بنیاد عبدالرحمن برومند

برای حقوق بشر در ایران

https://www.iranrights.org
امید، یادبودی در دفاع از حقوق بشر در ایران
یک سرگذشت

مهدی علوی شوشتری

درباره

سن: ۲۵
ملیت: ايران
مذهب: اسلام
وضعیت تأهل: مجرد

مورد

تاریخ کشته‌شدن: ۶ تیر ۱۳۵۹
محل: اهواز، استان خوزستان، ايران
نحوه کشته‌شدن: تيرباران
اتهامات: آشوب و اغتشاش; مخالفت فعال با جمهوری اسلامی

ملاحظات

همیشه مشتاقانه آماده بود که به پروژه‌های کمک رسانی و همیاری در استان خوزستان و شهر محل تولدش اهواز بپیوندد. در دانشگاه جندی‌شاپور شهر اهواز به دانشجویانی پیوست که دربرابر انقلاب فرهنگی خمینی مقاومت می‌کردند.

اطلاعات مربوط با آقای مهدی علوی شوشتری از مصاحبه با مادر ایشان و یک فرم الکترونیکی درباره وی، که توسط یکی از نزدیکانش به بنیاد برومند فرستاده شده، اتخاذ شده است.

همچنین اعدام او و ٧ نفر دیگر توسط خبرنگار روزنامه جمهوری اسلامی از اهواز گزارش شده است (٨ تیر ١٣٥٩). خبر این اعدام در روزنامه انقلاب اسلامی (۸ تیر ۱۳۵۹)، نشریه پیکار، چاپ سازمان پیکار در راه آزادی طبقه کارگر؛ (شماره ٦١، ٩ تیر ١٣٥٩؛ ضمیمه شماره ٨٣، ١٠ آذر ١٣٥٩؛ و شماره ١١١، ١ تیر ١٣٦٠) و روزنامه آمریکایی کلمبوس لجر(Columbus Ledger) (۳ ژوئیه ۱۹۸۰) نیز منتشر شده است.

آقای علوی شوشتری یکی از ٤۵۱ نفری است که نامش در لیست «شهدای سازمان پیکار در راه آزادی طبقه کارگر» در سایت اینترنتی پیکار نیز منتشر شده است.

آقای علوی شوشتری در سال ١٣٣٤ در اهواز متولد شد. در سال ١٣٥٣ در اثر ارتباطش با یک محفل دانشجوئی دستگیر و به سه سال حبس محکوم شد. پس از آزادی در سال ١٣٥٧ برای تحصیل به آمریکا سفر کرد. او که معتقد بود انقلاب اسلامی با آن انقلابی که مد نظر بوده مغایرت دارد، اندکی پس از پیروزی انقلاب به ایران بازگشت. سپس در دانشگاه جندی شاپور اهواز به تحصیل در رشته ریاضی مشغول شد. در سال ١٣٥٨ به عضویت تشکیلات دانشجویان هوادار سازمان پیکار در آمد. نزدیکان آقای علوی شوشتری از او به عنوان فردی از خود گذشته و با سخاوت یاد می کنند. هنگامی که در برخی از مناطق خوزستان سیل آمده بود، وی به کمک سیل زدگان رفت. همچنین در ناحیه زیتون کارگری اهواز کتابخانه‌ای تاسیس کرد. آقای علوی شوشتری در طول دوران تحصیل همواره شاگردی ممتاز بود. حتی یکی از استادان دانشگاه او در زمان تحصیلش در آمریکا از او به عنوان با استعداد ترین دانشجویی که داشته است یاد کرد. او به دوچرخه سواری و کتاب خوانی علاقه داشت. غذای مورد علاقه او سبزی پلو بود که از بچگی به آن "پلو سبز" می گفت.

سازمان پیکار در راه آزادی طبقه کارگر در سال ۱۳٥۷ از اعضای مارکسیست ـ لنینیست منشعب از سازمان مجاهدین خلق تشکیل شد. نفی مشی چریکی و نفی مشی حزب توده از اصول این تشکیلات بود. سازمان پیکار شوروی را "سوسیال امپریالیست" و چین را منحرف از اصول مارکسیسم - لنینیسم می‌دانست و با تمامی جناحهای رژیم جمهوری اسلامی مخالف بود. این سازمان با پیوستن بخش بزرگی از گروه‌های دیگر موسوم به "خط سه" به بزرگترین تشکیلات این جریان مبدل گشت. در سال ۱۳٦۰ سازمان پیکار دچار انشعابات درونی شد که همزمان با موج سرکوب گروه‌های مخالف رژیم بود. ضربات ناشی از این سرکوبها و انشعابات منجر به تلاشی تشکیلات و پراکندگی هواداران آن گردید. به طوری که دیگر نتوانست به حیات سیاسی خود ادامه دهد.

