بنیاد عبدالرحمن برومند

برای حقوق بشر در ایران

https://www.iranrights.org
امید، یادبودی در دفاع از حقوق بشر در ایران
یک سرگذشت

ابوالفضل چزانی شراهی

درباره

سن: ۱۸
ملیت: ايران
مذهب: اسلام (شيعه)
وضعیت تأهل: مجرد

مورد

تاریخ کشته‌شدن: ۶ تیر ۱۳۹۷
محل: زندان مرکزی، قم، استان مرکزی، ايران
نحوه کشته‌شدن: حلق آویز
اتهامات: قتل
سن در زمان ارتکاب جرم انتسابی: ۱۴

ملاحظات

او وقتی درگیر نزاع شد کمتر از ۱۵ سال داشت. روز قبل از اعدام برای آرامش دادن به مادرش گفت: «نترس مامان، هیچی نمی‌شه!»

خبر اعدام آقای ابوالفضل چزانی شراهی در صفحه فیس‌بوک جمعیت امام علی در تاریخ ۶ تیر ۱۳۹۷ منتشر شد. اطلاعات تکمیلی درباره این پرونده از طریق گفت‌وگوی بنیاد عبدالرحمن برومند با یک فرد نزدیک به او و تحقیقات این بنیاد (۱۶ تیر ۱۳۹۷)، پایگاه خبری قانون (۱۷ مرداد ۱۳۹۷)، وب‌سایت عفو بین‌الملل (۲۹ دی ۱۳۹۶)، و بیانیه اتحادیه اروپا (۶ تیر ۱۳۹۷) به دست آمده است.

آقای ابوالفضل چزانی شراهی، فرزند اصغر و سیمین، متولد ۲۶ دی ۱۳۷۷، اهل قم بود. به گفته یکی از نزدیکانش، او کودکی با جثه‌ی کوچک و ضعیف و تا هفت سالگی اغلب بیمار بود. در دوران مدرسه بیشتر فوتبال بازی می‌کرد یا به آتاری کلوپ می‌رفت. آقای چزانی کودک دلسوزی بود، باعشق و سمج بود، حتما باید در مراسم‌های عمومی کاری می‌کرد. مثلا نیمه شعبان که می‌شد، همه کوچه را با زرورق و نخ تزئین می‌کرد. عاشق تعزیه‌ی امام حسین بود. (مصاحبه بنیاد برومند)

آقای چزانی فرزند یک خانواده فقیر در حاشیه شهر قم بود و چهار برادر داشت. او تا کلاس دوم راهنمایی درس خواند و پس از آن به کار در سوهان‌پزی مشغول شد. غروب‌ها از سر کار به خانه می‌آمد و دستمزدش را به مادرش می‌داد. (مصاحبه بنیاد برومند و پایگاه خبری قانون)

پرونده آقای چزانی به قتل در جریان یک نزاع خیابانی در قم مربوط است. او در زمان وقوع حادثه ۱۴ ساله بود.

سازمان عفو بین‌الملل در بیانیه‌ای خواستار توقف اجرای حکم  شده بود. (بیانیه سازمان عفو بین‌الملل، ۲۹ دی ۱۳۹۶) همچنین اتحادیه اروپا پس از اعدام این کودک-مجرم با اشاره به تعهدات بین‌المللی ایران، ازجمله میثاق بین‌المللی حقوق مدنی و سیاسی و همچنین کنوانسیون حقوق کودک، نسبت به اجرای این حکم اعتراض کرد. (بیانیه اتحادیه اروپا، ۶ تیر ۱۳۹۷)

دستگیری و بازداشت

ماموران کلانتری شب پنجم دی ماه ۱۳۹۲ برای دستگیری آقای چزانی به منزلش مراجعه کردند، اما او در خانه نبود. او همان شب، وقتی به خانه برگشت، به همراه پدرش به کلانتری رفت و خود را معرفی کرد. در این تاریخ، پس از وقوع یک نزاع خیابانی بین چند جوان و نوجوان در ساعت هشت‌ونیم شب، یکی از افراد درگیر با چاقو زخمی شد. آقای چزانی در حالی که ترسیده بود، محل حادثه را ترک کرد و فرد مضروب پس از انتقال به بیمارستان درگذشت. (مصاحبه و دادنامه موجود در بنیاد برومند)

