بنیاد عبدالرحمن برومند

برای حقوق بشر در ایران

https://www.iranrights.org
امید، یادبودی در دفاع از حقوق بشر در ایران
یک سرگذشت

اشراقیه فروهر

درباره

ملیت: ايران
مذهب: بهائی
وضعیت تأهل: متاهل

مورد

تاریخ کشته‌شدن: ۱۷ اردیبهشت ۱۳۶۱
محل: کرج، استان تهران، ايران
نحوه کشته‌شدن: تيرباران
اتهامات: جرايم مذهبی

ملاحظات

خبر اعدام خانم اشراقیه فروهر و همسرش محمود، و یک فرد دیگر، از اعلامیه اداره روابط عمومی دادستان کل انقلاب اسلامی که در ۲۰ اردیبهشت ۱۳۶۱ در روزنامه‌های صبح آزادگان و اطلاعات و همچنین در ۲۱ اردیبهشت ۱۳۶۱ در روزنامه کیهان به چاپ رسید بدست آمده. اطلاعات تکمیلی از طریق یک فرم الکترونیکی که از سوی فردی آشنا در تاریخ ۱ آذر ۱۳۸۸ به بنیاد عبدالرحمن برومند فرستاده شد، و همچنین از مدارک مختلف، از جمله وصیتنامه او، موجود در وبسایت خانه اسناد بهایی ستیزی در ایران، جمع آوری شده است(خانه اسناد بهایی ستیزی در ایران).

خانم فروهر یکی از ۲۰۶ تن بهایی ایرانی است که نامشان در گزارش ۱۳۷۸ جامعه بین‌المللی بهایی ذکر شده. این گزارش شرح آزار و اذیت اعضای جامعه بهایی در جمهوری اسلامی است و نام بهاییانی که از سال ۱۳۵۷ به بعد کشته شده‌اند در آنجا برده شده. اطلاعات تکمیلی از جلدهای مختلف «دنیای بهایی» جمع آوری شده. برای مثال، به جلد ۱۹، ۱۳۶۱ تا ۱۳۶۵، حیفا ۱۳۷۳، مراجعه کنید.

خانم فروهر، فرزند شعبان‌علی، در تهران بدنیا آمد ولی بعدها با همسرش در گوهردشت کرج زندگی می‌کرد (روزنامه اطلاعات). آنها فرزندی نداشتند (فرم الکترونیکی). خانم فروهر در محله‌شان جلسات دعای بهایی تشکیل می‌داد. او و همسرش هر دو به عضویت محفل محلی گوهردشت انتخاب شده بودند (خانه اسناد بهایی ستیزی در ایران).  

وضعیت بهائیان در جمهوری اسلامی 

جمهوری اسلامی جامعه بهائیان ایران را (که با حدود سیصد هزار عضو در سال ۱٣۵٧، [۱] یکی از پر‌شمارترین اقلیت‌های مذهبی کشور است) به صورت مداوم و سیستماتیک تحت آزار و سرکوب قرار داده و بهائیان را از اساسی‌ترین حقوق بشر محرومشان کرده است. قانون اساسی دین بهائی را به رسمیت نمی‌شناسد و مقامات کشور، این دین را الحادی تلقی می‌کنند. در نتیجه بهائیان از حقوق رسمی یک اقلیت مذهبی برخوردار نیستند. آنها نمی‌توانند مذهب‌شان را آشکار کنند و یا مراسم مذهبی خود را به جا آورند. آنان از هرگونه فعالیت در عرصه عمومی منع شده‌ و حقوق سیاسی، اجتماعی و اقتصادی‌شان به طور مدام نقض می‌شود بهائیان از حق تحصیل و به ویژه تحصیلات عالی و حق اشتغال در ادارات دولتی یا وابسته به دولت محرومند. آنها حتی برای تصاحب و مدیریت مشاغل آزاد هم امنیت ندارند و در موارد بسیاری محل کسب و کار آنها یا مورد هجوم افراد و گروه‌های وابسته به دولت قرارمی‌گیرند یا اینکه به خاطر امتناع از کار در روزهای مقدس دینی از سوی دولت پلمپ می‌شوند. حکومت ایران بهائیان را به طور مداوم و به بهانه‌های واهی بازداشت می‌کنند. [۲] 

 بهائی‌ستیزی در ایران محدود به دوران حکومت جمهوری اسلامی نیست اما در دوران این حکومت شدت گرفت و نهادینه شد. در آستانه انقلاب نیز طرفداران آیت‌الله خمینی به منازل و محل‌های کسب و کار حمله می‌کردند و در برخی موارد به قتل  بهائیان دست زدند.