انقلاب فرهنگی در فروردین ١٣٥٩ با فرمان آیت‌الله خمینی برای تصفیه دانشگاه‌ها از نیروهای مخالف وتبدیل دانشگاه به محیط علم برای تدریس علوم عالی اسلامی آغاز شد. نخستین موج خشونتها در ۲٦ فروردین هنگام سخنرانی اکبر هاشمی رفسنجانی در دانشگاه تبریز رخ داد. دانشجویان طرفدار رژیم ساختمان مرکزی دانشگاه را به تصرف در آوردند و خواستار "پاکسازی دانشگاه" از کسانی شدند که "عناصر وابسته به رژیم شاه و دیگر خودفروختگان" می خواندند.*

دستگیری و بازداشت

آقای علوی شوشتری در درگیریهای دانشگاه جندی شاپور در دوم اردبیهشت ١٣٥٩ دستگیر شد (مصاحبه های بنیاد برومند با مادر ایشان، ۹ اوت ۲۰۱۲، ضمیمه شماره ۸۳ نشریه پیکار، ۱۰ آذر ۱۳۵۹). در آن روز رادیو مردم شهر را دعوت به ورود به دانشگاه و بیرون راندن دانشجویان از دانشگاه می نمود. در همان روز امام جمعه اهواز نیز مردم را دعوت به شرکت در نماز جماعت در دانشگاه کرده بود.

بنا به گفته مادر آقای علوی شوشتری مامورین دولتی یک روز پس از دستگیری وی به منزل او آمده و اقدام به ضبط کتابها و مدارک او نمودند. مقامات دولتی تا یک ماه و نیم بعد، از پاسخگویی به خانواده اش درباره وضعیت او اجتناب می کردند.

در طول مدتی که آقای علوی شوشتری در زندان به سر برد دو ملاقات با خانواده اش داشت. ملاقات اول یک ماه و نیم پس از دستگیری او بود. مادر آقای علوی شوشتری در این ملاقات متوجه بخیه های پیشانی او که نشان شکستگی بوده شد. این ملاقات با حضور و دخالت پاسدارها و مسئولان زندان صورت گرفت و به خانواده امکان صحبت آزادانه با زندانی داده نشد. ملاقات دوم و آخر در روز ۵ تیر ۱۳۵۹، یک روز قبل از اعدام اوصورت گرفت. در این ملاقات آقای علوی شوشتری به پدر و مادرش گفت که با شکنجه های متفاوتی از آنچه پیش از انقلاب مرسوم بوده مواجه شده است. برای مثال، او به اعدامهای نمایشی برای شکنجه زندانیان اشاره کرده بود.

دادگاه

از تاریخ دقیق محاکمه آقای علوی شوشتری اطلاعی در دست نیست، اما بر اساس نامه ای که آقای علوی شوشتری در تاریخ ۱۳ اردیبهشت ۱۳۵۹ به خانواده اش فرستاده تا آن روز محاکمه نشده بود. بنا براین دادگاه آقای شوشتری زمانی مابین ۱۳ اردیبهشت و ۵ تیر ۱۳۵۹ برگزار شده است. بنا به گزارش نشریه پیکار(ضمیمه شماره ۸۳، ۱۰ آذر ۱۳۵۹) محاکمه آقای علوی شوشتری با ٥ تن دیگر در دادگاه انقلاب اسلامی اهواز کمی بیش از یک ساعت طول کشید. دادگاه منشی داشته و بعد از دفاعیات، ایشان دفاعیه را امضا کردند.

اتهامات

بر اساس گزارش روزنامه جمهوری اسلامی، آقای علوی شوشتری به این جرائم متهم شده بود: "شرکت در درگیری دانشگاه جندیشاپور اهواز که منجر به قتل چند نفر و مجروح شدن تعداد زیادی ازمردم بیگناه گردید و اقدام به حمله و پرتاب سنگ به طرف مردم به نحوی که [بر] حسب اقرار خودش دستش پاره شده و از خستگی بیحال میشود و موضعگیری متهم نسبت به جمهوری اسلامی ایران." بر پایه گفته مادر او، رادیو دولتی و همچنین مقامات مسئول دانشجویان دستگیر شده در دانشگاه جندی شاپور را "محارب" و "کافر" معرفی کردند. بنا به گزارش سایت اینترنتی اندیشه پیکار، اتهامات آقای علوی شوشتری تبلیغ علیه انقلاب فرهنگی اعلام شد.

در شرایطی که حداقل تضمینهای دادرسی رعایت نمی‌شود و متهمین از یک محاکمه منصفانه محرومند، صحت جرایمی که به آنها نسبت داده می‌شود مسلم و قطعی نیست.

