بنیاد عبدالرحمن برومند

برای حقوق بشر در ایران

https://www.iranrights.org
امید، یادبودی در دفاع از حقوق بشر در ایران
یک سرگذشت

مسرور دخیلی

درباره

سن: ۵۸
ملیت: ايران
مذهب: بهائی
وضعیت تأهل: متاهل

مورد

تاریخ کشته‌شدن: ۸ مرداد ۱۳۶۰
محل: زندان مرکزی تبریز، تبريز، استان آذربايجان شرقی، ايران
نحوه کشته‌شدن: تيرباران
اتهامات: محاربه با خدا; ارتداد; جاسوسی; همکاری با رژيم طاغوت

ملاحظات

اطلاعات در‌باره اعدام آقای دکتر مسرور دخیلی از طریق فرم الکترونیکی ارسالی به بنیاد عبدالرحمن برومند برای حقوق بشر در ایران (بنیاد برومند) در تاریخ ۸ شهریور ماه ۱۳۸۶ (فرم الکترونیکی)، روزنامه کیهان (۱۲ مرداد ماه ۱۳۶۰) به نقل از اطلاعیه روابط عمومی دادسرای انقلاب اسلامی تبریز، مقالات منتشر شده در وب‌‌سایت خانه‌ اسناد بهایی ستیزی در ایران، و ایران وایر به دست آمده است.

دکتر مسرور دخیلی همچنین یکی از ٢٠۶ بهائی ایرانی است که نامش در گزارش سال ١٩٩۳ جامعه جهانی بهائی منتشر شده است. این گزارش، آزار و اذیت اعضای جامعه بهائی در جمهوری اسلامی ایران را مستند  کرده و فهرستی از بهائیانی که از سال ١٣۵٧ به بعد در ایران کشته شده‌‌اند را شامل می‌شود. اطلاعات تکمیلی در این خصوص از شماره‌های مختلف نشریه عالم بهائی به دست آمده است. برای مثال، رجوع شود به شماره ۱۹، ۱۹۸۶-۱۹۸۲، حیفا، ۱۹۹۴.

دکتر مسرور دخیلی در روز ۱۸ آبان ماه ١٣٠٢ در یک خانواده بهائی در مراغه واقع در استان آذربایجان، به دنیا آمد. (ایران وایر). پدرش حسین دخیلی، کارمند وزارت پست و تلگراف بود. او هنگامی که دکتر دخیلی پانزده ساله بود در گذشت. پس از اتمام دبیرستان در هجده سالگی، دکتر دخیلی برای اخذ مدرک مهندسی برق به تبریز نقل مکان کرد و سپس به عنوان مدیر در رادیو تبریز استخدام شد. دکتر دخیلی در سن بیست و پنج سالگی در دانشکده پزشکی تبریز تحصیل کرد و سپس در سال ۱۳۳۳ به استخدام  صلیب سرخ درآمد. در سال ۱۳۳۵ با فریده شیخ‌الاسلام ازدواج کرد و سال بعد به اتفاق همسرش به مهاباد نقل مکان کرد. وی در بیمارستانی در مهاباد رییس بخش بیماری‌های تنفسی بود. (وب‌‌سایت خانه‌ اسناد بهایی ستیزی در ایران؛ بیوگرافی). مدتی بعد بدلائلی نامعلوم و اما در ارتباط با پلیس سیاسی ساواک، دکتر دخیلی مجبور شد مهاباد را ترک کرده و در تبریز سکنی گزیند؛ وی در همین شهر نیز در سال  ۱۳۵۸ بازنشسته شد. پس از به قدرت رسیدن جمهوری اسلامی و حملات هدفمند علیه چندین بهائی، دکتر دخیلی و خانواده‌اش به تهران نقل مکان کردند. در تهران بود که از تبریز خبر رسید سپاه پاسداران منزل مسکونی خانواده دخیلی در تبریز را توقیف کرده و در پی دستگیری دکتر دخیلی می‌باشند. (ایران وایر).

دکتر دخیلی در طول عمر خود عضو محفل روحانی محلی تبریز بود و به عنوان عضو هیئت معاونت نیز خدمت می‌کرد. (وب‌‌سایت خانه‌ اسناد بهایی ستیزی در ایران؛ بیوگرافی). او فردی شوخ طبع بود و در بین دوستان و همکاران با خنده معروفش شناخته می‌شد. (ایران وایر).

