بنیاد عبدالرحمن برومند

برای حقوق بشر در ایران

https://www.iranrights.org
امید، یادبودی در دفاع از حقوق بشر در ایران
یک سرگذشت

نوید (فرشید) افکاری سنگری

درباره

سن: ۲۷
ملیت: ايران
مذهب: اسلام (شيعه)
وضعیت تأهل: مجرد

مورد

تاریخ کشته‌شدن: ۲۲ شهریور ۱۳۹۹
محل: زندان مرکزی (عادل آباد)، شيراز، استان فارس، ايران
نحوه کشته‌شدن: حلق آویز
اتهامات: قتل
سن در زمان ارتکاب جرم انتسابی: ۲۵

ملاحظات

آقای نوید افکاری، قهرمان کشتی فرنگی: «اگر تا الان سکوت کردیم به امید اجرای عدالت بوده و بس. ولی از این لحظه به بعد من و خانواده‌ام نیاز به کمک داریم. روی صحبت من فقط با ایران نیست. مخاطب من هر آدمی است که دم از انسانیت می‌زند و ذره‌ای از شرافت در وجودش است، سکوت شما یعنی حمایت از ظلم و ظالم.»

خبر و اطلاعات در خصوص اعدام آقای نوید (فرشید) افکاری سنگری، فرزند حسین و بهیه نامجو، از طریق مصاحبه با یک منبع مطلع (۱۱، ۲۷ و ۲۸ فروردین و ۲۶ و ۲۷ خرداد ۱۴۰۰) به دست آمده است. همچنین خبر این اعدام در خبرگزاری میزان، وابسته به قوه قضاییه جمهوری اسلامی ایران (۲۲ شهریور ۱۳۹۹)، وبسایت دفتر کمیساریای عالی سازمان ملل متحد (۲۴ شهریور ۱۳۹۹)، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران - هرانا (۲۴ شهریور ۱۳۹۹)، وبسایت بی‌بی‌سی فارسی (۲۶ شهریور ۱۳۹۹)، وبسایت رادیو زمانه (۲۶ شهریور ۱۳۹۹) و صفحه توییتر مسیح علینژاد (۲۴ شهریور ۱۳۹۹) به چاپ رسید. اطلاعات تکمیلی مربوط به این اعدام از خبرگزاری میزان (۲۶ شهریور ۱۳۹۹)، خبرگزاری فارس (۱۴ مرداد ۱۳۹۷ و ۱۹ شهریور ۱۴۰۰)، وبسایت ایران اینترنشنال (۳۰ شهریور، ۵ و ۲۴ مهر ۱۳۹۹)، وبسایت بی‌بی‌سی فارسی (۲۷ شهریور ۱۳۹۹)، صفحه توییتر آقای سعید افکاری، برادر آقای افکاری (۱۳ آذر ۱۳۹۹)، صفحه اینستاگرام خانم الهام افکاری، خواهر آقای افکاری (۱۴ خرداد ۱۴۰۰)، کانال یوتیوب  صدای آمریکا (۱۹ شهریور ۱۴۰۰)، صفحه توییتر آقای سعید دهقان، وکیل خانواده آقای افکاری (۲۱ شهریور ۱۴۰۰)، اکانت توییتری سازمان حقوق بشر ایران (۳۰ شهریور ۱۴۰۰) و اسناد و مدارک رسمی شامل برگه‌های قرار نهایی دادگاه، گزارشات نیروی انتظامی، گزارشات پزشکی قانونی، رای‌های صادر شده توسط دادگاه‌ها، بخشی از مکالمات صورت گرفته در دادگاه کیفری یک، لایحه اعاده دادرسی، صداهای منتشر شده از آقای نوید افکاری و آقای وحید افکاری،‌ برادر و هم‌پرونده‌ای آقای افکاری و سایر مستندات شامل تصویر حکم‌های قهرمانی آقای افکاری به دست آمده است.

آقای نوید افکاری متولد ۳۱ تیر ۱۳۷۲ در سپیدان شیراز، دارای مدرک دیپلم، مجرد، گچکار ساختمان و جوشکار بود و با دو نفر از برادران‌اش کار می‌کرد. او چهار برادر و یک خواهر بزرگ‌تر از خودش داشت. آقای افکاری از حدود ۹ سالگی به ورزش کشتی فرنگی روی آورد. او برای تامین مخارج زندگی، تحصیل را ادامه نداد و همزمان با کار، به صورت حرفه‌ای به ورزش کشتی پرداخت و هرچند به دلیل مشکلات مالی برای مدتی ناچار شده بود ورزش را کنار بگذارد، تا تابستان ۱۳۹۷ حداقل یازده بار در سطح استانی و کشوری به مقام اول تا سوم این رشته در مسابقات قهرمانی دست پیدا کرد، از جمله مقام اول قهرمانی نوجوانان کشور در سال ۱۳۸۶، مقام دوم قهرمانی نوجوانان کشور در سال ۱۳۸۹ و مقام اول قهرمانی کشتی فرنگی بزرگسالان در سال ۱۳۹۵. او در زمینه‌های آرایشگری، خیاطی، نقاشی و خطاطی هم استعداد داشت و شعر هم می‌گفت. (مکالمات دادگاه کیفری یک؛ مصاحبه با بنیاد برومند، ۱۱ و ۲۸ فروردین ۱۴۰۰؛ تصویر حکم‌های قهرمانی؛ اینستاگرام خانم الهام افکاری؛ یوتیوب صدای آمریکا) 

آقای افکاری فردی مذهبی به حساب نمی‌آمد و به گفته منبع مطلع، انسان بودن برایش اهمیت داشت. به عقیده این فرد آقای افکاری «فردی پرتلاش، متواضع، خوشرو، تودار، رازدار، خیرخواه، شوخ‌طبع، مبادی آداب و مورد احترام دیگران بود. او در حد توان به افراد نیازمند کمک مالی می‌کرد.» آقای افکاری رابطه نزدیکی با اعضای خانواده، دوستان و آشنایانش داشت و برای آن‌ها وقت می‌گذاشت. آن‌ها هم به او احساس نزدیکی می‌کردند و مشکلات و مسائل خصوصی‌شان را با او در میان می‌گذاشتند. (مصاحبه با بنیاد برومند، ۱۱ فروردین ۱۴۰۰) به گفته مادر آقای افکاری در مستند نوید افکاری، «او در هر جمعی می‌رفت، همه لذت می‌بردند.» مادرش گفته است که او روحیه خود را در زندان هم حفظ کرده بود. (یوتیوب صدای آمریکا، ۱۹ شهریور ۱۴۰۰)

آقای افکاری نسبت به مسایل سیاسی و اجتماعی حساس بود. او در زمان انتخابات سال ۱۳۹۲، زمانی که در حال خدمت سربازی بود، از رای دادن امتناع کرد و در برابر تهدید به «اضافه خدمت» گفت: «{لازم بشه} شناسنامه‌ام را پاره می‌کنم، اما رای نمی‌دهم و به یک ملت خیانت نمی‌کنم.» (اینستاگرام خانم الهام افکاری، خواهر آقای افکاری، ۱۴ خرداد ۱۴۰۰)

آقای افکاری در جریان اعتراضات تابستان سال ۱۳۹۷ نسبت به گرانی و بیکاری، به جمع معترضان پیوست. به گفته مادرش او «برای روبرویی با ظلم» به خیابان رفت. (یوتیوب صدای آمریکا، ۱۹ شهریور ۱۴۰۰)

آقای افکاری در شهریور ۱۳۹۷ دستگیر شد و تحت شکنجه قرار گرفت. او با اتهام‌های متعددی روبرو شد که بخشی از آن‌ها که مربوط به شرکت او در اعتراضات بود در دادگاه کیفری ۲ شهر شیراز و دادگاه انقلاب شیراز رسیدگی شد. دادگاه کیفری دوآقای افکاری را به سه سال حبس و ۷۴ ضربه شلاق محکوم کرد و بر اساس شواهد موجود احتمالا حکم شلاق او به اجرا درآمد. حکم دادگاه انقلاب در مرحله رسیدگی بود. (۱) (هرانا، ۲۴ شهریور ۱۳۹۹؛ مصاحبه با بنیاد برومند، ۱۱ و ۲۷ فروردین ۱۴۰۰)

پرونده آقای افکاری به قتل یک نفر در شهر شیراز در ۱۱ مرداد ۱۳۹۷ مرتبط است.

پیش‌زمینه اعتراضات

اواسط مرداد ماه سال ۱۳۹۷ در پی افزایش قیمت طلا و نیز رشد شتابان قیمت سکه و کاهش شدید ارزش ریال در برابر دلار بسیاری از کلان شهرهای ایران دستخوش اعتراضات شهری شدند. این اعتراضات از منطقه شاهپور جدید اصفهان شروع و به سرعت دامنه آن به شهرهایی مانند تهران، کرج، شیراز و مشهد رسید. اعتراضات مرداد ۱۳۹۷ از جمله موج‌های اعتراضات گسترده بعد از زنجیره اعتراضات دی‌ماه ۱۳۹۶ بود که بیش از ۱۰۰ شهر ایران را در برگرفت. این اعتراضات از شهر مشهد و در واکنش به موج گرانی آغاز شد اما به سرعت و با فراگیر شدن آن در شهرهای مختلف به اعتراض سیاسی نسبت به کل حاکمیت تبدیل شد. (۲) 

اندک زمانی بعد از اعتراضات مرداد ۱۳۹۷ ده‌ها نفر در شهرهای مختلف دستگیر و به زندان محکوم شدند. (۳) این گزارش‌ها بیشتر بر بازداشت‌شدگان تهران تمرکز دارند، درحالیکه تعداد زیادی از معترضان در دیگر شهرها و از جمله در شیراز بازداشت،‌ محاکمه و زندانی شدند. آقای افکاری یکی از آن‌ها بود.

