بنیاد عبدالرحمن برومند

برای حقوق بشر در ایران

https://www.iranrights.org
امید، یادبودی در دفاع از حقوق بشر در ایران
یک سرگذشت

فرهنگ مودت

درباره

سن: ۴۵
ملیت: ايران
مذهب: بهائی
وضعیت تأهل: متاهل

مورد

تاریخ کشته‌شدن: ۳۱ خرداد ۱۳۶۰
محل: زندان اوين، تهران، استان تهران، ايران
نحوه کشته‌شدن: تيرباران
اتهامات: ضد انقلاب; توطئه برای براندازی جمهوری اسلامی; جرايم اقتصادی; جاسوسی; جرايم مذهبی
سن در زمان ارتکاب جرم انتسابی: ۴۵

ملاحظات

اطلاعات مربوط به اعدام آقای فرهنگ مودت، فرزند فضل‌الله و بتول راسخ و پدر سه فرزند، از منابع مختلف گردآوری شده است. این منابع شامل مصاحبه بنیاد عبدالرحمان برومند برای حقوق بشر در ایران با همسر ایشان، خانم مهرآیین مودت (۱۲ دسامبر ۲۰۲۳)، و کتابی به نام "لهیب امتحان: داستان فرهنگ مودت" (۲۰۱۷، تورنتو) است. همچنین از اسناد و گزارش‌های وب‌سایت خانه اسناد بهائی‌ستیزی در ایران، مانند "وصیت‌نامه آقای مودت از زندان اوین" (۲۲ ژوئن ۱۹۸۰)،  "اطلاعیه دادستانی تهران" در روزنامه‌های کیهان و اطلاعات (۲ تیر ۱۳۶۰) و "دادگاه رئیس محفل بهائیت کرج وارد شور شد" در روزنامه اطلاعات (۵ اردیبهشت ۱۳۶۰)، استفاده شده است.*  

آقای مودت یکی از ٢٠٦ نفری است که نامش در گزارش سال ١٩٩٩ جامعه جهانی بهائی منتشر شده. عنوان این گزارش «طرح مخفیانه ایران برای نابودی یک جامعه مذهبی» است که در آن به آزار اعضای جامعه بهائیان ایران توسط جمهوری اسلامی اشاره شده و فهرستی از بهائیانی که از سال ١٣۵٧ در ایران کشته شده‌اند را شامل می‌شود. اطلاعات تکمیلی از شماره های مختلف نشریه عالم بهائی (به عنوان مثال، رجوع شود به شماره ۱۹ ، ۱۹۸۶-۱۹۸۲ ، ۱۹۹۴، حیفا).  

آقای مودت ۲٧ خرداد ١٣٠٤ در یک خانواده بهایی در تهران به دنیا آمد. ده ساله بود که مادرش بر اثر بیماری درگذشت و او همراه خواهر شش ساله‌اش، در کنار پدر و مادر بزرگ که هفت فرزند دیگر نیز داشتند، بزرگ شد. وی پس از آن مدرک مهندسی شیمی خود را از مدرسه فنی دانشگاه تهران دریافت  و کار خود را در کارخانه قند آبکوه در مشهد آغاز کرد.  در سال ۱۳۳۹، پس از ابتلا به بیماری دیابت، برای درمان به کرج منتقل، در کارخانه قند کرج مشغول به کار شد و تا زمان بازنشستگی در همان جا ماند. (لهیب امتحان، ۱۳۹۶)  

در آن دوره به همراه چند تن از کارشناسان کشاورزی یک مرکز مدرن کشت مرکبات در نزدیکی کازرون در استان فارس تأسیس کردند. اما مزرعه توسط عوامل ناشناسی به آتش کشیده و بعد مصادره شد. پس از خروج همکارانش از ایران، وی هزینه پرداخت دستمزد کارگران و خسارات ناشی از این حادثه را تامین کرد که این امر منجر به بازجویی وی شد. ( خانم مودت، مصاحبه بنیاد برومند،  ۲۱ آذر ۱۴۰۲) 

او عضو کمیته جوانان مشهد، پانزده سال عضو کمیسیون رفع اختلافات و همچنین در زمان دستگیریش رئیس محفل روحانی کرج بود. (لهیب امتحان، ۱۳۹۶) 

