شدگان پزشکی قانونی قرار گرفت. به گفته آقای نامداری: «در نامه پزشکی قانونی اعلام شده جنازه در ۳۱ خرداد ماه به پزشکی قانونی تحويل داده شده و اين تاريخ قبل از مراجعه ما بوده است، يعنی آن زمان جنازه در پزشکی قانونی بوده ولی اينها به ما اعلام نکردند.» وی بعد از گفتن این که خانواده نمی‌دانند چه شخص یا نهادی جنازه را به سرد خانه تحویل داده است، می‌افزاید: «هنگامی که برای تحويل جنازه و مراسم دفن مراجعه کرديم، من و چند نفر از اقوام که پزشک هستند جنازه را از نزديک ديديم. چسب و چيزهايی که در بيمارستان از آن استفاده می‌شود هنوز روی بدنی بود که ٤۰ روز در سردخانه نگهداری شده، در نتيجه حدس پزشکان همراه ما اين بود که بهزاد چند روز در بيمارستان بوده و بعد فوت شده است.»

خواهر زاده آقای مهاجر در ادامه می‌گوید: «روی سينه او جای برشی به صورت صليبی وجود داشت که احتمالا به خاطر کالبد شکافی بوده است. درعين حال جای يک گلوله روی قسمت چپ سينه و تقريباً روی قلب وجود داشت و روی بدن هم کبودی و آثار جراحات سطحی ديده می‌شد، ولی نمی‌توان قضاوت کرد اين جراحات قبل از فوت بوده يا بعد از فوت هنگام انتقال جنازه ايجاد شده است.» در رابطه با پیگیری پرونده از سوی خانواده، آقای نامداری می‌گوید: «ما قبلا در دادسرای جنايی تشکيل پرونده داده‌ايم و به عنوان شاکی درخواست کرديم که قاتلين او شناسايی و محاکمه شوند و به طور قطع اين درخواست را پيگيری خواهيم کرد.» وی در خاتمه میگوید: «ما از نظر سياسی به عنوان يک خانواده که دستمان به هيچ جا بند نيست کاری نمی‌توانيم انجام دهيم، ولی در سطح حقوقی کار را پيگيری خواهيم کرد. اميدواريم در اين مملکت عدالت و نظام قضايی مستقل وجود داشته باشد و قاتلين شناسايی و محاکمه شوند.»

بهزاد مهاجر ازدواج نکرده بود و پدر و مادر خویش را نیز قبلاً از دست داده بود، بر همین اساس، خواهر و برادر وی و فرزندان ایشان صاحبان عزای وی بودند. خانم مهاجرمی‌گوید: «برادر من آدم بی‌تفاوتی نسبت به جامعه اش نبود اما زیاد هم سیاسی نبود و خود را در گیر نمی‌کرد.» بنا بر اظهارات خانواده بهزاد، وی انسان شوخ و شاد و بامحبتی بود، تنها زندگی می‌کرد و در خانه‌اش همه چیز بسیار مرتب و منظم بود. جنازه آقای بهزاد مهاجر ٤۷ ساله، در ۱۱ مرداد ۱۳۸۸ در قطعه ۲۰۸ بهشت زهرا دفن شد.

طبق اطلاعات موجود، برادر شوهر خواهر آقای مهاجر، آقای علی اشرف نامداری در کشتار زندانیان سیاسی سال ١٣٦٧ در زندان اوین اعدام شد.