دستگیری و بازداشت

به گزارش خبرگزاری میزان، ساعت ۶ صبح روز ۲۶ شهریور ۱۳۹۷ آقای افکاری در خانه‌اش دستگیر شد. (خبرگزاری میزان، ۲۲ شهریور ۱۳۹۹) در این روز ۶ مامور اداره آگاهی شهید فعال با  لباس شخصی، آقای افکاری را همراه با برادرش، آقای وحید افکاری، از خواب بیدار و بدون ارایه حکم بازداشتشان کردند. (مکاتبات آقای افکاری از زندان، ۸ اردیبهشت ۱۳۹۸؛ فایل صوتی برادران آقای افکاری؛ مصاحبه‌ با بنیاد برومند، ۱۱ و ۲۷ فروردین ۱۴۰۰؛ طرح شکایت آقای افکاری از ماموران اداره آگاهی و اطلاعات، ۱۱ اردیبهشت ۱۳۹۸)

آقای افکاری حدود ۵۰ روز تا نیمه‌ی آبان ۱۳۹۷ در بازداشتگاه اداره‌ی ‌آگاهی شهید فعال شیراز بود و سپس به زندان عادل آباد شیراز منتقل شد. او سپس در ۵ آذر ۱۳۹۷ از زندان به ساختمان پلاک ۱۰۰ اداره‌ی اطلاعات شیراز منتقل شد و تا ۱۸ بهمن ۱۳۹۷ در این بازداشتگاه تحت بازجویی قرار گرفت. (فایل صوتی آقای نوید افکاری)

خانواده‌ی آقای افکاری تا ۷ مهر ۱۳۹۷ از محل نگهداری و اتهام او با خبر نبودند و تلاش‌هایشان برای به دست آوردن اطلاعاتی از او به نتیجه نرسید. خانواده‌ی آقای افکاری برای اولین بار در ۱۵ آبان ۱۳۹۷ به صورت حضوری و در حالی که دو نفر مامور در اتاق حضور داشتند، آقای افکاری را در اداره‌ی آگاهی شیراز ملاقات و تنها با یکدیگر احوال‌پرسی کردند. (مکاتبات آقای افکاری از زندان، ۸ اردیبهشت ۱۳۹۸؛ فایل صوتی برادران آقای افکاری؛ مصاحبه‌ با بنیاد برومند، ۱۱ و ۲۷ فروردین ۱۴۰۰)

آقای افکاری در یک فایل صوتی که از زندان به رسانه‌ها فرستاد، همچنین گفت که او را از سقف اتاق شکنجه آویزان می‌کردند و از انتقال برادرش، ‌آقای وحید افکاری، به انفرادی و سپس خودکشی او، دستگیری اعضای خانواده‌اش شامل پدر و شوهرخواهرش، نشان دادن حکم دستگیری برادر دیگرش و تهدید به دستگیری و شکنجه‌‌ی خواهر و مادرش به اوخبر می‌دادند. به گفته او  ماموران آگاهی به او می‌گفتند: «در آگاهی خدا وجود ندارد.» (فرم شکایت آقای افکاری از بازپرس شعبه ۸ دادسرای ویژه امور جنایی، ۸ اردیبهشت ۱۳۹۸)

آقای افکاری در مورد شکنجه‌های خود در بازداشتگاه اداره اطلاعات گفته است: «روی صورتم پلاستیک می‌کشیدند و مرا تا مرز خفگی و مرگ پیش می‌بردند. دست‌ها و شکم و پاهایم را به وسیله باتوم و اجسام سخت به شدت مورد ضرب و شتم قرار می‌دادند و مکررا با الفاظ توهین‌ آمیز و رکیک به بنده اهانت می‌کردند. مرا محکم می‌بستند و در بینی‌ام الکل می‌ریختند.» (فایل صوتی آقای نوید افکاری) منبع مطلع به بنیاد عبدالرحمن برومند گفته است که آقای افکاری به دلیل شدت فشارهای جسمی و روحی ناشی از شکنجه دچار حملات قلبی شد. ماموران اداره‌ی اطلاعات بعد از آن او را به بند عمومی منتقل کردند. (شکایت آقای افکاری، سربرگ قوه قضاییه، ۲۲ شهریور ۱۳۹۸؛ مصاحبه‌ با بنیاد برومند، ۲۶ خرداد ۱۴۰۰) 

به گفته‌ی منبع مطلع بنیاد برومند، ماموران اداره آگاهی و بازپرس پرونده ابتدا به خانواده‌ی آقای افکاری اجازه گرفتن وکیل ندادند. خانواده‌ی آقای افکاری پس از اخذ اجازه در ۸ مهر ۱۳۹۷ وکیلی را که از طرف مرجع دستگیر کننده به آن‌ها معرفی شده بود، برگزیدند و این فرد تا ۴ دی ۱۳۹۷ وکیل پرونده بود. وکیل آقای افکاری، یک بار زمانی که او در اداره‌ی آگاهی در حال بازجویی بود و پس از آن که خانواده‌ی آقای افکاری از شکنجه شدن او خبر داده بودند، در حضور رییس دایره‌ی قتل اداره‌ی آگاهی استان فارس، موفق به دیدار او شد. در این دیدار آقای افکاری شکنجه شدن خود را انکار کرد و وکیل او نیز برگه‌ای را امضا کرد که در آن آقای افکاری از رفتن به پزشکی قانونی امتناع کرده است. به گفته منبع بنیاد برومند، آقای افکاریدر این دیدار اطمینان نداشته که فردی که در مقابل او ایستاده، مطمئنا وکیل اوست. (مصاحبه‌ با بنیاد برومند، ۱۱ فروردین ۱۴۰۰؛ خبرگزاری میزان، ۲۲ شهریور ۱۳۹۹) وکیل پرونده‌ی او در ۴ دی ۱۳۹۷، بدون اطلاع خانواده و به دلیل آن چه «فشارهای امنیتی» خوانده بود، از وکالت استعفا داد. (مصاحبه‌ با بنیاد برومند، ۱۱ فروردین ۱۴۰۰)

آقای افکاری از ۴ دی ۱۳۹۷ تا ۴ اردیبهشت ۱۳۹۸ به وکیل دسترسی نداشت.

آقای افکاری از ۱۸ بهمن ۱۳۹۷ تا ۲۲ شهریور ۱۳۹۹ در زندان عادل‌آباد شیراز در بازداشت بود. خانواده‌ی آقای افکاری از ۲۲ بهمن ۱۳۹۷ موفق شدند در زندان به ملاقات او بروند. زنان خانواده آقای افکاری دو بار و مردان خانواده یک بار موفق شدند او را به صورت حضوری ببینند و سایر ملاقات‌های آن‌ها به صورت هفتگی و کابینی انجام شد. (مصاحبه‌ با بنیاد برومند، ۲۷ فروردین ۱۴۰۰)

دادگاه

شعبه‌ی یک دادگاه کیفری یک استان فارس (چهارم کیفری استان فارس سابق) مربوط به پرونده‌ی مرتبط با قتل یک نفر، ابتدا در ۱۲ مرداد ۱۳۹۸ تشکیل شد، اما به دلیل رعایت نشدن قانون مربوط به در اختیار متهم قرار گرفتن پرونده و داشتن مهلت ۱۰ روزه برای آماده کردن دفاعیات، جلسه‌ی رسمی دادگاه برگزار نشد. این دادگاه مجددا در ۲ مهر ۱۳۹۸ به پرونده‌ی آقای افکاری رسیدگی کرد. (هرانا، ۲۴ شهریور ۱۳۹۹؛ بی‌بی‌سی فارسی، ‌۲۷ شهریور ۱۳۹۹؛ فایل‌های صوتی آقای نوید افکاری و آقای سعید افکاری، برادر آقای افکاری؛ مصاحبه‌ با بنیاد برومند، ۲۷ فروردین ۱۴۰۰)

آقای افکاری در زمان تشکیل دادگاه‌ها وکیل تسخیری داشت. آقای افکاری در جلسه‌ی نخست دادگاه کیفری یک برای اولین بار وکلای خود را دید، اما حتی نام آن‌ها را هم نمی‌دانست. (صدای ضبط شده از جلسه دادگاه کیفری یک،‌۱۲ مرداد ۱۳۹۸) به گفته‌ی منبع مطلع بنیاد برومند، او به دلیل از دست دادن اعتماد خود به وکلا و نداشتن ملاقات با آن‌ها، در جلسه دادگاه تاکید کرد که هر لایحه یا مستنداتی که از طریق وکلایش در اختیار دادگاه قرار می‌گیرد باید با تایید خود او باشد. او در نهایت وکلای خود را عزل کرد و دادگاه برای جلسه‌ی بعد وکلای دیگری را برای او انتخاب کرد. خانواده‌ی آقای افکاری مجددا در مرحله‌ی اعاده‌ی دادرسی وکیل گرفتند. (مصاحبه‌ با بنیاد برومند، ۱۱ و ۲۷ فروردین ۱۴۰۰؛ صدای ضبط شده‌ی جلسه دادگاه کیفری یک،‌۱۲ مرداد ۱۳۹۸؛ متن مذاکرات دادگاه،‌ مهر ۱۳۹۸)

قاضی دادگاه بارها صحبت‌های آقای افکاری در طرح سوال از دادستان و زیر سوال بردن ادعاهای مطرح شده در کیفرخواست را قطع کرد، جلسه دادگاه ضبط نشد و از هیچ کدام از شهود مورد نظر آقای افکاری در دادگاه دعوت نکرد.