آقای مودت ابتدا در ۲۷ شهریور ۱۳۵۹ توسط چهار مرد لباس شخصی مسلح به تفنگ G3 در منزل اش دستگیر شد. اما در عرض یک ساعت به دلیل عدم حضور دادستان پرونده ابراهیم رئیسی آزاد شد. روز بعد به دادسرای عمومی انقلاب در زندان عظیمیه واقع در جاده کرج به چالوس احضار، بازداشت و ۱۹ روز در سلول انفرادی حبس شد. روز بعد همسرش دستگیر و در پی یورش ماموران سپاه پاسداران به منزلشان، اقلامی از قبیل سکه طلا، جواهرات، پاسپورت، دسته چک، کتاب و آلبوم عکس مصادره شد. اگرچه خودروی آن ها در نهایت بازگردانده شد، اما به دلیل روند توقیف، غیرقابل استفاده باقی ماند. در دوران زندان، سکه‌های طلای کلکسیونی وعکس های آنها از کنفرانس‌های بهائیان نیز ضبط شد. پس از انتقال همسرش به سلول انفرادی، آقای مودت او را در سلول مجاور یافت. خانم مودت اجازه داشت روزانه برای مدت کوتاهی تحت نظر نگهبان، انسولین همسرش را تزریق کند. (لهیب امتحان،۱۳۹۶) 

آقای مودت و همسرش در زندان عظیمیه توسط ابراهیم رئیسی، که بعدها هشتمین رئیس‌جمهور ایران شد و به "برادر رئیسی" معروف بود، محاکمه شدند. آنها مجبور شدند در مقابل قاضی غلامرضا سلطانی که بر روی یک سکو نشسته بود، بدون کفش روی زمین بنشینند. پس از آزادی همسرش، آقای مودت نیز با وثیقه آزاد شد. ( خانم مودت، مصاحبه بنیاد برومند،  ۲۱ آذر ۱۴۰۲) 

در یکی از یورش های ماموران به منزل وی شیخ رهنما به آقای مودت دستور داد تا حیاط خانه‌اش را با بیل حفاری کند و ادعا کرد که وی در آنجا اسلحه‌ای مخفی کرده است. پس از اینکه هیچ چیزی پیدا نشد، شیخ پاکتی حاوی ۶۰,۰۰۰ تومان پول نقد که کل پس‌انداز آنها بود را مصادره کرد. در حین این جستجو، رهنما به نگهبانانش که در حال حفاری بودند، گفت: "آیا خسته شده‌اید؟ من که از این لذت می‌برم."( خانم مودت، مصاحبه بنیاد برومند،۲۱ آذر ۱۴۰۲) 

گرچه شیخ مصطفی رهنما، هیچ سمت رسمی در دستگاه قضایی، کمیته انقلاب، سپاه پاسداران یا سازمان‌های مشابه نداشت، اما از جمله روحانیونی بود که به آزار و اذیت بهائیان شهرت داشت. (ثابتی،۳۰ مرداد ۱۴۰۱)   در آذر ۱۳۵۹ شکایتی به دادستان عمومی تهران، اسدالله لاجوردی، ارایه کرد که در آن اعضای محفل بهائیان کرج را به توطئه برای ترور خود در ۲٠ آبان ١٣۵۹ متهم کرد، خواستار مجازات سریع آن ها شد و اظهار داشت که این اتهامات و فهرستی از رهبران بهائی زندانی، از جمله اعضای محفل روحانی کرج، در پرونده آقای مودت در دادگاه انقلاب کرج ثبت شده است. (تلگراف شیخ مصطفی رهنما به آیت‌الله خمینی، ۲۲ دی ۱۳۵۹، خانه اسناد بهائی ستیزی در ایران) 

