بنیاد عبدالرحمن برومند

برای حقوق بشر در ایران

https://www.iranrights.org
امید، یادبودی در دفاع از حقوق بشر در ایران
یک سرگذشت

سروش جباری

درباره

سن: ۴۴
ملیت: ايران
مذهب: بهائی
وضعیت تأهل: نامعلوم

مورد

تاریخ کشته‌شدن: ۱۲ اسفند ۱۳۶۵
محل: زندان اوين، تهران، استان تهران، ايران
نحوه کشته‌شدن: حلق آویز
اتهامات: اتهام نامعلوم
سن در زمان ارتکاب جرم انتسابی: ۴۲

ملاحظات

خبر اعدام آقای سروش جباری، در وبسایت خانه اسناد بهائی ستیزی در ایران (٢٣ خرداد ١٣٩٨) منتشر شد. اسم آقای جباری در فهرست شهدا و مشاهیر بهائی نیز آمده است. (٢١ دی ١٣٩۵)

آقای جباری یکی از ۲۰۶ نفری است که نامش در گزارش سال ١٩٩٩ جامعه جهانی بهائی منتشر شده است. این گزارش تحت عنوان طرح مخفیانه ایران برای نابودی یک جامعه مذهبی که در مورد آزار اعضای جامعه بهائیان ایران در جمهوری اسلامی است و لیستی از بهائیانی که از سال ۱۳۵۷ کشته شده‌اند در بر دارد.

آقای جباری، در ٢٠ شهریور ١٣٢١ در شهرستان سیسان در استان آذربایجان شرقی در یک خانواده بهائی به دنیا آمد. بعد از چند سال به همراه خانواده به شهرستان میانه نقل مکان کرد تا ١۶ سالگی بخشی از تحصیلات دبیرستانی خود را در آنجا به پایان رساند و برای ادامه تحصیل به تهران رفت. پس از گرفتن دیپلم به عنوان نقشه‌کش به استخدام یک شرکت ساختمانی در آمد و به تدریج مدیر قسمت نقشه‌کشی شرکت شد. آقای جباری در سال ١٣۶١ به دلیل اعتقاد به آئین بهائی از کار اخراج شد. 

آقای جباری پس از تعطیلی تشکیلات اداری بهائی در ایران در سال ١٣۶١، به عنوان یکی از اعضای هیئتی که مسئول رسیدگی به امور جاری جامعه بهائی بود، منصوب شد.

وضعیت بهائیان در جمهوری اسلامی

جمهوری اسلامی جامعه بهائیان ایران را (با بیش از حدود سیصد هزار عضو در سال ۱٣۵٧*، یکی از پر‌شمارترین اقلیت‌های مذهبی کشور است) مدام تحت آزار و سرکوب قرار داده و از اساسی‌ترین حقوق بشر محرومشان کرده است. قانون اساسی دین بهائی را به رسمیت نمی‌شناسد و مقامات کشور این دین را الحادی تلقی می‌کنند. در نتیجه بهائیان از حقوق رسمی یک اقلیت مذهبی برخوردار نیستند. آنها نمی‌توانند مذهب‌شان را آشکار کنند، یا مراسم خود را به جا آورند. آنان از هر گونه فعالیت در عرصه عمومی منع شده‌اند و از حق اشتغال در ادارات دولتی یا وابسته به دولت محرومند.**

دستگیری و بازداشت

آقای جباری در روز ٢۴ شهریور ١٣۶٣ به همراه پنج نفر دیگر از اعضای هیئت جامعه بهائی دستگیر شد. به مدت ٢ ماه و نیم کسی از محل نگهداری او اطلاعی نداشت. پس از مدتی خانواده مطلع شدند که آقای جباری در زندان گوهردشت کرج است. سرانجام آقای جباری به زندان اوین منتقل شد. او به مدت دو سال و شش ماه در زندان بود.

دادگاه

اطلاعی درباره جلسه یا جلسات دادگاه آقای جباری در دست نیست.

اتهامات

از اتهامات آقای جباری اطلاعی در دست نیست.

مدارک و شواهد

در گزارش این اعدام نشانی از مدارک ارائه شده علیه آقای جباری نیست.