صدای ضبط و منتشر شده از جلسات دادگاه کیفری یک نشان می‌دهد که قاضی تمایلی به روشن شدن حقیقت نداشت، بارها صحبت‌های آقای افکاری در طرح سوال از دادستان و زیر سوال بردن ادعاهای مطرح شده در کیفرخواست را قطع کرد، جلسه دادگاه ضبط نشد و جلوی یادداشت برداشتن از مذاکرات دادگاه توسط تماشاچیان را گرفت و امکانی برای پخش فیلم مورد استناد پرونده را فراهم نکرد و از هیچ کدام از شهود مورد نظر آقای افکاری در دادگاه دعوت نکرد. (صدای ضبط شده‌ی جلسه دادگاه کیفری یک،‌۱۲ مرداد ۱۳۹۸؛ متن مذاکرات دادگاه،‌ مهر ۱۳۹۸)

آقای افکاری در ابتدای جلسه‌ی اول دادگاه کیفری یک از قاضی خواست تا کسانی که او را در دوران بازجویی شکنجه کردند در دادگاه حضور پیدا کنند. قاضی به او گفت: «اون، {مسئله‌ای} جداگانه است. دادگاه بی‌طرف است.» از این به بعد تا انتهای دادگاه آقای افکاری بر اجرای ماده‌ی سه آیین دادرسی کیفری مبنی بر رعایت اصل بی‌طرفی از طرف دادگاه و لزوم رسیدگی به ادعای شکنجه شدنش پافشاری کرد. اما قاضی در مورد شکنجه شدن به آقای افکاری گفت: «این مسایل ربطی به این جلسه نداره» و در ادامه جلسه هم گفت: «در راستای اتهامت هر دفاعی بکنی ما می‌نویسیم»

آقای افکاری: «آیا شکنجه در راستای اتهام بوده؟»

قاضی: «نه»

آقای افکاری: «پس در راستای چی بوده؟» 

قاضی: «حالا بذار تو .. مهلت بده»

آقای افکاری: «من ده ماهه لحظه شماری می‌کنم برای همچین دادگاهی»

قاضی: «اومدی حرف الکی بزنی؟»

آقای افکاری: «حرف حساب می‌زنم.»

قاضی همچنین درخواست آقای افکاری برای کارشناسی باک موتور برادرش را که به عنوان شاهدی برای اجرای قتل توسط دادستان استفاده شده بود، بی‌پاسخ گذاشت و وقتی با اصرار آقای افکاری مواجه شد گفت: «حالا بشین»

در ادامه قاضی از خانواده مقتول، خواست تا بگویند از چه کسی شاکی هستند. آن‌ها تاکید کردند برای اولین بار است که متهمان را می‌بینند و از کسی که مقتول را «زده» است شکایت دارند. اما قاضی از آن‌ها خواست نام متهم را به زبان بیاورند. در صدایی که از جلسه اول دادگاه کیفری یک موجود است، یک نفر به پدر مقتول نام متهم به قتل، آقای نوید افکاری را گفت و او آن‌را تکرار کرد.

سپس قاضی از آقای نوید افکاری پرسید: «اتهامات را قبول داری یا نه؟»

آقای افکاری مجددا از اجرای اصل بی‌طرفی صحبت کرد.

قاضی: «من کاری به این چیزها ندارم. .. اتهامت رو قبول داری یا نداری؟»

آقای افکاری: «دارم صحبت می‌کنم.»

قاضی: «صحبت نکن. به من جواب بده.»

آقای افکاری: «شما یک سوالی پرسیدید و من جوابی که بلدم رو دارم می‌دم. .. جواب رو شما به من نمی‌گید، من باید بگم.»

قاضی در نهایت با عصبانیت به آقای افکاری گفت: «شما مثل این که متوجه نیستی کجا هستی. … اینجا دادگاه کیفری یک است در راستای قتل عمدی، ما رسیدگی می‌کنیم. .. شما می‌گی من قبول ندارم. من چهارتا سوال ازت می‌پرسم می‌فرمایی می‌شینی. دیگه چرا حرف الکی می‌زنی؟»در نهایت آقای افکاری با اشاره به مواد قانونی مرتبط با ابلاغ زمان برگزاری جلسه و معرفی وکیل تسخیری به قاضی گفت: «از محضر دادگاه تقاضا داریم حقوق قانونی را به اینجانبان اعطا کنید تا تمام ایرادها و اعتراضات‌ خود را ظرف مدت ده روز به دفتر دادگاه تسلیم نماییم.» بعد از تماس منشی دادگاه با زندان و تایید ابلاغ نشدن زمان برگزاری جلسه و وکیل تعیین شده، قاضی شعبه یک دادگاه کیفری یک ناچار شد تا دادگاه را لغو و به زمان دیگری موکول کند. (صدای ضبط شده‌ی جلسه دادگاه کیفری یک،‌۱۲ مرداد ۱۳۹۸؛ متن مذاکرات دادگاه،‌ مهر ۱۳۹۸)

بر اساس صوت‌ها و یادداشت‌های مرتبط با جلسات اول و دوم دادگاه کیفری یک (صدای ضبط شده‌ی جلسه دادگاه کیفری یک،‌۱۲ مرداد ۱۳۹۸؛ متن مذاکرات دادگاه،‌ مهر ۱۳۹۸) مشخص است که قاضی تلاش می‌کند تا اتفاقاتی که در دادگاه در حال وقوع است به بیرون درز پیدا نکند. در اوایل جلسه‌ی دوم دادگاه کیفری یک، قاضی خطاب به یکی از تماشاچیان دادگاه او را از یادداشت برداشتن منع کرد.آقای افکاری و برادرش در اینباره با قاضی بحث کردند و قاضی پاسخ داد: «کدوم قانون می‌گه تماشاچی می‌تونه بنویسه؟»

آقای افکاری: «کدوم قانون می‌گه نمی‌تونه بنویسه؟»

قاضی: «با من بحث نکن … تماشاچی باید نگاه کنه و گوش .. تمام ..»

آقای افکاری: «طبق کدام قانون؟»

قاضی: «طبق دستور دادگاه»

 … آقای افکاری: «دستور خلاف قانون»

قاضی: «قانون خوب خوندی .. بیکاربودی نشستی همه رو حفظ کردی‌ها!»

آقای افکاری همچنین بر اصل بی‌طرفی تاکید کرد و به قاضی یادآوری کرد که در جلسه گذشته شاکیان پرونده را هدایت کرده است که از او و برادرش شکایت کنند، در حالی که آن‌ها او را نمی‌شناختند. قاضی این موضوع را رد کرد. آقای افکاری از قاضی خواست تا مکالمات دادگاه پخش شود. اما مشخص شد که این مکالمات ضبط نشده است.

وقتی هم آقای افکاری شروع به برشمردن موارد نقص پرونده کرد و از قاضی خواست تا مدارک و شواهدی را که نشان می‌دهد او قاتل است در دادگاه ارایه دهد، قاضی چندین بار وسط حرف او پرید و از او خواست لایحه دفاعیه‌اش را قرایت کند.

مجددا هر جا آقای افکاری خواست به مواد قانونی به خصوص در مورد شکنجه برگردد، قاضی به او اجازه صحبت نداد. قاضی یک بار در برابر اعتراض آقای افکاری برای قطع شدن مکرر صحبت‌هایش گفت: «خوب! از خودت دفاع نمی‌کنی» آقای افکاری هم با اشاره به پاسخ داده نشدن به سوالات و درخواست‌ها از جمله پخش فیلم دوربین مدار بسته، گفت: «از چی دفاع کنم؟»

آقای افکاری همچنین بارها از قاضی خواست که شاهدان مورد نظر او را به دادگاه فرا بخوانند و با شاهدی که علیه او شهادت داده مواجهه حضوری داشته باشد. قاضی یا پاسخ او را نداد یا وعده داد که در آیند این اتفاق خواهد افتاد. اتفاقی که هیچ گاه نیفتاد.

در پایان آقای افکاری خواسته‌هایش را برای انجام کارشناسی و بررسی اظهارات شهود و موضوع شکنجه و همچنین طرح دعوی بی‌طرف نبودن دادگاه به خاطر هدایت کردن شاکیان با استناد به صدای ضبط شده دادگاه اول مطرح کرد و در پاسخ به قاضی که گفت صدایی از دادگاه اول ضبط نشده، گفت: «کوتاهی از طرف شما بوده.» (صدای ضبط شده‌ی جلسه دادگاه کیفری یک،‌۱۲ مرداد ۱۳۹۸؛ متن مذاکرات دادگاه،‌ مهر ۱۳۹۸)

اتهامات

اتهام عنوان شده در دادگاه کیفری یک «قتل عمدی مسلمان» بوده است. (متن حکم دادگاه کیفری یک)

در ساعت ۱۱ و ۳۲ دقیقه شب ۱۱ مرداد ۱۳۹۷ یک کارمند حراست فیزیکی اداره آب و فاضلاب استان فارس، حين مراجعت از ماموریت، در نزدیکی خانه خود، در منطقه شاه‌داعی‌الله در شیراز با دو ضربه چاقو به قتل رسید. بر اساس گزارش پزشکی قانونی بر روی بدن او آثار ضرب و جرح هم مشاهده شده بود. بنا به اطلاعات موجود در کیفرخواست قتل، آقای ترکمان در جریان اعتراضات سال ۱۳۹۷ در شیراز به عنوان نیروی حکومتی برای سرکوب اعتراضات حضور داشت. (برگه‌ی قرار نهایی بازپرسی، ۲۶ اردیبهشت ۱۳۹۸؛ برگه‌ی اظهارات شاکی، شکایت همسر مقتول، ۱۲ مرداد ۱۳۹۷)

درباره‌ی این قتل روایت‌های متناقضی منتشر شده است. بر اساس روایت‌های موجود در کیفرخواست قتل، همکار مقتول قبل از وقوع قتل او را تا نزدیکی منزلش همراهی کرده بود. (برگه قرار نهایی بازپرسی، ۲۶ اردیبهشت ۱۳۹۸؛ برگه اظهارات شاکی، شکایت همسر مقتول، ۱۲ مرداد ۱۳۹۷) خبرگزاری میزان، در مستندی که در ۲۲ شهریور ۱۳۹۹ در وبسایت خود منتشر کرد، درباره‌ی مقتول گفت که او زمانی به قتل رسید که «برای خرید از خانه خارج شده بود.» (خبرگزاری میزان، ۲۲ شهریور ۱۳۹۹)