وضعیت بهائیان در جمهوری اسلامی 

جمهوری اسلامی جامعه بهائیان ایران را (که با حدود سیصد هزار عضو در سال ۱٣۵٧، (مرگ تدریجی بهائیان ایران، ۱۹۸۴)** یکی از پر‌شمارترین اقلیت‌های مذهبی کشور است) به صورت مداوم و سیستماتیک تحت آزار و سرکوب قرار داده و بهائیان را از اساسی‌ترین حقوق بشر محرومشان کرده است. قانون اساسی دین بهائی را به رسمیت نمی‌شناسد و مقامات کشور، این دین را الحادی تلقی می‌کنند. در نتیجه بهائیان از حقوق رسمی یک اقلیت مذهبی برخوردار نیستند. آنها نمی‌توانند مذهب‌شان را آشکار کنند و یا مراسم مذهبی خود را به جا آورند. آنان از هرگونه فعالیت در عرصه عمومی منع شده‌ و حقوق سیاسی، اجتماعی و اقتصادی‌شان به طور مدام نقض می‌شود بهائیان از حق تحصیل و به ویژه تحصیلات عالی و حق اشتغال در ادارات دولتی یا وابسته به دولت محرومند. آنها حتی برای تصاحب و مدیریت مشاغل آزاد هم امنیت ندارند و در موارد بسیاری محل کسب و کار آنها یا مورد هجوم افراد و گروه‌های وابسته به دولت قرارمی‌گیرند یا اینکه به خاطر امتناع از کار در روزهای مقدس دینی از سوی دولت پلمپ می‌شوند. حکومت ایران بهائیان را به طور مداوم و به بهانه‌های واهی بازداشت می‌کنند.***

 بهائی‌ستیزی در ایران محدود به دوران حکومت جمهوری اسلامی نیست اما در دوران این حکومت شدت گرفت و نهادینه شد. در آستانه انقلاب نیز طرفداران آیت‌الله خمینی به منازل و محل‌های کسب و کار حمله می‌کردند و در برخی موارد به قتل  بهائیان دست زدند.

آیت‌اللّه خمینی  در آستانه بازگشت از فرانسه به ایران  در پاسخ به پرسشی درباره‌ی آزادی سیاسی یا دینی بهائیان تحت حاکمیت دولت اسلامی چنین گفت: «آنها یک حزب سیاسی هستند؛ مضرّند. مقبول نخواهند بود». مصاحبه‌کننده سوال دیگری کرد: «آیا برای انجام شعائر دینی خود آزادی خواهند داشت؟» آیت‌اللّه جواب داد: «نه». خمینی پیشتر هم در سخنرانی‌های جداگانه‌ای از «خطر بهائیان برای رژیم شاه، اسلام، وحدت ملی، و امنیت ملی سخن می‌گفت.» (وبسایت آسو، ۱۴ مهر ۱۳۹۴)

محفل ملی بهائیان بعد از انقلاب اسلامی

 در ساختار جامعه بهائی، نهاد «محفل روحانی ملی» هیئتی متشکل از نه نفر است که سالانه با رأی بهائیان بزرگسال در هر کشور انتخاب می‌شود. این نهاد به امورات و مشکلات جامعۀ بهائی در سطح ملی رسیدگی می‌کند. «محفل روحانی ملی» مسئولیت هدایت، هماهنگی و تحرک بخشیدن به فعالیت‌های محفل‌های روحانی محلی هر کشور و ارتباط با بیت‌العدل اعظم (شورای بین‌المللی آیین بهائی)، عالی‌ترین مقام تصمیم‌گیری جامعه بهاییان جهان، را بر عهده دارد.

 در سال‌های ۵۹ و ۶۰ محافل اول، دوم و سوم ملی و محافل محلی بهائی از جمله در شهرهای تهران، یزد، همدان و تبریز، به شدت سرکوب و اکثریت اعضای آن‌ها اعدام شدند. محفل ملی سوم بهائیان در «آخرین پیام محفل روحانی ملی ایران به یاران آن سامان» به پیروی از اصل اطاعت از حکومت، تشکیلات بهائی را تعطیل اعلام کرد و همزمان با ارسال نامه‌ای سرگشاده که برای دو هزار نفر از افراد سرشناس و عالی رتبه‌ حکومت فرستاده شده بود درخواست کرد تا به دستگیری، زندان، شکنجه، اعدام و ظلم به بهائیان پایان دهند. (بی‌بی‌سی فارسی، ۱۹ مهر ۱۳۹۴) 

مقامات قضایی جمهوری اسلامی، اعدام‌ها و سرکوب اعضای محفل ملی را توجیه کرده‌اند. آیت‌الله خمینی طی یک سخنرانی در ٧ خرداد ١٣٦١ گفته است: «بهائی‌ها یک مذهب نیستند، یک حزب هستند، یک حزب که در سابق انگلستان پشتیبانی آنها را می‌کرد و حالا هم آمریکا دارد پشتیبانی می‌کند. اینها هم جاسوس هستند.» (صحیفه نور، جلد ۱۷، ۷ خرداد ۱۳۶۱)

