بنیاد عبدالرحمن برومند

برای حقوق بشر در ایران

https://www.iranrights.org
امید، یادبودی در دفاع از حقوق بشر در ایران
یک سرگذشت

سید غلام حیدر‌حسینی

درباره

سن: ۵۴
ملیت: افغانستان
مذهب: احتمال قوی اسلام
وضعیت تأهل: متاهل

مورد

تاریخ کشته‌شدن: مرداد ۱۳۹۴ — شهریور ۱۳۹۴
محل: استان خراسان/ خراسان رضوی، ايران
نحوه کشته‌شدن: مرگ در دوران بازداشت/زندان
سن در زمان ارتکاب جرم انتسابی: ۵۴

ملاحظات

خبر مرگ در بازداشت آقای سید غلام حیدرحسینی فرزند سید غلام حسین در وب سایت‌های خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران-ایرنا (۲ شهریور ۱۳۹۴)، خبرگزاری تسنیم (۳۱ مرداد ۱۳۹۴)، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران-هرانا (۱ شهریور ۱۳۹۴) و همچنین شبکه اطلاع رسانی أفغانستان (۲۹ مرداد ۱۳۹۴) انتشار یافت. اطلاعات تکمیلی در این خصوص از مصاحبه بنیاد عبدالرحمن برومند با آقای سید احمد حسینی فرزند مرحوم حسینی که در بازداشت همراه ایشان بودند در تاریخ ۴ شهریور ۱۳۹۴، بدست آمده است.

آقای سید غلام حیدرحسینی متولد سال ۱۳۴۰ در کشور افغانستان بود و پس از مهاجرت به ایران، در حدود ۳۰ سال به عنوان کارگر ساده ساختمانی مشغول به کار بود.

پیش زمینه  

ایران بواسطه مرز مشترک ۹٣۷ کیلومتری با افغانستان و اشتراک زبان با بخش بزرگی از افغان‌ها، میزبان یکی از بزرگترین جابجایی‌های جمعیتی در جهان بوده است. میلیون‌ها نفر برای فرار از جنگ و سرکوب و ناامنی در جریان اشغال افغانستان توسط  اتحاد جماهیر شوروی سابق در سال‌های‌ ۱۳۵۸ تا ۱۳۶۷ و همچنین در دوره جنگهای داخلی این کشور و بویژه پس از به قدرت رسیدن طالبان در سال ۱۳۷۵، کشورشان را ترک کرده و عمدتا به ایران و پاکستان پناه بردند.

اولین رهبر جمهوری اسلامی ایران، آیت‌الله خمینی،  در سال ۱۳۵۸ بر لزوم میزبانی از افغان‌ها تأکید کرد. به همین دلیل ایران طی سالهای ۱۳۵۸ تا ۱۳۷۱ به پناهجویان افغان پناهندگی قانونی و حداقلی از امکانات می‌داد. اما پس از آنکه مجاهدین افغان در سال ١٣۷١ قدرت را بدست گرفتند، دولت ایران با خودداری از اعطای پناهندگی به تازه واردان، دشوار کردن تمدید اقامت، و کم کردن خدمات، کوشید تا با افزایش فشار بر افغان‌ها، آنها را به بازگشت به کشورشان ترغیب کند. چنانکه ظرف مدت کوتاهی حدود یک میلیون افغان به کشورشان بازگشتند. این سیاست علیرغم افزایش مهاجرت افغان‌ها پس از سال ۱۳۸۷ که وضعیت امنیتی افغانستان وخیمتر شد، تا کنون ادامه داشته است. مقامات پس از دستگیری این افراد آنها را به اردوگاه نگهداری اتباع بیگانه انتقال می‌دهند تا به کشورشان بازگردانده شوند. از سوی دیگر سازمان ملل با کمک‌های مالی خود به دولت ایران کوشیده است تا ضمن فراهم کردن حداقل شرایط زندگی برای پناهندگان، به روند بازگشت دواطلبانه آنها نیز یاری رساند.*

قانون کار ایران در ماده ۱۲۰ اشعار می دارد: اتباع بیگانه نمی‌توانند در ایران مشغول به کار شوند مگر آنکه اولاً دارای روادید ورود با حق کار مشخص بوده و ثانیاً مطابق قوانین و آئین‌نامه‌های مربوطه، پروانه کار دریافت دارند .