برخی شاهدان محلی از دو نفر موتورسوار که پیش از قتل، ظاهرا آقای ترکمان و همراهش را زیر نظر داشتند، صحبت کرده‌اند. (برگه‌ی قرار نهایی بازپرسی، ۲۶ اردیبهشت ۱۳۹۸؛ برگه اظهارات شاکی، شکایت همسر مقتول، ۱۲ مرداد ۱۳۹۷) 

در شرایطی که حداقل تضمین‌های دادرسی رعایت نمی شود و متهمان از یک محاکمه‌ی منصفانه محرومند، صحت جرایمی که به آنها نسبت داده می شود مسلم و قطعی نیست. سازمان‌های بین المللی حقوق بشر به گزارش‌هایی اشاره می کنند مبنی بر اینکه مقامات جمهوری اسلامی ایران، در برخی موارد اتهامات کاذبی از قبیل قاچاق مواد مخدر یا ارتکاب جرائم عمومی و جنسی را به مخالفان خود (از جمله فعالان سیاسی، مدنی، صنفی و یا اقلیت‌های قومی و مذهبی) نسبت داده و آنان را همراه با محکومان عادی دیگر اعدام می کنند. هر سال صدها نفر در دادگاه‌های ایران به اعدام محکوم می‌شوند اما شمار افرادی که بر اساس اینگونه اتهامات کاذب به اعدام محکوم شده‌اند معلوم نیست.‌

مدارک و شواهد

در دادگاه کیفری یک «بررسی داده‌های مخابراتی و رهگیری خطوط تلفن همراه آقای افکاری در محل وقوع قتل، اعترافات آقای افکاری و هم‌پرونده‌ای‌اش، شکایت خانواده مقتول و اظهارات شاهدان، از جمله یک نفر به عنوان همراه مقتول، گزارش ماموران پلیس ۱۱۰ کلانتری ۱۳ عباسیه، نظریه‌ی پزشکی قانونی در مورد علت مرگ مقتول، فیلم دوربین مداربسته سوپرمارکت ۱۱۰ در خیابان داریوش، مربوط به حدود یک ساعت قبل از وقوع قتل و حدود ۳ کیلومتری محل وقوع قتل و شناسایی آقای افکاری در این تصاویر توسط دوستان کشتی‌گیرش، تصاویر تهیه شده از موتورسیکلت و تیشرت استفاده شده در حادثه، تصاویر مربوط به باک تعویض شده موتورسیکلت و اظهارات تعمیرکار موتورسیکلت و بازسازی صحنه‌ی قتل» به عنوان مدارک و شواهد علیه آقای افکاری عنوان شده است. (متن حکم دادگاه کیفری یک)

دفاعیات

آقای افکاری در جلسه‌ی اول دادگاه کیفری یک به دلیل رعایت نشدن مواد ۳۸۷، ۳۸۸ و ۳۸۹ قانون آیین دادرسی کیفری (۴) مبنی بر ابلاغ تعیین وکیل، اطلاع از پرونده و داشتن مهلت ۱۰ روزه برای ارایه‌ی ایرادات و اعتراضات و رفع نقایص، از دادگاه خواست تا جلسه‌ی دادگاه را به زمان دیگری موکول کند. او همچنین از قاضی خواست تا دادگاه به صورت علنی برگزار شود و پوشش تلویزیونی داشته باشد، تمام شاهدانی که در پرونده از آن‌ها نام برده می‌شود، در دادگاه حضور پیدا کنند، موتورسیکلت آقای وحید افکاری توسط فرد کارشناس مورد اعتماد قوه قضاییه بازرسی فنی شود و شاهدان و مطلعان مورد نظر متهمان هم به دادگاه احضار شوند. آقای افکاری همچنین از قاضی خواست تا طبق قانون، مکالمات دادگاه به صورت صوتی ضبط شود. او بارها از رییس دادگاه خواست تا افرادی که او را شکنجه کرده‌اند در دادگاه حاضر کند تا از آن‌ها سوال شود «مگر شما ادله نداشتید، پس چرا شکنجه کردید؟» او همچنین با استناد به اصل ۳۸ قانون اساسی و منع شکنجه و با اشاره به پرونده‌ی شکایت خود از بازپرس و بازجوها مبنی بر شکنجه شدن خودش، از رییس دادگاه سوال کرد: «اقرار تحت شکنجه پذیرفته نیست و باید جوابیه‌ی شکواییه من بیاید. چرا جلسه‌ی دادگاه را برگزار کردید؟»‌ آقای افکاری در پاسخ به رییس دادگاه که گفت به موقع و در جای خودش به این شکایت رسیدگی خواهد شد، گفت: «من ده ماه است که منتظر این دادگاه هستم تا حقیقت روشن شود.» آقای افکاری بدون پاسخ دادن مستقیم به سوال قاضی مبنی بر این که «آیا اتهام خود را قبول داری یا نه؟»، به اصل بی‌طرفی دادگاه تاکید کرد و گفت: «من می‌خواهم حقیقت واضح شود.» اما قاضی بارها صحبت او را قطع کرد و به او اجازه حرف زدن نداد. آقای افکاری در این جلسه وکیل تسخیری داشت، اما آن‌ها تا پیش از برگزاری دادگاه دیداری با هم نداشتند. به گفته منبع مطلع بنیاد برومند، وکلای آقای افکاری نه برای دیدار با موکل خود و نه برای مطالعه‌ی پرونده تقاضایی از مقامات قضایی نکرده بودند. (متن صدای ضبط شده‌ی جلسه‌ی دادگاه؛ مصاحبه‌ با بنیاد برومند، ۱۱ و ۲۸ فروردین ۱۴۰۰)

درخواست اعاده‌ی دادرسی آقای افکاری شامل اظهارات شهودی که او را در زمان وقوع قتل در محل دیگری دیده بودند، مستندات شکنجه شدن او و ایرادات شکلی و حقوقی به کیفرخواست و ادله‌های دادگاه بدوی، به ضمیمه پرونده‌ی ۷۰۰ صفحه‌ای آقای افکاری بعد از تنها ۳ روز کاری از سوی دیوان عالی کشور رد شد.

دفاعیات آقای افکاری طبق اظهارات او در جلسه‌ی دوم دادگاه کیفری یک، بعد از دادگاه در برگه‌ی تجدیدنظر خواهی و همچنین در فایل‌های صوتی که از خود منتشر کرد و همچنین لایحه  اعاده‌ی دادرسی ارایه شده توسط وکیل آقای افکاری به قرار زیر است:

●      عدم دسترسی به وکیل

طبق مواد ۴۸ و ۱۹۰ قانون آیین دادرسی کیفری و بند ۳ ماده‌ی واحده قانون حفظ حقوق شهروندی (۵) حق دسترسی به وکیل در مرحله تحقیق مقدماتی الزامی است. این حق در مورد آقای افکاری نه تفهیم شده است و نه در مراحل بازجویی و رسیدگی در دادسرا آقای افکاری به وکیل دسترسی داشته است. (لایحه‌ی درخواست اعاده دادرسی)

به گفته‌ی وکیل آقای افکاری وکیل تسخیری تنها بعد از انجام بخش عمده تحقیقات به پرونده وارد شده است و نشانی از اظهارات و لوایح دقیق وکیل که موجب کشف حقیقت شود در پرونده موجود نیست.(لایحه‌ی درخواست اعاده دادرسی)

●      بی‌توجهی به نظریه پزشکی قانونی

گزارش پزشکی قانونی از معاینه و کالبدشکافی جسد مقتول ۴ مورد جراحات و صدمات را شناسایی کرده است که در کیفرخواست صادر شده علیه آقای افکاری تنها به دو مورد آن اکتفا شده است. درباره امکان‌پذیر بودن یا نبودن وارد شدن این ضربات و جراحات توسط فردی سوار بر موتور تحقیقی به عمل نیامده است. این اطلاعات با اظهارات آقای افکاری که در کیفرخواست و زمان بازسازی صحنه جرم آمده و به وارد کردن یک ضربه به مقتول اشاره کرده، انطباق ندارد. تعداد و گستردگی ضربات از وقوع یک درگیری خبر می‌دهد که با اظهارات پدر مقتول در کیفرخواست از قول تنها شاهد صحنه درگیری مبنی بر پیاده شدن راکب و درگیر شدن با مقتول، انطباق دارد. (لایحه‌ی درخواست اعاده دادرسی)

●      دلایل و مدارک اخذ شده بعد از صدور کیفرخواست

وکیل آقای افکاری در لایحه درخواست اعاده دادرسی  اسناد متعددی از جمله اقاریر رسمی شهودی را که به نفع آقای افکاری و برادران‌اش شهادت داده‌اند ارایه داده است. تعدادی از این شهود شهادت دادند که آقای افکاری و برادران‌اش در زمان وقوع حادثه قتل در محل دیگری بوده‌اند. همچنین برخی دیگر از این اسناد مربوط به فردی بود که اقاریر خود علیه آقای افکاری را تحت فشار عنوان کرده است.(لایحه‌ی درخواست اعاده دادرسی)

●      نواقص پرونده

○      بی‌توجهی به موضوع موتورسیکلت که آغاز تحقیقات پلیس با این وسیله نقلیه آغاز شده است.