بهائیان در برابر اتهام رابطه با کشورهایی مانند اسرائیل با تکیه بر «اصل مذهبی «ضرورت دوری از سیاست»، چنین اتهاماتی را رد می‌کنند. آنها می‌گویند روابط مذهبی حد و مرزی ندارد و «به هیچ وجه محفل بهائیان ایران علیه جمهوری اسلامی کاری و اقدامی نکرده است.» ( وبسایت آسو، ۱۸ مرداد ۱۳۹۴)

باید یادآوری کرد که بیت‌العدل اعظم زمانی در حیفا تاسیس شده که هنوز کشوری به نام اسرائیل تشکیل نشده است. پایه‌گذاران دیانت بهائی و به ویژه بهاءالله در اواخر قرن ۱۹ تحت فشار و سرکوب ناچار به ترک ایران و روی آوردن به ترکیه و عراق شدند.

بهاءالله در دوران اقامت در امپراتوری عثمانی هم از سرکوب در امان نماند. او مدتی در ترکیه کنونی زندانی بود و در سال ۱۹۰۸ میلادی از زندان آزاد شد. بهاءالله  در سال ۱۹۰۹ میلادی جسد سید علی محمد باب را که در سال ۱۸۵۰ میلادی در ایران اعدام شده بود، به بیت‌العدل منتقل کرد. بهاءالله به عنوان رهبر وقت بهائیان کمی قبل از جنگ جهانی اول در حیفا، شهری که بیت‌العدل در آن واقع شده، مستقر شد و به رسیدگی به مشکلات و امورات جامعه بهائی پرداخت. جامعه بهائی بعد از جنگ جهانی اول، زمانی که فلسطین تحت قیمومیت انگلستان بود،  در حیفا از سرکوب محفوظ ماند. (تحقیقات بنیاد برومند) 

شرکت نونهالان و امناء

شرکت‌های «نونهالان» و «امناء» در زمان بازداشت آقای محمودی، از جمله شرکت‌های اقتصادی عام‌المنفعه جامعه بهاییان بود که سرمایه آنها از «تبرعات»، یعنی کمک‌های مالی تک تک بهائیان، تامین می‌شد. «هر بهائی علاوه بر حقوق‌الله، یعنی ۱۹ درصد از سود- و نه درآمد- سالانه، معمولاً مبلغی را به مسئولی تحویل می‌دهد که تبرع نامیده می‌شود. محفل ملی بهائیان هر کشوری از این مبالغ برای تأمین هزینه‌های سالانۀ خود استفاده می‌کند و هر سال ترازنامۀ مالی را منتشر می‌کند و به این ترتیب به طور دقیق، می‌توان دید که چقدر کمک مالی دریافت شده و در چه اموری خرج شده است. شرکت‌های نونهالان و امناء با بخشی از این کمک‌های مالی تاسیس شده بودند و فعالیت تجاری می‌کردند و سودشان به صندوق جامعۀ بهائی ایران واریز می‌شد.» (مصاحبه با بنیاد برومند،  ۱۷ خرداد ۱۴۰۰)

به گفته خانم گیتی وحید، تنها عضو زنده مانده از محفل دوم بهائیان مصادره شرکت نونهالان سرآغاز برخورد با بهائیان بعد از انقلاب اسلامی بود. شرکت نونهالان هزار سهامدار داشت و تنها منبع مالی صاحبانش بود و زیر نظر محفل بهائیان اداره می‌شد: «ولی ابدأ محفل دخالتی در کار آن‌ها نداشت، فقط مدیران عامل زیر نظر محفل ملی انتخاب می‌شدند. برای این که افراد جامعه صاحب سهام شرکت بودند. مثل یک بانک عمل می‌کرد و محافل کارهای مالی و بانکی شان را با آن انجام می‌دادند به جای این که به بانک‌های دیگر بروند. هیات مدیره شرکت نونهالان جزو چهارده نفر اولی بودند که در ایران ممنوع‌الخروج و ممنوع المعامله شدند و اموال شان مصادره شد. بعد به تدریج ریختند به دفتر محفل ملی، رفتند به دفتر محفل تهران و یواش یواش به حظیرةالقدس‌هایی که ما در نواحی مختلف تهران و شهرستان‌ها داشتیم.» شرکت نونهالان بعد از مصادره به غلامحسین محسنی اژه‌ای**** به عنوان «نماینده واسطه محفل ایران و دولت» سپرده شد. (کتاب دشت اندوه، ۲۰۱۸، صفحه ۲۰ تا ۳۳)