به منظور قانونمند کردن اقامت و اشتغال اتباع افغانستان در ایران، وزارت کشور با همکاری نیروی انتظامی از سال ۱۳۷۹ در قالب طرح ساماندهی اتباع خارجی اقدام به سرشماری و پالایش اطلاعات مهاجرین افغان و صدور کارت اقامت و اشتغال برای آنها نمودند و افرادی که به هر دلیل در این طرح شرکت نجسته بودند را مجرم تلقی کرده و ایشان را جمع‌آوری، دستگیر، بازداشت  و در نهایت اخراج می‌کنند. گزارشات بسیاری در مورد نقض حقوق اولیه افراد دستگیر شده و تعدی به کرامت انسانی آنها در مراحل مختلف اجرای این طرح منتشر شده است.

دستگیری و بازداشت

با شروع دوباره طرح جمع‌آوری و ساماندهی اتباع بیگانه غیرمجاز در اواسط سال ۱۳۹۴، نیروی انتظامی در مشهد و چند شهر دیگر اقدام به بازداشت‌های گسترده اتباع بیگانه فاقد مدارک اقامت کرد. در پی این اقدام، آقای سید غلام حیدرحسینی در روز چهارشنبه مورخ ۲۱ مرداد ۱۳۹۴ در شهر پنج تن و در حال رفتن به سر کار، توسط نیروی انتظامی بازداشت شد و به همراه سایر دستگیرشدگان به شهر حسن آباد شاندیز انتقال داده شد. (گزارش هرانا)

بنا به اظهار فرزند آقای سید غلام حیدرحسینی، ایشان که به همراه برادر کوچکشان بعنوان اتباع بیگانه غیرمجاز در شهر پنج تن بازداشت شده بودند، در حسن آباد از دستگیری پدر مطلع و نهایتاً همگی به اردوگاه سفید سنگ شهر فریمان در استان خراسان رضوی انتقال داده شدند. بازداشت شدگان که حدود ۲۵۰۰ نفر بودند، در سوله ای حدود ۱۵۰۰ متر مربع در اردوگاه سفید سنگ نگهداری شدند. به هر فرد دو عدد پتوی بسیار کثیف داده شد و حتی فضای کافی برای خواب و استراحت بازداشت‌شدگان وجود نداشت. وضعیت بهداشتی سوله به شدت نامساعد بود. ارتفاع سوله حدود ۶ متر بود و روی پنجره اش یک هواکش کوچک وجود داشت. تهویه به هیچ وجه مناسب نبود و بوی عرق و بوی دستشویی‌هایی که داخل سوله بودند در هوای گرم تابستان غیر قابل تحمل بود. (مصاحبه بنیاد برومند)

مرگ آقای سید غلام حیدرحسینی

در مورد وقایعی که منجر به مرگ آقای حسینی شد، اطلاعات متناقضی منتشر شده است.

بنا بر شهادت فرزند آقای حسینی که در بازداشتگاه سفید سنگ همراه وی بود، وخامت حال آقای حسینی به دلیل وضعیت بسیار نامناسب سوله و بی‌توجهی مسئولان مربوطه بود: « پس از حدود ۲ روز بازداشت در آن وضعیت نامناسب، حدود ساعت ۲:۳۰ بعد از ظهر روز جمعه [مورخ ۲۳ مرداد ۱۳۹۴]، حال پدرم به شدت خراب شد. با زحمت و سختی و در آن ازدحام پدر را تا نزدیک درب سوله بردیم. اما هرچه بر در می زدیم و کمک می خواستیم، درب را باز نمی‌کردند. به فکرمان رسید که با سنگ به شیشه اتاق انتظامات که در بالای سوله قرار داشت بزنیم تا به این شکل ماموران را با خبر کنیم. بعد از گذشت حدود نیم ساعت، ماموران به داخل سوله آمدند و پدر و برادر من را با خود بردند. ماموران پدرم را روی زمین انداخته و شروع به کتک زدن برادرم کردند. سپس برادرم را به سوله برگرداند و پدرم را که بیحال روی زمین افتاده بود و سرفه می‌کرد با خود بردند. تا روز یکشنبه که ما را آزاد کردند و خبر فوت پدرم را به ما دادند، ما هیچ خبری از وضعیت پدرم نداشتیم». (مصاحبه بنیاد برومند)

 بنابه گفته فرزندش، پزشکی قانونی علت فوت آقای سید غلام حیدرحسینی را نارسایی تنفسی و خونریزی شدید اعلام نمود. (مصاحبه بنیاد برومند)

 واکنش مسئولان

واکنش مسئولین در مقابل مرگ آقای حیدرحسینی در وهله اول سکوت و فشار بر خانواده برای گرفتن رضایت بود.