وضعیت بهائیان در جمهوری اسلامی 

جمهوری اسلامی جامعه بهائیان ایران را (که با حدود سیصد هزار عضو در سال ۱٣۵٧، [۱] یکی از پر‌شمارترین اقلیت‌های مذهبی کشور است) به صورت مداوم و سیستماتیک تحت آزار و سرکوب قرار داده و بهائیان را از اساسی‌ترین حقوق بشر محرومشان کرده است. قانون اساسی دین بهائی را به رسمیت نمی‌شناسد و مقامات کشور، این دین را الحادی تلقی می‌کنند. در نتیجه بهائیان از حقوق رسمی یک اقلیت مذهبی برخوردار نیستند. آنها نمی‌توانند مذهب‌شان را آشکار کنند و یا مراسم مذهبی خود را به جا آورند. آنان از هرگونه فعالیت در عرصه عمومی منع شده‌ و حقوق سیاسی، اجتماعی و اقتصادی‌شان به طور مدام نقض می‌شود بهائیان از حق تحصیل و به ویژه تحصیلات عالی و حق اشتغال در ادارات دولتی یا وابسته به دولت محرومند. آنها حتی برای تصاحب و مدیریت مشاغل آزاد هم امنیت ندارند و در موارد بسیاری محل کسب و کار آنها یا مورد هجوم افراد و گروه‌های وابسته به دولت قرارمی‌گیرند یا اینکه به خاطر امتناع از کار در روزهای مقدس دینی از سوی دولت پلمپ می‌شوند. حکومت ایران بهائیان را به طور مداوم و به بهانه‌های واهی بازداشت می‌کنند.  [۲]  

بهائی‌ستیزی در ایران محدود به دوران حکومت جمهوری اسلامی نیست اما در دوران این حکومت شدت گرفت و نهادینه شد. در آستانه انقلاب نیز طرفداران آیت‌الله خمینی به منازل و محل‌های کسب و کار حمله می‌کردند و در برخی موارد به قتل  بهائیان دست زدند.

آیت‌اللّه خمینی در آستانه بازگشت از فرانسه به ایران در پاسخ به پرسشی درباره‌ی آزادی سیاسی یا دینی بهائیان تحت حاکمیت دولت اسلامی چنین گفت: «آنها یک حزب سیاسی هستند؛ مضرّند. مقبول نخواهند بود». مصاحبه‌کننده سوال دیگری کرد: «آیا برای انجام شعائر دینی خود آزادی خواهند داشت؟» آیت‌اللّه جواب داد: «نه». خمینی پیشتر هم در سخنرانی‌های جداگانه‌ای از «خطر بهائیان برای رژیم شاه، اسلام، وحدت ملی، و امنیت ملی سخن می‌گفت.» (وبسایت آسو، ۱۴ مهر ۱۳۹۴) 

محفل ملی بهائیان بعد از انقلاب اسلامی

در ساختار جامعه بهائی، نهاد «محفل روحانی ملی» هیئتی متشکل از نه نفر است که سالانه با رأی بهائیان بزرگسال در هر کشور انتخاب می‌شود. این نهاد به امورات و مشکلات جامعۀ بهائی در سطح ملی رسیدگی می‌کند. «محفل روحانی ملی» مسئولیت هدایت، هماهنگی و تحرک بخشیدن به فعالیت‌های محفل‌های روحانی محلی هر کشور و ارتباط با بیت‌العدل اعظم (شورای بین‌المللی آیین بهائی)، عالی‌ترین مقام تصمیم‌گیری جامعه بهاییان جهان، را بر عهده دارد.

در سال‌های ۵۹ و ۶۰ محافل اول، دوم و سوم ملی و محافل محلی بهائی از جمله در شهرهای تهران، یزد، همدان و تبریز، به شدت سرکوب و اکثریت اعضای آن‌ها اعدام شدند. محفل ملی سوم بهائیان در «آخرین پیام محفل روحانی ملی ایران به یاران آن سامان» به پیروی از اصل اطاعت از حکومت، تشکیلات بهائی را تعطیل اعلام کرد و همزمان با ارسال نامه‌ای سرگشاده که برای دو هزار نفر از افراد سرشناس و عالی رتبه‌ حکومت فرستاده شده بود درخواست کرد تا به دستگیری، زندان، شکنجه، اعدام و ظلم به بهائیان پایان دهند. (بی‌بی‌سی فارسی، ۱۹ مهر ۱۳۹۴) 