آقای چزانی چهار سال و ۶ ماه را در کانون اصلاح و تربیت قم گذراند. به گفته منبع مطلع، روحیه برون‌گرا و اخلاق جمعی او خیلی زود در زندان مورد توجه قرار گرفت. او لباس مرتب می‌پوشید و پسر مومن و متعهدی بود؛ نماز می‌خواند و روزه می‌گرفت. خیلی زود وکیل‌بند شد و به امور زندانیان دیگر رسیدگی می‌کرد. کانون اصلاح و تربیت به او نامه حسن اخلاق داده بود. بر اساس گزارش منتشر شده، او در زندان حتی یک مورد دعوا هم نداشت. (پایگاه خبری قانون) به گفته فرد مطلع، او در دوران زندان خیلی تغییر کرده بود و در واقع بزرگ شده بود. (مصاحبه بنیاد برومند)

بنا بر اطلاعات موجود، آقای چزانی در طول دوران حبس چهار بار برای اجرای حکم فراخوانده شد. به گفته یک فرد نزدیک به این متهم، او یک بار در ۱۵ سالگی جهت اجرای حکم به قرنطینه برده شد، شب را به همراه چند متهم دیگر به صبح رساند و فردا پس از اعدام دیگر متهمان، به کانون اصلاح و تربیت برگردانده شد. بار دوم و سوم در ۱۶ سالگی او را برای اجرای حکم بردند که یک بار آن، شب را به تنهایی در قرنطینه گذراند. بار سوم با چند نفر دیگر بود و آنها اعدام شدند. (مصاحبه بنیاد برومند)

دادگاه

جلسه محاکمه آقای چزانی در تاریخ ۲۵ تیر ۱۳۹۳ در شعبه اول دادگاه کیفری استان قم با حضور نماینده دادستان، شکات و متهم به همراه وکیل تسخیری‌اش برگزار شد. این جلسه با حضور نماینده دادستان، شکات و متهم به همراه وکیل تسخیری‌اش تشکیل شد. در این جلسه نماینده دادستان برای متهم درخواست مجازات کرد و اولیای دم نیز برای او قصاص درخواست کردند. وکیل آقای چزانی در تاریخ ۲۹ تیر لایحه دفاع به دادگاه ارائه کرد.

اتهامات

دادگاه آقای ابوالفضل چزانی را به «قتل عمدی» متهم کرد. او متهم شد که در ۱۴ سالگی (سه هفته پیش از این‌که ۱۵ ساله بشود) در جریان یک نزاع خیابانی جوان ۲۰ ساله‌ای را به قتل رسانده است.

در شرایطی که حداقل تضمین‌های دادرسی رعایت نمی شود و متهمان از یک محاکمه منصفانه محرومند، صحت جرایمی که به آنها نسبت داده می شود مسلم و قطعی نیست.

مدارک و شواهد

اظهارات آقای چزانی در مراحل دادرسی، ازجمله جلسه دادگاه، نظر پزشکی قانونی مبنی بر رشد و کمال عقلی او و اظهارات شهود از مدارک و شواهد مطرح‌شده علیه این متهم بود. (دادنامه موجود در بنیاد)بنا بر دادنامه، آقای چزانی در آخرین جلسه دادرسی گفته بود: «دعوا مال ر.ح. بود که من به آن وارد شدم، ولی ر. نگفت که با چاقو مقتول را بزنم. خودم این کار را کردم. قصد زدن نداشتم.» او در جلسه دادگاه نیز گفته بود: «ر. ح. با مقتول قبلا درگیر شده بود. من هم در درگیری شرکت کردم. چاقو را از خانه برداشتم به کمرم بستم. موقعی که م. (مقتول) و ر. درگیر شدند من هم دخالت کردم. چاقو را از کمرم درآوردم یک ضربه به سینه‌ی او زدم. بعد ر. مرا فراری داد. او در صحنه بود ولی درگیر نشد. سعی کرد ما را از هم جدا کند.» آقای چزانی در آخرین دفاع با پذیرش شرح ماوقع در بازسازی صحنه، با تاکید بر سن کم خود در زمان وقوع حادثه، گفت: «اتهام وارده را قبول دارم، ولی قصد کشتن مقتول را نداشتم. تقاضای بخشش دارم. (دادنامه موجود در بنیاد برومند)

سازمان‌های بین‌المللی حقوق بشر بارها مقامات جمهوری اسلامی ایران را به دلیل اعمال سیستماتیک شکنجه‌های شدید و استفاده از سلول‌های انفرادی جهت گرفتن اعتراف از زندانیان محکوم کرده‌اند و صحت اعترافاتی را که تحت فشار از متهمان گرفته شده است مورد پرسش قرار داده‌اند.