اظهارات شاکیان بر اساس اظهار نظر شاهدان صحنه به موتورسیکلت با شماره پلاکی اشاره می‌کند که موتورسیکلت آقای وحید افکاری نیست. این موتور، که اصلی‌ترین مدرک وقوع جرم است، یک روز بعد از اخذ اظهارات صاحب آن و یک هفته بعد از وقوع قتل به صاحبش بازگردانده شده است. در حالی که مشخص شده است یکی از شاگردان صاحب موتورسیکلت معمولا از این موتور استفاده می‌کرده و از یک روز قبل تا ۵ روز بعد از وقوع قتل در محل کار خود حاضر نشده، صرفا با این استدلال که موبایل او در محل وقوع قتل آنتن‌دهی نداشته است، تحقیقات از او انجام نشده است. (لایحه‌ی درخواست اعاده دادرسی)

تعویض باک موتور آقای وحید افکاری، با این ادعا که «باک سالم تعویض شده است»، به عنوان یکی از شواهد انجام قتل توسط آن موتور در نظر گرفته شد. آقای افکاری و برادرش از دادگاه خواستند تا باک موتور توسط کارشناس مورد اعتماد دادگستری بررسی شود. تعمیرکار موتوری که از او در مورد «تعویض باک سالم» موتورسیکلت آقای وحید افکاری اعتراف گرفته شده بود، در شهادت رسمی بعدی خود ادعا کرد که تشخیص سالم بودن یا نبودن باک با چشم غیرمسلح و بدون آزمایش‌های خاص، امکان‌پذیر نیست و او «ممکن است در نظر دادن اشتباه کرده {باشد.}» (شهاتنامه‌ی دفتر اسناد رسمی، ۸ آبان ۱۳۹۸؛  مکالمات ضبط شده دادگاه، مهر ۱۳۹۸)

○      بازبینی نشدن فیلم مرغ‌فروشی که در محل وقوع حادثه بوده و ادعا شده که چهره متهمان قتل در آن مشخص است.

این فیلم به آقای غزنویان که همراه مقتول بوده و چهره متهمان را دیده بود، نشان داده شده است. او در رویارویی حضوری با آقای نوید افکاری و برادرش، آن‌ها را شناسایی نکرده است. (لایحه‌ی درخواست اعاده دادرسی)

این فیلم به وکیل آقای افکاری نشان داده نشد و قاضی دادگاه درخواست مکرر آقای افکاری برای نمایش فیلم را هم به بهانه‌های مختلف از جمله این‌که «این‌ها تشریفات است.» بی‌پاسخ گذاشت. (مکالمات ضبط شده‌ی دادگاه، مهر ۱۳۹۸)

○      استناد به شواهد نادرست

درحالی که طبق قرارنهایی صادر و قرائت شده در دادگاه کیفری یک بر اساس گزارش پزشکی قانونی و اظهارات آقای وحید افکاری، گفته شده است که چاقویی که قتل با آن انجام شده در چاهی انداخته شده است، (مکالمات ضبط شده‌ی دادگاه، مهر ۱۳۹۸) در فیلم بازسازی صحنه قتل، بازپرس پرونده چاقوی دسته سفیدی را به آقای افکاری نشان می‌دهد و از او می‌پرسد: «این چاقویی که به ما دادی همان است؟» و آقای افکاری تایید می‌کند که با چاقویی که در تصویر نشان داده می‌شود آقای ترکمان را به قتل رسانده است. (خبرگزاری میزان، ۲۲ شهریور ۱۳۹۹)

●      بی‌اعتباری اقرارهای اخذ شده از متهمان

آقای نوید افکاری در شعبه ۸ و ۱۰ دادسرا، در مرحله‌ی بازپرسی و در جلسه ۲ مهر ۱۳۹۸ در شعبه‌ی اول کیفری یک نزد قاضی اظهار داشته است که اظهاراتش تحت شکنجه بوده است. گزارش پزشکی قانونی غرب شیراز مورخ ۲۴ اردیبهشت ۱۳۹۸، حدود ۹ ماه بعد از زمان بازداشت آقای افکاری و اعمال شکنجه مورد ادعای او، وجود شکستگی کهنه‌ای در دست او را تایید کرده است. شهادت فردی که شاهد شکنجه شدن آقای افکاری بوده است در کنار شهادت فردی که او را در بدو ورود به بازداشتگاه «سالم» دیده است، موجود است. (لایحه‌ی درخواست اعاده دادرسی؛ گزارش پزشکی قانونی، ۲۲ شهریور ۱۳۹۸)

با وجود آن که طبق قانون اقرار تحت شکنجه نمی‌تواند مستند صدور حکم باشد، طبق تبصره ۲ ماده ۱۱۹ آیین دادرسی کیفری (۶)، در هر حالتی تنها اقراری می‌تواند مبنای صدور حکم قرار گیرد که متهم نزد قاضی صادرکننده حکم انجام داده باشد. آقای افکاری هیچ گاه در دادگاه به انجام عمل قتل اقرار نکرد.

آقای افکاری و برادرش از دادگاه خواستند تا ماده ۱۶۹ قانون مجازات اسلامی (۷) را مبنی بر تجدید تحقیقات در صورت انجام شکنجه، اعمال کند. آقای افکاری از قاضی خواست تا روشن شود چرا در کیفرخواست، محل اخذ اعترافات او که «تحت شکنجه» و در اداره آگاهی بوده، «مرجع قضایی» ذکر شده است. او درخواست کرد تا بازپرس پرونده توضیح دهد آیا «دستور قضایی بوده برای شکنجه؟» (مکالمات ضبط شده دادگاه، مهر ۱۳۹۸) شاهد شکنجه آقای افکاری به دادگاه احضار نشد‌، بلکه او در ۲۱ شهریور ۱۳۹۹ از زندان عادل‌آباد شیراز تحویل اطلاعات نیروی انتظامی (ناجا) و به مکان نامشخصی منتقل شد. (ایرنا، ۲۹ شهریور ۱۳۹۹؛ برگه‌ی تحقیق از شاهد، ۲۲ مهر ۱۳۹۸) در ۳۰ شهریور ۱۴۰۰ سازمان حقوق بشر ایران از قول یک منابع مطلع خبر داد که آقای شاهین ناصری، شاهد شکنجه آقای افکاری، در انفرادی زندان تهران بزرگ «به طرز مشکوکی» مرده است. (اکانت توییتر سازمان حقوق بشر ایران، ۳۰ شهریور ۱۴۰۰)

سازمان عفو بین‌الملل گزارش داده است که دادگاه کیفری یک استان فارس در رد درخواست‌های آقای وحید افکاری، برادر و هم‌پرونده‌ای آقای افکاری، برای کنارگذاشته شدن «اعترافات» حاصل از شکنجه‌ا‌ش از میان مدارک دادگاه و انجام تحقیقات در این باره، در رای خود اظهار داشت که او و برادرش، آقای افکاری، شکایات شکنجه را «تحت تأثیر آموزش‌های زندان و با این تصور که ممکن است با انکار واقعیت، موجبات رهایی خود را فراهم نمایند» مطرح کرد‌‌ه‌اند. (امنستی، ۱۷ خرداد ۱۴۰۰)

آقای افکاری در متن شکایتی که از بازپرس شعبه‌ی ۸ دادسرای ویژه‌ی امور جنایی ثبت کرده، گفته است که او در آخرین جلسه‌ی بازپرسی تمام اعترافات پیشین خود را نفی کرده بود، اما بازپرس از ثبت اظهارات او خودداری کرد. (فایل صوتی آقای نوید افکاری)

●      رد کردن مستندات مورد استفاده در دادنامه صادر شده از شعبه ۳۹ دیوان عالی

۱) آنتن‌دهی خطوط متهمان در محل وقوع قتل

بر اساس گزارش موجود در کیفرخواست، خط تلفن آقای وحید افکاری حتی در نزدیکی محل قتل هم آنتن‌دهی نداشت. خط تلفن آقای نوید افکاری تنها در خیابانی در حدود ۳ کیلومتری محل وقوع قتل آنتن‌دهی داشت که این خیابان، محل زندگی برادر اوست، جایی که افرادی شهادت داده‌اند که او را در زمان وقوع قتل در آن جا دیده‌ بودند. (لایحه‌ی درخواست اعاده دادرسی)

۲) اظهارات مطلع

کیفرخواست و حکم دادگاه بارها به اظهارات فردی به عنوان مطلع از جریان قتل، ارجاع دادند. او بعدا به صورت رسمی و همچنین در شعبه یک دادگاه انقلاب و در مقابل قاضی اظهاراتش در بازپرسی را تحت فشار عنوان کرد. آقای ارجمند در تمام مدت اخذ اقرارها در انفرادی، بدون امکان تماس و ملاقات با بیرون از زندان و بنابراین تحت فشار بوده است. او در دادگاه حضور نداشت و درخواست آقای افکاری برای حضور او بی‌نتیجه ماند. (لایحه‌ی درخواست اعاده دادرسی؛ شهادتنامه دفتر اسناد رسمی، ۲۱ تیر ۱۳۹۹)

۳) اظهارات صاحبت سوپرمارکتی به عنوان مطلعی که چهره راکبان موتورسیکلت را دیده بود و به آن‌ها شک کرده بود.