آیت‌اللّه خمینی در آستانه بازگشت از فرانسه به ایران  در پاسخ به پرسشی درباره‌ی آزادی سیاسی یا دینی بهائیان تحت حاکمیت دولت اسلامی چنین گفت: «آنها یک حزب سیاسی هستند؛ مضرّند. مقبول نخواهند بود». مصاحبه‌کننده سوال دیگری کرد: «آیا برای انجام شعائر دینی خود آزادی خواهند داشت؟» آیت‌اللّه جواب داد: «نه». خمینی پیشتر هم در سخنرانی‌های جداگانه‌ای از «خطر بهائیان برای رژیم شاه، اسلام، وحدت ملی، و امنیت ملی سخن می‌گفت.» (وبسایت آسو، ۱۴ مهر ۱۳۹۴)

محفل ملی بهائیان بعد از انقلاب اسلامی

 در ساختار جامعه بهائی، نهاد «محفل روحانی ملی» هیئتی متشکل از نه نفر است که سالانه با رأی بهائیان بزرگسال در هر کشور انتخاب می‌شود. این نهاد به امورات و مشکلات جامعۀ بهائی در سطح ملی رسیدگی می‌کند. «محفل روحانی ملی» مسئولیت هدایت، هماهنگی و تحرک بخشیدن به فعالیت‌های محفل‌های روحانی محلی هر کشور و ارتباط با بیت‌العدل اعظم (شورای بین‌المللی آیین بهائی)، عالی‌ترین مقام تصمیم‌گیری جامعه بهاییان جهان، را بر عهده دارد.

در سال‌های ۵۹ و ۶۰ محافل اول، دوم و سوم ملی و محافل محلی بهائی از جمله در شهرهای تهران، یزد، همدان و تبریز، به شدت سرکوب و اکثریت اعضای آن‌ها اعدام شدند. محفل ملی سوم بهائیان در «آخرین پیام محفل روحانی ملی ایران به یاران آن سامان» به پیروی از اصل اطاعت از حکومت، تشکیلات بهائی را تعطیل اعلام کرد و همزمان با ارسال نامه‌ای سرگشاده که برای دو هزار نفر از افراد سرشناس و عالی رتبه‌ حکومت فرستاده شده بود درخواست کرد تا به دستگیری، زندان، شکنجه، اعدام و ظلم به بهائیان پایان دهند. (بی‌بی‌سی فارسی، ۱۹ مهر ۱۳۹۴) 

مقامات قضایی جمهوری اسلامی، اعدام‌ها و سرکوب اعضای محافل ملی را توجیه کرده‌اند. آیت‌الله خمینی طی یک سخنرانی در ٧ خرداد ١٣٦١ گفته است: «بهائی‌ها یک مذهب نیستند، یک حزب هستند، یک حزب که در سابق انگلستان پشتیبانی آنها را می‌کرد و حالا هم آمریکا دارد پشتیبانی می‌کند. اینها هم جاسوس هستند.» (صحیفه نور، جلد ۱۷، ۷ خرداد ۱۳۶۱)

بهائیان در برابر اتهام رابطه با کشورهایی مانند اسرائیل با تکیه بر «اصل مذهبی «ضرورت دوری از سیاست»، چنین اتهاماتی را رد می‌کنند. آنها می‌گویند روابط مذهبی حد و مرزی ندارد و «به هیچ وجه محفل بهائیان ایران علیه جمهوری اسلامی کاری و اقدامی نکرده است.» ( وبسایت آسو، ۱۸ مرداد ۱۳۹۴)

باید یادآوری کرد که بیت‌العدل اعظم زمانی در حیفا تاسیس شده که هنوز کشوری به نام اسرائیل تشکیل نشده است. پایه‌گذاران دیانت بهائی و به ویژه بهاءالله در اواخر قرن ۱۹ تحت فشار و سرکوب ناچار به ترک ایران و روی آوردن به ترکیه و عراق شدند.