دفاعیات

آقای چزانی در جلسه دادگاه اعلام کرد که قصد کشتن مقتول را نداشته است. او با ابراز پشیمانی، از اولیای دم و دستگاه قضایی تقاضای بخشش کرد. آقای چزانی در زمان وقوع حادثه به سن بلوغ نرسیده بود و قدرت تشخیص احکام و اسلامی و حلال و حرام را نداشت. (دادنامه موجود در بنیاد برومند)

بنا بر اطلاعات موجود، وکیل تسخیری آقای چزانی درخواست کرد که موکلش از نظر رشد کمال عقلی معاینه شود. (دادنامه موجود در بنیاد برومند)

بر اساس مدارک موجود، آقای چزانی در حالی که زیر سن قانونی بود، بارها بدون حضور والدین و وکیلش مورد بازجویی قرار گرفت و به اعتراف علیه خود مجبور شد. اظهارات او در مراحل مختلف تحقیق متناقض بود، با این وجود، در امر رسیدگی به پرونده آقای چزانی تعجیل شد. (مدارک موجود در بنیاد برومند) بر اساس اظهارات یکی از نزدیکان او، دادسرا و دادگاه درباره میزان نقش دوست آقای چزانی که در نزاع همراه او بود، تحقیقات کافی انجام نداد. دوست ۱۹ ساله آقای چزانی که در دعوا همراه او بود نیز دستگیر شد. او پیش از فوت فرد مضروب در بازداشتگاه به آقای چزانی گفته بود «تو بگو من زدم، من میارمت بیرون». آقای چزانی نیز که کمتر از ۱۵ سال داشت، به حرف او گوش کرد و اتهامات را گردن گرفت، اما بعد از گذشت ۱۰ روز فرد مضروب در بیمارستان درگذشت. به گفته‌ی یک فرد نزدیک به آقای چزانی، او در زمان حادثه آن‌قدر کوچک بود که تازه برای اولین بار برایش شلوار کمربنددار (رسمی) خریده بودند. (مصاحبه بنیاد برومند)

شعبه اول اجرای احکام دادسرا در صورت جلسه مورخ ۴ شهریور ۱۳۹۴ وقتی برای اولین بار آقای چزانی را در سن ۱۵ سالگی برای اعدام برده بودند، اعلام کرد که محکوم علیه در زمان وقوع قتل به سن ۱۵ سال نرسیده و پزشکی قانونی به هنگام بررسی وضعیت عقلی متهم فاقد پزشکان متخصص در حوزه‌ی اطفال بوده و در محاکمه تسریع شده است. (مدارک موجود در بنیاد)

بنا بر استشهاد محلی، آقای چزانی سابقه دعوا و درگیری نداشت. (پایگاه خبری قانون) به گفته‌ی یک فرد نزدیک به متهم، خانواده چزانی برای پی‌گیری پرونده‌ی او از دادسرای قم تا دادستانی تهران و کل کشور مراجعه کرده بودند. به گفته این فرد، مضروب در دعوای گروهی اول، آقای چزانی  را به شدت کتک زده بود و او که یک کودک ریزجثه بود، تحت تاثیر حرف‌های دوستش که او را به ادامه دعوا تحریک کرده بود، به همراه او دوباره به محل درگیری برگشته بود و این بار با تشویق دوستش وارد درگیری با هفت نفر شده بود و در حین دفاع از خود، با چاقو ضربه‌ای به یکی از آنها زده بود. (مصاحبه بنیاد برومند)

به گفته‌ی برادر آقای چزانی، دعوا بین مقتول و دوست ابوالفضل از دو هفته پیش از حادثه در جریان بود. روز حادثه، آن دوست به دنبال فرد دیگری رفته و وقتی او را در کوچه پیدا نکرده بود، ابوالفضل را با موتور به همراه خود برده بود، وگرنه ابوالفضل حتی موتورسواری بلد نبود. بنا بر اظهارات برادر آقای چزانی، بچه‌هایی در کوچه شاهد این ماجرا بودند، اما دادگاه اجازه نداد برای شهادت در جلسه محاکمه شرکت کنند. همچنین خانواده‌ی آقای چزانی قصد داشتند از دوست ابوالفضل به عنوان شریک جرم شکایت بکنند و به همراه ریش‌سفیدهای محل به دادگاه مراجعه کردند، اما دادگاه چنین اجازه‌ای به آنها نداد. (پایگاه خبری قانون)