خلاصه رویدادهای ایران پس از انتخابات

پس از اعلام پیروزی مجدد محمود احمدی‌نژاد با اکثریت ٦٣/٦٢ درصدی آرا در دهمین دوره انتخابات رییس جمهوری ایران، که در تاریخ جمعه ٢٢ خرداد ١٣٨٨ برگزار شد، اعتراضهای سراسری مردم به نتیجه انتخابات شروع شد. سرویس پیامک تلفنهای همراه در ایران، از ساعت ١١ شب پنج‌شنبه (٢١ خرداد ١٣٨٨) قطع شد. این اختلال در سرویس پیامک در طول برگزاری انتخابات و تا دهم تیرماه ادامه داشت. در هنگام برگزاری انتخابات، جانشین فرمانده نیروی انتظامی ایران اعلام کرد که تجمع هوادارن نامزدهای ریاست جمهوری در تمام کشور غیرقانونی است. عصر همان روز مانوری به نام مانور اقتدار در میدانهای مختلف شهر تهران و با هدف «برقراری نظم و امنیت در شعب و صندوق‌های اخذ رأی» در تهران انجام شد. در حالی که وزیر کشور ایران گفته بود اعلام تدریجی نتایج انتخابات ریاست جمهوری این کشور پس از اذان صبح (حدود ساعت چهار صبح) آغاز خواهد شد، رئیس ستاد انتخابات کشور کمی پس از نیمه شب اعلام نتایج را آغاز کرد.

پس از اعلام نتیجه، مردم با اعتقاد بر اینکه تقلب انجام گرفته است در روز ٢٣ خرداد به خیابانها آمدند و اعتراض خود را ابراز داشتند. موسوی، کروبی و رضایی، رقیبان احمدی نژاد در این انتخابات، اعلام کردند که تخلفات زیادی در انتخابات انجام گرفته است و به نتیجه اعتراض کردند. آنها شکایت خود را به شورای نگهبان ارایه کردند و خواستار ابطال انتخابات و برگزاری انتخابات مجدد شدند. در عین حال، ولی فقیه ایران، آیت الله خامنه‌ای قبل از بررسی نتیجه توسط شورای نگهبان، پیروزی محمود احمدی نژاد را تبریک گفت. تعداد زیادی از افرادی که در ستادهای انتخاباتی کروبی و موسوی فعالیت داشتند بازداشت شدند.

روز ۲٥ خرداد، راهپیمایی بی‌سابقه‌ای در خیابانهای مرکزی تهران برگزار شد. به نقل از شهردار تهران، گفته می‌شود حدود سه ملیون نفر در این راهپیمایی شرکت کرده‌اند. درهنگام پایان گرفتن راهپیمایی، عده‌ای از مردم توسط نیروهای شبه‌نظامی، کشته و زخمی شدند. دولت ایران برای جلو گیری از انتشار اخبار، خبرنگاران خارجی را اخراج کرد و خبرگزاریها را از فرستادن اخبار منع نمود. در سه روز بعد نیز، راهپیمایی‌های گسترده و آرام با شرکت معترضان در تهران برگزار شد. به دنبال اعلام حمایت آیت‌الله خامنه‌ای از احمدی‌نژاد در نماز جمعه ٢٩ خرداد ١٣٨٨ که سازمان عفو بین الملل آن را «مشروعیت بخشیدن به اعمال خشونت توسط نیروهای انتظامی» برای سرکوب معترضان خواند، سرکوبها صورت جدیدی به خود گرفت. در روز ۳۰ خرداد و پس از آن، پلیس و نیروهای شبه‌نظامی به سرکوب معترضان پرداختند. هر گونه تجمع مردمی غیر قانونی اعلام شد و توسط پلیس و لباس شخصیها به خشونت کشیده شد.

