بنیاد عبدالرحمن برومند

برای حقوق بشر در ایران

https://www.iranrights.org
امید، یادبودی در دفاع از حقوق بشر در ایران
یک سرگذشت

نسرین بقائی راوری

درباره

سن: ۲۵
ملیت: ايران
مذهب: بدون باور مذهبی
وضعیت تأهل: متاهل

مورد

تاریخ کشته‌شدن: ۲۵ اردیبهشت ۱۳۶۳
محل: زندان اوين، تهران، استان تهران، ايران
نحوه کشته‌شدن: تيرباران
اتهامات: اتهام نامعلوم

ملاحظات

خبر و اطلاعات درباره اعدام خانم نسرین بقائی راوری، فرزند ناصر، از سه فرم الکترونیکی، که آشنایان او در تاریخ‌های ۳و ۲۲ اسفند ۱۳۸۷ و ۱۹ دی ۱۳۹۶ به بنیاد عبدالرحمن برومند فرستاده‌اند، و همچنین از يادنامه‌ای در كتاب "شهيدان ما در راه آزادى، در راه سوسیالیسم" از انتشارات راه كارگر گرفته شده است. خبر این اعدام همچنین ضمیمه شماره ۲۶۱ نشریه مجاهد، چاپ سازمان مجاهدین خلق ایران، به تاریخ ۱۵ شهریور ۱۳۶۴ به چاپ رسید. این ضمیمه شامل فهرست ۱۲٠۲۸ نفر است که اکثراً وابسته به گروه‌های سیاسی مخالف رژیم بوده‌اند. این اشخاص از تاریخ ۳٠ خرداد ۱۳۶۰ تا زمان چاپ نشریه مجاهد اعدام شده و یا در درگیری با قوای انتظامی جمهوری اسلامی کشته شده‌اند.

خانم بقائی راوری روز ۲۶ آذر سال ١٣٣٧ در تبریز متولد شد. او دانشجوی دانشکده پلی تکنیک تهران و متاهل بود. درآغاز انقلاب از هواداران دانشجويى سازمان پيكار بود و در سال ١٣۵٨ به سازمان کارگران انقلابی  ایران، راه كارگر پيوست وازاعضاى كميته مركزى اين سازمان شد. همسر وی، حسین قاضی، که عضو همین سازمان بود نیز در سال ۱۳۶۳ اعدام شد.

"راه کارگر" یا "سازمان کارگران انقلابی ایران" در تیرماه ۱۳۵۸ اعلام موجودیت کرد. این سازمان از افرادی از گروه های مختلف چپ گرا تشکیل شد که مشی چریکی را رد کرده و طرفدار مبارزه سیاسی بودند و خود را مارکسیست – لنینیست، طرفدار انقلاب سوسیالیستی و حاکمیت طبقه کارگر معرفی می‌کردند. تفاوت آنها با حزب توده ( حزب کمونیست طرفدارشوروی)  بر سر مخالفت با جمهوری اسلامی و رهبری خمینی بود. 

 دستگیری و بازداشت

به نوشته یادبود راه کارگر، خانم نسرین بقائی راوری در ۱۶ مهر ۱۳۶۲ به همراه همسرش دستگير و به زندان اوین منتقل شد. محل دستگیری آنها خیابان فردوسی حوالی کوچه برلن بوده است. در یکی از یادداشت‌هایی که بعد‌ها به دست خانواده رسیده بود، خانم بقائي به تحت فشار بودن برای اعتراف و همکاری در زمان بازجویی‌ها اشاره کرده بود. همچنین از لایه‌های پارچه‌ای که به کف جوراب‌هایش دوخته بود به نظر می‌رسد که در زمان بازداشت شلاق خورده باشد. در طول دوران بازداشت امکان ملاقات به خانواده به وی داده نشد. (فرم الکترونیکی ۱۹/۱۰/۱۳۹۶)

دادگاه

اطلاعی درباره جلسه یا جلسات دادگاه در دست نیست.

اتهامات

از اتهامات خانم بقائی راوری اطلاعی در دست نیست.

در شرایطی که حداقل تضمینهای دادرسی رعایت نمی‌شود و متهمین از یک محاکمه منصفانه محرومند، صحت جرایمی که به آنها نسبت داده می‌شود مسلم و قطعی نیست.

مدارک و شواهد

در گزارش این اعدام نشانی از مدارک ارائه شده علیه خانم بقائی راوری نیست.

دفاعیات

از دفاعیات خانم بقائی راوری اطلاعی در دست نیست. در یادداشت‌های او که بعدها به دست خانواده رسید به نظر می‌رسید که همواره به اعتقاداتش ایمان داشت و به مرام خود وفادار مانده بود. (فرم الکترونیکی ۱۹/۱۰/۱۳۹۶)

حکم

خانم نسرین بقائی راوی روز ۲۵ اردیبهشت ۱۳۶۳  احتمالا در زندان اوین تیرباران شد.

دو روز بعد در تاریخ ۲۷ اردیبهشت ۱۳۶۳ از خانواده او خواستند که به زندان اوین بروند. بدون هیچ توضیحی از خانواده خواستند که مبلغ ۱۷۰۰۰ ریال را به شماره حسابی واریز کنند. دو بسته نسبتا بزرگ حاوی لباس‌ها و وسائل وی را به خانواده تحویل دادند و به آنها اعلام کردند که خانم بقائی راوری را در قطعه ۹۳ ردیف ۳۷ شماره ۱۲ بهشت‌زهرا بخاک سپرده‌ بودند. دورتادور قطعه را سیم‌خاردار کشیده بودند و نام و نام‌خانوادگی به همراه تاریخ فوت را روی تابلو فلزی کوچکی بر سر مزارش نوشته بودند. بعد‌ها مجددا از خانواده پولی گرفتند تا سنگ قبر جدیدی برای او تهیه کنند. سنگ قبر جدید هم زمان زیادی دوام نیاورد و توسط افراد ناشناس شکسته شد.  (فرم الکترونیکی ۱۹/۱۰/۱۳۹۶) 

در وصيت‌نامه او خطاب به خانواده‌اش آمده است: "با سلام و آرزوى سعادت و سلامتى براى همه شما عزيزانم. در اين لحظه بيش از هميشه به ياد شما هستم و بيش از هميشه خواهان خوشبختى و موفقيت همه شما هستم. پدر و مادر كه گرامی‌ترین براى من هستيد، مطمئن باشيد كه من هراسى از اين لحظه ندارم"... "از شما خواهشم این است که برای من متاسف نباشید. بیست و پنج سال زندگی با شما و دو سال زندگی با همسرم برایم آنقدر پرثمر و عزیز بوده که در حال حاضر تاسفی از رفتن ندارم. پس شما نیز مبادا خودتان را نارحت کنید. چرا که رفتن حق همه است، از شما می‌خواهم که کدورتها را فراموش کنید و بیش از همیشه با هم و برای هم باشید. از خواهرها و برادرهای عزیزم می‌خواهم که جبران کاستی‌های ما را در حق پدر و مادر عزیزم بکنند."

تصحیح و یا تکمیل کنید