بهاءالله در دوران اقامت در امپراتوری عثمانی هم از سرکوب در امان نماند. او مدتی در ترکیه کنونی زندانی بود و در سال ۱۹۰۸ میلادی از زندان آزاد شد. بهاءالله  در سال ۱۹۰۹ میلادی جسد سید علی محمد باب را که در سال ۱۸۵۰ میلادی در ایران اعدام شده بود، به بیت‌العدل منتقل کرد. بهاءالله به عنوان رهبر وقت بهائیان کمی قبل از جنگ جهانی اول در حیفا، شهری که بیت‌العدل در آن واقع شده، مستقر شد و به رسیدگی به مشکلات و امورات جامعه بهائی پرداخت. جامعه بهائی بعد از جنگ جهانی اول، زمانی که فلسطین تحت قیمومیت انگلستان بود،  در حیفا از سرکوب محفوظ ماند. (تحقیقات بنیاد برومند)

دستگیری و بازداشت

در روز ۱۰ مرداد ۱۳۶۰ به منزل خانم فروهر حمله شد و او وهمسرش بازداشت شدند (خانه اسناد بهایی ستیزی در ایران). هم بند خانم فروهر که شرح بازداشت را از او شنیده می‌گوید مأموران سپاه پاسداران سگ کوچک موفرفری او را چون موقع بازداشت پارس می‌کرد، با گلوله کشته بودند (فرم الکترونیکی). خانم فروهر ۱۸۰ روز در زندان گوهردشت محبوس بود (آخرین نامه)، و بعد از آن به زندان کانون جوانان منتقل شد که همسرش هم در آنجا محبوس بود (خانه اسناد بهایی ستیزی در ایران).

دادگاه

اطلاعی درباره جلسه یا جلسات دادگاه خانم فروهردر دست نیست. 

اتهامات

مطابق اعلامیه اداره روابط عمومی دادستان کل انقلاب اسلامی، اتهامات خانم فروهر عبارت بود از «رابطه با مراکز صهیونیسم، سفر به فلسطین اشغالی، و کمک به محافل بهایی» (اطلاعات، ۲۰ اردیبهشت ۱۳۶۱).

ز آنجا که جامعه بین‌المللی همواره آزار و سرکوب پیروان بهائیت، این اقلیت مذهبی غیر سیاسی (آرام) را بالاجماع محکوم می‌نماید، مقامات ایران کمتر اذعان می‌کنند به این که بهائیان رابه لحاظ اعتقاداتشان مجازات می‌نمایند. مقامات قضایی عمدتاً اتهاماتی نظیر «فعالیت‌های ضدانقلابی» ، «پشتیبانی از رژیم سابق» ، «جاسوسی برای صهیونیسم» و یا «فعالیت در ارتباط با فحشا، زنا، و فساد اخلاقی» به بهائیان وارد می‌کنند. 

مدارک و شواهد

در گزارش این اعدام نشانی از مدارک ارائه شده علیه متهم نیست. 

دفاعیات

از دفاعیات خانم فروهر در دادگاه اطلاع دقیقی در دست نیست. در عین حال، در وصیتنامه‌اش تأکید می‌کند که «صرفأ بخاطر بهایی بودن محکوم شده» و «بهیچ عنوان کوچکترین رابطه‌ای با صهیونیسم ویا هیچ دولت خارجی دیگری نداشته (خانه اسناد بهایی ستیزی در ایران، وصیتنامه). خانم فروهر چیزی درباره وکیل مدافع به هم بندش نگفت ولی گفت که درجلسه دادگاه از دیانتش دفاع کرده بود (فرم الکترونیکی).