مقامات قضایی جمهوری اسلامی، اعدام‌ها و سرکوب اعضای محافل ملی را توجیه کرده‌اند. آیت‌الله خمینی طی یک سخنرانی در ٧ خرداد ١٣۶١ گفته است: «بهائی‌ها یک مذهب نیستند، یک حزب هستند، یک حزب که در سابق انگلستان پشتیبانی آنها را می‌کرد و حالا هم آمریکا دارد پشتیبانی می‌کند. اینها هم جاسوس هستند.» (صحیفه نور، جلد ۱۷، ۷ خرداد ۱۳۶۱)

بهائیان در برابر اتهام رابطه با کشورهایی مانند اسرائیل با تکیه بر «اصل مذهبی «ضرورت دوری از سیاست»، چنین اتهاماتی را رد می‌کنند. آنها می‌گویند روابط مذهبی حد و مرزی ندارد و «به هیچ وجه محفل بهائیان ایران علیه جمهوری اسلامی کاری و اقدامی نکرده است.» ( وبسایت آسو، ۱۸ مرداد ۱۳۹۴)

باید یادآوری کرد که بیت‌العدل اعظم زمانی در حیفا تاسیس شده که هنوز کشوری به نام اسرائیل تشکیل نشده است. پایه‌گذاران دیانت بهائی و به ویژه بهاءالله در اواخر قرن ۱۹ تحت فشار و سرکوب ناچار به ترک ایران و روی آوردن به ترکیه و عراق شدند.

بهاءالله در دوران اقامت در امپراتوری عثمانی هم از سرکوب در امان نماند. او مدتی در ترکیه کنونی زندانی بود و در سال ۱۹۰۸ میلادی از زندان آزاد شد. بهاءالله  در سال ۱۹۰۹ میلادی جسد سید علی محمد باب را که در سال ۱۸۵۰ میلادی در ایران اعدام شده بود، به بیت‌العدل منتقل کرد. بهاءالله به عنوان رهبر وقت بهائیان کمی قبل از جنگ جهانی اول در حیفا، شهری که بیت‌العدل در آن واقع شده، مستقر شد و به رسیدگی به مشکلات و امورات جامعه بهائی پرداخت. جامعه بهائی بعد از جنگ جهانی اول، زمانی که فلسطین تحت قیمومیت انگلستان بود،  در حیفا از سرکوب محفوظ ماند. (تحقیقات بنیاد برومند)

دستگیری و بازداشت

دکتر دخیلی در روز ۱۵ تیر ۱۳۶۰ در راه سفر به بندر انزلی در استان گیلان  بود که پاسداران اتومبیلش را متوقف و او را بازداشت کردند. وی به مرکز فرماندهی‌ [در مکانی نامعلوم] برده شد و پس از پنج روز به تبریز منتقل گردید. طبق گزارشات، دکتر دخیلی ١٨ روز در سلول انفرادی بود. (وب‌‌سایت خانه‌ اسناد بهایی ستیزی در ایران؛ بیوگرافی).

اطلاعات دیگری در مورد بازداشت وی در دست نیست.

دادگاه

دادگاه انقلاب تبریز دکتر دخیلی و هشت بهائی دیگر را محاکمه کرد. بنه به گزارشات، وی از دسترسی به وکیل مدافع محروم بود. (ایران وایر). اطلاعات دیگری در خصوص دادگاه وی در دست نیست.

اتهامات

اتهامات علیه دکتر دخیلی و هشت بهائی دیگر به نقل از اطلاعیه دادستان انقلاب «جاسوسی بر علیه اسلام و مسلمین به نفع دولت محارب و اشغالگر قدس، دادن اطلاعات و اخبار سیاسی و فرهنگی و نظامی و اقتصادی که از مناطق مختلف جمع‌آوری می‌‌کردند و جمع‌آوری پول و ارسال آن به دولت اشغالگر قدس، شرکت در کنفرانس‌های ضد مملکتی در خارج و داخل و سرسپردگی به رژیم منفور پهلوی و جعل اخبار دروغین در مورد انقلاب اسلامی ایران، همچنین تبلیغ بر علیه اسلام و مسلمین و به ارتداد کشاندن بعضی از مردم عوام و بی‌خبر» عنوان شد. (روزنامه کیهان، ۱۲ مرداد ماه ۱۳۶۰).

از آنجا که جامعه بین‌المللی همواره آزار و سرکوب پیروان بهائیت، این اقلیت مذهبی غیر‌سیاسی (آرام) را بالاجماع محکوم می‌کند مقامات ایران کمتر اذعان می‌کنند به این که بهائیان  رابه لحاظ اعتقاداتشان مجازات می‌کنند. مقامات قضایی عمدتاً اتهاماتی نظیر «فعالیت های ضدانقلابی»، «پشتیبانی از رژیم سابق»، «جاسوسی برای صهیونیسم» و یا «فعالیت در ارتباط با فحشا، زنا، و فساد اخلاقی» به بهائیان وارد می‌کنند.

