بنیاد عبدالرحمن برومند

برای حقوق بشر در ایران

https://www.iranrights.org
امید، یادبودی در دفاع از حقوق بشر در ایران
یک سرگذشت

حسن پاکروان

درباره

سن: ۶۸
ملیت: ايران
مذهب: احتمال قوی اسلام
وضعیت تأهل: متاهل

مورد

تاریخ کشته‌شدن: ۲۲ فروردین ۱۳۵۸
محل: زندان قصر، تهران، استان تهران، ايران
نحوه کشته‌شدن: تيرباران
اتهامات: خيانت; مفسد فی‌الارض

ملاحظات

کتابخانه ژنرال پر بود از کتاب‌های فلسفه و تاریخ. خود او نیز نقش برجسته‌ای در تاریخ داشت. در سال ١٣٤٢ آیت الله خمینی را از مجازات اعدام نجات داده بود. 

سپهبد حسن پاکروان یکی از ۴۳۸ نفریست که اعدامشان در گزارش اسفند ۱۳۵۸ سازمان عفو بین الملل اعلام شده است. سازمان عفو بین الملل، بر مبنای گزارشات رسانه های ایرانی وخارجی و خبرگزاری رسمی پارس لیستی از متهمینی را که دادگاه های انقلاب از زمان تأسیس تا مرداد ۱۳۵۸ محکوم کرده اند تهیه کرده و در این گزارش منتشر کرده است. فهرست این قربانیان و اتهاماتشان از منابعی همچون اعلام جرم، گزارشات دادگاه توسط رسانه‌های داخلی و خارجی، و بولتن های خبری خبرگزاری رسمی پارس گرفته شده‌ است. آقای پاکروان یکی از ده نفری است که از آنها در خاطرات آیت الله خلخالی، نخستین حاکم شرع دادگاههای انقلاب اسلامی، نام برده شده است. روزنامه کیهان در شماره روز ۲۲ فروردین سال ۱۳۵۸ خود گزارشی از دادگاه آقای پاکروان به چاپ رسانده است. دختر آقای پاکروان، سعیده، نیز اطلاعات مکملی در رابطه با زندگینامه و دادگاه پدرش برای سایت "امید" فرستاده است.

پیشینه تاریخی

سپهبد پاکروان افسر عالی رتبه امنیتی بود و با پرونده آیت الله خمینی پیش از انقلاب آشنا بود. به گفته دختر وی "حسن پاکروان مسئول امنیتی در شورشهای سال ۱۳۴۲ بود که به تحریک ملاها علیه انقلاب سفید شاه روی داد. او دستور دستگیری خمینی را که در آنزمان حجت الاسلام بود، صادر کرد. ولی زمانی که ارتش توصیه کرد که خمینی را در یک دادگاه سریع به جرم خیانت محاکمه و اعدام کنند، سپهبد پاکروان شخصا مداخله کرده و حتی تهدید به استعفا می‌کند. شاه که میان مشاورات متضاد گیر کرده بود، از پاکروان می‌خواهد که راهی برای نجات جان خمینی پیدا کند. پاکروان جویای راهنمایی کسانی شد که با امور مذهبی آشنایی داشتند و با راه حلی نزد شاه رفت. اگر خمینی به رده آیت اللهی ارتقا می‌یافت، کسی نمی‌توانست به او دست بزند. شاه با این برنامه موافقت کرد. پاکروان فورا نزد سید جلال تهرانی و آیت الله شریعتمداری که هر دو از مراجع تقلید ساکن قم بودند، رفت و از آنها طریقه آیت الله شدن خمینی را جویا شد. بدین ترتیب زندگی این روحانی نجات یافت. مدتی بعد، او را ابتدا به ترکیه و بعد به عراق تبعید کردند."

دستگیری و بازداشت

بنابر گفته دختر متهم، آقای پاکروان چند روز پس از سقوط رژیم پیشین در روز ۲۷ بهمن سال ۱۳۵۷ دستگیر شد. بعد از آنکه توسط پاسداران دستگیر شد، "کتابخانه شخصی او که شامل هزاران کتاب درباره تاریخ و فلسفه و همچنین مجموعه منحصر به فردی از سفرنامه‌های اروپاییان به ایران از قرن شانزدهم به بعد بود، به همراه سایر وسائلش با تاراج رفت."

دادگاه

بنابر روزنامه کیهان و گفته اقوام متهم، دادگاه در ساعات اولیه روز ۲۲ فروردین سال ۱۳۵۸ برگزار گردید و تنها ۱۵ دقیقه به طول انجامید. فرجامی در کار نبود.

اتهامات

اتهامات آقای پاکروان "خیانت" و "مفسد فی الارض" بود. قاضی که او را محاکمه کرد در خاطراتش در تعریف "مفسد فی الارض" می نویسد: " مفسد فی الارض کسی است که در رواج و گسترش فساد روی زمین نقش دارد. فساد چیزی است که به سقوط، نابودی، و انحراف جامعه از طبیعتش منجر می شود. کسانی که اعدام شدند در رواج فساد و فحشا، پخش هروئین، تریاک و رفتارهای هرزه، بی خدایی، قتل، خیانت، چاپلوسی، و بطور خلاصه، تمامی این کیفیتهای پست، کوشش داشته اند. مسائل این مردم زمانی بیشتر شد که با دیدن انقلاب مردم، توبه نکردند."

در شرایطی که حداقل تضمین های دادرسی رعایت نمی شود و متهمین از یک محاکمه منصفانه محرومند، صحت جرایمی که به آنها نسبت داده می شود مسلم و قطعی نیست.

مدارک و شواهد

در گزارش این اعدام نشانی از مدارک ارائه شده علیه متهم نیست.

دفاعیات

متهم اجازه داشتن وکیل نداشت. به گفته سعیده پاکروان: "او نکوشید تا با انداختن گناه بر گردن نظام، گریبان خود را خلاص کند. برعکس، او با شجاعت گفت که مسئولیت هر عملی که در وظایف رسمیش انجام داده، تنها بر عهده خود اوست." بنابر گزارشات، متهم از قاضی درباره مفهوم واژه مفسد فی الارض که به آن متهم شده بود، سئوال می‌کند. "اما قاضی که متوجه دعوت او به بحثی فلسفی و لغوی نمی شود، با اهانت پاسخ می‌دهد که مفسد فی الارض یعنی هر آنچه که جرم پاکروان است."

حکم

دادگاه انقلاب اسلامی تهران آقای پاکروان را در مورد "خیانت" و "مفسد فی الارض" گناهکار تشخیص داد. بنابر گفته دختر وی: "ساعت یک ربع به دو بامداد، پاکروان به حیات زندان برده شده و بسرعت اعدام می‌شود. یک گلوله اسلحه نیمه اتوماتیک مستقیما به قلبش اصابت می‌کند و گلوله دیگری وقتی که افتاد به گردنش شلیک می‌شود."

اگرچه موارد ثبت شده بسیاری وجود دارد که اعضای خانواده محکوم چند ساعت قبل از اعدام او را ملاقات کرده‌اند، اما در مورد پاکروان، پسرش که تنها عضو خانواده در ایران بود، اجازه نیافت که او را ببیند.

دخترش به یاد می‌آورد که "جسد سپهبد پاکروان برای پنج روز در سردخانه بود و به خانواده‌اش هشدار می‌دادند که گور مقامات رژیم پیشین غالبا مورد بی حرمتی قرار گرفته و جسد بیرون کشیده می شود. افسر شجاع و انسانی خارق العاده سرانجام تحت نامی دیگر به خاک سپرده می‌شود."

تصحیح و یا تکمیل کنید