بنیاد عبدالرحمن برومند

برای حقوق بشر در ایران

https://www.iranrights.org
امید، یادبودی در دفاع از حقوق بشر در ایران
یک سرگذشت

بهار وجدانی

درباره

سن: ۵۷
ملیت: ايران
مذهب: بهائی
وضعیت تأهل: متاهل

مورد

تاریخ کشته‌شدن: ۶ مهر ۱۳۵۸
محل: مهاباد، استان آذربايجان غربی، ايران
نحوه کشته‌شدن: تيرباران
اتهامات: جرايم مذهبی; افساد فی‌الارض

ملاحظات

اطلاعات درباره اعدام آقای بهار وجدانی وسه نفر دیگر، از اعلامیه فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در مهاباد که در روزنامه‌های جمهوری اسلامی وانقلاب اسلامی چاپ شد (۷ مهر ۱۳۵۸) وهمچنین خبری در روزنامه حقیقت (۵ مهر ۱۳۵۸) بدست آمده است. اطلاعات تکمیلی ازمصاحبه بنیاد عبدالرحمن برومند برای حقوق بشر در ایران با فردی که با آقای وجدانی آشنا بوده (۹ شهریور ۱۳۹۸) واسنادی که در خانه اسناد بهایی ستیزی در ایران منتشرشده، شامل شرح حالی کوتاه، نامه آقای وجدانی به خانواده‌اش (بدون تاریخ)، نامه‌ای از همسرش منصوره اخلاقی به استاندار آذربایجان غربی درباره اعدام همسرش (۱۹ مهر ۱۳۵۸)، و نامه‌ای از طرف جامعه بهایی ایران به آیت‌الله قدوسی با امضای دکتر حسین نجی ومنوچهر(منوهر) قایم مقامی درباره اعدام یک بهایی (۱۹ مهر ۱۳۵۸) جمع آوری شده است.

آقای بهار وجدانی همچنین یکی از ۲۰۶ تن بهایی ایرانی است که نامشان در کزارش ۱۳۷۸ جامعه جهانی بهایی ذکر شده. این گزارش تحت عنوان «نقشه مخفیانه ایران برای نابود کردن یک جامعه مذهبی» شرح آزار واذیت اعضای جامعه بهایی در جمهوری اسلامی ایران است و نام بهاییانی که از سال ۱۳۵۷ به بعد کشته شده‌اند در آنجا برده شده است. اطلاعات تکمیلی از جلدهای مختلف «دنیای بهایی» جمع آوری شده. برای مثال، به جلد ۱۹، ۱۳۶۱ تا ۱۳۶۵، حیفا ۱۳۷۳، مراجعه کنید.

آقای بهار وجدانی، پدر چهار فرزند، در سال ۱۳۰۱ در میاندوآب آذربایجان غربی در یک خانواده بهایی بدنیا آمد (خانه اسناد بهایی ستیزی در ایران، بیوگرافی). بعد از گرفتن دیپلم متوسطه به منظور تبلیغ دیانت بهایی به مهاباد مهاجرت کرد و در آنجا مغازه مبلمان فروشی داشت. او چندین سال در محفل روحانی محلی میاندوآب خدمت کرد (خانه اسناد بهایی ستیزی در ایران، بیوگرافی).

به گفته فردی آشنا با ایشان در مصاحبه با بنیاد برومند، آقای وجدانی «مهربان ودلسوز بودند وباهمسر و فرزندانشان با احترام برخورد می‌کردند». (مصاحبه بنیاد عبدالرحمن برومند ۹ شهریور ۱۳۹۸).

وضعیت بهائیان در جمهوری اسلامی 

جمهوری اسلامی جامعه بهائیان ایران را (که با حدود سیصد هزار عضو در سال ۱٣۵٧، [۱] یکی از پر‌شمارترین اقلیت‌های مذهبی کشور است) به صورت مداوم و سیستماتیک تحت آزار و سرکوب قرار داده و بهائیان را از اساسی‌ترین حقوق بشر محرومشان کرده است. قانون اساسی دین بهائی را به رسمیت نمی‌شناسد و مقامات کشور، این دین را الحادی تلقی می‌کنند. در نتیجه بهائیان از حقوق رسمی یک اقلیت مذهبی برخوردار نیستند. آنها نمی‌توانند مذهب‌شان را آشکار کنند و یا مراسم مذهبی خود را به جا آورند. آنان از هرگونه فعالیت در عرصه عمومی منع شده‌ و حقوق سیاسی، اجتماعی و اقتصادی‌شان به طور مدام نقض می‌شود بهائیان از حق تحصیل و به ویژه تحصیلات عالی و حق اشتغال در ادارات دولتی یا وابسته به دولت محرومند. آنها حتی برای تصاحب و مدیریت مشاغل آزاد هم امنیت ندارند و در موارد بسیاری محل کسب و کار آنها یا مورد هجوم افراد و گروه‌های وابسته به دولت قرارمی‌گیرند یا اینکه به خاطر امتناع از کار در روزهای مقدس دینی از سوی دولت پلمپ می‌شوند. حکومت ایران بهائیان را به طور مداوم و به بهانه‌های واهی بازداشت می‌کنند. [۲] 