دفاعیات

از دفاعیات آقای جباری اطلاع دقیقی در دست نیست.

حکم

آقای سروش جباری در روز ١٢ اسفند ١٣۶۵ در زندان اوین در تهران به دار آویخته شد.

جسد آقای جباری به خانواده او تحویل داده نشد و خانواده احتمال می‌دهند که ماموران دولتی او را به خاک سپرده باشند.

---------------------------

* "مرگ تدریجی بهائیان ایران" نوشته ریچارد ن. اوستلینگ، مجله تایم به تاریخ ٢۰ فوریه ۱٩٨٤؛ و "تضییقات بهائیان ایران ۱۹٨٤־۱٨٤٤" نوشته داگلاس مارتین، پژوهش بهائی جلد ١٣/١۲ چاپ سال ۱۹٨٤، ص ۳. تعداد جمعیت فعلی بهائیان در ایران مشخص نیست.
** در قوانین کیفری مملکت برای بهائیان هیچ حقی پیشبینی نشده است و آنان همواره در معرض سوء استفاده و اعمال خشونت قرار دارند.  چنانچه قربانی آزار و حمله شوند و مورد سرکوب قرار‌گیرند یا به قتل برسند، دادگاهی برای آنها حق تظلم و دادخواهی قائل نیست.  مقامات قضایی ایران با استناد به فتوا‌ی بعضی مراجع تقلید که به موازات مجلس از منابع قانون گذاری محسوب می‌شوند، بهائیان را در زمره‌ مرتدین که تحت حمایت قانون نیستند قرار می‌دهند.  یکی از این مراجع، آیت الله روح الله خمینی است که برای جرم ارتداد حکم اعدام تعیین کرده است و اعلام کرده که یک مسلمان نباید به جرم کشتن مرتد اعدام شود.
قوانینی که بهائیان را از شرکت در هرگونه فعالیت در عرصه عمومی منع می‌کند به زندگی حرفه‌ای، اجتماعی و اقتصادی آن‌ها صدمات سنگینی زده است.  بلا فاصله پس از پیروزی انقلاب، وزارت کار جمهوری اسلامی دستور داد که افراد وابسته به "فرق منحرف" و یا اعضاء سازمانهایی که به زعم مسلمین پیرو «مکاتب الحادی» اند و یا در اساسنامه خود وحی و ادیان توحیدی را نفی می‌کنند باید از همه مشاغل دولتی برکنار شوند. از طرف دیگر ضرورت اعلام مذهب، در درخواستنامه‌ها، فرمها و مدارک رسمی (که اخیراً در بعضی موارد، تحت فشار بین المللی، حذف شده است)، آزادی بهائیان را جداً محدود کرده وآنها را از فرصتهای موجود درهمه ابعاد زندگی خصوصی از جمله ازدواج، طلاق، ارث، راه‌یابی به دانشگاه وانجام سفر محروم می‌نماید.
در عمل از سال ١٣۵٨ تا کنون هزاران بهائی شغل، مقرری و حقوق بازنشستگی، اموال، کسب و کار و بالاخره امکان تحصیل را از دست داده‌اند. مقامات جمهوری اسلامی با انحلال تشکیلات بهائیان، آنها را از حق گردهم‌آیی، انتخاب و اداره مؤسسات دینی خود در سطح منطقه‌ای و ملی محروم کرده‌اند.  پس از وقوع انقلاب اسلامی حد اقل دویست بهائی اعدام شده و تعداد زیادی از آنها زندانی و تحت شکنجه و فشار قرار گرفته اند تا شاید از دین خود بازگشته به اجبار به اسلام بگروند.
به سبب اعتراض‌های شدید بین‌المللی به آزار و سرکوب این اقلیت مذهبی غیر سیاسی و آرام، مقامات دولت ایران در بیشتر اوقات علت اصلی فشار و اعدام بهائیان را پنهان کرده و ادعا می‌کنند که اینان به اتهاماتی نظیر «فعالیتهای ضد انقلابی»، «حمایت از رژیم سابق»، «جاسوسی برای صهیونیسم» و «فحشا، زنا و فساد اخلاقی» محکوم و مجازات می‌شوند.

 

تصحیح و یا تکمیل کنید