مدارک و شواهد

بنا به گزارش نشریه پیکار، آقای علوی شوشتری در دادگاه خود را مارکسیست لنینیست معرفی و علیه رژیم موضع گیری کرد (ضمیمه شماره ۸۳ نشریه پیکار، ۱۰ آذر ۱۳۵۹). بر اساس اطلاعات در همین نشریه، مامورین دولتی آقای علوی شوشتری را به عنوان یکی از مسببین وقایع دانشگاه معرفی کرده و قبل از محاکمه ، عکس وی و چند نفر دیگر را تحت همین عنوان در شهر پخش کرده بودند. (ضمیمه شماره ۸۳ نشریه پیکار، ۱۰ آذر ۱۳۵۹)

دفاعیات

آقای علوی شوشتری از داشتن وکیل مدافع محروم بود. در ضمیمه شماره ۸۳ نشریه پیکار شرحی از دادگاه و دفاعیات آقای علوی شوشتری به نقل از یکی از همبندان او نقل شده است. بر اساس این نقل قول آقای علوی شوشتری در دادگاه از دیدگاه مارکسیست لنینیستی و عضویت خود در سازمان پیکار دفاع کرده است. او همچنین ابراز داشته که فعالیت سیاسی در دانشگاه حق مسلم دانشجویان است. او در دادگاه حمله به دانشجویان در دانشگاه جندی شاپور را نقشه ای از پیش طراحی شده عنوان کرده است. بنا بر گفته آقای علوی شوشتری زمان دفاع در دادگاه بسیار کوتاه و در حدود ۱۰ دقیقه بوده است، اما مشخص نیست که آیا هر یک از شش متهم به تنهایی ۱۰ دقیقه فرصت داشته یا مجموع مدت دفاع ۱۰ دقیقه بوده است.

در نامه ای که آقای علوی شوشتری در تاریخ ۱۳ اردیبهشت ۱۳۵۹به خانواده اش فرستاد، با وجود اینکه تا آن تاریخ محاکمه نشده بود، با مشاهده اوضاع زندان پیش بینی کرده بود که اعدام خواهد شد.

مادر آقای علوی شوشتری اتهام محاربه را رد کرده و تأکید می کند که وی هیچگاه مسلح نبوده است.

حکم

دادگاه انقلاب اسلامی اهواز آقای مهدی علوی شوشتری را به مرگ محکوم کرد. وی روز ٦ تیر ١٣٥٩ در اهواز تیرباران شد.

حکم یا خبر اعدام آقای علوی شوشتری به طور رسمی به خانواده او ابلاغ نشد. پس از اعدام او، بیمارستان جندی شاپور خبر اعدام تعدادی دانشجو را از طریق تماس تلفنی به خانوادۀ وی اطلاع داد. پس از تحویل پیکر آقای علوی شوشتری به خانواده اش، مامورین دولتی قطعه ای جدا که "لعنت آباد" نام داشت را برای خاکسپاری آقای علوی شوشتری و سایر دانشجویان اعدام شده تعیین کردند. به این محل "لعنت آباد" گفته می شد. پس از خاکسپاری وی نیز پاسداران خانواده اش را مورد آزار قرار داده و از سوگواری بر سر مزار او جلوگیری می کردند.

در آخرین ملاقات با پدر و مادرش، آقای مهدی علوی شوشتری شلوار جین خود را به مادرش داد و از او خواست که آن را نشوید. شلوار او در قسمت زیر زانو آغشته به خون خشک شده بود. وی در درون شلوارش نوشته بود که: « زندگی را دوست دارم و از مرگ بیزارم ولی مرگ شرافتمند را ترجیح می دهم.»

 

*در ۲۹ فروردین شورای انقلاب در بیانیه‌ای گروه‌های سیاسی را متهم به تبدیل مراکز آموزش عالی به "ستاد عملیات سیاسی تفرقه آور" و مانعی در مقابل دگرگونی بنیادی دانشگاه‌ها کرد. این بیانیه به این گروه‌ها سه روز (از شنبه ۳۰/۱/۵۹ تا دوشنبه ۱/۲/۵۹) مهلت داد که دفتر فعالیت خود در دانشگاه‌ها را تعطیل کنند. شورای انقلاب همچنین تـأکید کرد که این تصمیم شامل کتابخانه‌ها، دفترهای هنری و ورزشی نیز هست. گروه‌های سیاسی مخالف حاضر به بستن دفاتر خود نشدند ودر طول این سه روز درگیری میان دانشجویان چپگرا و انجمنهای اسلامی که با حمایت نیروهای دولتی و شبه نظامیان طرفدار حکومت، دانشگاه‌ها را تحت کنترل خود در آوردند ادامه داشت. دانشگاه جندی شاپوراهواز از جمله دانشگاههای بود که دانشجویانش در مقابل فشار دولت انقلابی ایستادگی کردند.

در پایان ضرب الاجل شورای انقلاب خشونت ها به اوج رسید و دردانشگاه‌های سراسر کشور صدها تن زخمی و تعدادی کشته شدند. روز اول اردیبهشت پیروزی انقلاب فرهنگی اعلام و دانشگاه‌ها برای دو سال تعطیل شد. در نتیجه انقلاب فرهنگی عده زیادی از اساتید دانشگاه پاکسازی شده و تعداد کثیری از دانشجویان به دلیل اعتقادات سیاسیشان از ادامه تحصیل محروم شدند.

تصحیح و یا تکمیل کنید