 بهائی‌ستیزی در ایران محدود به دوران حکومت جمهوری اسلامی نیست اما در دوران این حکومت شدت گرفت و نهادینه شد. در آستانه انقلاب نیز طرفداران آیت‌الله خمینی به منازل و محل‌های کسب و کار حمله می‌کردند و در برخی موارد به قتل  بهائیان دست زدند.

آیت‌اللّه خمینی در آستانه بازگشت از فرانسه به ایران  در پاسخ به پرسشی درباره‌ی آزادی سیاسی یا دینی بهائیان تحت حاکمیت دولت اسلامی چنین گفت: «آنها یک حزب سیاسی هستند؛ مضرّند. مقبول نخواهند بود». مصاحبه‌کننده سوال دیگری کرد: «آیا برای انجام شعائر دینی خود آزادی خواهند داشت؟» آیت‌اللّه جواب داد: «نه». خمینی پیشتر هم در سخنرانی‌های جداگانه‌ای از «خطر بهائیان برای رژیم شاه، اسلام، وحدت ملی، و امنیت ملی سخن می‌گفت.» (وبسایت آسو، ۱۴ مهر ۱۳۹۴)

محفل ملی بهائیان بعد از انقلاب اسلامی

 در ساختار جامعه بهائی، نهاد «محفل روحانی ملی» هیئتی متشکل از نه نفر است که سالانه با رأی بهائیان بزرگسال در هر کشور انتخاب می‌شود. این نهاد به امورات و مشکلات جامعۀ بهائی در سطح ملی رسیدگی می‌کند. «محفل روحانی ملی» مسئولیت هدایت، هماهنگی و تحرک بخشیدن به فعالیت‌های محفل‌های روحانی محلی هر کشور و ارتباط با بیت‌العدل اعظم (شورای بین‌المللی آیین بهائی)، عالی‌ترین مقام تصمیم‌گیری جامعه بهاییان جهان، را بر عهده دارد.

در سال‌های ۵۹ و ۶۰ محافل اول، دوم و سوم ملی و محافل محلی بهائی از جمله در شهرهای تهران، یزد، همدان و تبریز، به شدت سرکوب و اکثریت اعضای آن‌ها اعدام شدند. محفل ملی سوم بهائیان در «آخرین پیام محفل روحانی ملی ایران به یاران آن سامان» به پیروی از اصل اطاعت از حکومت، تشکیلات بهائی را تعطیل اعلام کرد و همزمان با ارسال نامه‌ای سرگشاده که برای دو هزار نفر از افراد سرشناس و عالی رتبه‌ حکومت فرستاده شده بود درخواست کرد تا به دستگیری، زندان، شکنجه، اعدام و ظلم به بهائیان پایان دهند. (بی‌بی‌سی فارسی، ۱۹ مهر ۱۳۹۴) 

مقامات قضایی جمهوری اسلامی، اعدام‌ها و سرکوب اعضای محافل ملی را توجیه کرده‌اند. آیت‌الله خمینی طی یک سخنرانی در ٧ خرداد ١٣٦١ گفته است: «بهائی‌ها یک مذهب نیستند، یک حزب هستند، یک حزب که در سابق انگلستان پشتیبانی آنها را می‌کرد و حالا هم آمریکا دارد پشتیبانی می‌کند. اینها هم جاسوس هستند.» (صحیفه نور، جلد ۱۷، ۷ خرداد ۱۳۶۱)

بهائیان در برابر اتهام رابطه با کشورهایی مانند اسرائیل با تکیه بر «اصل مذهبی «ضرورت دوری از سیاست»، چنین اتهاماتی را رد می‌کنند. آنها می‌گویند روابط مذهبی حد و مرزی ندارد و «به هیچ وجه محفل بهائیان ایران علیه جمهوری اسلامی کاری و اقدامی نکرده است.» ( وبسایت آسو، ۱۸ مرداد ۱۳۹۴)

باید یادآوری کرد که بیت‌العدل اعظم زمانی در حیفا تاسیس شده که هنوز کشوری به نام اسرائیل تشکیل نشده است. پایه‌گذاران دیانت بهائی و به ویژه بهاءالله در اواخر قرن ۱۹ تحت فشار و سرکوب ناچار به ترک ایران و روی آوردن به ترکیه و عراق شدند.