خلاصه‌ای از ایرادات حقوقی پرونده آقای چزانی

ابوالفضل چزانی به هنگام وقوع قتل زیر پانزده سال شمسی سن داشته است با این وجود از آن‌جا که سن مسئولیت کیفری در حقوق ایران سن بلوغ بر اساس تاریخ قمری قلمداد شده، او از لحاظ حقوقی بالغ و دارای مسئولیت کیفری تشخیص داده شده است. گرچه سن مسئولیت کیفری در حقوق ایران سن بلوغ است و ابوالفضل به هنگام قتل بالغ بوده است اما با تغییر قانون مجازات اسلامی در سال ۹۲ امکان رهایی نوجوانان کمتر از ۱۸ سال از مجازات اعدام پیش‌بینی شد. بر اساس ماده ۹۱ این قانون: «در جرائم موجب حد يا قصاص هرگاه افراد بالغ كمتر از هجده سال، ماهيت جرم انجام‌شده و يا حرمت آن را درک نکنند و يا در رشد و کمال عقل آنان شبهه وجود داشته باشد، حسب مورد با توجه به سن آنها به مجازات‌های پيش‌بينی شده در اين فصل محکوم مي‌شوند. دادگاه برای تشخيص رشد و کمال عقل مي‌تواند نظر پزشکی قانونی را استعلام يا از هر طريق ديگر که مقتضی بداند، استفاده کند.» در این پرونده مقامات قضایی از پزشکی قانونی در مورد وضعیت عقلی متهم استعلام کرده‌اند اما این مرجع رشد عقلی ایشان را تایید کرده است. لکن بر اساس نظر دادیار دیوان عالی کشور که در دادنامه شعبه ۲۴ دیوان عالی کشور منعکس شده است، متهم گرچه به سن بلوغ شرعی رسیده، اما رشد عقلی او محل تردید است. دادیار دیوان عالی در استدلال خود بیان می‌دارد که متهم بعد از گذشت یک سال از قتل جهت معاینه به پزشکی قانونی اعزام شده و معاینه و آزمایش در این زمان دلالت بر احراز رشد عقلی در زمان جنایت را ندارد. دادیار دیوان به همین دلیل از دیوان عالی تقاضای نقض دادنامه بدوی را می‌کند، اما این درخواست مورد موافقت قضات شعبه قرار نمی‌گیرد. پس از صدور حکم قطعی این بار شعبه اجرای احکام دادسرا عنوان می‌کند که پزشکی قانونی به هنگام رسیدگی به پرونده متهم فاقد پزشک متخصص اطفال بوده است. از طرف دیگر می‌توان گفت عموما فردی در سن ۱۵ به سختی بتواند ماهیت عمل خود را همانند بزرگسالان درک کند، لذا با وجود امکان قانونی برای رهایی ابوالفضل از اعدام مقامات قضایی این امر را شامل حال او ندانسته‌اند.

حکم

شعبه اول دادگاه کیفری استان قم در تاریخ ۲۶ شهریور ۱۳۹۳ آقای ابوالفضل چزانی شراهی را به اعدام (قصاص نفس) محکوم کرد. شعبه ۲۴ دیوان عالی کشور در تاریخ ۵ آذرماه ۱۳۹۳ این حکم را تایید کرد و حکم به تنفیذ رییس قوه قضاییه رسید. دادسرای عمومی و انقلاب قم مقدمات اجرای قصاص را در روز چهارشنبه ۲۸ مرداد ۱۳۹۴ فراهم کرد، اما شعبه اول اجرای احکام دادسرا، اجرای حکم را متوقف کرد. درخواست اعاده دادرسی مجدد در شعبه ۳۳ دیوان عالی کشور در تاریخ سوم آبان ماه ۱۳۹۴ رد شد و این شعبه دوباره حکم اعدام او را تایید کرد. (مدارک موجود در بنیاد برومند)

آقای ابوالفضل چزانی روز ششم تیر ماه ۱۳۹۷ در زندان مرکزی قم (زندان لنگرود) به دار آویخته شد. پدر مقتول شخصا چهارپایه را از زیر پای متهم کشید و حکم قصاص را اجرا کرد. (پایگاه خبری قانون)

به گفته برادرش، پرونده آقای چزانی در مراحل دادرسی بود و اگر می‌گذاشتند پروسه دادرسی به پایان برسد، شاید اعدامش نمی‌کردند و اگر پرونده را باز هم نگه می‌داشتند، ممکن بود خانواده شاکی رضایت بدهند. این عجله در اعدام را می‌توانستند عقب بیاندازند. (پایگاه خبری قانون)

آقای چزانی تا زمان اجرای حکم، امیدوار بود نجات یابد؛ چنانچه، روز قبل از اجرای حکم به مادرش گفته بود «نترس، هیچی نمی‌شه!» و شب قبل از اعدام، وقتی مددکار زندان برای او قرآن آورده بود، آقای چزانی خندیده و گفته بود: «من را اعدام نمی‌کنند، من بخشیده می‌شوم.» (پایگاه خبری قانون)

به گفته یکی از نزدیکانش، خانواده آقای چزانی بعد از اجرای حکم اعدام او می‌گویند: ما هم با او مردیم. ابوالفضل حقش اعدام نبود، ما راضی بودیم او را برای ابد زندانی کنند، اما اعدام برای یک بچه‌ی ۱۴ ساله دور از انسانیت است. (مصاحبه بنیاد برومند)

تصحیح و یا تکمیل کنید