پس از رسانه ای شدن مرگ آقای حیدرحسینی، معاونت اجتماعی نیروی انتظامی  در مصاحبه با خبرگزاری دولتی ایران، آقای حیدرحسینی را فاقد مجوز و مدارک اقامتی معرفی نموده و علت فوت ایشان را سابقه بیماری سل مزمن اعلام کردند و اظهار داشتند که متوفی از دیر زمان گرفتار این بیماری بوده و مبادرت به اقدامات درمانی ننموده بود. این مقام همچنین در قبال مرگ آقای حیدرحسینی از نیروی انتظامی سلب مسئولیت نمود و مسئولیت وقایع داخل اردوگاه را به عهده اداره کل امور مهاجرین و اتباع خارجه وزارت کشور دانست و اظهار داشت که نیروی انتظامی تنها مسئول حفاظت بیرونی این مراکز را به عهده دارد و نسبت به حراست داخلی آن هیچ نقشی ندارد. ( ایرنا) 

واکنش خانواده

این در حالی است که فرزند آقای حیدرحسینی، ضمن تکذیب ادعاهای خبرگزاری‌های دولتی در خصوص علت فوت پدرش اعلام کرد که سابقه بیماری پدرش مربوط به حدود هشت سال پیش و به دنبال بیماری مادرش بود که پس از انجام معاینات و تست‌های مربوطه، دوره درمانی آغاز شد و پس از انجام مراحل درمانی، او به طور کامل بهبود یافته بود. فرزند آقای حیدرحسینی تأکید نمود که پدرش پیش از دستگیری هیچگونه کسالتی نداشت و هیچ دارویی نیز مصرف نمی‌کرد و همچنان به کار و فعالیت عادی خود مشغول بود.

ایشان در ادامه می افزاید: «ریاست اردوگاه سفید سنگ شرط آزادی من و برادرم را اعلام رضایت و تعهد به عدم طرح شکایت در خصوص مرگ پدرم قرار داد و من نیز به خاطر شرایط موجود و بیماری مادر و مادر بزرگم مجبور به قبول این شرط شدم.  پس از اعلام رضایت، به همراه یکی از ماموران اردوگاه به بیمارستان رفتیم تا پس از تسویه حساب هزینه‌های بیمارستان، جنازه پدرم را تحویل بگیرم».

تلاشهای بعدی ایشان جهت ملاقات و گفتگو با کادر بیمارستان به منظور کسب اطلاعات تکمیلی در خصوص مرگ آقای حیدرحسینی بی نتیجه بود و هیچ نهادی پاسخگوی ایشان نبود. (گزارش هرانا و مصاحبه بنیاد برومند)

دادگاه

برای آقای حیدرحسینی هیچ دادگاهی تشکیل نشد.

اتهامات

معاونت اجتماعی نیروی انتظامی علت بازداشت و انتقال آقای حیدرحسینی به اردوگاه سفید سنگ را فقدان مدارک اقامتی ایشان ذکر کرد. (ایرنا)

هر چند این بازداشت در حالی انجام شد که آقای حیدرحسینی علاوه بر کارت اشتغال معتبر، کارت اقامت (آمایش ۹) را نیز دارا بودند و هزینه‌های مربوطه جهت تمدید کارت و دریافت کارت اقامت جدید (آمایش ۱۰) را نیز پرداخت نموده بودند، اما به دلیل اختلال در سیستم کامپیوتری مرکزی، امکان دریافت کارت جدید فراهم نشده بود. به گفته فرزند آقای حیدرحسینی، ایشان حتی مدارک و فیشهای پرداخت شده را به ماموران ارایه کرده بودند، لیکن ماموران بدون توجه به مدارک، آنها را به اردوگاه سفید سنگ منتقل کردند. (گزارش هرانا و مصاحبه بنیاد برومند)

مدارک و شواهد

از مدارک و شواهد استفاده شده علیه آقای سید غلام حیدرحسینی اطلاعی در دست نیست.