این شاهد در مواجهه با آقای نوید افکاری او را شناسایی نکرد و تنها بینی به پایین صورت او را با چهره فردی که به او مشکوک شده بود، شبیه دانسته بود. (لایحه‌ی درخواست اعاده دادرسی)

۴) فیلم دوربین مداربسته «صحنه حادثه» و شناسایی آقای افکاری در این فیلم توسط دوستان کشتی‌گیرش

این دوربین حدود ۳ کیلومتر با صحنه حادثه فاصله دارد و شناسایی آقای افکاری در آن محل به معنای حضور او در صحنه وقوع قتل نیست. (لایحه‌ی درخواست اعاده دادرسی)

●      اظهارات آقای افکاری در دادگاه

-       آقای افکاری به قاضی دادگاه اعتراض کرد که در جلسه‌ی پیشین شکات را هدایت کرده بود تا از او شکایت کنند. قاضی این موضوع را نپذیرفت. آقای افکاری از قاضی خواست تا صدای ضبط شده‌ی جلسه دادگاه را پخش کند. قاضی گفت صدایی ضبط نشده است. آقای افکاری با اشاره به ماده ۴۰۰ قانون آیین دادرسی کیفری (۸) که دادگاه کیفری یک را ملزم به ضبط صدا می‌کند، او را به تخلف از قانون و نقض بی‌طرفی متهم کرد. (صدای ضبط شده‌ی جلسه دوم دادگاه کیفری یک) طبق مکالمات قاضی دادگاه و خانواده‌ی مقتول در جلسه اول دادگاه کیفری یک که به صورت غیررسمی ضبط شده و در اختیار بنیاد عبدالرحمن برومند قرار گرفته است،‌ پدر و مادر مقتول ابتدا از فردی که فرزندشان را «زده» شکایت می‌کنند. اما با اصرار و هدایت قاضی آن‌ها از آقای نوید افکاری و برادرش که برای اولین بار در دادگاه‌ها آن‌ها دیده و نمی‌شناسند، شکایت می‌کنند. (صدای ضبط شده‌ی جلسه اول دادگاه کیفری یک)

-       آقای افکاری در طول دفاعیات خود در دادگاه بارها از قاضی و دادستان، به عنوان مدعی‌العموم، خواست تا دلایل و شواهد خود را برای موارد اتهامی بیان کنند. قاضی یک بار در پاسخ آقای افکاری گفت: «دلایل در کیفرخواست آمده است.» آقای افکاری گفت: «آن‌ها ادعاست.» قاضی پاسخ داد: «شما بگو این ادعا صحیح نیست. اگر برای ما احراز نشد، آن‌را از پرونده خارج می‌کنیم.» آقای افکاری در پاسخ گفت: «من آمده‌ام اینجا که احراز شود.» با این حال قاضی دایما پرسش‌های آقای افکاری از دادستان درباره دلایل اتهام‌ها را قطع کرد و گفت: «شما از خودت دفاع نمی‌کنی.» و آقای افکاری تاکید کرد: «من آمده‌ام حقیقت روشن شود.» (مکالمات ضبط شده دادگاه، مهر ۱۳۹۸)

-       آقای افکاری در جلسه‌ی دادگاه به قاضی گفت: «هیچ کدام از تقاضاهای ما را رسیدگی نمی‌کنید. {حتی} یک سوال من را جواب نمی‌دهید. نماینده‌ی دادستان یا سرش در گوشی {موبایل} است یا به ما می‌خندد.» «قانون فقط یک میز {جایگاه دفاع در دادگاه} با یک کتاب {قانون} به من داده است. شما نه این {میز} را می‌خواهید در اختیار من بگذارید و نه کتاب را.» (مکالمات ضبط شده‌ی دادگاه، مهر ۱۳۹۸)

-       بر اساس صدای منتشر شده از جلسه‌ی دادگاه و اظهارات منبع مطلع بنیاد برومند، قاضی دادگاه کیفری یک به آقای افکاری وعده داد که به خواسته‌های او در جلسه‌ی آینده رسیدگی خواهد کرد. در حالی که آقای افکاری و هم‌پرونده‌ای‌اش به پرونده دسترسی پیدا کرده و در حال تنظیم لایحه‌ی دفاعیه بودند، حکم دادگاه صادر شد. (مکالمات ضبط شده‌ی دادگاه، مهر ۱۳۹۸؛ مصاحبه‌ با بنیاد، ۱۱ فروردین ۱۴۰۰)

-       آقای افکاری در پیامی صوتی که بعد از صدور احکامش در شبکه‌های مجازی بازنشر شد، خطاب به مردم گفت: «خواسته‌ی من فقط  یک چیز است: اینکه یک دادگاه علنی و عادلانه با حضور رسانه‌ها برایمان بگیرند. فقط همین. اگر تا الان سکوت کردیم به امید اجرای عدالت بوده و بس. ولی از این لحظه به بعد من و خانواده‌ام نیاز به کمک داریم. روی صحبت من فقط با ایران نیست. مخاطب من هر آدمی است که دم از انسانیت می‌زند و ذره‌ای از شرافت در وجودش است، سکوت شما یعنی حمایت از ظلم و ظالم. همه‌ی مدارکی که جمع کردیم و مطالبی که دارم می‌گویم برای این است که اگر من اعدام شدم، همه بدانند که در قرن ۲۱ با این همه هزینه و ساز و کارهای حقوق بشری و سازمان ملل و شورای امنیت و غیره، یک انسان بی‌گناه درحالیکه با تمام توانش تلاش کرد و جنگید تا صدایش را بشنوند، اعدام شد. بدانید و آگاه باشید که اگر من بی‌گناه اعدام شدم، عقل و منطق حکم می‌کند که این اولین قربانی این بی‌عدالتی این بیدادگاه به اصطلاح عدالت‌محور نبوده. ما به هر زبانی که بلد بودیم و از هر راهی که به نظرمان رسید، تلاش کردیم که حالیشان کنیم که دارید یک بی‌گناه را می‌کشید.  ولی غافل از اینکه من و خانواده‌ام از روز دستگیریمان وارد نمایشی شدیم که چند تا قاضی و دادگاه ساخته بودند» «یک دلیل و مدرک روی این پرونده لعنتی نیست که نشان دهد ما گناهکاریم، اما نخواستند صدایمان را بشنوند. فهمیدم دنبال یک گردن برای طنابشان می‌گردند. حتی کاری کردید که وکیلمان هم استعفا داد. انگار کسی دنبال عدالت نبوده و نیست. » (فایل‌های صوتی آقای نوید افکاری)

آقای افکاری و برادران‌اش از ماموران اداره آگاهی، ماموران اداره اطلاعات و بازپرسان پرونده به دلیل شکنجه، تهدید، آزار جسمی و روحی و بی‌توجهی به بروز شکنجه در مراجع قضایی، نزد مقامات مختلف شکایت کردند، اما این شکایات به جایی نرسید. شکایت آقای افکاری از ماموران اداره آگاهی و اطلاعات به دلیل اعمال شکنجه جسمی و روحی و توهین و تهدید خود در ۲۳ دی ۱۳۹۸ در شعبه ۱۰ بازپرسی دادسرای ویژه امور جنایی و جرایم امنیتی شیراز، رسیدگی شد. این شعبه، همان شعبه‌ای است که رسیدگی به پرونده آقای افکاری زیر نظر آن انجام شده بود و آقای افکاری از ماموران آن شکایت داشت. شعبه‌ی ۱۰ بازپرسی قرار منع تعقیب متهمان پرونده را به دلیل «ارایه نشدن دلایل و مستندات قانونی» صادر کرد. (برگه‌ی ثبت شکایت، ۲۵ خرداد ۱۳۹۸؛ رای صادر شده‌ی دادگاه، ۲۳ دی ۱۳۹۸)

اعتراض آقای افکاری به این حکم در ۱۳ اسفند ۱۳۹۸ در شعبه‌ی ۱۱۰ دادگاه کیفری دو شیراز رسیدگی و اعتراض وارد دانسته نشد. (رای صادر شده‌ی دادگاه، ۱۳ اسفند ۱۳۹۸) شکایت دیگر آقای افکاری از شکنجه و بدرفتاری در دوران بازداشت و بازجویی در شعبه‌ی ۳۱ دادیاری دادسرای ناحیه ۱ شیراز بررسی شد و با استناد به قرار منع تعقیب صادر شده از سوی شعبه‌ی ۱۰ بازپرسی، قرار موقوفی تعقیب صادر شد. (رای صادر شده‌ی دادگاه، ۲۳ فروردین ۱۳۹۹) شکایت آقای افکاری از ضابطان قضایی اداره آگاهی به دادسرای نظامی مورد بررسی قرار نگرفت. دادسرای انتظامی قضات هم بررسی شکایت آقای افکاری از رفتار  بازپرسان پرونده را با این بهانه که «ما به تخلفات رسیدگی می‌کنیم، نه جرایم.» نپذیرفت. (تحقیقات بنیاد برومند) شکایت دیگر آقای افکاری به دادسرای کارکنان دولت در شعبه ۱۰۵۸ دادگاه کیفری ۲ مجتمع قضایی کارکنان دولت رسیدگی و مجددا قرار منع تعقیب صادر شد. (رای صادر شده‌ی دادگاه، ۲۷ اردیبهشت ۱۳۹۹)

حکم

شعبه‌ی یک دادگاه کیفری یک استان فارس آقای نوید (فرشید) افکاری سنگری را به قصاص محکوم کرد. حکم قصاص آقای افکاری در شعبه‌ی ۳۹ دیوان عالی کشور تایید شد.

آقای نوید (فرشید) افکاری سنگری در حدود ساعت ۳ بامداد ۲۲ شهریور ۱۳۹۹ در زندان عادل آباد شیراز اعدام شد.