نمایندگان جامعه بهائی تاکید می‌کنند اعضای آن تنها به خاطر اعتقاداتشان مورد آزار و اذیت قرار می‌گیرند. آنها همچنین خاطرنشان می‌سازند که درخواست بهائیان برای مطالعه پرونده معمولاً رد می‌شود و از دسترسی به وکیل مدافع نیز اغلب محروم می‌باشند. نمایندگان جامعه بهائیان اتهاماتی از قبیل فعالیت سیاسی ضد انقلابی یا جاسوسی که همواره در دادگاه‌های ایران به بهائیان وارد می‌شود را تکذیب کرده و یادآوری می‌کنند که اصول اساسی دینشان، وفاداری به حکومت و فرمانبرداری از آن را تکلیف شمرده و آ‌‌نها را از هرگونه دخالت در امور سیاسی منع می‌‌نماید. این منابع اضافه می‌‌کنند که جاسوسی برای اسرائیل نیز اتهامی بی‌اساس است  که مبنای آن صرفاً استقرار مرکز جهانی بهائیان در اسرائیل است و خاطرنشان می‌سازند که این مرکز دراواخر قرن نوزدهم میلادی، یعنی سال‌ها قبل از تأسیس کشور اسرائیل در کوه کرمل دایر شده است.

حکم

دادگاه انقلاب اسلامی کرج خانم اشراقیه فروهر را «مفسد فی العرض» اعلام و او را محکوم به اعدام کرد (اطلاعات، ۲۰ اردیبهشت ۱۳۶۱). او در روز 17 اردیبهشت ۱۳۶۱ در کرج تیرباران شد ( روزنامه‌های صبح آزادگان و کیهان). 

ایشان بهمراه همسرشان، با رعایت آداب بهایی و مطابق وصیتی که کرده بودند، در آرامگاه بابا سلام بخاک سپرده شدند 

خانم فروهردر وصیتنامه‌اش ذکر کرده بود که از مال دنیا چیزی ندارد جز یک ساعت مچی و ۴۸۰ تومان پول. او تقاضا کرد که ۴۳ تومان  بابت دینی که داشتند به «خانم حقجو» داده شود و مابقی را برای مخارج کفن و دفن به خواهرشان بدهند.  هم بند ایشان میگوید مطابق حکم دادگاه اموالشان مصادره شد (فرم الکترونیکی) و احتمالأ دستورات وصیتنامه‌شان اجرا نشد. اسناد، اوراق، ومدارک شخصی خانم فروهرمصادره شد و در تصرف بنیاد مستضعفان کرج است (خانه اسناد بهایی ستیزی در ایران، حکم به برگرداندن اسناد).  اداره دادستان انقلاب اسلامی کرج نامه‌ای به بنیاد فرستاد و در آن تقاضا کرد در صورتی که این اسناد جزووسایل مصادره شده از خانم فروهربوده، آنها را به خانواده او بازگردانند. 

---------------------

۱) «مرگ تدریجی بهائیان ایران» نوشته‌ی ریچارد ن. اوستلینگ، مجله تایم به تاریخ ٢۰ فوریه ۱٩٨۴؛ و «تضییقات بهائیان ایران ۱۹٨۴־۱٨۴۴» نوشته‌ی داگلاس مارتین، پژوهش بهائی جلد ١٣/١۲ چاپ سال ۱۹٨۴، ص ۳. تعداد جمعیت فعلی بهائیان در ایران مشخص نیست.
۲) در قوانین کیفری ایران برای بهائیان هیچ حقی پیش‌بینی نشده است و آنان همواره در معرض سوءاستفاده و اعمال خشونت قرار دارند. چنانچه قربانی آزار و حمله شوند و مورد سرکوب قرار‌گیرند یا به قتل برسند، دادگاهی برای آنها حق تظلم و دادخواهی قائل نیست. مقامات قضایی ایران با استناد به فتوا‌ی بعضی مراجع تقلید که به موازات مجلس از منابع قانون گذاری محسوب می‌شوند، بهائیان را در زمره‌ مرتدین که تحت حمایت قانون نیستند قرار می‌دهند. یکی از این مراجع، آیت‌الله روح‌‌‌‌الله خمینی است که برای جرم ارتداد حکم اعدام تعیین کرده است و اعلام کرده که یک مسلمان نباید به جرم کشتن مرتد اعدام شود. 

تصحیح و یا تکمیل کنید