آقای هوشنگ محمودی در یادداشتهای روز۲۴ تیر ۱۳۵۹ خود نوشته است که حمله به نهادهای بهائی و تصرف شرکت نونهالان «که اکثر ۱۵ هزار نفر صاحبان سهام آن بهائی بودند، فعالیت جامعه [بهائیان ایران] را «فلج کرد.»  به گفته آقای محمودی «عذری  که برای تصرف آن شرکت ارایه شده،  آن است که اداره آن به منظور پیشبرد صهیونیسم در ایران و خارج بوده است.» (شهدای امر الهی، ص ۷۱) 

دستگیری و بازداشت  

پس از احضار به کمیته مرکزی میدان بهارستان، آقای مودت بار دیگر در ۲۶ مهر ۱۳۵۹دستگیر و به زندان اوین تهران منتقل شد. (وب‌‌سایت خانه‌ اسناد بهایی ستیزی در ایران، بیوگرافی) 

در آن زمان، مقامات انقلابی مسئولیت شورای مرکزی و فرماندهی کمیته انقلابی را بر عهده داشتند. این کمیته مسئول سازماندهی کمیته‌های محلی در مناطق و شهرهای مختلف کشور بدون هماهنگی بود و مقر آن در مجلس شورای ملی در میدان بهارستان تهران قرار داشت. به پیشنهاد آیت‌الله مطهری و زیر نظر آیت‌الله خمینی، آیت‌الله مهدوی کنی به عنوان سرپرست  کمیته مرکزی انقلاب اسلامی منصوب شد. مهدوی کنی شورای مرکزی را تشکیل داد و کمیته انقلاب اسلامی را رهبری کرد. وی اعضایی چون حبیب‌الله عسگراولادی، بهزاد نبوی، مرتضی الویری، یوسف فروتن و دیگران که نام آن‌ها مشخص نشده بودند را منصوب کرد. (خبرگزاری دانشجو، ۱۰ شهریور، ۱۳۹۵)  

علیرضا (امیر) قاسم زاده حسینی معروف به «طلوعی» در اوایل دهه ۶۰ بر دستگیری، شکنجه و اعدام بهاییان در تهران نظارت داشت. وی در ۱۳ خرداد ۱۳۶۵ در جریان جنگ ایران و عراق در حالی که در اروندرود مشغول انجام وظایف حمل و نقل بود درگذشت. (ایران وایر، ۶ ژانویه۲۰۲۲)  

دادگاه 

دو ماه پس از دستگیری آقای مودت محاکمه شد. آقای مودت به همسرش گفت که  نیمه‌شب به زور از تخت بیرون آورده شده  به‌طورغیرمنتظره‌ای محاکمه شده است. وی در آخرین دیدار با همسرش به ملاقات بعدیشان که حضوری خواهد بود اشاره کرد. دیدار بعدی همسرش در سردخانه با پیکر جان وی بود. (خانم مودت، مصاحبه بنیاد برومند،  ۲۱ آذر ۱۴۰۲)  

در ۴ فروردین۱۳۶۰، روزنامه اطلاعات از محاکمه آقای مودت در شعبه یک دادگاه انقلاب اسلامی مرکز تهران به ریاست قاضی حجت الاسلام گیلانی خبر داد. این گزارش خاطرنشان کرد که قاضی از او خواسته تا "مسلکها و مرام‌ها و مکاتب" دیگر را بررسی کند و تأکید کرد که محاکمه تنها به دلیل مذهب بهایی وی نیست. (اطلاعات، جلسه دادگاه رئیس مجمع بهائیان کرج آغاز شد، ۲۵ فروردین ۱۳۶۰) 