آقای افکاری بر خلاف آیین نامه اجرای احکام با خانواده‌اش ملاقات آخر نداشت. مقامات زندان عادل‌آباد شیراز برگه‌ای را به عنوان «صورتجلسه» منتشر کردند که در آن نوشته شده بود آقای افکاری خودش تماس تلفنی را به ملاقات ترجیح داده است. در این برگه که سربرگ و مهر رسمی ندارد و قاضی اجرای احکام، مسئول ابلاغ و اجرای مقدمات مرتبط با اجرای حکم اعدام، آن را امضا نکرده است، هیچ اشاره‌ای به انتخاب بین «آخرین ملاقات» و تماس تلفنی نشده است. این نامه که در ساعت ۱۰ و ۱۵ دقیقه روز ۲۱ شهریور ۱۳۹۹ توسط تعدادی از مقامات انتظامی و امنیتی زندان و چند نفر بدون ذکر سمت و مسئولیت، امضا شده است، گواهی داده است که تماس آخر آقای افکاری انجام شده است. در صورتی که بر اساس شواهد موجود آقای افکاری در ساعت ۱۱ و ۲۳ دقیقه با برادرش صحبت کرده است. در عین حال خط و امضای آقای افکاری در پایین این برگه نیز با خط و امضای او در سایر برگه‌های رسمی قوه قضاییه‌ همخوانی ندارد. (بی‌بی‌سی فارسی، ۲۶ شهریور ۱۳۹۹؛ لایحه‌ی اعاده دادرسی) 

دفتر کمیساریای عالی سازمان ملل در بیانیه‌ای صدور و اجرای اعدام آقای افکاری را به دلیل رعایت نشدن تشریفات قانونی لازم، «اعدام فراقضایی و خودسرانه» دانست. (وبسایت دفتر کمیساریای عالی سازمان ملل متحد،‌۲۴ شهریور ۱۳۹۹)

درخواست اعاده‌ی دادرسی پرونده‌ی حدودا ۷۰۰ صفحه‌ای آقای افکاری در ظهر روز یکشنبه ۱۹ مرداد ۱۳۹۹ به شعبه‌ی ۳۸ دیوان عالی کشور ارایه شده بود. این شعبه در صبح روز شنبه ۲۵ مرداد ۱۳۹۹، یعنی بعد از ۳ روز کاری درخواست اعاده‌ی دادرسی را رد کرد. (مصاحبه‌ با بنیاد،‌ ۲۷ فروردین ۱۴۰۰؛ وبسایت بی‌بی‌سی فارسی، ۲۷ شهریور ۱۳۹۹)

رییس کل دادگستری استان فارس به خانواده‌ی آقای افکاری گفته بود که تنها در صورتی می‌تواند بر أساس قانون، اعاده دادرسی او را تقاضا کند که آقای افکاری در یک مصاحبه‌ی تلویزیونی طلب بخشش کند و از حامیان خود، شامل رسانه‌ها و گروه‌های سیاسی و حقوق بشری، اعلام برائت کند. فرمانده‌ی نیروی انتظامی استان فارس هم در دیدار با آقای افکاری در سلول انفرادی زندان عادل‌آباد شیراز همین پیشنهاد را به او داده بود. (مصاحبه‌ با بنیاد،‌ ۲۶ و ۲۷ خرداد ۱۴۰۰)

طبق مکالمه‌ی تلفنی ضبط شده از آقای افکاری با برادرش که حدود ساعت ۱۱ و نیم شب ۲۱ شهریور ۱۳۹۹ انجام شده است، او نه تنها از اجرای حکم اعدام بی‌خبر بود، بلکه به برادرش گفت: «قرار است فردا صبح سه‌تایمان (آقای افکاری و دو برادر دیگرش) را به تهران انتقال بدهند.» او همچنین در این تماس تلفنی به برادرش گفت: «از بابت من از لحاظ روحی هیچ نگرانی نداشته باش.» خانواده‌ی آقای افکاری در تلاش بودند تا با خانواده‌ی مقتول دیدار کنند و از آن‌ها رضایت بگیرند. (مکالمه‌ی ضبط شده؛ مصاحبه‌ با بنیاد، ۱۱ فروردین ۱۴۰۰؛ وبسایت بی‌بی‌سی فارسی، ۲۶ شهریور ۱۳۹۹)

فرمانده‌ی انتظامی استان فارس و ماموران امنیتی، خانواده‌ی آقای افکاری را تهدید کردند که تنها در صورتی جنازه آقای افکاری را به آن‌ها تحویل می‌دهند که محل دفن او در روستا باشد، درباره‌ی برگزاری مراسم بر سر مزار او اطلاع‌رسانی نشود، هیچ تجمعی برگزار نشود و شعار اعتراضی داده نشود. جنازه‌ی آقای افکاری در تاریکی شب و در بالای قبر به خانواده تحویل داده شد و آن‌ها شبانه و در حضور تعداد زیادی از ماموران امنیتی، در جمع کوچک خانواده‌، آقای افکاری را در روستای سنگر به خاک سپردند. به گفته‌ی منبع مطلع، خانواده‌ی او با وجود تاریکی هوا و حضور ماموران امنیتی، توانستند متوجه‌ شکستگی بینی‌ و خونی بودن پشت سر او شوند. به گفته‌ی این فرد خانواده‌ی او امکان اعزام پیکر آقای افکاری به پزشکی قانونی را پیدا نکردند و آن‌ها با وجود مشاهده‌ی رد طناب بر گردن آقای افکاری، اطمینان ندارند که علت مرگ او چه بوده است. سنگ مزار آقای افکاری تا زمان تهیه‌ی این پرونده در مهر ۱۴۰۰ حداقل دو بار تخریب شده است. (مصاحبه‌ با بنیاد برومند، ۱۱ فروردین و ۲۶ خرداد ۱۴۰۰؛ ایران وایر، ۸ اسفند ۱۳۹۹)

مادر آقای افکاری درباره اولین واکنشش بعد از شنیدن خبر اعدام پسرش گفته است: «من فقط خودم را پرت کردم کف حیاط. {بعد} بدون روسری دویدم تو کوچه و این قدر جیغ زدم .. که دیگر صدایم در نمی‌آمد.» (یوتیوب صدای آمریکا، ۱۹ شهریور ‍۱۴۰۰)

در یکی از صداهای ضبط شده از آقای افکاری، او درباره‌ی اعدام خود گفته است: «من هم داشتم زندگی‌ام را می‌کردم و کارگری می‌کردم و کشتی‌ام را ادامه می‌دادم و الان تیغ اعدام را کاملا زیر گردنم حس می‌کنم. پس ممکن بود هر کدام از جوان‌های دیگر این مملکت به حکم قرعه‌ی دستگاه قضایی جای من می‌بود.» (صدای ضبط شده)

از زمان اعدام آقای افکاری تا زمان تهیه‌ی این پرونده در مهر ۱۴۰۰ هنوز برادران آقای افکاری در انفرادی به سر می‌برند. آقای وحید افکاری، یکی از برادران او حداقل یک بار در پاییز سال ۱۳۹۹ از سوی افرادی که «مقامات بلندپایه» معرفی شده بودند به مرگ تهدید شد. (مصاحبه‌ با بنیاد،‌ ۲۶ خرداد ۱۴۰۰)

ماموران امنیتی خانواده‌ی آقای افکاری را در سالگرد او تهدید کردند در صورت اجرای مراسم با اتهامات امنیتی و «منافق (هوادار سازمان مجاهدین)» تلقی شدن، دستگیر خواهند شد. آن‌ها برادر دیگر آقای افکاری، آقای سعید افکاری را با خشونت دستگیر و برای چند ساعت در بازداشت نگاه داشتند. (حساب توییتر آقای سعید دهقان، وکیل خانواده‌ی آقای افکاری، ۲۱ شهریور ۱۴۰۰)

خانم بهیه نامجو، مادر آقای افکاری درباره تاثیر اعدام او گفته است: «شادی را از خانه من بردند. .. شیشه عمر من را با نوید شکستند. … من تا آخرین لحظه زندگیم دادخواهم، دادخواه خون به ناحق ریخته پسرم هستم.» (یوتیوب صدای آمریکا، ۱۹ شهریور ‍۱۴۰۰)