بهاءالله در دوران اقامت در امپراتوری عثمانی هم از سرکوب در امان نماند. او مدتی در ترکیه کنونی زندانی بود و در سال ۱۹۰۸ میلادی از زندان آزاد شد. بهاءالله  در سال ۱۹۰۹ میلادی جسد سید علی محمد باب را که در سال ۱۸۵۰ میلادی در ایران اعدام شده بود، به بیت‌العدل منتقل کرد. بهاءالله به عنوان رهبر وقت بهائیان کمی قبل از جنگ جهانی اول در حیفا، شهری که بیت‌العدل در آن واقع شده، مستقر شد و به رسیدگی به مشکلات و امورات جامعه بهائی پرداخت. جامعه بهائی بعد از جنگ جهانی اول، زمانی که فلسطین تحت قیمومیت انگلستان بود،  در حیفا از سرکوب محفوظ ماند. (تحقیقات بنیاد برومند)

دستگیری و بازداشت

حکم بازداشت آقای وجدانی توسط اولین دادگاه انقلابی وقاضی شرع سیار صادق خلخالی صادر شد (مصاحبه بنیاد برومند ۹ شهریور ۱۳۹۸).  در شامگاه چهارم مهرماه ۱۳۵۸ او را به دادگاه مهاباد احضار کردند و بازپرسی کوتاهی بعمل آوردند (خانه اسناد بهایی ستیزی در ایران). در آن جلسه ایشان قبول نکردند که مبلغی پول بدهند و آزاد شوند و به همین دلیل ایشان را تهدید به حکم اعدام کردند. سپس آقای وجدانی را آزاد کردند ولی گفتند باید روز بعد، ساعت ده صبح در جلسه دادگاه حاضر شود. روز بعد که به دادگاه برگشت او را بازداشت کردند (خانه اسناد بهایی ستیزی در ایران، نامه جامعه بهایی، ۱۹ مهر ۱۳۵۸).

دادگاه

دادگاه آقای وجدانی در شامگاه ۵ مهر۱۳۵۸چند ساعت پس از بازداشت ایشان برگذار شد. اطلاع دیگری درباره جلسه یا جلسات دادگاه آقای وجدانی در دست نیست. 

اتهامات

بنا براظهارات فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در مهاباد آقای وجدانی و سه نفر دیگر متهم شدند که ا از «عوامل ضد انقلابی بودند که در نواحی مختلف شهر [مهاباد] به اعضای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی حمله کرده و عده‌ای را کشته‌اند. ایشان همچنین به لواط متهم شدند» (روزنامه انقلاب اسلامی، ۷ مهر ۱۳۵۸).

از آنجا که جامعه بین‌المللی همواره آزار و سرکوب پیروان بهائیت، این اقلیت مذهبی غیر سیاسی (آرام) را بالاجماع محکوم می‌نماید، مقامات ایران کمتر اذعان می‌کنند به این که بهائیان رابه لحاظ اعتقاداتشان مجازات می‌نمایند. مقامات قضایی عمدتاً اتهاماتی نظیر «فعالیت‌های ضدانقلابی» ، «پشتیبانی از رژیم سابق» ، «جاسوسی برای صهیونیسم» و یا «فعالیت در ارتباط با فحشا، زنا، و فساد اخلاقی» به بهائیان وارد می‌کنند.

مدارک و شواهد

در گزارش این اعدام نشانی از مدارک ارائه شده علیه آقای وجدانی نیست. 

دفاعیات

در نامه کوتاهی که آقای وجدانی به خانواده‌اش نوشته، می‌گوید اعتقادات مذهبیش را انکار نکرده (خانه اسناد بهایی ستیزی در ایران، نامه به خانواده). بنا به مصاحبه بنیاد برومند با فردی آشنا «آقای وجدانی مانند سایر صاحبین کسب و کار در آن نوحی به حزب کومله کردستان ایران کمک مالی کرده بود. قاضی شرع سیارصادق خلخالی ازاین کمک مالی به عنوان مدرک استفاده کرد وبهاییان آن منطقه از جمله آقای وجدانی را متهم به پشتیبانی از این حزب کرد (خانه اسناد بهایی ستیزی در ایران، ۹ شهریور۱۳۵۸).