در شرایطی که حداقل تضمین‌های دادرسی رعایت نمی شود و متهمان از یک محاکمه منصفانه محرومند، صحت جرایمی که به آنها نسبت داده می شود مسلم و قطعی نیست. سازمان‌های بین المللی حقوق بشر به گزارش‌هایی اشاره می کنند مبنی بر اینکه مقامات جمهوری اسلامی ایران، در برخی موارد اتهامات کاذبی از قبیل قاچاق مواد مخدر یا ارتکاب جرائم عمومی و جنسی را به مخالفان خود (از جمله فعالان سیاسی، مدنی، صنفی و یا اقلیتهای قومی و مذهبی) نسبت داده و آنان را همراه با محکومان عادی دیگر اعدام می کنند. هر سال صدها نفر در دادگاههای ایران به اعدام محکوم میشوند اما شمار افرادی که بر اساس اینگونه اتهامات کاذب به اعدام محکوم شده‌اند معلوم نیست.

مدارک و شواهد

اطلاعیه روابط عمومی دادسرای انقلاب اعلام کرد که اتهامات، بر اساس شواهد و قرائن و اظهارات و اعترافات صریح متهمین وارد شده است اما تصریح نکرد این شواهد و قرائن چیست. (روزنامه کیهان، ۱۲ مرداد ماه ۱۳۶۰).

دفاعیات

از دفاعیات آقای دکتر دخیلی اطلاع دقیقی در دست نیست.

نمایندگان جامعه بهائی تاکید می‌کنند اعضای آن تنها به خاطر اعتقاداتشان مورد آزار و اذیت قرار می‌گیرند. این نمایندگان، اتهاماتی از قبیل فعالیت سیاسی ضد انقلابی یا جاسوسی که همواره در دادگاه‌های ایران به بهائیان وارد می‌شود را تکذیب کرده و یادآوری می‌کنند که اصول اساسی دینشان، وفاداری به حکومت و فرمانبرداری از آن را تکلیف شمرده و آ‌‌نها را از هرگونه دخالت در امور سیاسی منع می‌‌نماید.

حکم

دادگاه انقلاب تبریز دکتر مسرور دخیلی را «محارب با خدا و رسول خدا»، «مفسد فی‌الارض»، و «باغی با امام امت» شناخت [و به اعدام محکوم کرد]. دکتر دخیلی در روز ۸ مرداد ماه ۱۳۶۰ تیرباران شد. (روزنامه کیهان، ۱۲ مرداد ماه ۱۳۶۰).

او ۵۸ سال سن داشت. خانواده‌اش او را همان روز در گورستان وادی رحمت دفن کردند. (وب‌‌سایت خانه‌ اسناد بهایی ستیزی در ایران؛ بیوگرافی). دادگاه همچنین رای به مصادره کلیه اموال، دارایی‌ها، و حساب‌های بانکی وی به نفع دولت جمهوری اسلامی صادر کرد.

—---------------------

۱) «مرگ تدریجی بهائیان ایران» نوشته‌ی ریچارد ن. اوستلینگ، مجله تایم به تاریخ ٢۰ فوریه ۱٩٨۴؛ و «تضییقات بهائیان ایران ۱۹٨۴־۱٨۴۴» نوشته‌ی داگلاس مارتین، پژوهش بهائی جلد ١٣/١۲ چاپ سال ۱۹٨۴، ص ۳. تعداد جمعیت فعلی بهائیان در ایران مشخص نیست.
۲) در قوانین کیفری ایران برای بهائیان هیچ حقی پیش‌بینی نشده است و آنان همواره در معرض سوءاستفاده و اعمال خشونت قرار دارند. چنانچه قربانی آزار و حمله شوند و مورد سرکوب قرار‌گیرند یا به قتل برسند، دادگاهی برای آنها حق تظلم و دادخواهی قائل نیست. مقامات قضایی ایران با استناد به فتوا‌ی بعضی مراجع تقلید که به موازات مجلس از منابع قانون گذاری محسوب می‌شوند، بهائیان را در زمره‌ مرتدین که تحت حمایت قانون نیستند قرار می‌دهند. یکی از این مراجع، آیت‌الله روح‌‌‌‌الله خمینی است که برای جرم ارتداد حکم اعدام تعیین کرده است و اعلام کرده که یک مسلمان نباید به جرم کشتن مرتد اعدام شود.

تصحیح و یا تکمیل کنید