---------------------

۱) آقای افکاری به دلیل شرکت در اعتراضات در شعبه‌ی ۱۱۶ دادگاه کیفری ۲ شهر شیراز (۱۱۶ جزایی سابق) در ۲۴ تیر ۱۳۹۸ به اتهام «اجتماع و تبانی برای ارتکاب جرم بر ضد امنیت داخلی و خارجی»، «توهین به رهبری»، «اخلال در نظم و آسایش عمومی از طریق شرکت در تجمعات غیرقانونی و دسته‌های معاند نظام»، «مشارکت در سرقت مقرون به آزار» و «تمرد و توهین نسبت به ماموران دولت حین انجام وظیفه» محاکمه شد. (هرانا، ۲۴ شهریور ۱۳۹۹) «تشکیل گروه چهار نفره معاند نظام» شامل آقای افکاری، دو برادر و یکی از دوستانش، و همراه داشتن وسایلی مانند فازمتر، ناخن‌گیر و ماسک از جمله دلایل دادگاه برشمرده شد. (برگه‌ی قرار نهایی بازپرسی، ۲۶ اردیبهشت ۱۳۹۸) آقای افکاری و هم‌پرونده‌ای‌اش در دادگاه کیفری دو وکیل داشتند اما وکلای آن‌ها در دادگاه حضور پیدا نکردند. آقای افکاری و هم‌پرونده‌ای‌اش نیز در دادگاه از خود دفاع نکردند. (مصاحبه‌ با بنیاد، ۱۱ فروردین ۱۴۰۰) آن‌ها با استناد به مواد ۳۱۳ و ۳۱۴ قانون آیین دادرسی کیفری و لزوم رسیدگی به اتهامات در دادگاه عالی‌تر، صلاحیت دادگاه را برای رسیدگی به این پرونده زیر سوال بردند. این دادگاه آقای افکاری را به سه سال حبس و ۷۴ ضربه شلاق محکوم کرد. شعبه‌ی ۲۷ دادگاه تجدید نظر استان فارس در بهمن ۱۳۹۸ به اعتراض آقای افکاری در مورد صلاحیت دادگاه کیفری ۲ رسیدگی کرد. (هرانا، ۲۴ شهریور ۱۳۹۹؛ بی‌بی‌سی فارسی، ‌۲۷ شهریور ۱۳۹۹؛ فایل‌های صوتی آقای نوید افکاری و آقای سعید افکاری، برادر آقای افکاری؛ برگه‌ی تجدید‌نظرخواهی، ۷ شهریور ۱۳۹۸؛ رادیو فردا،‌ ۱۲ مهر ۱۳۹۹)
شعبه‌ی یک دادگاه انقلاب شیراز در خرداد ۱۳۹۸ به بخش دیگری از پرونده‌ی آقای افکاری مرتبط با اعتراضات تابستان ۱۳۹۷ شیراز رسیدگی کرد. در دادگاه ابتدا اتهام «افساد فی‌الارض» و سپس اتهام «محاربه» به آقای افکاری نسبت داده شد. (مصاحبه‌ با بنیاد، ۱۱ فروردین ۱۴۰۰؛ صدای ضبط شده‌ی آقای افکاری؛ هرانا، ۲۴ شهریور ۱۳۹۹)
قاضی دادگاه انقلاب با این توجیه که «اینجا دادگاه انقلاب است. ما نیاز به دلیل و مدرک نداریم.»، بدون مستندات آقای افکاری را «مفسد فی‌الارض» شناخت و او را به اعدام محکوم کرد. (فایل‌های صوتی آقای نوید افکاری و آقای سعید افکاری، برادر آقای افکاری) دادگاه تجدید نظر انقلاب در حال رسیدگی به اعتراض آقای افکاری نسبت به حکم صادره از شعبه‌ی یک دادگاه انقلاب شیراز بود. از حکم این دادگاه اطلاعی در دست نیست. (هرانا، ۲۴ شهریور ۱۳۹۹؛ بی‌بی‌سی فارسی،‌۲۷ شهریور ۱۳۹۹؛ مصاحبه با بنیاد برومند، ۱۱ فروردین ۱۴۰۰)
۲) رادیو فردا، ادامه‌ی اعتراضات در چندین شهر ایران؛ شلیک گاز اشک‌آور، ۱۱ مرداد ۱۳۹۷  https://www.radiofarda.com/a/iran-protests-mashhad-shiraz-tehran/29406603.html
۳) خبرگزاری جمهوری اسلامی - ایرنا، ۱۳ متهم اعتراضات مرداد ۹۷ به حبس محکوم شدند،  ۱۴ بهمن ۱۳۹۷   www.irna.ir/news/83195306/    
۴) مواد ۳۸۷، ۳۸۸ و ۳۸۹  قانون آیین دادرسی کیفری:
ماده‌ی ۳۸۷: پس از تعیین وکیل، مدیر دفتر بلافاصله به متهم و وکیل او و حسب مورد، به شاکی یا مدعی خصوصی یا وکیل آنان اخطار می کند تا تمام ایرادها و اعتراض‏ های خود را ظرف ده روز از تاریخ ابلاغ تسلیم کنند. تجدید مهلت به تقاضای متهم یا وکیل او برای یک نوبت و به مدت ده روز از تاریخ اتمام مهلت قبلی، به تشخیص دادگاه بلامانع است.
ماده‌ی ۳۸۸: متهم و شاکی یا مدعی خصوصی یا وکلای آنان باید تمام ایرادها و اعتراض های خود از قبیل مرور زمان، عدم صلاحیت، رد دادرس یا قابل تعقیب نبودن عمل انتسابی، نقص تحقیقات و لزوم رسیدگی به ادله دیگر یا ادله جدید و کافی نبودن ادله را ظرف مهلت مقرر به دفتر دادگاه تسلیم کنند. پس از اتمام مدت مذکور، هیچ ایرادی از طرف اشخاص مزبور پذیرفته نمی شود، مگر آنکه جهت ایراد پس از مهلت، کشف و یا حادث شود. در هر حال، طرح پرونده در جلسه مقدماتی دادگاه، پیش از اتمام مهلت ممنوع است.
ماده‌ی ۳۸۹: پس از اتمام مهلت اعم از آنکه ایراد و اعتراضی واصل شده یا نشده باشد، مدیر دفتر، پرونده را به دادگاه ارسال می کند. رئیس دادگاه، پرونده را شخصاً بررسی و گزارش جامع آن را تنظیم و یا به نوبت به یکی از اعضای دادگاه ارجاع می کند. عضو مذکور حداکثر ظرف ده روز، گزارش مبسوط راجع به اتهام و ادله و جریان پرونده را تهیه و تقدیم رئیس می کند. دادگاه به محض وصول گزارش، جلسه مقدماتی اداری را تشکیل می دهد و با توجه به مفاد گزارش و اوراق پرونده و ایرادها و اعتراض های اصحاب دعوی به شرح زیر اقدام می کند:
الف- در صورتی که تحقیقات ناقص باشد، قرار رفع نقص صادر می کند و پرونده را نزد دادسرای صادر کننده کیفر خواست می فرستد تا پس از انجام دستور دادگاه، آن را بدون اظهار نظر اعاده کند.
ب- هرگاه موضوع، خارج از صلاحیت دادگاه باشد، قرار عدم صلاحیت صادر می کند.
پ- در صورتی که به دلیل شمول مرور زمان، گذشت شاکی یا مدعی خصوصی و یا جهات قانونی دیگر، متهم قابل تعقیب نباشد، قرار موقوفی تعقیب صادر می کند. در این صورت چنانچه متهم زندانی باشد به دستور دادگاه، فوری آزاد می شود.
تبصره- دادگاه می تواند در صورت ضرورت، دادستان یا نماینده او، شاکی یا مدعی خصوصی یا متهم و یا وکلای آنان را برای حضور در جلسه مقدماتی دعوت کند.
۵) مواد ۴۸ و ۱۹۰ قانون آیین دادرسی کیفری و بند ۳ ماده واحده قانون حفظ حقوق شهروندی
مواد ۴۸ قانون آیین دادرسی کیفری:
با شروع تحت نظر قرار گرفتن، متهم می تواند تقاضای حضور وکیل نماید. وکیل باید با رعایت و توجه به محرمانه بودن تحقیقات و مذاکرات، با شخص تحت نظر ملاقات نماید و وکیل می تواند در پایان ملاقات با متهم که نباید بیش از یک ساعت باشد ملاحظات کتبی خود را برای درج در پرونده ارائه دهد.
تبصره ـ در جرائم علیه امنیت داخلی یا خارجی و همچنین جرائم سازمان‌یافته که مجازات آنها مشمول ماده(۳۰۲) این قانون است، در مرحله تحقیقات مقدماتی طرفین دعوی، وکیل یا وکلای خود را از بین وکلای رسمی دادگستری که مورد تایید رئیس قوه‌قضائیه باشد، انتخاب می‌نمایند. اسامی وکلای مزبور توسط رئیس قوه‌قضائیه اعلام می‌گردد.
مواد ۱۹۰ قانون آیین دادرسی کیفری:
متهم می تواند در مرحله تحقیقات مقدماتی، یک نفر وکیل دادگستری همراه خود داشته باشد. این حق باید پیش از شروع تحقیق توسط بازپرس به متهم ابلاغ و تفهیم شود. چنانچه متهم احضار شود این حق در برگه احضاریه قید و به او ابلاغ می شود. وکیل متهم می تواند با کسب اطلاع از اتهام و دلایل آن، مطالبی را که برای کشف حقیقت و دفاع از متهم یا اجرای قانون لازم بداند، اظهار کند. اظهارات وکیل در صورتمجلس نوشته می شود.
تبصره‌ی ۱ـ سلب حق همراه داشتن وکیل و عدم تفهیم این حق به متهم به ترتیب موجب مجازات انتظامی درجه هشت و سه است.
تبصره‌ی ۲- در جرائمی که مجازات آن سلب حیات یا حبس ابد است، چنانچه متهم اقدام به معرفی وکیل در مرحله تحقیقات مقدماتی ننماید، بازپرس برای وی وکیل تسخیری انتخاب می کند.
تبصره‌ی ۳- درمورد این ماده و نیز چنانچه اتهام مطرح مربوط به منافی عفت باشد، مفاد ماده (۱۹۱) جاری است.
 بند ۳ ماده واحده قانون حفظ حقوق شهروندی:
محاکم و دادسراها مکلفند حق دفاع متهمان و مشتکی عنهم را رعایت کرده و فرصت استفاده از وکیل و کارشناس را برای آنان فراهم آورند 
۶) ماده‌ی ۱۱۹ قانون آیین دادرسی کیفری:
هرگاه تحقیق از متهم، استماع شهادت شهود و مطلع، معاینه محل، بازرسی از منازل و اماکن و اشیاء، جمع‏ آوری آلات جرم و به طور کلی هر اقدام دیگری خارج از حوزه قضائی محل ماموریت بازپرس لازم شود، وی با صدور قرار نیابت قضائی مطابق مقررات قانونی و ارسال اصل یا تصویر اوراق مورد نیاز پرونده و تصریح موارد، انجام آنها را از بازپرس محل، تقاضا می کند. این بازپرس در حدود مفاد نیابت اعطائی، موضوع نیابت را انجام می دهد و اوراق تنظیمی را پس از امضاء به همراه سایر مدارک به دست آمده نزد مرجع نیابت دهنده می‏ فرستد و در صورتی که اجرای تمام یا بخشی از مفاد نیابت، مربوط به حوزه قضائی دیگری باشد، اوراق را برای اجرای نیابت به مرجع مزبور ارسال و مراتب را به بازپرس نیابت دهنده اعلام می دارد.
تبصره‌ی ۱- انجام نیابت قضائی در حوزه قضائی بخش به عهده رئیس یا دادرس علی‏ البدل دادگاه آن محل است.
تبصره‌ی ۲- در مواردی که اقرار متهم و یا شهادت شاهد و یا شهادت بر شهادت شاهد، مستند رای دادگاه باشد، استماع آن توسط قاضی صادرکننده رای الزامی است.
۷) ماده‌ی ۱۶۹ قانون مجازات اسلامی: اقراری که تحت اکراه، اجبار، شکنجه و یا اذیت و آزار روحی یا جسمی اخذ شود، فاقد ارزش و اعتبار است و دادگاه مکلف است از متهم تحقیق مجدد نماید.
۸) ماده‌ی ۴۰۰ قانون آیین دادرسی کیفری: محاکمات دادگاه کیفری یک، ضبط صوتی و در صورت تشخیص دادگاه، ضبط تصویری نیز می شود. انتشار آنها ممنوع و استفاده از آنها نیز منوط به اجازه دادگاه است.

تصحیح و یا تکمیل کنید