حکم

به دلیل کشته شدن آقای سید غلام حیدرحسینی در زمان بازداشت، هیچگونه حکمی علیه ایشان صادر نگردیده است. آقای حیدرحسینی در زمان مرگ ۵۴ سال داشت.

 ____________________________________________

* بنابر تخمین سال ۱۳۹۴ کمیساریای عالی سازمان ملل در امور پناهندگان، حدود ۵/٢ میلیون شهروند افغانستانی در ایران زندگی می‌کنند که حدود یک میلیون نفر آنها بطور غیر مجاز بسر می‌برند. آخرین آمار دولتی در اردیبهشت ١٣۹۴، نیز حاکی از وجود نزدیک به یک میلیون نفر مهاجر قانونی و بین یک تا ۵/١ میلیون نفر افغانستانی غیرقانونی است. اغلب افغان‌ها سال‌های طولانی در ایران زندگی کرده‌اند، ازدواج کرده‌اند و به کارهای سختی چون کار ساختمانی پرداخته‌اند. بیشتر پناهندگان افغان در مناطق شهری و در استان‌هایی نظیر خراسان رضوی، تهران و اصفهان ساکن هستند. 
از سال ۱۳۸۳ دولت ایران محدودیت اقامت و رفت و آمد افغان‌ها را در مناطقی از ایران اعمال کرد و در تعدادی از استان‌های کشور بطور کلی و در برخی از مناطق سایر استان‌ها نیز حضور اتباع بیگانه ممنوع است. دولت ایران علیرغم آنکه کنوانسیون ۱۹۵۱ پناهندگان را امضا کرده است، تبعیض‌هایی را علیه افغان‌ها اعمال کرده است. از جمله بر سر راه ازدواج زوج‌های ایرانی – افغانستانی موانع بسیاری ایجاد کرده است. برای مثال فرزندانی که از پدر افغانستانی و مادر ایرانی بدنیا می‌آیند ایرانی محسوب نمی‌شوند و نمی‌توانند شناسنامه بگیرند. همینطور پدران این کودکان نیز امکان شهروندی ایران ندارند. دولت ایران از سال  ۱۳۸۵ ازدواج زنان ایرانی با مردان افغانستانی را نمی‌پذیرد. به‌طوری که زنان ایرانی امکان ازدواج رسمی با مردان افغان را ندارند مگر این ‌که تشریفات خاصی را دنبال کنند.
بنابر گزارشات مختلفی که گروه‌های مدافع حقوق بشر در رابطه با وضعیت مهاجران افغان در ایران تهیه کرده‌اند، از جمله سایر تبعیضات علیه افغان‌ها این است که فرزندانشان برای تحصیل می‌بایست شهریه بپردازند و به بهانه‌های مختلف از نام نویسی‌شان در مدرسه خودداری می‌شود. شغل‌هایی که افغان‌ها میتوانند داشته باشند منحصر به فهرستی است که وزارت کشور منتشر کرده و معمولا شامل کارهای سختی نظیر کارساختمانی یا کارهای بسیار ساده می‌شود. به افغان‌ها گواهینامه رانندگی داده نمی‌شود و آنها نمی‌توانند ملک یا خانه‌ای را به نام خود بخرند. تمامی افغان‌ها صرفنظر از قانونی یا غیرقانونی بودن موقعیت اقامتیشان، با دشواری‌هایی نظیر بدرفتاری مواجه هستند. حتی آنهایی که اخراج شده‌اند با خشونت و بدرفتاری پلیس، جریمه‌های غیرمعقول، کار اجباری در دوران بازداشت و شرایط نامساعد بازداشتگاه‌هایشان مواجه شده‌اند.
شرایط دشوار زندگی در ایران برخی از شهروندان افغان را واداشته تا با عبور از مرز ترکیه خود را به اروپا برسانند. اما سختگیری دولت ایران و کنترل مرزها مانعی بر سر راه این مهاجران است. برای نمونه، به گفته فرمانده مرزبانی آذربایجان غربی، تنها در نیمه نخست سال ۱۳۹۴ حدود ۲۲ هزار نفر اتباع خارجی که قصد خروج غیرقانونی از طریق مرزهای استان آذربایجان غربی را داشته‌اند دستگیر شده‌اند. دست کم دو نفر نیز در اثر شلیک ماموران مرزبانی در این مدت کشته شده‌اند.

تصحیح و یا تکمیل کنید