در نامه‌ای که جامعه بهایی درمحکوم کردن اعدام اونوشته‌اند تأکید می‌کنند که «[جامعه بهایی ایران] همیشه سعی می‌کنند از طریق خدمات فرهنگی واجتماعی به میهن خود خدمت کنند وبهیچ عنوان در سیاست مداخله نمی‌کنند.  آنان بعضویت احزاب سیاسی در نمی‌آیند و با هیچ حزب و یا گروه سیاسی همکاری نمی‌کنند.» (۱۹ مهر۱۳۵۸)

نمایندگان جامعه بهائی تاکید می‌کنند اعضای آن تنها به خاطر اعتقاداتشان مورد آزار و اذیت قرار می‌گیرند. آنها همچنین خاطرنشان می‌سازند که درخواست بهائیان برای مطالعه پرونده معمولاً رد می‌شود و از دسترسی به وکیل مدافع نیز اغلب محروم می‌باشند. نمایندگان جامعه بهائیان اتهاماتی از قبیل فعالیت سیاسی ضد انقلابی یا جاسوسی که همواره در دادگاه‌های ایران به بهائیان وارد می‌شود را تکذیب کرده و یادآوری می‌کنند که اصول اساسی دینشان، وفاداری به حکومت و فرمانبرداری از آن را تکلیف شمرده و آ‌‌نها را از هرگونه دخالت در امور سیاسی منع می‌‌نماید. این منابع اضافه می‌‌کنند که جاسوسی برای اسرائیل نیز اتهامی بی‌اساس است  که مبنای آن صرفاً استقرار مرکز جهانی بهائیان در اسرائیل است و خاطرنشان می‌سازند که این مرکز دراواخر قرن نوزدهم میلادی، یعنی سال‌ها قبل از تأسیس کشور اسرائیل در کوه کرمل دایر شده است.

حکم

دادگاه انقلاب اسلامی مهاباد آقای وجدانی را «مفسد فی الأرض» و «محارب با خدا ورسول» شناخت و او را محکوم به مرگ کرد (روزنامه انقلاب اسلامی، ۷ مهر۱۳۵۸). اوساعت ۴ صبح ۶ مهر ۱۳۵۸ تیرباران شد.

جسد او را مطابق آداب بهایی وبا حضور خانواده و «قریب ۲۰۰۰ نفر اهالی شهر» بخاک سپردند (خانه اسناد بهایی ستیزی در ایران، بیوگرافی). پس از اعدام او، در ۵ آبان ۱۳۵۸، همسرش منصوره اخلاقی نامه‌ای به استاندار کل آذربایجان غربی نوشت و در آن خواست که درباره اعدام همسرش تحقیقاتی بعمل آورند. او در این نامه متذکر شد که اعدام همسرش بخاطر اعتقاد به دیانت بهایی بوده است. در خصوص جواب این نامه اطلاعی در دست نیست (خانه اسناد بهایی ستیزی در ایران، نامه منصوره اخلاقی، ۵ آبان ۱۳۵۸).

---------------------------------

۱) «مرگ تدریجی بهائیان ایران» نوشته‌ی ریچارد ن. اوستلینگ، مجله تایم به تاریخ ٢۰ فوریه ۱٩٨۴؛ و «تضییقات بهائیان ایران ۱۹٨۴־۱٨۴۴» نوشته‌ی داگلاس مارتین، پژوهش بهائی جلد ١٣/١۲ چاپ سال ۱۹٨۴، ص ۳. تعداد جمعیت فعلی بهائیان در ایران مشخص نیست.
۲) در قوانین کیفری ایران برای بهائیان هیچ حقی پیش‌بینی نشده است و آنان همواره در معرض سوءاستفاده و اعمال خشونت قرار دارند. چنانچه قربانی آزار و حمله شوند و مورد سرکوب قرار‌گیرند یا به قتل برسند، دادگاهی برای آنها حق تظلم و دادخواهی قائل نیست. مقامات قضایی ایران با استناد به فتوا‌ی بعضی مراجع تقلید که به موازات مجلس از منابع قانون گذاری محسوب می‌شوند، بهائیان را در زمره‌ مرتدین که تحت حمایت قانون نیستند قرار می‌دهند. یکی از این مراجع، آیت‌الله روح‌‌‌‌الله خمینی است که برای جرم ارتداد حکم اعدام تعیین کرده است و اعلام کرده که یک مسلمان نباید به جرم کشتن مرتد اعدام شود.

تصحیح و یا تکمیل کنید