بر اساس اطلاعیه منتشر شده دادستانی در روزنامه های اطلاعات و کیهان، آقای مودت به اتهاماتی از جمله همکاری موثر در انتشار و توزیع مجلات و جزوات ضد جمهوری اسلامی پس از انقلاب اسلامی، تامین مالی شرکت نونهالان که ادعا می شود با آنها مرتبط بوده محاکمه شده است. حمایت از بیت العدل در حیفا اسرائیل، همکاری اقتصادی، مادی و معنوی با هژبر یزدانی، همراهی با «مجلس شورای ملی» علیه جمهوری اسلامی و توطئه براندازی حکومت، نفوذ و فساد جوانان کرج از طریق تدریس و آموزش، وابستگی به رهبران رژیم پهلوی سابق، ثروت اندوزی غیرقانونی از طریق سهام در کارخانه ها و بانک ها به اعتراف خود، داشتن نوارهای غیراخلاقی و غیر اسلامی از دیگر اتهامات وی بودند. مقامات مدعی شدند که وی در تحقیقات و مراحل دادگاه به این جرایم اعتراف کرده و آنها را به عنوان مدرکی مبنی بر "اشاعه فساد في الأرض" و "جنگ با خدا" ذکر کردند. (اطلاعیه دادستانی تهران، روزنامه کیهان و اطلاعات، ۲ تیر ۱۳۶۰) 

اتهامات

بر اساس اطلاعیه منتشر شده دادستانی در روزنامه های اطلاعات و کیهان، آقای مودت به اتهاماتی از جمله همکاری موثر در انتشار و توزیع مجلات و جزوات ضد جمهوری اسلامی پس از انقلاب اسلامی، تامین مالی شرکت نونهالان که ادعا می شود با آنها مرتبط بوده محاکمه شده است. حمایت از بیت العدل در حیفا اسرائیل، همکاری اقتصادی، مادی و معنوی با هژبر یزدانی، همراهی با «مجلس شورای ملی» علیه جمهوری اسلامی و توطئه براندازی حکومت، نفوذ و فساد جوانان کرج از طریق تدریس و آموزش، وابستگی به رهبران رژیم پهلوی سابق، ثروت اندوزی غیرقانونی از طریق سهام در کارخانه ها و بانک ها به اعتراف خود، داشتن نوارهای غیراخلاقی و غیر اسلامی از دیگر اتهامات وی بودند. مقامات مدعی شدند که وی در تحقیقات و مراحل دادگاه به این جرایم اعتراف کرده و آنها را به عنوان مدرکی مبنی بر "اشاعه فساد في الأرض" و "جنگ با خدا" ذکر کردند. (اطلاعیه دادستانی تهران، روزنامه کیهان و اطلاعات، ۲ تیر ۱۳۶۰) 

مدارک و شواهد

مقامات از اعترافات آقای مودت که در طول تحقیقات و دادرسی‌ها به‌دست آمده بود، به‌عنوان مدرک استفاده کردند. (اطلاعات، ۲ تیر ۱۳۶۰) 

دفاعیات 

آقای مودت در دفاع از خود به ایمانش به قرآن و سفرهای زیارتی‌اش به مکان‌هایی مانند کربلا اشاره کرد. او دارایی‌های مالی‌اش را در شرکت‌هایی چون کارخانه شیر کرمانشاه و کارخانه نساجی مازندران فاش کرد. در مورد خانواده‌اش، به شغل پیشین همسرش و تحصیل فرزندانش در خارج از کشور اشاره نمود. او اتهامات مربوط به توزیع نشریات ضد اسلامی یا داشتن نوارهای غیرقانونی را رد کرد و او اظهار داشت: "شما می‌توانید همین حالا این نوارها را گوش کنید، و اگر چیزی غیر از موسیقی سنتی ایرانی شنیدید، می‌توانید مرا اعدام کنید." وی توضیح داد که کمک‌های مالی‌اش به شرکت نونهالان برای حفظ رفاه جامعه بهائی و آموزش جوانان در زمینه ارزش‌های اخلاقی بوده است.(ایران تایمز، ۱۵ می ۱۹۸۱) درخواست او برای دفاع کتبی رد شد. آقای مودت در آخرین ملاقات با همسرش فاش کرد که روز گذشته محاکمه شده و از فرصت دفاع محروم شده است. او اتهام دریافت مدال از رژیم گذشته را رد کرد. (لهیب امتحان، ۱۳۹۶).  