نیروهای شبه نظامی موسوم به لباس شخصی، گروههایی هستند که در جریان تجمعها و فعالیتهای صنفی، دانشجویی، انتخاباتی واعتراضی برای سرکوب مردم استفاده می‌شوند. از اینکه این گروهها چگونه سازماندهی می‌شوند یا از چه کسانی دستور می‌گیرند، اطلاعات زیادی در دست نیست. این نیروها لباس معمولی بر تن می‌کنند و فاقد یونیفرم مشخص هستند. آنها گاه با چوب و چماق و گاه با زنجیر و چاقو یا با باتون و اسلحه گرم تجهیز می‌شوند و زمانی که حکومت قصد سرکوب مردم را دارد ظاهر می‌شوند. آنچه روشن است، اینست که نیروهای انتظامی اگر با آنها همراهی نکنند، هیچ واکنشی برای مهار خشونت آنها نشان نمی‌دهند و لباس شخصی‌ها آزادانه در میان نیروهای انتظامی رفت و آمد می‌کنند و در برابر پلیس اقدام به ضرب و شتم وحشیانه معترضان می‌کنند. در جریان حوادث پس از انتخابات خرداد ماه ١٣٨٨، مردم با قرار دادن عکس این افراد در اینترنت، تعدادی از آنها را شناسایی کردند و مدارکی دال بر رابطه این افراد با بسیج، سپاه پاسداران و نیروهای اطلاعاتی ارایه دادند. در بیست پنجم شهریور ماه ۱۳۸۸ جانشین فرمانده سپاه سيدالشهداء استان تهران شرکت فعال نیروی مقاومت بسیج و نقش تعیین کننده آنها را در سرکوب مردم تایید کرد و گفت: «بسيجی‌ها با حضور خود در حوادث اخير چشم فتنه‌گران را كور كردند و بايد از آن‌ها قدردانی شود... دشمنان اسلام با غبارآلود كردن فضا می‌خواستند در حوادث اخير سوءاستفاده كنند اما به حمدالله با روشنگری مقام معظم رهبری در مقابل اين فتنه پيروز شدیم.» وی همچنین تأکید کرد که: «جوانان غيور و ولايت‌مدار بسيجی كه نسل دوم و سوم انقلاب بودند در اين صحنه موفق شدند و پيروز ميدان بودند.»

در جریان اعتراضات خسارتهایی به اموال شهروندان وارد شد. در آن زمان، مقامهای مسئول و رادیو و تلویزیون دولتی سعی کردند این تخریبها را به معترضان نسبت دهند و سرکوب را توجیه کنند. این در حالی بود که عکسهای و فیلمهایی در اینترنت منتشر شد که نیروهای انتظامی را در حال تخریب، در خیابانهای فرعی و جاهای خلوت و دور از جریان اعتراضهای مردمی نشان می‌دادند. همچنین فرمانده نيروی انتظامی جمهوری اسلامی در تاریخ ٢٨ مهر ١٣٨٨ در همایش عمومی فرماندهان و مدیران فرماندهی انتظامی تهران بزرگ، تخریب اموال شهروندان توسط نیروهای انتظامی را اذعان داشت و مسئولیت آنرا پذیرفت.

اطلاع دقیقی از تعداد کشته شدگان، زخمیها و ناپدید شده‌ها در دست نیست. بنا بر گزارشهای مختلف، تعداد قربانیان این راهپیماییها در سراسر ایران، صدها نفر است که نام بیش از ٧٠ نفر گزارش شده است. همچنین مقامهای مسئول، خانواده برخی از قربانیان را تهدید کرده‌اند که سکوت اختیار کنند و با رسانه‌‌ها مصاحبه نکنند. گفته می‌شود که شرایط پس دادن جسد به خانواده‌ها، عوض کردن علت فوت در گواهی پزشکی قانونی به علل طبیعی مانند سکته قلبی و...، سلب حق شکایت از بستگان کشته شده‌ها و خودداری از برگزاری مراسم یادبود برای عزیزانشان بوده است. بر طبق اعلام منابع دولتی، پس از ۲۲ خرداد، بیش از ٤٠٠٠ نفر در سراسر کشور بازداشت شدند که تعداد کثیری در بازداشتگاه کهریزک بدون رعایت حقوق زندانیان و حداقل امکانات بهداشتی نگهداری شدند. گزارشهای متعددی در مورد خشونت، شکنجه و تجاوز به بازداشت شدگان منتشر شده است. تعدادی از بازداشت شدگان در اثر ضرب و شتم در دوران بازداشت و شرایط سخت و طاقت فرسا و شکنجه‌هایی که در زندان کهریزک متحمل شدند، جان سپردند.

تصحیح و یا تکمیل کنید