حکم

دادگاه انقلاب اسلامی مرکز (تهران) آقای فرهنگ مودت را به اتهام «فساد فی‌الارض» و «جنگ علیه خدا» به اعدام محکوم کرد. همچنین دادگاه دستور مصادره خانه و تمام دارایی‌های وی را صادر کرد. آقای مودت در روز دوشنبه، ۲۲ دوشنبه ۱ خرداد ۱۳۶۰ ساعت ۹ شب در زندان اوین اعدام شد (اطلاعیه دادستانی تهران، اطلاعات، ۳ خرداد ۱۳۶۰) خانواده او از طریق رادیو از خبر اعدامش مطلع شدند  ( خانم مودت، مصاحبه بنیاد برومند، ۲۱ آذر ۱۴۰۲). 

خانم مودت پس از۱۹ روز تلاش موفق شد به همراه خانم فرنوش، به زندان رفته و وصیت نامه همسرانشان را دریافت کنند. وصیت نامه آقای مودت بر روی صفحه ای با سربرگ جلسه بازپرسی و مهر دادسرای انقلاب جمهوری اسلامی نوشته شده است. ( خانم مودت، مصاحبه بنیاد برومند، ۲۱ آذر ۱۴۰۲) 

تاثیرات بر خانواده

پس از اعدام شوهرش، خانم مودت با آزار و اذیت مداوم روبرو شد. ( خانم مودت، مصاحبه بنیاد برومند، ۲۱ آذر ۱۴۰۲).

—----------------------------------------------------------------------------------------------------------------

* دیگر منابع شامل مقالات و گزارش‌هایی نظیر "یک بهائی در دادگاه انقلابی بر اتهام باور به بهائیت محاکمه شد" (ایران تایمز، ۱۵ می ۱۹۸۱)، "داستان یک محفل: بازداشت، شکنجه، اعدام" نوشته کیان ثابتی (ایران‌وایر، ۶ ژانویه ۲۰۲۲)، "مرگ تدریجی برای بهائیان ایران" (مجله تایم، ۲۰ فوریه ۱۹۸۴) نوشته ریچارد اوستلینگ، «تضییقات بهائیان ایران ۱۹٨۴־۱٨۴۴» نوشته‌ داگلاس مارتین، پژوهش بهائی جلد ١٣/١۲ چاپ سال ۱۹٨۴، ص ۳، و گزارش جامعه بهائی بین‌المللی با عنوان "سؤال بهائی: طرح مخفی ایران برای نابودی یک جامعه مذهبی" (۱۹۷۹-۱۹۹۳) است. 
** تعداد جمعیت فعلی بهائیان در ایران مشخص نیست.
***در قوانین کیفری ایران برای بهائیان هیچ حقی پیش‌بینی نشده است و آنان همواره در معرض سوءاستفاده و اعمال خشونت قرار دارند. چنانچه قربانی آزار و حمله شوند و مورد سرکوب قرار‌گیرند یا به قتل برسند، دادگاهی برای آنها حق تظلم و دادخواهی قائل نیست. مقامات قضایی ایران با استناد به فتوا‌ی بعضی مراجع تقلید که به موازات مجلس از منابع قانون گذاری محسوب می‌شوند، بهائیان را در زمره‌ مرتدین که تحت حمایت قانون نیستند قرار می‌دهند. یکی از این مراجع، آیت‌الله روح‌‌‌‌الله خمینی است که برای جرم ارتداد حکم اعدام تعیین کرده است و اعلام کرده که یک مسلمان نباید به جرم کشتن مرتد اعدام شود.
****غلامحسین محسنی اژه‌ای از خرداد ماه سال ۱۴۰۰ با حکم مستقیم آیت‌الله خامنه‌ای، رییس قوه قضاییه جمهوری اسلامی ایران است. او پیشتر نیز سابقه دادستانی دادگاه ویژه روحانیت، وزارت اطلاعات در دولت نهم، دادستانی کل کشور، معاون اول قوه قضائیه جمهوری اسلامی ایران  را در کارنامه داشته است. آقای اژه‌ای در حال حاضر همزمان با ریاست قوه قضاییه عضو «مجمع تشخیص مصلحت نظام» است.

تصحیح و یا تکمیل کنید